مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا و ماه رمضان
مناجات با خدا و ماه رمضان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دلم شکسته ی سنگ ملامت است خدایا

بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
میلاد_عرفان_پور

دلم شکسته ی سنگ ملامت است خدایا
به روی شانه من بار تهمت است خدایا

گل محمدی ام من سلامم و صلواتم*
به جامه ام همه عطر نبوت است خدایا

ندای  دائم تهلیلم و در آینه ی من
حدیث لا، همه الای وحدت است خدایا

عدم، اگرچه به دنیا کشانده زیستنم را
وجود من نگران قیامت است خدایا

نه نفس مطمئنی دارم و نه جرئت رجعت
تمام دار و ندارم محبت است خدایا

مرا رها مکن و ارجعی بگو که اسیرم
مرا بخوان که جدایی مصیبت است خدایا

گدای راز الستم فقیر ذات تو هستم
همین که جز تو ندارم غنیمت است خدایا

من از عشیره ی عشق محمدم، به هوایش
شهید اگر نشوم کفر نعمت است خدایا

*وامی از محمدمهدی سیار


تعداد بازديد : 751
پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 0:58
نویسنده:
نظرات(1)
در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
صائب_تبریزی

در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالی‌ست جای تو

هر چند کائنات گدای درِ توأند
يک آفريده نيست که داند سرای تو

تاج و کمر چو موج و حباب است ريخته
در هر کناره‌ای ز محيط سخای تو

آيينه‌خانه‌ای‌ست پر از ماه و آفتاب
دامان خاکِ تيره ز موج صفای تو

هر غنچه را، ز حمد تو جزوی‌ست در بغل
هر خار می‌کند به زبانی ثنای تو

در مشت خاک من چه بود لايق نثار؟
هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو

عام است التفات کهن خرقه‌ی عقول
تشريف عشق تا به که بخشد عطای تو

غير از نياز و عجز که در کشور تن است
اين مشت خاک تيره چه دارد سزای تو؟

«صائب» چو ذره است و چه دارد فدا کند؟
ای صد هزار جان مقدس فدای تو

 


تعداد بازديد : 657
پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 0:57
نویسنده:
نظرات(0)
دستی که بالا آمده کارش گداییست


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
حسن_اسحاقی

دستی که بالا آمده کارش گداییست
کار تو آیا با گدا بی اعتناییست؟

تو بی نیاز بی نیاز بی نیازی
این اشکها دار و ندار بینواییست

خیلی غریبم با تو خیلی دورم از تو
برگشته ام... دیگر زمان آشناییست

آنقدر می بخشی که دیگر شک ندارم
با نا امیدی توبه کردن بی خداییست

هی قول دادم توبه هایم توبه باشند
بس که صبوری، عادت من بی وفاییست

تاریکی قلبم دو چشمم را گرفته
ای نور بی پایان که یادت روشناییست

باید تو را با هر نفس دید و پرستید
من دیدمت دیدم - خدای من- خداییست...

دوزخ نشینم کن ولی رو بر نگردان
چون سوختن آسان تر از درد جداییست

وقتی تمام خواهشم بخشیدن توست
بی شک "غلط کردم" شروع هر دعاییست

این دست را خالی به سینه برنگردان
دستی که بالا آمده دست گداییست


تعداد بازديد : 791
پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 0:57
نویسنده:
نظرات(0)
باز هم دارد به من مولا محبت می کند


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
وحید_محمدی

باز هم دارد به من مولا محبت می کند
بین خوبان از من بد نیز دعوت می کند

توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان
گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند

من فراری ام ولی، دائم خودش دنبالم است
در بزرگی و کرم دارد قیامت می کند

می شود محبوب مولا، نور چشمی می شود
از گناهش هرکه اظهار ندامت می کند

هر کسی یک جور در این راه خالص می شود
شیعیان را آزمایش با ولایت می کند

هر که در پای ولایت مثل زهرا ایستاد
اجر و مزدش را خود حیدر ضمانت می کند

ما دعای دست مجروحیم، زینب شاهد است
هر چه بر ما می رسد زهرا عنایت می کند

در میان کوچه تنها بود، بی بی را زدند
هر که زهرایی شود احساس غربت می کند

ریشه های چادر خاکی امید شیعه است
گریه کن ها را خود زهرا شفاعت می کند

 


تعداد بازديد : 1193
پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 0:56
نویسنده:
نظرات(0)
با نامه ای سیاه و وجودی پر از گناه


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
امام_حسین_ع_قتلگاه
امیر_عظیمی

با نامه ای سیاه و وجودی پر از گناه
بر درگه خدای خود آورده ام پناه

خالی تر از همیشه و عاصی تر از همه
رو کرده ام به سوی تو، هرچند روسیاه

من را بخر که نرخ خودم را شکسته ام
چوب حراج بر تن من خورده با گناه

روزی که هر که با عملی می رسد به تو
من در بساط خویش چه دارم به غیر آه

من خواب ماندم و ‌ثمرم سوخت ای خدا
-یک قرص نان بده-  ثمرم را خودت بخواه

یک قرص نان که فاطمه می پخت کافی است
خلقی به کوله بار بگیرند زادِ راه

مهر علی و آل علی توشه ی من است
حُبُّ الحسین، روضه ی او، اشک گاه گاه

با یال خون گرفته و با زین واژگون
از قتلگاهِ شاه که برگشت ذوالجناح

پای برهنه عمه ی سادات می دوید
پای برهنه، عمه ی سادات، قتلگاه

ای شمر، خوب دور و برت را نگاه کن
خنجر نکش که مادرمان می کند نگاه


تعداد بازديد : 841
پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 0:55
نویسنده:
نظرات(0)
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
وحید_محمدی


دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم
ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم

به صد امید به سوی تو روی آوردم
به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم

شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم
ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم

گرفت دست مرا دست مهربانی تو
به دستگیری تو یا مجیر برگشتم

ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم
پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم

گناه بال و پرم را شکسته مولا جان
شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم

اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست
ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم

عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده
به حرمت لب مثل کویر... برگشتم

به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود
ببین برادر زینب که پیر برگشتم

به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین
به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم

ولی برادر زینب همینکه فهمیدم
کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم


تعداد بازديد : 836
پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 0:55
نویسنده:
نظرات(0)
به روی چهره ی من رد پای تشنگی است

به روی چهره ی من رد پای تشنگی است
لبم دچار ، به آب و هوای تشنگی است

به ذکر حضرت بارانِ عشق مشغولم
دوباره روی لبم ربنای تشنگی است

به زیر سایه ی ابرِ کرامتم ... خیسم  
صدای چک چکِ اشکم صدای تشنگی است

کویر خشکِ لبم شوره زار شد با اشک
تَرک تَرک شدنش هم برای تشنگی است

به لحظه لحظه ی این ماه بندگی سوگند
امید من به همین لحظه های تشنگی است

چقدر روضه ی مکشوفه پیش چشم من است
درست ، روبریم کربلای تشنگی است

تمام تشنگیِ روزه دارها یک سو ...
و سوی دیگر آن ، انتهای تشنگی است

صدای بغضِ عطشناک بچه های حرم
نوای حزن ، در این نینوای تشنگی است

امان و آه ... از آن لحظه که خودم دیدم ..
ذبیح عشق ، میان منای تشنگی است

🔸شاعر:
رضا_قاسمی


تعداد بازديد : 587
چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 13:05
نویسنده:
نظرات(0)
از تو ممنون که چنین راه نشانم دادی

از  تو  ممنون که چنین راه نشانم دادی
هدیه از جنس خودت در رمضانم دادی

داشتم غرق به گرداب گنه می گشتم
حال در ماه خودت خط امانم دادی

در مسیر گنه و معصیت افتاده منم
باز  هم با کرمت مژده به جانم دادی

شدم آلوده ی دنیای گنه تا اینکه
تو ز احسان خودت جا و مکانم دادی

روزه با اذن تو از عشق خودت میگیرم
شاکر هستم که مرا باز توانم دادی

لحضه های سحری یا که دم افطاری
تو چه احساس خوشی وقت اذانم دادی

از تو ممنون که مرا در نظرت آوردی
وقت افطار کمی خرده ی نانم دادی

کربلایی شدنم فوق بهشتی شدن است
لطف کردی که چنین شوق جنانم دادی

🔸شاعر:
روح_الله_دانش


تعداد بازديد : 687
چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 13:05
نویسنده:
نظرات(0)
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم

نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم

گناه کردم و از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده این کوله بار سنگینم

قساوت دل آلوده ام سبب شده است
امام عصر خودم را اگر نمی بینم

همیشه بر در این خانه محترم بودم
منی که مستحق ناسزا و نفرینم

خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار خوش بینم

درست نیست بیایم به خانه، می دانم
اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟

اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را
خوشم به لطف علی در صف محبینم

شنیده ام که علی همدم فقیران بود
در آرزوی علی سال هاست مسکینم

خدا کند که بیاید کنار من باشد
خدا کند که بیاید زمان تلقینم

مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست
که اشک روضه ی عباس هست تسکینم

شکسته ای کمرم را بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟

هزار شکر که ام البنین نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم

🔸شاعر:
محمدجواد_شیرازی


تعداد بازديد : 671
چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 13:04
نویسنده:
نظرات(0)
چشمهایی که شده ابرِ بهار

چشمهایی که شده ابرِ بهار

می شود خرج دعا یا ستار

تو خطا پوشی وُ من سرتاپا...

جرم وُ عصیان وُ خطا یاستار

 

راه بدها به حـرم وا کردی

من کـجا وُ تو کـجا؟! یاستار

نامه ام پر شده از این کلمات

غیـبت وُ کـِذب وُ ریا یاستار

روسیـاهم من وُ تنـها کارم

روضه ی کـربُ وبلا یاستار

دختری گفت چرا؟! رویِ طبق

شده پوشـیده خدا یا ستار

بویِ بابایِ غـریـبم آمد

فاش کن راز مرا یاستار

عمّه روپوش طَبَق را برداشت

روضه شد یا اَبَتا...یا ستار

لب وُ دندانُ و سرُ و روی پدر

غرقِ خون است چرا؟!یاستار

رویِ لبها اثر کَعب نی است

دست و پا مانده کجا؟!یا ستار

پیشِ پایِ طَبق افتاد از پا

نُدبه شد نغمه یِ ما یا ستار

حسین ایمانی


تعداد بازديد : 589
دوشنبه 08 خرداد 1396 ساعت: 14:13
نویسنده:
نظرات(1)
رسیدم مرا غرق احسان کنی

رسیدم مرا غرق احسان کنی

جهان مرا نور باران کنی

مرا در خیابان تنهایی ام

پریشان تر از هر پریشان کنی

 

الهی و ربی و یا سیدی

لبم را به نامت غزل خوان کنی

ستاره ستاره به هر قطره اشک

شب صورتم را چراغان کنی

دل رو به ویرانی ام را خدا

دوباره در این ماه بنیان کنی

مرا در نسیم سحرهای نور

به عطر مناجات مهمان کنی

الهی اعوذ به وجه الکریم

منم بنده عاصیت یا رحیم

به مهمانیت بی نوا امدم

پریشان و بی دست و پا امدم

من از هر چه محتاج محتاج تر

به درگاه لطف شما امدم

پی لحظه هایی که از دست رفت

به دنبال یک روشنا امدم

من از خود صدایی ندارم خدا

به لطف ابوحمزه ها امدم

و من این لی خیر یا ربنی

ببین مانده از هر کجا امدم

و الحمدلله یدعوننی

شنیدم که گفتی بیا امدم

من از سمت تنهایی ام میرسم

برای شکوفایی ام میرسم

به یا ربنای شب مرتضی

در این ماه عاشق ترم کن خدا

به تسبیح زهرا از این روزه ها

مرا تشنه جام وصلت نما

پس از تشنگی عاشقی در پی است

سر سفره افطار و اشک و دعا

زبان روزه و دل پی روضه است

عجب روضه ای دارد این روزه ها

در این روزهای گرم پر از تشنگی

شده ذکر قلبم عطش کربلا

عطش بود و شرمندگی رباب

عطش بود و لالایی بی صدا

عطش بود و در خیمه ها کودکی

که فریاد میزد عمو جان بیا

عطش بود و گودال و باران سنگ

و زینب که میدید این صحنه را

لب تشنه از دشنه سیراب شد

لب تشنه بر نیزه ها قاب شد

حسن کردی


 


تعداد بازديد : 655
دوشنبه 08 خرداد 1396 ساعت: 14:12
نویسنده:
نظرات(0)
خلقت پر از هوای خوش استجابت است

خلقت پر از هوای خوش استجابت است

دست خدا همیشه به کار اجابت است

خورشید در سکوت خودش گرم گفتگوست

دریا میان موج خودش محو جستجوست


تسبیح می‌کنند صدف‌ها و سنگ‌ها

تسبیح می‌کنند صداها و رنگ‌ها

موسیقیِ بدون کلام ستاره‌ها

دارد به رمز و راز پرستش، اشاره‌ها

گل‌برگ‌ها پر از هیجان شکفتن‌اند

خاموش نیستند، پر از شور گفتن‌اند

ماهی به ذکر نام کسی تازه مانده‌ است

در جاری سلام کسی تازه مانده است

شبنم، سحر به راز و نیاز ایستاده است

بر جانماز گل به نماز ایستاده است

این‌جا شکسته نیست حضور دل کسی

دیوار نیست پیش عبور دل کسی

انسان ولی حضور دلش را شکسته است

با شهر عشق رابطه‌اش را گسسته است

در چرخ‌دنده‌های زمان ـ فرصتی که نیست ـ

او مانده است و حوصلۀ خلوتی که نیست

انسان: اسیر عقربه‌های شتابناک

محروم از مناظر شب‌های تابناک

انسان: اسیر آهن و سیمان و دود و درد

لبخند‌های کاغذی و دست‌های سرد

پشت چراغ قرمز احساس مانده است

در فهم رنگ و بوی گل یاس مانده است

در خویش مانده است به حاجت نمی‌رسد

این نسل بی ‌دعا به اجابت نمی‌رسد

محصور مانده در قفس بی ‌پرندگی

پژمرده است در رگ او نبض زندگی

گم کرده در میان صداها سکوت را  

از یاد برده مثل قناعت، قنوت را

چشمان خسته‌اش به تماشا نمی‌رسند

هی پلک می‌زنند و به فردا نمی‌رسند

یا کاشفَ الکُروب! مرا با خودت ببر

تا لحظه‌های خلوت شب، تا خودت ببر

این‌جا گرفته است هوا، یک نفس ببار

بر تنگ‌نای تاب و تب این قفس ببار

وقتش رسیده است که توفانی‌ام کنی

ابری به من ببخشی و بارانی‌ام کنی...

احمد رضا قدیریان


تعداد بازديد : 628
دوشنبه 08 خرداد 1396 ساعت: 14:11
نویسنده:
نظرات(0)
امروز با لب های خشکیده

ماه رمضان و حضرت رقیه (س)

 


امروز با لب های خشکیده

دائم به فکر دختری بودم

بی تاب تر از روزهای قبل

دل خون طفل مضطری بودم

 

امروز روز سوم ما بود

ما که فدای دخت اربابیم

والله امشب تا سحرگاهان

از داغ این روضه نمیخوابیم

لب های خشک ما کجا داند

درد لبان تشنه ی او را..؟

کی میشود فهمید قدری از

درد و عذاب زخم ابرو را..؟

هرشب فقط ذکر لبش این بود:

عمه چرا بابا نمی آید؟

عمه بدان این دختر تنها

دنیای بی بابا نمی خواهد

هرشب فقط مرگ از خدا میخواست

این روزها مانند `زهرا” بود

عجل وفاتی روی لب هایش

چشمش ولی دنبال بابا بود

کنج خرابه سر به روی خاک

تازه کمی آرام شد خوابید

ناگه صدای دلبرش آمد

عطر نفس های پدر پیچید

بابا رسید ، اما فقط با `سر”

با صورتی زخمی و خون آلود

چشم رقیه ، بین آن `صورت”

محو لبان خیزرانی بود

حالا خرابه سرد و ساکت شد

سر را گرفت و چشم ها را بست

بعد از هزار و چند سال حالا

نام و نشانی از رقیه هست

این آخرین حرف است ای مردم:

و دختر ارباب خوبی هاست

هرکس که انکارش کند حتما

 ننگی به پیشانی این دنیاست

پوریا باقری


تعداد بازديد : 563
دوشنبه 08 خرداد 1396 ساعت: 14:09
نویسنده:
نظرات(0)
ماه رجب ، ماه عبادت شد

ماه رجب ، ماه عبادت شد
تا بنده اش را خوب دریابد
در مطلع این ماه ، خورشیدی...
بر این جهان تار ، می تابد

از آسمان ، جبریل میآید
تا دائما دور و برش باشد
بابای او از نسل ارباب و
بنت الحسن هم مادرش باشد

نامش "محمد" ، کنیه اش "باقر"
چشمان او دریایی از عصمت
من حتم دارم از قدوم اوست
ماه رجب شد ، "مایه رحمت"

"علم" از وجود او شده سیراب
آموزگار اهل "ایمان" شد
هرکس که شد بی بهره از نورش
بی بهره از آیات قرآن شد

شاگرد او صدها چو موسی و
عیسی زند زانو به درگاهش
عالم بهم میریزد از خشمش
"دوزخ" شود "جنت" ، ز یک آهش

او یادگار کربلا باشد
در قاب چشم خیس بابایش
بوی حسین فاطمه دارد
سوز و گداز این نفس هایش

پای پیاده میرود روزی
همراه طفلان ، کوفه را تا شام
هم "دست بسته" دید زینب را
هم سنگ و آتش دید ، هم دشنام


 #پوریا_باقری


تعداد بازديد : 320
سه شنبه 15 فروردین 1396 ساعت: 6:45
نویسنده:
نظرات(0)
دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش


دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش
دخیل چادر دخت رسول اعظم باش

به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را
بدین طریق به چشم خدا مکرم باش

عبودیت به صفات ربوبیت برسد
بیا و عبد خداوند باش ، رب هم باش

تو جمع عالم دنیا و آخرت هستی
مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش

اگر چه عبد به غیر از " نمیتوانم" نیست
ولی معیت رب هست " میتوانم " باش

مباش چاه سر راه یوسفان خدا
به فکر تشنه لبان باش و چاه زمزم باش

مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت
به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش

ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند
از این به بعد دمادم به یاد آن دم باش

به سفره خانه ی حاتم مبر نیاز ، اما
اگر به خانه ی تو آمدند حاتم باش

اگر درست نکردی ، خودت درست بمان
کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش

غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن
ولی به غصه همسایه هات مرهم باش

بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد
بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش

شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان
شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش

چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه
به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش

گر ایستاده بمیری شهید میمیری
درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش

کلید قفل شهادت بدست این اشک است
امیدوار به این اشکهای نم نم باش

خروش پیر جماران شده چه دریایی
نو نیز حداقل قطره ای ازین یم باش

آهای امت اسلام ! بهر پیروزی
دخیل چادر دخت رسول اکرم باش

علی_اکبر_لطیفیان

 


تعداد بازديد : 255
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:29
نویسنده:
نظرات(0)
محکومیت آل سعود- تقدیم به شهدای مظلوم منا دستور خدا پیروی از امر امیر است کردار علی گونه مراعات نظ�

محکومیت آل سعود- تقدیم به شهدای مظلوم منا

 

دستور خدا پیروی از امر امیر است

کردار علی گونه مراعات نظیر است

ای حیدریان ، فاطمیان ، ظلم ستیزان

اسلام به دست ستم امروز اسیر است

امروز به میدان عمل گوی مهیاست

برخیز پشیمانی فردای تو دیر است

فردا نتوان کرد عمل، روز سؤال است

آنجا که قلم بر کف منکر وَ نکیر است

در هیئتِ خود بیعت خود تازه نمائیم

هر روز برای دل ما روز غدیر است

نه قافیه معیار محبت نه قیافه

با قافله پیوسته هر آنکس که بصیر است

چون اشعریان قاضی مکار نباشیم

این موعظه ی نغز ز عمار کبیر است

ما دل به امان نامه ی ابلیس نبستیم

چون ملت ما غیرتی و پاک ضمیر است

خائن بُوَد آن کس گذرد از خط قرمز

از توطئه ی اجنبی الله خبیر است

ایران ندهد باج به دجّال زمانه

این منطق ما بر دل بیگانه چو تیر است

از عهد ابوالفضلی خود روی مگردان

سرباز حسینی، دگر ایام خطیر است

سیلی به رخ آل سعودی بزن امروز

فردا نزند فاطمه را، خصم شریر است

درسی خشن و سخت به وهابی دون ده

عالم متوجه بشود شیعه دلیر است

ای کشته ی مظلوم منا، حق شما را

گیریم ز دشمن که عدو خوار و حقیر است

احرار به زیر علم کرب و بلایند

بنگر پسر فاطمه سرباز پذیر است

 

ولی الله کلامی زنجانی - سید زین العابدین صفوی


تعداد بازديد : 249
چهارشنبه 17 شهریور 1395 ساعت: 10:29
نویسنده:
نظرات(0)
تقدیم به مدافعان حرم نرود دور و بر حادثه الا با عشق به سراغ خبر حادثه الا با عشق حرم از امنیت افتاد

تقدیم به مدافعان حرم

 

نرود دور و بر حادثه الا با عشق

به سراغ خبر حادثه الا با عشق

حرم از امنیت افتاده ولی ممکن نیست

گذر از دردسر حادثه الا با عشق

دست برده است که بیرون بکشد،می داند

در نیاید جگر حادثه الا با عشق

مادرش گفت به میدان برو اما پسرم!

برنگرد از سفر حادثه الا با عشق

عرصه جولانگه نفس است و جنون، نگذاری

پسرم! سربه سر حادثه الا با عشق

زدن سنگ مهم نیست ، در این جولانگاه

نشکند بال و پر حادثه الا با عشق

قبل از این نیز نشان داد به ما فاطمه، مرد

نرود پشت در حادثه الا با عشق

چشم عباس نشان داد که روشن نشود

جاده ی خیر و شر حادثه الا با عشق

سرِ ما وارث عشق است ، نباید برود

روی نی در گذر حادثه الا با عشق

 

محسن ناصحی


تعداد بازديد : 213
یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت: 13:06
نویسنده:
نظرات(0)
در طریقت با ادا بودن نمى آید بکار از عبودیت جدا بودن نمى آید بکار تا زمانى که نگاه ما بدست مردم است ر

در طریقت با ادا بودن نمى آید بکار
از عبودیت جدا بودن نمى آید بکار

تا زمانى که نگاه ما بدست مردم است
روز و شب گرمِ دعا بودن نمى آید کار

سعى کن جبران کنى هر اشتباهى کرده اى
شرمسار از هر خطا بودن نمى آید بکار

چند وقتى غافلیم و چند وقتى زاهدیم
کافرِ زاهد نما بودن نمى آید بکار

وقتى از دریاى علم و فضلشان بى بهره ایم
در جوارِ اولیاء بودن نمى آید بکار

هرچه هستى بازهم رو برنگردان از درش
عهد کردن، بى وفا بودن نمى آید بکار

با حسین و با ابالفضلش رفاقت کن فقط
با اَجانِب آشنا بودن نمى آید بکار

وقت دفن پیکرى که زیر سم ها مانده است
جز به فکرِ بوریا بودن نمى آید بکار

 سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 279
شنبه 02 مرداد 1395 ساعت: 10:34
نویسنده:
نظرات(2)
بازهم نیمه ى شب گریه و آه آوردم به در خانه ى تو باز پناه آوردم روسیاهم که نشد توبه ى من مقبولت واى بر

بازهم نیمه ى شب گریه و آه آوردم
به در خانه ى تو باز پناه آوردم

روسیاهم که نشد توبه ى من مقبولت
واى بر من که فقط بار گناه آوردم

مهربانِ دل من..رد مکنم از درِ خویش
من پشیمان شده ام..روى سیاه آوردم

اشک هاى منِ بیچاره سراب است،ولى
دل خوش از اینکه به درگاهِ تو چاه آوردم

جان زهرا کمکم کن آبرویم را بخر
به درِ خانه ى تو باز پناه آوردم

آرمان صائمی


تعداد بازديد : 477
دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت: 20:26
نویسنده:
نظرات(0)
اهل نجوا ز چه از دور زمان بی خبرید از غم و غربت ماه رمضان بی خبرید روزه داران که در امساک دهان می کوش�

اهل نجوا ز چه از دور زمان بی خبرید
از غم و غربت ماه رمضان بی خبرید

روزه داران که در امساک دهان می کوشید
سبب از چیست ز امساک زبان بی خبرید

 

روزه را فلسفه و حکمت و روحی باشد
قانع از روزه به جسمید و ز جان بی خبرید

تا کی از اشک شبانگاه یتیمان غافل
تا کی از درد و غم بیوه زنان بی خبرید

گاه افطار که بر سفره ی رنگارنگید
آری از سفره ی محتاج به نان بی خبرید

سحر از ماه شب عشق نشانی هرگز
وقت افطار هم از صاحب اذان بی خبرید

ای کسانی که در آئینه ی خود پیر شدید
تا کی از سوز دل نسل جوان بی خبرید

تا کی از یاد شهیدان خدا رو گردان
گویی از همت ایثارگران بی خبرید

دوره ی جنگ مگر جبهه نرفتید شما
که از آن شور و خلوص و هیجان بی خبرید

قامت شیعه دو تا گشت و نیامد دلبر
تا کی از سختی این بار گران بی خبرید

روزی آید که به میزان الهی آئیم
روزِ پاسخ به خدایی که از آن بی خبرید

اسم اعظم ببرید و همه گویید حسین
ز چه از معجزه اشک روان بی خبرید

سید محمد میرهاشمی


تعداد بازديد : 233
دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت: 20:22
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 59
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف