اشعار - 11

اشعار - 11

اشعار - 11

اشعار - 11

اشعار - 11
اشعار - 11
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است به اسم اعظم تو کیمیاگری رسم است غلام ایل و تبارت شدم

 

در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است

به اسم اعظم تو کیمیاگری رسم است



غلام ایل و تبارت شدم ز کودکی ام

که در قبیله ی تو ذره پروری رسم است



حرم نداری و وقتی نمی شود بپرم

شکسته بال شدن چون کبوتری رسم است



سلام دادن ما بر قد شکسته ی تو

در این حسینیه ها پای هر دری رسم است



شبیه گریه ی تو گریه های مادرها

زداغ کوچه فقط زیر روسری رسم است



ز چشم زخمی خود کار میکشی بانو

حسین و گریه بر او روز آخری رسم است



مرا ز کوچه به گودال نیزه ها بردی

گریز روضه زدن جای دیگری رسم است



شکست پهلوی مردی میان یک گودال

که سهم بردن از ارث مادری رسم است



شاعر : محسن حنیفی


تعداد بازديد : 157
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:18
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
بس تیر دارد می کشد پهلو به بازو یک گوشه شیری ریسمان در دست افتاده یک گوشه هم افتاده یک آ

 



بس تیر دارد می کشد پهلو به بازو

یک گوشه شیری ریسمان در دست افتاده

یک گوشه هم افتاده یک آهو به بازو

این چه بهاری بود که رویید ،آن روز

در پشت در شاخه گل شب بو به بازو

شاید اگر دست تو را دشمن نمی زد

در کربلا دستی نشد بازو به بازو

دیگر شبیه آنچه در آن خانه رخ داد

بالا نخواهد رفت دستی رو به بازو

هنگام غسل تو سر یک زخم وا شد

حیدر نبرده تا به اکنون بو به بازو

شاعر : نادر حسینی


تعداد بازديد : 77
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:18
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه-نوروز آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است که بهار فرجت حسرت فر

محمد بیابانی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه-نوروز



آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است

که بهار فرجت حسرت فروردین است

محض امسال نه... این غصه ی چندین قرن است

قصّه ی درد فراق تو غمی دیرین است

سال ها در پس آه دل ما می گذرند

پشت ایّام بدون تو محمد بیابانیبسی نفرین است

لحظه ی ناب شکوفا شدنم در روضه است

هر کجا حرف بهار است بهارم این است

اشک، چون باده ی نابی ست که سرمستی آن

با وجود همه ی شوری آن شیرین است

بر خلاف همه امسال لباسم... قلبم...

با سیاهی غم فاطمیه رنگین است

وه چه سالی شود امسال که از آغازش

نایم از نغمه ی یا فاطمه آهنگین است

***

باغبان! دور کن از حائل در یاسَت را

غنچه ات در خطر حمله ی یک گلچین است


تعداد بازديد : 157
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:16
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من همۀ عمر گرفتار بلا باشم من

قاسم نعمتی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من

همۀ عمر گرفتار بلا باشم من

شک ندارم همۀ خواستۀ تو این است

لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من

تا زمانیکه دلم خانۀ این و آن است

جا ندارد که پذیرای شما باشم من

چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی

همه عمرم خجل از روی شما باشم من

تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم

دردمندانه به دنبال دوا باشم من

گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است

همچونان زلف به هم خورده رها باشم من

کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را

یار تو مثل امام و شهدا باشم من

کاش می شد که به همراه تو یک فاطمیه

میهمان حرم کرب و بلا باشم من

ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی

زائر خیمۀ سبزت به کجا باشم من

جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا

به گرفتار میان در و دیوار بیا


تعداد بازديد : 261
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:14
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-شهادت چه غم گر هر كسی از من به جزء غم رو بگرداند مبادا از سرم رو كاسۀ زانو بگ

علی انسانی

حضرت زهرا(س)-شهادت



چه غم گر هر كسی از من به جزء غم رو بگرداند

مبادا از سرم رو كاسۀ زانو بگرداند

رهین منّت دردم كه بنشسته به پهلویم

به بستر، او مرا زین سو، بر آن سو بگرداندعلی انسانیعلی انسانی


تعداد بازديد : 103
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:12
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-زبان حال امیرالمؤمنین(ع) گرفت ابری از آه دور و برت را ببین غصه ها

محمد بختیاری

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-زبان حال امیرالمؤمنین(ع)



گرفت ابری از آه دور و برت را

ببین غصه های دل دخترت را

نیاید که خالی کنی بسترت را

برای سفر وا مکن پس پرت را

مرو! یا ببر با خودت حیدرت را

مرا کشته رنگین کمانی که داری

به صورت گل ارغوانی که داری

در این سن و سالت خزانی که داری

هوای پدر کرده جانی که داری

به گریه سبک کن کمی ساغرت را

اگرچه به نور تو شب ریشه کن شد

نفس های بی حال تو بغض من شد

عذاب شب و روزم اشک حسن شد

ولی داغ من لاله ی پیرهن شد

غمت می کشد عاقبت همسرت را

بگو نور تا لامکان قد کشیده

چرا پیش من می رسی قد خمیده

بگو که حسن بین کوچه چه دیده

و یا زینب از دور و بر چه شنیده

که آتش زد این حرف ها دخترت را

تو که یک سپاه از ملک یار داری

چرا دست بر دوش دیوار داری؟

چرا دیده ی نیمه بیدار داری؟

چنان فکر مرگی که انگار داری

ورق می زنی صفحه ی آخرت را


تعداد بازديد : 175
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:11
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-شهادت شبی که روی تو را از سرشک تر دیدند به روی دامن تو قدسیان گهر دیدند تو

سید هاشم وفایی

حضرت زهرا(س)-شهادت



شبی که روی تو را از سرشک تر دیدند

به روی دامن تو قدسیان گهر دیدند

توئی که زُهرۀ زهرائی و مه و خورشید

تو را به وقت نیایش به چشم تر دیدند

صفا گرفت مصلا ز تو که از اشکت

به روی دامن سجاده زیب و فر دیدند

فرشتگان خدا تا به عرش گاه سحر

بلور اشک تو را دست یکدگر دیدند

نماز نافلۀ تو نشسته بود و تو را

به وقت عرض دعا دست بر کمر دیدند

بهشتیان به نهال قد تو نالیدند

چو دست دوزخیان هیزم و شرر دیدند

تمام عرش به ناله در آمد و لرزید

تو را به فرش چو افتاده پشت در دیدند

دل "وفائی" محزون شکست تا که شنید

ز ضرب دست به رخسار تو اثر دیدند


تعداد بازديد : 107
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:10
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
سلام فاطمیه، سلام ماه ماتم سلام اشک و گریه، سلام ناله و غم سلام ای سیاهی، سلام ای کتیبه سلا

سعید توفیقی

حضرت زهرا(س)-مناجات با فاطمیه

سلام فاطمیه، سلام ماه ماتم

سلام اشک و گریه، سلام ناله و غم

سلام ای سیاهی، سلام ای کتیبه

سلام بزم روضه، سلام نوحه و دم

سلام سینه زن ها، سلام گریه کن ها

سلام سوز سینه، سلام اشک نم نم

سلام مادر ما، سؤال کَیفَ حالک؟

سلام آتش و در، سلام زخم مرهم

سلام عصمت الله، سلام عفّت الله

سلام ای رشیده، سلام قامت خم

سلام لطمه دیده، سؤال! محسنت کو؟

کجاست غنچه ی تو، کجاست یار و همدم

سلام بی نشانه، سلام درد شانه

سلام خاک کوچه، سلام مسجد غم

سلام ای مدافع، سلام دست رافع

سلام دست مجروح، سلام روی مبهم

سلام دل شکسته، سلام دست بسته

سلام شیر خیبر، سلام مرد عالم

سلام شاه مردان، سلام چشم گریان

سلام مرد خانه، سلام چشم محرم

سلام، کوثرت کو؟ کجاست یاور تو؟

سلام غیرت الله، بگو که همسرت کو؟


تعداد بازديد : 1759
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:09
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-شهادت به هر چه غیر خدا پشت پا زد و جان داد به خانه رنگ کبود عزا زد و جان د

محسن حنیفی

حضرت زهرا(س)-شهادت




به هر چه غیر خدا پشت پا زد و جان داد

به خانه رنگ کبود عزا زد و جان داد

برای حاجت همسایه ها دعا می خواند

دوباره سر به همه خانه ها زد و جان داد

حریم گیسوی ما را به پنجه ها نسپرد

که شانه بر سر گیسوی ما زد و جان داد

ز درد سینه و پهلو به خویش می پیچید

میان بستر خود دست و پا زد و جان داد

نشد که آب خنک دست او دهد اسماء

حسین را دم آخر صدا زد و جان داد

کشید روی سرش چادری و بعد از آن

گریز گریه به یک بوریا زد و جان داد


تعداد بازديد : 161
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:08
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-بستر شهادت فدای گریۀ خونین چشم بیمارت چه سخت می گذرد لحظه های تبدارت تمام

حسن لطفی

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت



فدای گریۀ خونین چشم بیمارت

چه سخت می گذرد لحظه های تبدارت

تمام شهر دعا می کنند جان بدهی

تمام شهر ندارند چشم دیدارت

کسی به خانۀ ما سر نمی زند دیگر

مگر به نیت سوزاندن دلِ زارت

پدر رسیده و در می زند ولی تنها

چگونه می روی این راه را پیِ یارت

دو دست روی زمین می کشی به جای نگاه

تو می روی و به سر می زند پرستارت

دوباره پهلوی تو درد می کند مادر؟

که سرخ تر شده امشب لباس گل دارت

برای نیم نفس هم نمیشوی آرام

که می دهد ترک کنج سینه آزارت


تعداد بازديد : 99
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:07
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-مناجات و شهادت شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان نمی یابم تو را ای در جهان

هادی جانفدا

حضرت زهرا(س)-مناجات و شهادت



شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان

نمی یابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان

فرشته مست دنبال صدایش راه می افتد

کسی که می برد نام تو را زیر زبان پنهان

رمان آفرینش با علی جذاب شد اما

تو قدرت در تمام جمله های داستان پنهان

زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمی کردند

کمال مردها باشد میان دختران پنهان

در اطراف رسول الله آگاهانه می دیدی

چه شیطانی است پشت چهره های مهربان پنهان

همه دیدند حق تنهاست، پهلوی تو زد فریاد

صدایش ماند اما در سکوتی بی امان پنهان

خزان زودرس وقتی سراغ باغ می آید

که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان

تو از قلب علی دلباز تر قبری نمی خواهی

از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان

تو جان حیدری - یعنی دوتایی یک نفر هستید

پس او خود را درون خاک کرده نیمه جان پنهان

به جز لاهوت هر جا دفن شد کوثر چنان باشد

که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان

قیام تو در اعماق زمین ساکت نمی ماند

که دارد دخترت در حنجره آتشفشان پنهان

و هجده سالگی پایان جریانت نخواهد بود

شدی چون خون به رگ ها، زیر جریان زمان پنهان

به حدی گیجم از داغت که پیدایت نمی کردم

اگر می شد تنت در قبر حتی با نشان پنهان


تعداد بازديد : 173
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:07
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-بستر شهادت شب های درد و نافله و بی قراری ام چشم خداست شاهد شب زنده داری ام

مصطفی متولی

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت



شب های درد و نافله و بی قراری ام

چشم خداست شاهد شب زنده داری ام

گاهی میان گریه که از هوش می روم

اشک علیست آنکه میاید به یاری ام

چندیست نان نپخته و کاری نکرده ام

شرمندۀ کنیزم از این خانه داری ام

پیری زود رس به سراغ من آمده

برگ و بری ندارم اگر چه بهاری ام

همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند

دلگیر از این محله و این همجواری ام

زخمم به یک اشاره دهن باز می کند

شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام

آتش حریف سوره قرآن نمی شود

من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام

من رهبرم علیست که حق در مدار اوست

شکر خدا شهید ولایت مداری ام


تعداد بازديد : 143
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:03
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
مرکز عشق حلقه به گوش تو ام ای لقبت لافتی هرچه بگویی کنم بی چک و چون و چرا خون دو دیده گ

 

مرکز عشق



حلقه به گوش تو ام ای لقبت لافتی

هرچه بگویی کنم بی چک و چون و چرا

خون دو دیده گواست بر غم حجر تو یار

بهر مداوای دل کن تو شبی رو به ما

ای نجفت مرکز عشق همه عالمین

ذرّه ای از تربتت جلوه ی شمس ضحا

گنبد تو چون نگین کل زمین چون رکاب

جنّت عرش برین گوشه ای از این سرا

بین نوک گلدسته ات سقف چهارم درید

نقش و نگارش شده بر همگان دلربا

تا که سعید حزین لب به سخن بر گشود

گفت مدد یا علی شاه جهان مرتضی

سعیدمازندرانی


تعداد بازديد : 79
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 11:00
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
پادشاه عالم و خلوت گزیدن ساده نیست از زن و فرزند و یکجا دل بریدن ساده نیست در میان دود و آ

 

پادشاه عالم و خلوت گزیدن ساده نیست

از زن و فرزند و یکجا دل بریدن ساده نیست



در میان دود و آتش إزدهام و همهمه

پا برهنه روی خاک و خل دویدن ساده نیست



در دوعالم یک جوان باشد امید تو و بعد

بر سر نعش جوان خود رسیدن ساده نیست


کودکی باشی میان مردمان جنگ جو

بی هوا از هر طرف سیلی چشیدن ساده نیست



در میان قتلگه هل ناصری خوانی و بعد

جز سنان و نیزه و تیری ندیدن ساده نیست



هر چه کردم تا بگنجد باورم اما نشد

بر سر نیزه سر شش ماهه دیدن ساده نیست



دیدن این واقعه جای خودش بر شیعیان

روضه ای زان واقعه حتّی شنیدن ساده نیست


تعداد بازديد : 135
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 11:00
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
علمدار شام بند اول آیینه ی صفات و نشانی فاطمه نامت رقیّه حضرت ثانی فاطمه بر روی صورت و تن خو

 

علمدار شام

بند اول
آیینه ی صفات و نشانی فاطمه
نامت رقیّه حضرت ثانی فاطمه

بر روی صورت و تن خود جای کعب نی
جسمت مثال قدّ کمانی فاطمه

همچون عموی خود حسن مجتبی کریم
سر سفره دار سفره ی خانی فاطمه

بی بی عالمی و ولی غنچه ای هنوز
همچون زمان اوج جوانی فاطمه

از کربلا و شام احادیث گفتنی
در دل مثال سرّ نهانی فاطمه

روضه ز تو شروع و به زهرا شود تمام
رازی برای اشک فشانی فاطمه

من هیچ کلّ ایل و تبارم فدای تو
قربان تربت حرم با صفای تو

بند دوم
بانوی کوچک حرم و خانه ی حسین
نور دو چشم و نرگس مستانه ی حسین

جای تو روی دوش عمویت اباالأدب
شیرین کلام و گوهر و دوردانه ی حسین

در باغ یاس و نرگس و در دشت رازقی
خوش بو ترین گلی و تو ریحانه ی حسین

باب الحوائجی و جهان زیر دین توست
ای دختر شهیده و فرزانه ی حسین

از بعد رفتن پدرت تاب عمه رفت
بس گفته ای تو ذکر غریبانه حسین

با این بهانه ها که ز عمّه گرفته ای
ویرانه ای شده همه دیوانه حسین

خاک خرابه ها شده دارالشّفای تو
شاهان عالمی همگی چون گدای تو


بند سوم
تو سوره ی سه آیه ی قرآن زینبی
تو شاه بیت دفتر و دیوان زینبی

در مکتب حجاب و حیا اُسوه زنان
زیرا که پرورانده ی دامان زینبی

در شام و لشگری که چو فرمانده زینب است
با جان و دلت گوش به فرمان زینبی

ای یادگار شاه شهیدان کربلا
بعد از حسین روح و دل و جان زینبی

از بعد رفتن پدرت روی نیزه ها
بیست و چهار روز تو مهمان زینبی

در کهکشان سبز و پر از أختر حسین
تو ماه پاره، ماه درخشان زینبی

ای دختر سه ساله، علمدار شهر شام
ما نوکران کوی تو هستیمو والسلام


تعداد بازديد : 115
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 10:59
نویسنده:
نظرات(2)
مشاهده ادامه مطلب
پادشاه ملک ایران بند اول جان عالم فدای گنبدتان من اسیر نمای گنبدتان دل میان حریم سینه تپد

 

پادشاه ملک ایران

بند اول

جان عالم فدای گنبدتان
من اسیر نمای گنبدتان

دل میان حریم سینه تپد
لیک مولا برای گنبدتان

همه شب کار من شده به سحر
پر زدن تا فضـــای گنبدتان

زائران شما چه مبهوتند
در نگاه طــلای گنبدتان

خیره بر عکس گنبدت بشوم
تا کند دل هوای گنبدتان

دوست دارم که بوسه ای بزنم
پرچم دلــربای گنبدتان

چه عجیب است ماجرای شما
که رضای خدا رضای شما...!

بند دوم

ما چو مور و شما سلیمانی
ما چو قطره شما چو طوفانی

هشتمین نور روشنایی بخش
مــــعنی آیــه های قــرآنی

با وجود غـــریبیت مولا
تو شهنشاه مُلک ایرانی

طوس را جلوه ای دگر دادی
چه حریمی چه صحن و ایوانی...!

نذر کردم ببینمت مولا
سر خود را کنم به قربانی

مرتضایی، رضا و یا که علی
هر که هستی تو صاحب جانی

دستتان نبض عالم امکان
و وجود تو آبروی جهان

بند سوم

فاش گویم و هرچه باداباد
که به (عشق) تو شد جهان ایجاد

زین سبب گویم ایچنین که تویی
بــــر تمامی أنبیا اســتاد

آه مولا دلم چه دلتنگ است
از برای نماز گوهرشاد...

نوری و نور زاده ای زین رو
نوری از تو بُود امام جواد(ع)

کاش میشد مجاوت بودم
دارم از دوریت دوصد فریاد

آهویی خسته ام به دام شما
که نخواهد شود دمی آزاد

أیها النّاس این شما این شاه
او کریم است، هرچه خواهی خواه...


تعداد بازديد : 117
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 10:56
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
اي سايهي بالا سرِ خواهر برادر اي جانِ از جانِ خودم بهتر برادر خواهر همان احساس مادر بر برادر دارم

 

اي سايهي بالا سرِ خواهر برادر
اي جانِ از جانِ خودم بهتر برادر
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برايت مي شوم مادر برادر
***
اي سوره چشمي بر منِ آيه بيانداز
يعني نگاهي هم به همسايه بيانداز
يك بارِ ديگر بر سرم سايه بيانداز
بر خواهرانش سايه دارد هر برادر
***
چيزي به غير از چشم تر دارم ندارم
از گوشهي زندان خبر دارم ندارم
اصلاً نمي دانم پدر دارم ندارم
ديدم كمالاتِ پدر را در برادر
***
از جانب زُلفت صبايي مي فرستي؟
با التماس من دعايي مي فرستي؟
دارالشِفاي من دوايي مي فرستي؟
افتاده ام در گوشهي بستر برادر!
***
اينجا مسيرِ كوچه ها خوب است خوب است
وقتي نگاهِ مردها خوب است خوب است
حالا كه احوالِ رضا(ع) خوب است خوب است
از بس فنا گرديده ام من در برادر

در كوچه ها با حالِ بيمارم نبردند
وقتي رسيدم، سمتِ بازارم نبردند
اين معجري را كه سرم دارم نبردند
اينجا چه شأني دارد اين معجر برادر
***
اي كاش مرغي را كسي بي پَر نبيند
جسمِ برادر را كسي بي سر نبيند
هر كس ببيند كاش كه خواهر نبيند
افتاده روي تلِ خاكستر برادر
***
نه تو جسارت ديده اي نه من جسارت
نه تو اسارت ديده اي نه من اسارت
نه تو به غارت رفته اي نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر برادر
***
با نيزه اي تا شاه را از حال بردند
يك يك تماماً رو سوي اموال بردند
هر آنچه را كه بود در گودال بردند
تسبيح، عبا، عمامه، انگشتر برادر
علي اكبر لطيفيان


تعداد بازديد : 149
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 10:51
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
يا زهرا (س) سالي گذشت و وقتِ حساب و كتاب شد پيشاني ام به محضرتان خيسِ آب شد ه

 

يا زهرا (س)
سالي گذشت و وقتِ حساب و كتاب شد



پيشاني ام به محضرتان خيسِ آب شد



هر روز با گناه دلت شكسته ام


بِينِ من و تو اين همه عصيان، حجاب شد

گفتند پاي نامهي ما گريه مي كني

حالِ شما ز ديدنِ نامه خراب شد



با اين وجود تا كه گِره خورد كارِ من


يا صاحب الزمانِ(عج) دلم مستجاب شد



امسال هم گدايِ شبِ جمعهي حرم


با يك دعاي مادرتان بي حساب شد



ما را بخر عزيزِ دلِ شاهِ كربلا


جانِ كسي كه صورتش از خون خضاب شد



عمري است روضه خوانم و باور نمي كنم



زينب(س) چگونه واردِ بزمِ شراب شد


تعداد بازديد : 113
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 10:50
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
شهر مدينه شاهد يك اتفاقِ تلخ بود در قابِ چشمِ مردمِ گمراهِ شهر بود بر شانه هاي اكثرشان

 

شهر مدينه شاهد يك اتفاقِ تلخ بود

در قابِ چشمِ مردمِ گمراهِ شهر بود


بر شانه هاي اكثرشان گِردِ بيتِ وحي

هيزم به قَدرِ مصرفِ شش ماهِ شهر بود


***


طاغوت بود و عربده هايي كه بر سرِ


بانوي مهرباني و تطهير مي كشيد


از اين همه جسارت و بي حرمتي عجيب


محبوِ فاطمه(س)جگرش تير مي كشيد


***


گاهي به سمتِ گيسوي او چنگ مي كشيد


آن آتشي كه پيروهنش را گرفته بود


ديدي كه چشمِ ديدنِ دردانه اش نداشت


ميخي كه جا به سينهي زهرا(س)گرفته بود


***


انداخت بينِ معركه خود را چو ناگهان


چرخيد تازيانه و بر رويِ او نشست


چَشمِ مطهره نه فقط در امان نماند


مانند يك مدال به بازوي او نشست


(فضرب قنفذ على وجهها وأصاب عینها)


***


پا بر غرورِ فاتحِ خيبر گذاشتند


مي ريخت اشكِ حيرتِ ماه و ستار ها


دستي به رويِ عصمتِ كبري(س)بلند شد


غلطيد روِ خاكِ زمين گوشواره ها



از شيرمردِ بَدر و اُحد زخم خورده بود


يك جا تمامِ كينهي خود را مرور كرد


در كَنده گشت از آن ضربتي كه زد


از رويِ در، سپاهِ مغيره عبور كرد


(فَرَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ)


***


حيدر(ع)برايِ مهريه او سپر فروخت


سينه سپر بلاش به جان مي خريد، آه


از بينِ دنده هاي شكسته نفس چه سخت


با لخته هاي خون به لبش مي رسيد، آه


***


لرزيد پشتِ شيرِ خدا و عباي خود


در پشتِ در نشست و روي همسرش كشيد


در كربلا حسين(ع)هم آمد و عبايِ خود


از شانه ها براي علي اكبرش كشيد

حاج عليرضا شريف


تعداد بازديد : 109
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 10:48
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
عید آمد و بهار دل ما نیامده باد صبا ز کوی مسیحا نیامده فصل بهار،بی گل و سنبل نمی شود

 

عید آمد و بهار دل ما نیامده

باد صبا ز کوی مسیحا نیامده



فصل بهار،بی گل و سنبل نمی شود

یعنی چرا مسافر زهرا نیامده ؟!



این جمعه هم برای فرج گریه می کنم

چون حجت الهی دنیا نیامده



در بین گریه گویمش ای دلربای من

آیا هنوز نوبت فردا نیامده ؟!



گویم به او که بر دل ما هم سری بزن

با این که بر من این تقاضا نیامده



در دفترم نوشته ام آقا بیا بیا

امَا هنوز نشانی از امضا نیامده



شاید که من لیاقت دیدن نداشتم

یک بار هم به خواب من آقا نیامده



(محسن) بریز اشک جدایی در این زمان

چون آن غریب خسته ی صحرا نیامده

 


تعداد بازديد : 95
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 10:47
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ليست صفحات
تعداد صفحات : 14
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف