ولادت امام جواد ع

ولادت امام جواد ع

ولادت امام جواد ع

ولادت امام جواد ع

ولادت امام جواد ع
ولادت امام جواد ع
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یکی بخیل میشود یکی جواد میشود

یکی بخیل میشود یکی جواد میشود
یکی مرید میشود یکی مراد میشود

یکی امیر میشود برای سلطنت ولی
یکی تمام عمر عبد خانه زاد میشود

از آن دری بیا که سائلت نشسته پشت آن
بدون تو که کار و بار من کساد میشود

فقیر شد کسی که روز و شب گدایی ات نکرد
کنار توست رزق و روزی ام زیاد میشود

به اعتقاد بنده تا که هست حرز نام تو
دگر کجا کسی دخیل "وان یکاد" میشود

طلایه دار رحمت کثیر و مهربانی است
کسی که از طفولیت رضانژاد میشود

ز برکت نگاه ویژه ی تو است اگر کسی
کمیت و دعبل و فرزدق و فؤاد میشود

به گریه گفتمت که میشود حرم عطا کنی ؟
نگاه ذره  پرورت جواب داد میشود

حسین میشوی و حجره ات دوباره شاهد
نزول کاف و ها و یا و عین و صاد میشود
 
گریز میزنم به کربلا ولی چه سری است
میان روضه ی تو از هلال یاد میشود

بسنده میکنم و بیش از این جلو نمیروم
که حال مادرت ز فرط گریه حاد میشود


علیرضا خاکساری


تعداد بازديد : 231
شنبه 19 فروردین 1396 ساعت: 12:02
نویسنده:
نظرات(0)
گندم صنمی آمده خیرات بریزید نقل ادب و عرض ارادات بریزید پر شد ز گدا خانه ی سلطان خراسان عیدی شده لبر�

گندم صنمی آمده خیرات بریزید
نقل ادب و عرض ارادات بریزید
پر شد ز گدا خانه ی سلطان خراسان
عیدی شده لبریز در این خانه فراوان
رندی ست اگر زایر مشهد شده باشید
مهمان رضا گوشه ی مرقد شده باشید
نورش ز شب تار مگر راه گرفته
انگشت تعجب به لبش ماه گرفته
قنداقه ای از نور به دست پدرش رفت
گفتند ببینید پسر به پدرش رفت
گویا که نشانده به دهان حبه ای از قند
انداخت به لبهای پدر نوگل لبخند
تا صبح فقط زیر لبش ذکر خدا بود
مشغول تهجد چقدر پور رضا بود
گیرم که دو سال است ولی همچو رسول است
بهتان مزنید این پسر از نسل بتول است
این طفل دوساله یل هر عرصه ی تنگ است
اثبات امامت ز بیانش چه قشنگ است
در منقبتش گفت رضا همچو کلیم است
بی شک به هر مخزن اسرار علیم است
حاجات، نگفته، به نگاهش چه عیان است
آن را که عیان است چه حاجت به بیان است
عمریست که لطفش به من بنده زیاد است
عمری ست به انگشت دلم حرز جواد است
عمری ست کبوتر شده و جلد دو جایم
در پیش رضا زایر فرزند رضایم
این خصلت جود است عطا قبل بیانش
قربان چنین عادت و این جوی روانش
افتاد پدر تا که به بستر به برش رفت
انگار که همراه پدر هم پسرش رفت
اینجا پسری پیش پدر اشک فشان بود
در کربوبلا قصه فراتر ز بیان بود
آنجا پدری بود به بالین جوانش
این داغ گرفته ست ز او نا و توانش
آنجا که زبان قاصر از گفتن آن است
آن را که عیان است چه حاجت به بیان است


قاسم احمدی


تعداد بازديد : 327
سه شنبه 31 فروردین 1395 ساعت: 11:17
نویسنده:
نظرات(0)
اگر دست و بالت کمی خالی است اگر حال و روز تو بی حالی است اگر آسمان در قفس می کشی اگر قسمتت بی پَرو بال

اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است

اگر آسمان در قفس می کشی
اگر قسمتت بی پَرو بالی است

 

اگر کار و بار تو پیچیده و
اگر چند وقتی بد اقبالی است

اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصه ها نقش این قالی است

اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است

علاجت فقط یک نفس یا علی است
خدا هست با آنکه او با علی است

خدا در شکوه جلال علیست
خدا در ظهور جمال علیست

خدا در نزولش علی می شود
خدا در مقامش کمال علی است

حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست

پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علی است

علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلاد آل علی است

علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهی کاظمینش شدیم

مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید

محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنه ی این محالم کنید

مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید

فقط روی چشمان خود می کشم
از این خانه هرچه”حوالم”کنید

مرا می کشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید

ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را

شلوغ است اگر آستان جواد
پُر از برکت است آسمان جواد

گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها می کند تکه نان جواد

پیمبر پدر با خدیجه شدو
رضا نیز با خیزران جواد

علی اکبر خانه ام را ببین
رضا می شود مدح خوان جواد

شبیه نماز حسین است این
نماز رضا با اذان جواد

فقط شانه ات را بدیوار نِه
فقط زیر لب گو بجان جواد

تو را می دهد تا قیامت مراد
گره وا کند خاک باب الجواد
حسن لطفی


تعداد بازديد : 431
دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت: 9:58
نویسنده:
نظرات(0)
امام جواد(ع)-مدح و ولادت باز دلتنگ، قلم می گیرم راه دیدار حرم می گیرم متوسل به شمایم ،اغلب دامن قا�

امام جواد(ع)-مدح و ولادت

 

باز دلتنگ، قلم می گیرم

راه دیدار حرم می گیرم

متوسل به شمایم ،اغلب

دامن قافیه کم می گیرم

کاسۀ خالی خود را تنها

سوی ارباب کرم می گیرم

همه را مست شما می سازم

بر سر دوش علم می گیرم

همۀ عمر به عشق نظرت

شور تو دارم و دم می گیرم

جلوۀ جود خدا ادرکنی

یا جواد ابن رضا ادرکنی

قصد دارم سفری تازه کنم

فکر چشمان تری تازه کنم

قصد دارم به هوای کویت

رکعتی در سحری تازه کنم

قصد دارم که خوش آمد گویان

بر جمالت نظری تازه کنم

با توکل به پر قنداقت

همت بال و پری تازه کنم

قصدم اینست که ان شاءالله

پیش پای تو سری تازه کنم

از غمت زار شدن می ارزد

کشتۀ یار شدن می ارزد

ای قدت نخله ی طوبای رضا

چشم تو ساغر و مینای رضا

ای لبت کوثر خیرات، جواد

اشبه الناس به زهرای رضا

ای ولیعهد، جناب سلطان!

همه سرمایه ی فردای رضا

پیش چشمان پدر راه برو

ای علی اکبر لیلای رضا

یا جوادابن جواد ابن جواد

یوسف خوش قد و بالای رضا

لب ما و لب پیمانۀ تو

سرما و در میخانۀ تو

بَرِکت آمده با آمدنت

دست تطهیر خدا شسته تنت!

چشمۀ آب حیات است مگر؟

لب نهاده است پدر بر دهنت!

مهد تو باغ انارِ بابا

خواب رفته است کنار چمنت

مثل یعقوب کشد بر دیده

وای از معجزۀ پیرهنت

نوۀ موسیِ جعفر! موسی

رفته از هوش ز طرز سخنت

خضر دامان تو را می گیرد

دامنت را بکشی می میرد

جود از نام و نشانت پیداست

لطف از لحن بیانت پیداست

اینکه فرزند رضا هستی از...

محشر کنج لبانت پیداست

هیچ کس چون تو گدا پرور نیست

از برون مهر نهانت پیداست

سفره داری تو از روی خوش و

مزه ی تازۀ نانت پیداست

سرخی صورت زردی درهم...

پشت پلک نگرانت پیداست

ای شب وروز به یاد زهرا

کوثر عشق جواد زهرا

دلبر مه وش شهر آشوبم

نازنین، ناز ادای خوبم

تا سر از پنجره بیرون آری

سرِ خود بر در تو می کوبم

مه جبین فکر لبت کشت مرا

چاره ای کن صنم محبوبم

گوشه ای گوش بده می خوانم

ای شفا بخش دل معیوبم

همچوخاکم،... ز لباست متکان

هرچه هستم به شما منسوبم

بگذارید هم اینجا باشم

نوکری باشم و آقا باشم

ای امیدم به دل نومیدی

روی ماهت همه شب خورشیدی

چه سحرها که صدایت کردم؟

و تو زاری دلم را دیدی

آه که جای نوازش جانا

ناز کردی... به رخم خندیدی!

جرات شعر مرا می بخشی

خواستم تا که بگیرم عیدی

هیچکس حال مرا درک نکرد

این تو بودی که مرا فهمیدی

بیقرارانه تو را می خوانم

تو دوای دلمی می دانم

هرکه با توست دلش بی غم تر

دست لطفت ز همه محکم تر

پدر تو ز همه عیسی تر

مادر تو ز همه مریم تر

درد دلهای مرا گوش بده

هیچکس نیست ز تو محرم تر

به خدا غربتی قرب توام

دوری از این دل ما کن کم تر

شستشو کن دل رسوای مرا

نیست از اشک شما زمزم تر

چاره سازا کرمی... کاری کن

دل طوفان زده را یاری کن

از نگاه تو کرم می ریزد

لطف تو روی سرم می ریزد

شب میلاد تو مشتاقانه

اشک از چشم ترم می ریزد

و خداوند به یمن قدمت

فیض جاری به دلم می ریزد

غم لب تشنگی شاه شهید

در دلت کاسۀ غم می ریزد

همسر سنگ دلت با چه دلی

در دل ناز تو سم می ریزد

آه ای کشته تزویر زنت

کشته ما را نفس یا حسنت

 

مجتی روشن روان


تعداد بازديد : 217
دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت: 9:54
نویسنده:
نظرات(0)
امام جواد(ع)-مدح هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زیاد است آنجا که امید و پنا�

امام جواد(ع)-مدح

 

هر شب دل من سائل باب المراد است

آنجا که حاجتمند درگاهش زیاد است

آنجا که امید و پناه آخر ماست

آنجا که اوج هر توسل «یا جواد» است

 

یوسف رحیمی


تعداد بازديد : 175
دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت: 9:52
نویسنده:
نظرات(0)
امام جواد(ع)-مدح و ولادت امشب ای غم از دل ما دور باش امشب ای عفریت خودبین کور باش امشب ای ماه منیر آ�

امام جواد(ع)-مدح و ولادت

 

امشب ای غم از دل ما دور باش

امشب ای عفریت خودبین کور باش

امشب ای ماه منیر آسمان

از پس ابر سیه رخ کن عیان

امشب ای پروانۀ شب زنده دار

دور شمع یار پر زن بی قرار

امشب ای گمگشتگان شورا کنید

تا دیار یار را پیدا کنید

امشب ای شهر پر آشوب حجاز

بر سپهر و ماه و اختر ها بناز

خاکیان نازند بر افلاکیان

عرشیان محتاج فیض خاکیان

ای قلم امشب کجا بردی مرا

تا حریم کبریا بردی مرا

باز سوی کهکشانم می بری

تا کدامین آسمانم می بری

می دهد این مژده جبریل امین

شد شب میلاد عیسای زمین

یک صدا عالم صدایش میکند

عیسی مریم دعایش میکند

گر بشر گویم بشر حیران اوست

ور ملک گویم ملک دربان اوست

او جواد است و عزیز مرتضاست

راحت جان علی موسی الرضاست

گوید ارباب خرد با اعتقاد

یا جواد و یا جواد و یا جواد

ای هواداران اولاد رسول

وی ثنا گویان زهرای بتول

همت مرغ همائیتان کجاست

حال کشکول گدائیتان کجاست

نور در ظلمت سفیدی می دهد

فاطمه بر شیعه عیدی می دهد

سردهید این زمزمه اندر نهاد

یا جواد و یا جواد و یا جواد

قاصدا امشب به رضوانم ببر

نه به رضوان بر خراسانم ببر

گو مبارک باد این فرخنده عید

جان ایران جان جانانت رسید

طوس را امشب چراغان کرده اند

جشن بر پا در خراسان کرده اند

مادری، فرخنده زاد آورده است

نازنینی چون جواد آورده است

گوید احسن ای گل باغ وداد

یاجواد و یاجواد و یاجواد

 

ولی الله کلامی زنجانی


تعداد بازديد : 291
دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت: 9:50
نویسنده:
نظرات(0)
رستخیز کلمات است، قلم می خواهم دل من می رود از دست، قلم می خواهم جوهرم مست شده؛ مست، قلم می خواهم س

 رستخیز کلمات است، قلم می خواهم

دل من می رود از دست، قلم می خواهم

جوهرم مست شده؛ مست، قلم می خواهم

ساقی از میکده ی عرش شراب آورده

از لغت نامه ی حق، واژه ی ناب آورده

خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست

بهترین باده اگر باده ی روحانی ماست

بخدا زیر سر یار خراسانی ماست

شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا

ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا

امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد

آمده تا که از این خمر ثمر بردارد

هر که در نسل خودش با برکت تر دارد

شرف الشمس تر از ماه خدا، بسم الله

پسری مثل جواد بن رضا، بسم الله

هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست

کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست

دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست

قمری کرده به دست قمری جلوه گری

چه مبارک پدری و چه مبارک پسری

آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است

پسر شاه، بوالله شهنشاه همه است

او که با سن کم خود ولی الله همه است

بین گنجینه ی زهرا نهمین دُر شده و

درک او بیشتر از حد تصور شده و

دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است

دشمن از سحر کلامش بخدا مبهوت است

از کرامات جواد بن رضا مبهوت است

او اشاره بکند معجزه ها خواهد کرد

ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد    

 آمده تا که جهان پر شود از جود فقط

قطره در جوف صدف دُر شود از جود فقط

عالمی غرق تفکر شود از جود فقط

نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او

به امامان، بخدا جود و کرم دارد او

قدسیان، روبرویش بال و پر انداخته اند

شیرها، پیش نگاهش جگر انداخته اند

علماء، پای علومش سپر انداخته اند

علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست

آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست

شعرا، واژه کم آمد، بنویسید جواد

جبرییل آمده باید بنویسید جواد

بعد از این جای محمد، بنویسید جواد

او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است

پسر شاه خراسان همه ی پنج تن است

دشمنانش، بخدا پست تر از خاشاکند

دوستانش همگی محترمند و پاکند

زائران حرم او، همه ی افلاکند

عاشقان حرمش اهل نجاتند همه

انبیاء، دور و برش در صلواتند همه

با دو مولود، دلم معتکف قنداقه است

چشم دل، دیده دو دُر در صدف قنداقه است

بوسه باران پدرها، هدف قنداقه است

یکی از نسل رضا مثل علی اکبر شد

یکی از نسل حسین است و علی اصغر شد

علی اصغر، ولی از عشق پدر شد اکبر

عمر شش ماهه ی او نوح ترینِ محشر

سپر دین خداوند شده با حنجر

از سه شعبه شده هر چند کباب این کودک

سربلندی حسین است و رباب این کودک

 

امیر عظیمی


تعداد بازديد : 117
یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت: 11:52
نویسنده:
نظرات(0)
امام جواد(ع)-مدح و ولادت ز آسمان تولا به دل ندا آمد ز آل فاطمه آئینۀ خدا آمد گره گشای امامِ گره گشا �

امام جواد(ع)-مدح و ولادت

 

ز آسمان تولا به دل ندا آمد

ز آل فاطمه آئینۀ خدا آمد

گره گشای امامِ گره گشا آمد

خبر رسید که دردانۀ رضا آمد

نماز شکر بخوانید قبله می آید

ز آل قبله جواد الائمه می آید

دوباره واژۀ خیر کثیر افشا شد

به رغم مدعیان عید آل زهرا شد

ز خانوادۀ توحید گل شکوفا شد

بگو به شیعه امام رئوف بابا شد

عوالم است هم آوای ما خدا را شکر

رسید حضرت ابن الرضا خدا را شکر

خدا نوشت جنان را ز ریزش کرمش

کجاست با برکت تر ز شوکت قدمش

به واقفیه بگو یک نظاره بر حرمش

پدر بزرگ و پسر زاده زیر یک عَلَمش

ز شهر طوس شبی تا حسین باید رفت

ز کربلا سفری کاظمین باید رفت

برای عالمیان یک جواد کافی بود

به عصرها و زمان یک جواد کافی بود

تمام کون و مکان یک جواد کافی بود

خدا نوشت همان یک جواد کافی بود

خدای جود به امر خدا تجسم کرد

رئوف بعد چهل سال یک تبسم کرد

اگر نبود جواد الائمه نور نبود

برای آل علی شادی و سرور نبود

نبود موسی عمران و کوه طور نبود

بساط بندگی ما همیشه جور نبود

اگر نبود جواد الائمه واللهِ

ز فتنه بود که میرفت دین به بیراهه

اگر چه دین خدا را رسالت نبوی است

اگرچه رمز امامت عدالت علوی است

اگرچه منطق دشمن خشونت اُمَوی است

سلاح و منطق قرآن ولایت رضوی است

مسیر ابن رضا انقلاب اسلامی است

چنانچه منطق ما انقلاب اسلامی است

مناظرات جواد الائمه فرهنگیست

زمان،زمانِ وی و فتنه، فتنۀ رنگیست

به جنگ نرم نه آهن نه حربۀ سنگیست

مشاجرات اگرچه گزینۀ جنگیست

به هوش دین خدا را حرامیان نبرند

ولایت رضوی را منافقان نبرند

به رغم زمزمۀ ادعای بدخواهان

عقیم ماند دگر ماجرای بد خواهان

چرا شدند کسان همصدای بدخواهان

گرفت خدعۀ ابلیس پای بدخواهان

چه زود زمزمۀ فتح مکه می افتد

رژیم آل سعود از اریکه می افتد

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 221
یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت: 11:35
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار ولادت حضرت امام جواد(ع) شاد شادیم مثل آقامان فارغ از هرچه شب که دلگیر است ماه تابان اهل بیت

اشعار ولادت حضرت امام جواد(ع)

 

شاد شادیم مثل آقامان

فارغ از هرچه شب که دلگیر است

ماه تابان اهل بیت آمد

نور از آسمان سرازیر است

**

بوی موی جواد می آید

جشن و خوشحالی است در مشهد

دل سلطان مملکت شاد است

جای ما خالی است در مشهد

**

کوری چشم فتنه ها آمد

پسری از سلاله کوثر

طعنه بسیار پیش از این زده اند

انّکَ شانِئَک هو الابتر

**

خارها دور باد از پایت

ای ز گل بهترِ امام رضا

کاش داغ تو را نبیند او

ای علی اکبر امام رضا

**

شرط عشق است در محبت تو

شرط عشقی و بهترین حصنی

ما فقیر ولایتت هستیم

یا جواد الائمه ادرکنی

**

مشت هایی که بر زمین زده ای

شد گواه شجاعتت آقا

بغض داری برای غصب فدک

ای به قربان غیرتت آقا

**

یا جواد الائمه مرحمتی

تا نگیری ز نوکران نظرت

کیست سلطان من ؟ امام رضا

کیستم جز موالی پدرت

**

هر زمانی که میروم مشهد

از جوانش همیشه میخوانم

تا که آقا نظر بیاندازد

پشت باب الجواد میمانم

**

قرص ماهت رسید یا سلطان

قرص نانی به این گدا بدهید

عیدی ما به جای خود اما

صدقه رزق کربلا بدهید

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 207
یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت: 11:35
نویسنده:
نظرات(0)
اگرچه قافیه ی شعر دست و پا گیر است و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق کسی که شعر خودش را نگفته میداند

اگرچه قافیه ی شعر دست و پا گیر است

و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق

کسی که شعر خودش را نگفته میداند
که هست از برکات وجود و رحمت عشق

 

اگرچه قافیه ی شعر دست و پا گیر است
شروع میکند این بار هم به زحمت عشق

منی که مثل همیشه خراب و حیرانم
منی که گرم سرودن شدم به نیت عشق

کسی که آمدنش را خدا تبارک گفت
کسی که آمد و شد منتهای زینت عشق

ترنمات لبش آیه های کوثر بود
و داد خاتمه بر افترا و تهمت عشق

عجیب نیست که مولود بی نظیر رضا
شود برای همیشه امام عصمت عشق

سلام بر گل رویش بگو به قصد برات
نثار این پسر حضرت رضا “صلوات”

شکوه بی بدل لطف و مهر و جودی تو
و بانی همه ی خلقت و وجودی تو

گرفته دور و برت را هزار پروانه
چرا که خوبتر از عطر ناب عودی تو

تویی نتیجه ی نذر و توسلات پدر
و ربنای قنوت و دم سجودی تو

ادامه داشت برایش کنایه ی مردم
تو ای سلاله ی زهرا اگر نبودی”تو”

تو استجابت سبزی به دست های گدا
زلال جاری فیضی شبیه رودی تو

پس از امام حسن سفره های رنگینی
برای مردم بی دست و پا گشودی تو

تو دستگیر همه هستی ای خدای کرم
که هیچ چیز نمی خوای در ازای کرم

منم همیشه مرید درِ تو باب مراد
دوباره قرعه ی فالم به نام تو افتاد

ببخش اینهمه بد کرده ام به جان خودم
نگاه گرم و صمیمی تو به من رو داد

چه قدر حاجت ناگفته را روا کردی!
دم تو گرم و شود خانه ی دلت آباد

چرا هزار مرتبه شکر خدا که سائلم و
کرامت تو مرا در کنار تو جا داد

خلاصه این که منم خاکسار این درگاه
مزن به سینه ی من دست رد امام جواد

تمام آبروی من به زیر دین شماست
تمام آرزویم صحن کاظمین شماست

محمد حسن بیات لو


تعداد بازديد : 343
شنبه 28 فروردین 1395 ساعت: 10:45
نویسنده:
نظرات(0)
یکباره دلم ریخت زحُسن تو و گرنه می رفت فنا بی نظرتو به ثمر،نه هرکس به تو دلداده فقط سود گرفته دل باخ�

یکباره دلم ریخت زحُسن تو و گرنه
می رفت فنا بی نظرتو به ثمر،نه

هرکس به تو دلداده فقط سود گرفته
دل باخت به عشق تو ولی کرد ضرر?نه!!

با آمدنت شاد شده چهره ی دنیا
شاد است ولی شادتر از قلب پدر، نه

آقا به خدا دوست و دشمن شده بنده ات
اصلاً همه جا دست به خیری تو ، مگرنه???!!

ای حضرت باران، پسر شاه خراسان
من از تو تورا می طلبم، کیسه ی زر نه

باهرکه توانسته کنار آمده این دل
با آل علی? آری و با آل عمر? نه!!!!!

مهدی قاسمی


تعداد بازديد : 179
شنبه 28 فروردین 1395 ساعت: 10:45
نویسنده:
نظرات(0)
حاتم از یک تار مویت خلق شد ، ابن الرّضا کل عالم ز آبرویت خلق شد ، ابن الرّضا صد بهشت از عطر و بویت خل�

حاتم از یک تار مویت خلق شد ، ابن الرّضا

کل عالم ز آبرویت خلق شد ، ابن الرّضا

صد بهشت از عطر و بویت خلق شد ابن الرّضا

ماه ،از اکسیر رویت خلق شد ابن الرّضا

سائل کوی توأم ، آقا… “تَصَدَّقْ” بر گدا

تاب گیسوی توأم ، آقا… “تَصَدَّقْ” بر گدا

قلب ما باب المجانین و کرامت از شما

راه تو باب المراد و استقامت از گدا

شاه راه سائلان ، باب الجواد ابن الرّضا

اسمِ اعظم ، نام تو باشد به درگاه خدا

ای علی اکبر دوم ، عزیز فاطمه

به چه شیرین ، بردن نامت کنار علقمه

علقمه ، باب الحوائج ، نام تو غوغا کند

“یا جواد” و “یا جواد” ،عباس هم امضا کند

بعد یک کرب و بلا ، شوری به دل برپا کند

آخرش هم کاظمین تو گره را وا کند

میروم یک روز از کرب و بلا تا کاظمین

با شعار “یا جواد” و “یا لَثاراتَ الحسین”

دست خالی آمدم ،ای سفره دار محترم

از گدایان توأم ، ای سایه ات روی سرم

ای فدای چشم هایت هم پدر هم مادرم

حاجتم این است: یک شب ، پا برهنه ، در حرم

در حرم ، آرام ،یک گوشه ،من و ذکر “رضا”

روضه میخوانم برای غربت خون خدا

روضه ی مادر ،علی ، با دست بسته ،کوچه ها

یادی از قبر حسن ،در حسرت ایوان طلا

جان فدای قلبِ بی تابِ تو و بابای تو

غرق در داغ علی و فاطمه ،دنیای تو

عرض خود را اینچنین میبندم و رد میشوم

از غلامان توأم ، هر چند هم بد میشوم

از دعاهای شما ،راهیِ “مشهد” میشوم

میروم مشهد ،همانجا وقف مرقد میشوم

ای جواد بنُ الرّضا ، بابُ الجوادت محشر است

رفتن از بابُ الجواد ،از هر دری شیرین تر است

پوریا باقری


تعداد بازديد : 157
پنجشنبه 26 فروردین 1395 ساعت: 10:21
نویسنده:
نظرات(0)
یک کوزه ی بی آب ، از دریا چه میداند یک مشت خاک ، از غربت صحرا چه میداند یک سائل بیچاره از آقا چه میدا�

یک کوزه ی بی آب ، از دریا چه میداند

یک مشت خاک ، از غربت صحرا چه میداند

یک سائل بیچاره از آقا چه میداند

از چهارده خورشید عقل ما چه میداند

 

ما دور از "قدریم" " اِنّا " را نمیفهمیم

«الحق که پایینیم و بالا را نمیفهمیم»

 

هر کس که در این خانه قنبر شد پشیمان نیست

کارگر اولاد حیدر شد پشیمان نیست

از خاک بود عاقبت زر شد پشیمان نیست

جاروکش صحنی مطهر شد پشیمان نیست

 

این روزها باید رضا آباد ساکن بود

یعنی میان صحن گوهرشاد ساکن بود

 

نه بار میگیریم ذکر یا رضا و بعد

نه بار میچرخیم در صحن و سرا و بعد

نه بار میسازیم راهی تا شما و بعد

نه بار می آییم تا عرش خدا و بعد

 

شاید سحر باب الجوادت روی ما وا شد

اولادنا اکبادنا امروز معنا شد

 

گفتم جواد ، از بند بند شعر رحمت ریخت

از چشمهای سائلم اشک خجالت ریخت

گفتم جواد و بر دعاهایم اجابت ریخت

آقا به این سفره نگاهی کرد و برکت ریخت

 

گفتم جواد و باز هم لکنت شکستم داد

بی معرفت بودن دوباره کار دستم داد

 

ای حسرت سجاده ها ، یا ربنای تو

رفته ست تا به عرش اعلی ربنای تو

بوی علی دارد سحرها ربنای تو

توحید میگیریم ما ، با ربنای تو

 

آقا بیا و نذر جدت با گدا تا کن

یک کاظمیه در دل هر شیعه بر پا کن

 

یک "اتق الله" از تو ، ایمان داشتن با من

ابر کرامت از تو ، باران داشتن با من

شانه ز تو، زلف پریشان داشتن با من

چه کرده این عشق کریمان داشتن با من

 

که در خیالم کاظمینی میشوم هر روز

در کاظمین تو حسینی میشوم هر روز

 

دل دست تو دادیم پس دل برنمیگردد

ناقص نباشد تا که کامل برنمیگردد

بی جیره از این خانه سائل برنمیگردد

یعنی از اینجا بی فضائل برنمیگردد

 

این دفعه را آقا بیا سائل نوازی کن

ویرانه ی قلب مرا آباد سازی کن

 

همراه ماه امشب ستاره میرسد از راه

و یک علی دارد دوباره میرسد از راه

بر گنبدی سوم مناره میرسد از راه

شیری به شکل شیرخواره میرسد از راه

 

این شاخه طوبی ثمر دارست از امشب

بی بی رباب ما پسردارست از امشب

 

این طفل کوچک میشود حیدر زمان جنگ

شمشیر خود میسازد از حنجر زمان جنگ

اصغر شد اما میشود اکبر زمان جنگ

مانند مردان میسپارد سر زمان جنگ

 

گهواره را معراج خواهد کرد این آقا

دین را به خود محتاج خواهد کرد این آقا

 

بر روی دستی خوش زبانی میکند روزی

با گریه هایش خطبه خوانی میکند روزی

قد سپاهی را کمانی میکند روزی

از سنگر دین پاسبانی میکند روزی

 

شش ماهه است اما سوی پیکار خواهد رفت

تا حد جان پای دفاع از یار خواهد رفت

 

تیری به سرعت حنجرش را میزند بر هم

یکجور می آید سرش را میزند بر هم

اصلا تمام پیکرش را میزند بر هم

در خیمه قلب مادرش را میزند بر هم

 

از گوش تا گوش سرش با تیر میپاشد

لب با سه شعبه تا شود درگیر، میپاشد

 

رازی ز مدفون بودنش بیرون نمی آید

کوری چشم دشمنش بیرون نمی آید

یک نخ هم از پیراهنش بیرون نمی آید

صد نیزه هم باشد تنش بیرون نمی آید

 

دست امامی هست ، پس دستی برابر نیست

یعنی که نبش قبر شش ماهه میسر نیست

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 341
چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:08
نویسنده:
نظرات(0)
هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد از سجده ی گمراهیش سر بر ندارد سرمایه ی عشق شما راه نجات است بیچاره �

هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد

از سجده ی گمراهیش سر بر ندارد

 

سرمایه ی عشق شما راه نجات است

بیچاره هر کس عشق تو در سر ندارد

 

لازم نکرده که مرا فردا بخوانند

جنت اگر از نامتان سردر ندارد

 

باب الجوادی مطمئنا هست آن جا

محشر از این در هیچ بالاتر ندارد

 

گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا

مولود پر خیر و مبارک تر ندارد

 

کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی

کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟

 

دردانه ی سلطان طوسی یا محمد

والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد

 

عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید

عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد

 

در کودکی در قله های علم بودی

علم تو را عیسای پیغمبر ندارد

 

گشتم ولی هم ارزش خاک عبایت

در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد

 

فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم

کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد

 

در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند

راهی بجز این راه تا آخر ندارد

 

"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس

عالم بجز چشم شما محور ندارد

 

می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت

مرغی که در وقت پریدن پر ندارد

 

محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را

هرکس تو را در این جهان باور ندارد

 

شاعر:محمد جواد شیرازی

 


تعداد بازديد : 339
چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:06
نویسنده:
نظرات(0)
آقای من... همینکه حاصل یک عمر لبخند رضا هستی محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی میان بهترین هایی چه �

آقای من...

همینکه حاصل یک عمر لبخند رضا هستی

محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی

میان بهترین هایی چه تفضیلی ازاین برتر

که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی

به مشهد که به جای خود دلم در کاظمینت هم

بگوید یارضا ازبس همانند رضا هستی

قسم خوردن به نامت میدهد حاجت به قدری که

به محشر هم گمانم ذکر سربند رضا هستی

خدا میخواست تا معنای بخشیدن عیان گردد

جواد آمد که این معنا برای ما روان گردد

رضا که صاحب فرزند میشد آخرش، اما؛

خدا میخواست تا این فیض، سهم خیزران گردد

پسرگشتن ازاین سو و امام شیعه از آن سو

جواد آمد که این گردد جواد آمد که آن گردد

حکایت ها فراوان است از هرلحظه ی این طفل

چنانکه صدگلستان ضرب در صدبوستان گردد

علی هرچند فرزند محمد بود، ایندفعه

محمد از علی آمد که فخر شیعیان گردد

دراین وادی اگر سودی ست با درویش خرسند است

تجارت جز درِاین خانه سودش هم زیان گردد

پدر با داغ فرزندش، پدر با داغ دلبندش

ولی اینجا پسر باداغ بابا امتحان گردد

شب میلاد فرزندش همینکه تشنه لب باشد

گمانم «خیزران» هم اشک ریز خیزران گردد

 

مهدی رحیمی


تعداد بازديد : 139
چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:03
نویسنده:
نظرات(0)
یا جواد الائمه... سائل ، شبي كه زائر باب الـمُراد شد تسبيح وار ، گرمِ دَمِ "ياجواد" شد در كربلا نياف

یا جواد الائمه...

سائل ، شبي كه زائر باب الـمُراد شد

تسبيح وار ، گرمِ دَمِ "ياجواد" شد

در كربلا نيافت مَـجالِ گريستن

در كاظمين روزيِ اشكش زياد شد

حتّي غمي كه كُـنج دلش جا گرفته بود

وقتِ بغل گرفتنِ اين كعبه ، شاد شد

گَرد گُـناه را ز رويِ شانه اش تكاند

وقتي نسيمِ صحن مُبدّل به باد شد

شد با سواد گيسوي دلبر سپيدبخت

تا بر سواد آينه بي اعتماد شد

حتّي نصيب حور و ملك هم نشد به عُمْر

خيري كه سهم زائر خَيرُالعِباد شد

هركس نداشت مِـهر جوادالائمه را

واللهِ روسياه تر از قوم عاد شد

هركس كه "ياامام رضا"گفت و جان سپرد

سوگند بر جوادِ رضا "زنده ياد"شد

در اوّلين قدم به مُراد دلش رسيد

سائل ،دمي كه ساجدِ"بابُ الجواد"شد

 

محمد قاسمی


تعداد بازديد : 129
چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:03
نویسنده:
نظرات(0)
یابن الرضا... تویی مونس جان امام جواد! به هر جای ایران امام جواد تویی میوه ی باغ موسی الرضا عزیزِ دل

یابن الرضا...

تویی مونس جان امام جواد!

به هر جای ایران امام جواد

تویی میوه ی باغ موسی الرضا

عزیزِ دل و جان ؛ امام جواد

پس از فاطـمه بینِ معصوم ؛ تو :

جوان تر شهیدان امام جواد

ردای نیابت به هفت سالگی

تو را بسته پیمان امام جواد

به صحبت تو مأمونیان را تباه

نمودی نمایان امام جواد

امامت به نُه سالگی شد نصیب

تو را در خراسان امام جواد

به یاد تو اشکِ رضا و حسین

بریزد به دامان امام جواد

نهم اختر شیعه در آسمان
تو هستی نگهبان امام جواد

به جان صاحب و شعر او
تویی حامیِ آن ؛ امام جواد !

 

حامد فروغی


تعداد بازديد : 141
چهارشنبه 09 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:01
نویسنده:
نظرات(0)
امام جواد(ع)-مدح و ولادت روی دستان سبز جبراییل می رسد ماه خانه ی مولا آسمان ایستاده محضر او دست بر

امام جواد(ع)-مدح و ولادت

 

روی دستان سبز جبراییل

می رسد ماه خانه ی مولا

آسمان ایستاده محضر او

دست بر سینه دارد و حالا...

 

مژده ای اهل آسمان و زمین

هشتمین مرد عشق بابا شد

نهمین وارث رسول خدا

روی دامان خیزُران جا شد

 

دهمین روز ماه ناب رجب

پا به پای بهار آمده است

در مدار منوّر خورشید

ماه شب های تار آمده است

 

بین چشمان او علی جاری ست

بخشش از دست های او پیداست

دل سپرده به مادر سادات

المثنای حضرت زهراست

 

از کرامات او همین بس که

کرمش رنگ مجتبی دارد

نوه ی خانواده ی موسی

نفسش عطر کربلا دارد

 

کم که نه وقت بارش رحمت

از نگاهش زیاد می بارد

ابر الطاف او بدون شک

سمت باب الجواد می بارد

 

خاطرات حرم چه زیبا بود

من که آن را نمی برم از یاد

خاطرات زیارت مشهد

گوشه ای پشت پنجره فولاد

 

تا که مرغ دل پریشانش

جا بگیرد در آستان جواد

پیر مردی به زیر لب می گفت:

یا رضا جان، تو را به جان جواد

 

روز میلاد تو عجین گشته

با شمیم فرح فزای سیب

با علی اصغر امام شهید

یاعلی اکبر امام غریب

 

با خود پرچم امام رضا

سوی باب الحسین خواهم رفت

جمعه روزی من عاقبت سوی

حرم کاظمین خواهم رفت

 

اسماعیل شبرنگ

 


تعداد بازديد : 151
سه شنبه 08 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:53
نویسنده:
نظرات(0)
محمود ژولیده شاهد سه شنبه 1394/02/8 امام جواد(ع)-ولادت ای به جمالات الهی جمیل وی به کمالات و شرف بی بدی
 

امام جواد(ع)-ولادت

 

ای به جمالات الهی جمیل

وی به کمالات و شرف بی بدیل

طینت تو آیه ای از ذوالجلال

خلقت تو جلوۀ ربّ جلیل

وصف سجایای تو بی انتها

روح تو دارای صفاتی اصیل

ذرّه ای از نور تو خورشید و ماه

چشمه ای از غمزۀ تو سلسبیل

محضر تو مهبط نور خدا

مکتب تو مکتب وحی و دلیل

سلسلۀ مادری اَت  فاطمی

دودۀ باباییِ تو تا خلیل

هرچه بگوئیم ز دریای حُسن

هست از این بحر نشانی قلیل

ذکر دل خیلِ غلامانِ تو

نعم المولاست و نعم الوکیل

نام تو در عرش سُرور الفؤاد

ای نهمین حجت حق یا جواد

آنکه گِلِ نوریِ تو بیخته

مِهر تو را در دلِ ما ریخته

از عدم انگیزشِ هفت آسمان

گشت ز نام تو بر انگیخته

چون بدهد ((کن فیکون)) امرِ تو

پای اشارات تو سر ریخته

از تو و اسرار تو آگاه نیست

عالم و فرزانه و فرهیخته

شیعه از آن روز شده شیعه اَت

که دل او با گِلت آمیخته

کیستی ای کوثر دوم ، جواد

نام تو موج کرم انگیخته

سورۀ کوثر ز تو احیا شده

ابتر از این معرکه بگریخته

خصم رضا روز جزا از قضا

پس به زبان می شود آویخته

نام تو در عرش سُرور الفؤاد

ای نهمین حجت حق یا جواد

کیستی ای سِرّ نهان و عیان

نورِ بر اَفراشته تا آسمان

مَظهر اسماء خدا یک به یک

مُظهر اوصاف خدا آن به آن

تا متولد شدی از مادرت

اشهدِ تو بود به روی زبان

سجده کنان غلغله انداختی

در همۀ کون و مکان یک زمان

چشم خدابین تو از جنس نور

وز همه عالم خبرت هر مکان

تک تکِ اعمال محبین توست

زیر نفوذ نظرت در جهان

سایۀ تو حضرت روح القدس

در همه جا هست ترا همچو جان

مورد تایید خداوندِ توست

آنچه تو انجام دهی بی گمان

نام تو در عرش سُرور الفؤاد

ای نهمین حجت حق یا جواد

ای همۀ زندگی اهل بیت

مایۀ بالندگی اهل بیت

بندگیِ راه خدا کرده ای

مثل همه بندگی اهل بیت

کاش که می شد همه اعمال ما

مایۀ زیبندگی اهل بیت

کیست برازندۀ عصمت شود

مثل برازندگی اهل بیت

هست پیام تو به ما شیعیان

پیروی از زندگی اهل بیت

غیرت زهرایی اَت از کودکی

جلوۀ رزمندگی اهل بیت

شیوۀ ما پیش روی دشمنان

شیوۀ توفندگیِ اهل بیت

نام تو در عرش سُرور الفؤاد

ای نهمین حجت حق یا جواد

 

محمود ژولیده

***


تعداد بازديد : 117
سه شنبه 08 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:52
نویسنده:
نظرات(0)
امام جواد(ع)-مدح و ولادت ای گدای درگه احسان تو جود و کرم زآسمان بذل تو باریده اختر چون درم عاشق روی

امام جواد(ع)-مدح و ولادت

 

ای گدای درگه احسان تو جود و کرم

زآسمان بذل تو باریده اختر چون درم

عاشق روی تو را در دل هزاران مهر نور

سائل کوی تو را صد آسمان جاه و حشم

اصل دین خیرالوری کهف التقی بدرالدجی

جان حق نور الهدی ابن الرّضا خیرالامم

مهر و ماهت وام بگرفته است از نور جمال

اخترانت سجده آوردند بر خاک قدم

هم سما مرهون لطف بی زوالت هم زمین

هم عرب مدیون جود بی مثالت هم عجم

هم جوادبن جوادبن جوادی وقت جود

هم کریم بن کریم بن کریمی در کرم

نکته ای پرسید مأمون در جوابش رازها

گفتی از ابرو و هوا و ماهی و امواج و یم

پور، اکثم پیش لطفت از خجالت گشت لال

خواست خود را افکند از شرم در چاه عدم

در سنین کودکی از سوی حق بودی امام

همچنان عیسی که در گهواره زد از وحی، دم

دامن ریحانه از مهر رخت دریای نور

عاشر ماه رجب از احترامت محرتم

دم به دم باید زاشک شوق خود گیرم وضو

تا زخون دل زنم بیتی در اوصافت رقم

ای چراغ و چشم ده معصوم ای نور نهم

زادۀ هشتم امام و هفت گردونت خدم

ای زششسو پنج حس و چار ارکان و سه روح

در دو گیتی زامر یکتا با نظافت منتظم

گر چه سر تا پای جرمم، تا مرا یاری چه باک

گر چه پا تا سر گناهم، تا تو را دارم چه غم

کیست مثل تو که در طفلی زسرداران علم

علم او گیرد فزونی نام او گردد عَلَم

با هزاران حلَ مشکل در سنین کودکی

ریختی یکباره وضع قصر مأمون را به هم

مور اگر حکم از تو گیرد سلیمان وجود

تاج بستاند زمأمون، سلطنت از معتصم

مهر و مه دوآیتند از مصحف رخسار تو

زان، خدا بر این دو آیت خورده در قرآن قسم

سرزمین مکه را بر کاظمینت التجا

چار ارکان حرم را چار دیوارت حرم

آن که در راه تو از جان و تن خود نگذرد

هم به جان کرده جفا و هم به تن کرده ستم

جود تو جود خدا و لطف تو لطف خدا

یا جواد الاولیا ای مظهر الله اتم

هر که هستم هر چه هستم هستیم مهر شماست

با همین روی سیاه و دست خالی پشت خم

تو همان جان وجودی ما همان جسم ضعیف

ما همان تاریکی محض و تو خورشید قدم

ای همه خورشید عالم تاب بر ما هم بتاب

وارهان از تیرگی ونور کن سر تا قدم

مهر رخسار تو نور محض و چشم ما ضعیف

جود و احسان تو بیش از بحر و ظرف ماست کم

هم به تو محتاج از صبح ازل فضل و کمال

هم زتو پاینده تا شام ابد علم و حکم

هر که شد ظرف وجودش خالی از مهر شما

پر شود از آتش خشم خداوندش شکم

نار با تو می شود رشک گلستان خلیل

خلد بی تو خانۀ درد و غم و رنج و الم

با وجود آن که از اعمال، دستم خالی است

از ازل دانسته ام مهر شما را مغتنم

دین من عشق شما، آئین من مهر شماست

گو که سازد دشمن کافر به کفرم متّهم

با تولاّی توام دیگر به این و آن چه کار

آن که را باشد صمد کاری نباشد با صنم

می فروشم تا صف محشر به آب خضر ناز

گر رسد بر کام جانم از یم جود تو نم

جود تو بر جود و احسان و کرم داد آبرو

مهر تو وحدت دهد بر گرگ و چوپان و غنم

نقش پای زائرت در دیدۀ (میثم) بود

بهتر از ملک عجم تابنده تر از جام جم

 

غلامرضا سازگار

 


تعداد بازديد : 323
سه شنبه 08 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:51
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 7
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف