ولادت حضرت زهرا س

ولادت حضرت زهرا س

ولادت حضرت زهرا س

ولادت حضرت زهرا س

ولادت حضرت زهرا س
ولادت حضرت زهرا س
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اين آستان كه هست فلك سايه افكنش

مدح حضرت زهرا(س):

اين آستان كه هست فلك سايه افكنش
خورشيد شبنمي است به گلبرگ گلشنش

تا رخصت حضور نيايد شب طلوع
مهتاب از ادب نتراود به روزنش

جاري است موج معجزه جويبار غيب
در شعله شقايق صحراي ايمنش

اينت بهشت عدن كه دور از نسيم وحي
بوي خدا رهاست به مشكوي و برزنش

كو محرمي كه پرده ز راز سخن كشد
دارد زبان ز سبزه توحيد سوسنش

تا زينت هماره هفت آسمان شود
افتاده است خوشه پروين ز خرمنش

سر مي‌نهد سپيده دمان پاي بوس را
فانوس آفتاب به درگاه روشنش

جاي شگفت نيست كه اين باغ سرمدي
ريزد شميم شوكت مريم ز لادنش

روز نخست چون گل اين بوستان شكفت
عطر عفيف عشق فرو ريخت بر تنش

محتاج نقش نيست كه گردد بلند نام
گوهر، جهان فروز بر آيد ز معدنش

اينجاست نور آينه عصمتي كه بود
بر نقطه نگين نبوت نشيمنش

هم باشدش بهار رسالت در آستين
هم مي‌چكد گلاب ولايت ز دامنش

مرد آفرين زني كه خليلانه مي‌شكست
بتخانه خلاف خلافت ز شيونش

از سدره نيز در شب معراج مي‌گذشت
حرمت اگر نبود عنانگير توسنش

تا كعبه را ز سنگ كرامت نيفكند
از چشم روزگار نهانست مدفنش

احرامي زيارت زهراست اشك شوق
يا رب نگاهدار ز مژگان رهزنش

دارم گواه كوتهي طبع را به لب
بيتي كه هست الفت ديرينه با منش:

"من گنگ خوابدیده و عالم تمام كر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنيدنش"


استاد خسرو احتشامی


 


تعداد بازديد : 295
شنبه 19 فروردین 1396 ساعت: 12:05
نویسنده:
نظرات(0)
به دنیا آمده اما به دنیا دل نمیبندد

به دنیا آمده اما به دنیا دل نمیبندد
ببین این کودکِ زیبا چه با اکراه میخندد

اگرچه آمده باید به سمت عشق برگردد
گُلی که بانسیمی هم رُخَش آزرده میگردد

اسیرِ دلخوشی های کمِ دنیا نخواهد شد
یقینأ با وجودِ او علی تنها نخواهد شد

مبادا شعله ی شمعی بگیرد دامنِ او را
مبادا  گرمی آهی بسوزاند تنِ او را

به یُمنِ مَقدَمش حالا شده حالِ پدر عالی
سیاهی نعره خواهد زد شبیه طبلِ توخالی

قسم بر هستی بابا قسم بر سوره ی کوثر
پیمبر دختری دارد ولی مادرتر از مادر

شده او هستی مولا ؛علی هم عشق ناب او
شده او مادرِ آب و علی هم بوتراب او

از این رو عاشقِ بوی دل انگیز نمِ خاکم
ازاین رو مست و مشتاقِ حدیث ناب لولاکم

علی شد فاتح خیبر ؛جهان در کار او مانده
یقینأ پشتِ او زهرا دمادَم چار قُل خوانده

به دنیا آمده اما ندارد حالِ دنیا را
نمیفهمد به جز مولاکسی اوصافِ زهرا را

چه زیبا می شود زهرا دعاگوی علی باشد
و بازوبندِ "یازهرا "به بازوی علی باشد

علیٌ حُبه جُنّهَ قَسیمُ النار و الجَنَه
وَصیُ المُصطَفیٰ حَقّا اِمامَ الاِنسِ وَ الجِنَه


محسن_کاویانی


تعداد بازديد : 243
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:34
نویسنده:
نظرات(0)
نور زهرا شد و منور شد

نور زهرا شد و منور شد
شب قدر نبی مقدر شد

نه خدیجه به دامنش آورد
بلکه زهرا خدیجه آور شد

در زمان حیات این خانم
هیجده بار صبح محشر شد

آب در صورت تو خود را شست
بعد در فقه ما مطهر شد

فاطمه در نسیم چون دم زد
نَفَس هر گلی معطر شد

تا که ناموس حق نزول کند
چشم هر پنجره مشجر شد

هیجده سال در فراق او
کل گل های عرش پر پر شد

روز تکمیل خلقت زهرا
خستگی از تن مَلَک در شد

هرکه نزدیک تر به فاطمه بود
رتبه اش پله پله بهتر شد؛

پسر فاطمه حسین شد و
پدر فاطمه پیمبر شد

فاطمه به خودش بلی گفت و
علی از آن به بعد حیدر شد

مصطفی بعد بعثتش اما
فاطمه قبل خویش کوثر شد

کفه ی مرد ها که سنگین گشت
فاطمه جلوه کرد دختر شد

با نبی و علی و اولادش
فاطمه با همه برابر شد

زیر پایش بهشت جاوید است
بعد از این جمله زود مادر شد

مانده ام آفتاب قبل از تو
به کجا سر گذاشت و سر شد

مهدی_رحیمی_زمستان


تعداد بازديد : 375
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:32
نویسنده:
نظرات(0)
لاله و یاس و یاسمن آمد

( تقدیم به مادر سادات)

لاله و یاس و یاسمن آمد
عشق یزدان ذوالمنن آمد
دخترشیربت شکن آمد
به که یار اباالحسن آمد
آریا وقت این سخن آمد
شده میلاد مادرم زهرا

چقدر آسمان صفا دارد
پرتویی از ستاره ها دارد
هر طرف عطر جان فزا دارد
خنده هر عاشق ولا دارد
زیر لب اینچنین نوا دارد  
فاطمه فاطمه گل طاها

آمد آنکه قرار دلها شد
ازقدومش زمانه زیبا شد
طبع این نوکرش شکوفا شد
دلخوشی ها دوباره احیا شد
سالروزفرار غمها شد
زقدوم نگار بی همتا

بهترین خلق دست یزدان است
هم دلیل ست و هم که برهان است
نه فقط کوثرست که قرآن است
هرگدایش چنان سلیمان است
درد داری بیا که درمان است
بس که دارد محبتی والا

جان فدایش که جانفدا باشد
همه هستی مرتضی باشد
ناشر رایت الهدی باشد
معنی شمس والضحی باشد
مادر شاه کربلا باشد
این بود قطره ای از آن دریا

جنت حق سرای این بانو
صد مسیحا گدای این بانو
چون طلا خاک پای این بانو
خیر اولی دعای این بانو  
روی دوشم لوای این بانو
آبرو داده پرچمش بر ما

من کجا مدح این گل گلها
این سراپا شکوه زیورها
تاجدار تمام مادرها
ذکر لبهای اهل منبرها
معجزات همه پیمبرها
بوده یافاطمه و یازهرا

 

رضا_آهی


تعداد بازديد : 327
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:31
نویسنده:
نظرات(0)
چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته

چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته
منا و مروه و حتی صفا اجازه گرفته

چه دختری که برای غم دقایق عمرش
قَدَر نشسته دو زانو، قضا اجازه گرفته

چه دختری که به وقت تنفسش به تواتر
برای لمس دهانش هوا اجازه گرفته

چه دختری که پدر قبل از اینکه آمده باشد
ازاو به رفتن غار حرا اجازه گرفته

چه دختری که پدر در کنار خانه اش از او
چه قدر در زده و بارها اجازه گرفته

علی در اصل زخود خواسته ست حاجت خود را
زهمسرش به خدا هرکجا اجازه گرفته

چه همسری که علی در مقام زهد از اسمش
برای گفتن هر ربنا اجازه گرفته

چه همسری که به هنگام فتح قلعه ی خیبر
نبی جدا، علی از او جدا اجازه گرفته

چه همسری که ز خاک مزار گمشده ی او
به قد کشیدنش ایوانْ طلا اجازه گرفته

چه مادری که حسن درتب کشاکش رزمش
برای صلح از او در خفا اجازه گرفته

چه مادری که از او درکنار کعبه حسینش
برای کوچ به کرب و بلا اجازه گرفته

چه مادری که از او بی گمان امام رضا هم
برای فتح مقام رضا اجازه گرفته

چه مادری که از او شنبه تا به جمعه دهانم؛
برای گفتن«مهدی بیا» اجازه گرفته

مهدی_رحیمی_زمستان


تعداد بازديد : 815
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:30
نویسنده:
نظرات(0)
سر منشاء خیر و برکاتی زهرا


حضرت_زهرا_س

سر منشاء خیر و برکاتی زهرا
بــــانــــیِّ تــمــــام هَــیَئــــاتــی زهرا

با دست تو کربلای ما امضا شد
تو بـــرگ بــرات عتباتــــی زهرا

روح_الله_نوروزی


تعداد بازديد : 335
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:28
نویسنده:
نظرات(0)
پر خرد نرسد تا معانی نامش

مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها

پر خرد نرسد تا معانی نامش
شکسته بال خیال از تصور بامش

چگونه وصف کنم جایگاه زهرا را
کسی که جنت ما هست تحت اقدامش

چه دختری ست که در مدحتش بود بابش
چه دختری ست که در خدمتش بود مامش

چه دختری که بر او جبرئیل نازل شد
برای عرضه ی وحی اش برای الهامش

مقام لیله قدر است ، لیله ی قدری..
... كه مانده ايم هنوز اول همان " لام " ش

گزاف نیست، تعجب مکن اگر گفتند
که هر پیامبری فاطمه ست پیغامش

علی که بودنش آرامش دو عالم بود
حضور دخت نبی مینمود آرامش

نماز بود و دعا بود ، شام تا صبحش
نجات خلق خدا بود ، صبح تا شامش

چگونه رزق خلائق بدست زهرا نیست
کسی که سوره رسیده برای اطعامش

به وقت میل انارش انار میل نکرد
خدای عزوجل هم نمود اکرامش

درخت دین پیمبر بلند قامت شد
خمید فاطمه تا قد کشید اسلامش

بدون فاطمه هر کس اگر طواف کند
لباس ذلت و خواری اوست احرامش

گدای فاطمه مسکین وقت و بی وقت است
فدای لطف بهنگام و نابهنگامش

زمان جنگ شهيدان به ما نشان دادند
که او چگونه گره باز میکند نامش

زمان ، زمان تجلی خطبه زهراست
خلیفه بازی و اینها گذشت ایامش

" عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد "
به شرط آنکه نیفتی به پنجه دامش
 
برای ذلت ما نقشه داشت دشمن ما
ولی درایت رهبر گذاشت ناکامش

زمام کار اگر دست زاده ی زهراست
بدون شک به فرج میرسد سرانجامش

علی_اکبر_لطیفیان


تعداد بازديد : 245
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:28
نویسنده:
نظرات(0)
" السّلامٌ عَلیکِ یا زهرا(س) " مَطلَع شعر حق،همین باشد



" السّلامٌ عَلیکِ یا زهرا(س) "
مَطلَع شعر حق،همین باشد
سیزده شاه بیت دیگرِ او
علت نظم این زمین باشد


دستِ مارا گرفت عنایت ها
"دِعبِل"اش یا که"محتشم" شده ایم
زبتدا جملگی که "نم" بودیم
بس که بخشیده او ،چو "یم" شده ایم


مادری کرده برهمه،حتی
مادری نیز بر "أبیها" شد
گردش بی بدیل ارض و سماء
در یدِ «بَعلِها» ، «بَنیها» شد


انسیه،راضیه،محدَثه ای
طاهره،اکرمِ مکرّمه ای
در تو جمع است کل خوبی ها
مادر زینبی، معظّمه ای


بهترین مادری و مادری ات
ارث بردند،کل مادرها
گوشه ای از کرامتت دیدند
مادران شهید پرور ما


از ازل قبل بودنِ دنیا
تا ابد،ما به زیر دِین تواییم
مهربان ِ همیشه ی عمرم
ماهمه نوکر حسینِ تواییم


لطف کن،درد از سرم بردار
لطف کن،دست بر سرم بگذار
قدر یک چندلحظه ای ما را
روبروی درِ حرم بگذار


قلب آکنده شد ازاین حسرت
کربلا..یک سحر..به پایین پا
آرزوی محال ما این شد
یک شب جمعه..یک قنوت و دعا


سیب،سوغات عرش،بر بیت ات
باوفا ماند،از زمان حسین(ع)
حال در کربلا،کنار ضریح
میشود عطر زائران حسین(ع)

***

أيُّهَا المُنتظَر، امامِ زمان
پیرِ از غصه ها، امامِ جوان
«عدل» انگار تحت تحریم است
"ناشرالعدل" ! تشنه ی تو جهان




علی_شوندی


تعداد بازديد : 195
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:28
نویسنده:
نظرات(0)
اگر زهرا نبود عالم به حال خود رها می شد


حضرت زهرا(سلام الله علیها)


اگر زهرا نبود عالم به حال خود رها می شد
اگر زهرا نبود اصلا جهان بی مرتضی می شد

امان می داد اگر کوتاهی عمرش در این دنیا
گمانم آنقدر میرفت بالا تا خدا می شد

نه، او اصلا به کم قانع نبوده از همان اول
اگر پیغمبری می خواست قطعا مصطفی می شد

خودش می خواست مخفی باشد از چشم همه قبرش
اگر می خواست روی دست عرش الله پا می شد

اگر می ساخت کشتی حضرت خاتم یقین دارم
میان کشتی معصوم ، زهرا ناخدا می شد


محمد عظیمی


تعداد بازديد : 234
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:27
نویسنده:
نظرات(0)
آفرینش برای فاطمه است

بداهه ی دسته جمعی ویژه ی ولادت خانم حضرت زهرا سلام الله



آفرینش برای فاطمه است
آسمان خاک پای فاطمه است


دین و دنیا و زندگی به کنار
اخرت هم فدای فاطمه است

شیعه را این کلام بس باشد...
که علی مقتدای فاطمه است


کوری چشم دشمنان علی
هر دو عالم برای فاطمه است


من اگر از حسین میخوانم
لطف بی منتهای فاطمه است


اینکه ما شیعه ایم، از ما نیست
نظر بچه های فاطمه است

شاعران به ترتیب ابیات سروده شده:

#حسین_صیامی
#فاطمه_سادات_کوهپایه
#ز_س_محمدی
#ا_علی_علیخانی
#حسین_آجورلو
#حسین_شهریاری


تعداد بازديد : 199
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:25
نویسنده:
نظرات(0)
همین که اسم تو در شعر شاعران آمد

بسم الله الرحمن الرحیم

((تولد تمام خوبی ها - حضرت زهرا (سلام الله علیها ))

همین که اسم تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیه هایش از آسمان آمد

توآمدی و شکفتی و با نفس هایت
دوباره فصل بهاری به این خزان آمد

مگرنه این که غزل مثنوی آینه ای
که از زبان خداوند مهربان آمد

خدا به طالع هستی نوشت : یا زهرا
به جسم مرده ی عالم دوباره جان آمد


از اسم تو به قلم حس معنوی آمد
که ناگهان غزلم سمت مثنوی آمد

وجود گرم توبر شعر روشنی بخشید
و با حضور تو عالم به روی ما خندید

به جای بارش باران امید باریده ست
به مثنوی کلماتی جدید باریده ست

ببین چگونه قلم روی برگ می خندد
و مثل ضد گلوله به مرگ می خندد

سلام گرم خلایق به محضرت تقدیم
تمام ظلم و ستم در مقابلت تسلیم

زمانه با تو به شوقی عجیب می آید
که از حوالی تو بوی سیب می آید

اگر که جان پیمبر پر از غم و درداست
اگر هوای زمانه برای او سرد است

دوباره گرمی او را تو علتی زهرا
نماد بارز لطف و محبتی زهرا

بکش به روی سر عشق از کرم دستی
که پاره ی تن پیغمبر خدا هستی

تویی که ازهمه ی برتران شدی برتر
خدانوشته برای تو سوره ی کوثر

چه خوانم اسم قشنگت: محدثه،زهرا
زکیه، راضیه ،مرضیه ،انسیه ، حورا

زمین و اهل زمین از نسیم تو خوشبو
نسیم نرگس و یاس و شقایق و شب بو

عصاره ی همه گل ها نشسته در دستت
زبان حضرت حافظ دوباره سر مستت

((دل رمیده ی مارا انیس ومونس تو
به غمزه مسئله اموز صد مدرس تو))

تویی که عطر وجودت شمیم نرگس شد
((ستاره ای که درخشید و ماه مجلس شد))

فقط تویی که درخشیدی و شدی چون ماه
تویی تمامی عمرم برای من همراه

به غصه ی دل شیعه تو خاتمه هستی
تویی شفیعه ی محشر تو فاطمه هستی

به هر تبسم خود زهر را عسل کردی
و باز مثنوی ام را پر از غزل کردی


به شام تارجهان مژده ی سحر شده ای
به فطرس دل هرشیعه بال و پر شده ای

شبیه ماه شبی که نشسته در برکه
تو در وجود خدیجه ((کما قمر)) شده ای

سه تا بهانه اگر داشت خلقت عالم
توازعلی و پیمبر بهانه تر شده ای

تو آمدی و به کوری چشم ابتر ها
درخت نسل نبی و پر از ثمر شده ای

عجب تناقض شیرین و با مسمایی
تو دختری و سپس مادر پدر شده ای

خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان

مجتبی خرسندی


تعداد بازديد : 227
چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 19:52
نویسنده:
نظرات(0)
عشقش به عمق جان عاشقها سرایت کرد

مدح حضرت زهرا (س)

عشقش به عمق جان عاشقها سرایت کرد
آن مادری که از ولای حق حمایت کرد

با بودنش احساس احمد بی نیازی بود
در زندگی عشقش محمد را کفایت کرد

 خالق برای آبرو دادن به قرآنش
با سوره ی کوثر وجودش را حکایت کرد

در جذبه های بی کرانش بی نهایت گشت
حیران شد آنکه در مقام او درایت کرد

با دست خود حتی مسیحی را غذا می داد
با چادرش حتی کلیمی را هدایت کرد

اعمال او تأویل آیات سعادت بود
افعال او تفسیر معنای ولایت کرد

تن پوش زیبایی فقط از دار دنیا داشت
شام زفاف آن را به یک سائل عنایت کرد

نه سال مولا خم به ابرویش نمی افتاد
کامل حقوق همسر خود را رعایت کرد

مولا علی راضی راضی بود از زهرا(س)
مولا همیشه نزدش احساس رضایت کرد

جعفر ابوالفتحی

 


تعداد بازديد : 205
سه شنبه 07 دی 1395 ساعت: 4:14
نویسنده:
نظرات(0)
ای حسن مطلع همه ی عاشقانه ها حس لطيف پرشده بين ترانه ها زهراترین ستاره ی اوج کرانه ها از تو شنيده اند

ای حسن مطلع همه ی عاشقانه ها
حس لطيف پرشده بين ترانه ها
زهراترین ستاره ی اوج کرانه ها
از تو شنيده اند تمام زمانه ها

دیگر به خانه ی همه دختر مقدس است
با جلوه ی تو واژه ی مادر مقدس است
*****
دیگر رسیده است زمان رسیدنت
سیب بهشت، لحظه ی از شاخه چیدنت
گوش خدا نشسته به پای شنیدنت
چشمان مرتضی شده مبهوت دیدنت

تو آمدی برای نبی مادری کنی
هجده نفس به پای علی حیدری کنی
******
هر واژه ی رسیده کنار تو کال شد
عاشق شدن بدون تو امری محال شد
تصوير آب با نظر تو زلال شد
قرآن به يمن سوره ی تو لم يزال شد

شبهای قدر ما به تو پیوند خورده است
تقدیر را خدا به دو دستت سپرده است
*****
هر كس كه دم زده ز كلامت كليم تر
ای از همه به امر ولايت سهيم تر
در بین خانواده ی رحمت رحیم تر
هر نسل دورتر شده از تو عقيم تر

نسل تو نسل یلتقیان و مطهر است
هر کس که بوده دشمن نام تو ابتر است
*****
يك مصحف الهی غرق مطالبی
مثل اصول دینی و ارکان واجبی
تو مظهر العجائب شاه عجائبی
مصداق ديگر اسدالله غالبی

قرآن نوشته است به دریا ملقبی
اصلا علی تویی که به زهرا ملقبی
*****
تو آمدی جهان محقر بزرگ شد
با تو مقام و رتبه ی مادر، بزرگ شد
هر کوچکی به نام تو دیگر بزرگ شد
اینگونه بود سوره ی کوثر بزرگ شد

هستی شبيه دسته ی دستاس دست توست
عالم فدايی دل حيدرپرست توست
******
جاری شد از خروش (قنوت تو صد قنات)
ای دختر مباهله، ای همسر زکات
نام تو نقش بر علم کشتی نجات
ای مادر حماسه ی حی علی الصلات

در کربلا و شام، تو در یاد زینبی
حس غرور مخفی فریاد زینبی
****
فرزندهای تو همه طوفان غیرتند
در جنگ و صلح مرد نبرد و شهامتند
فرزندهای تو همه مست ولایتند
لب تشنه های جام شراب شهادتند

فرزندهای تو حسنی و حسینی اند
دلداده های نهضت پاک خمینی اند
******
موج محبتت به دل من نشسته است
با عشق تو طناب تعلق گسسته است
مادر! شبیه تو دل ما هم شکسته است
بر سینه ام جمال علی نقش بسته است

این سینه را به سینه ی سینا نمی دهم
یک ذره از محبت زهرا نمی دهم)

 

رضا تاجیک


تعداد بازديد : 135
شنبه 28 فروردین 1395 ساعت: 10:31
نویسنده:
نظرات(0)
مدح ثالث اهل کساء ، عشق علی (ع) ، حضرت زهرای اطهر(س) نور حق از صفر مطلق رو به بالا فاطمه ما خلق باشد تم�

مدح ثالث اهل کساء ، عشق علی (ع) ، حضرت زهرای اطهر(س)

نور حق از صفر مطلق رو به بالا فاطمه
ما خلق باشد تماما رجز "منها فاطمه"

نام حیدر را ببر زهرا اجابت میکند
گو الف تا که بسازد یک الفبا فاطمه

چار نور لا حد از کانون او در حرکتند
"طاء" و "واو" و "باء" و "آ" و کنه طوبا فاطمه

روز اول با ولای مصطفی و مرتضی
نشئه ی خلاق را میکرد انشا فاطمه

روی تاج رأس خلقت با سر انگشتان وحی
دست خط کیست این املای "لولا فاطمه"؟

از قیام قامت معنای او پر گشته است
در دل هر ذره ای معنای "برپا فاطمه"

ما به این امید خاک پای حیدر گشته ایم
زر کند با دستهایش خاک ها را فاطمه

من یتیم و من اسیر و من فقیر خانه اش
میکند با این سه شخصیت مدارا فاطمه

با وجود او علی شمشیر میخواهد چه کار
لا فتی الا علی لا سیف الا فاطمه

منکران خاکسترم سازید و بر بادم دهید
یاورم امروز مولا هست ، فردا فاطمه

نام دختر بچه ام را همسرم زهرا بگو:
"فاطمه زهرا" گذارم یا که "زهرا فاطمه"؟

جعفر ابوالفتحی

 

منبع : پایگاه اطلاع رسانی اشعار آئینی جعفر ابوالفتحی

www.neyjaf.ir

 


تعداد بازديد : 161
سه شنبه 17 فروردین 1395 ساعت: 11:38
نویسنده:
نظرات(1)
هرکس که شد غلام تو با احترام شد بختش بلند، هر که برایت غلام شد فردا فقیر کوی‌تو آقاست در بهشت قنبر ب


هرکس که شد غلام تو با احترام شد
پس خوش بحال آنکه برایت غلام شد

فردا فقیر کوی‌تو آقاست در بهشت
قنبر به لطف نام تو عالی مقام شد

هر سینه‌ای که محرم راز نبی نبود!
اینگونه شد که با تو فقط هم کلام شد

آقا حلال، بی‌تو برایم حلال نیست
آب‌روان، بدون تو بر من حرام شد

یا تا نجف مرا ببرم یا بکش مرا
فرقی نمی کند بخدا، هرکدام شد

باید که شرح فضل تو را صد کتاب کرد
یک منقبت نوشتم و دفتر تمام شد

شاعر : محمد زوار


تعداد بازديد : 293
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:19
نویسنده:
نظرات(2)
هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محش

هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت
نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت

خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد
به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت


تو را بالاترین مخلوق ها ام ابیها خواند
که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت

علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا
برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت

برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست
که آنجا هم بیان گشسته ست خیلی مختصر شأنت

رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود
نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت

چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم
خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت

 محمد رسولی


تعداد بازديد : 185
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:18
نویسنده:
نظرات(0)
چون کویر تشنه ایم و هفت دریا فاطمه منجی تاریکی شبهای صحرا فاطمه مایه آرامش دنیا و عقبی فاطمه مادری ر

چون کویر تشنه ایم و هفت دریا فاطمه
منجی تاریکی شبهای صحرا فاطمه
مایه آرامش دنیا و عقبی فاطمه
مادری را میکند کامل چو فردا فاطمه

نیست در آتش کسی تا هست زهرا،فاطمه

صبح ها خورشید می شد تا بتابد بر علی
خانه ی حیدر سه بار از نور او شد منجلی
می کنم فریاد این جمله به آوای جلی
گرچه آورده خدا خورشید و ماهش را ولی

ماه و خورشید و ستاره بهره مولا، فاطمه

نیست عطری خوشتر از عطر دلاویز جنان
لب که وامانده، به بند واژه افتاده زبان+
جنت آورده زمین،دنیا که آمد بی گمان
فاش گفته احمد این اسرار گردیده عیان

خلقتش حوریه اما انس سیما،فاطمه

سر اگر باشد به زیر پای او سر می شود
میکده از باده ی مرغوب بهتر می شود
در به اکسیر وجود عشق دلبر می‌شود
مشک از طرفه نگاه یار عنبر می شود

اولین کس که به جنت می نهد پا فاطمه

گر نبود اصلا نبی حق مزد رسالت که نداشت
حیدر کرار بر عالم ولایت که نداشت
از حسن تا مهدی اش امر امامت که نداشت
مثل او حق بنده ای مشغول طاعت که نداشت

خالق و مخلوق را کرده مهیا فاطمه

رشته ای از چادرش خلق گلستان می کند
گرد و خاکش جمله ی امراض درمان می کند
پرتوی نورش یهودی را مسلمان می کند
شب نبود شمس را، البته جبران می کند

چادرش اعجاز دارد چون مسیحا،فاطمه

بر نبی آمد خبر امر است زهرایت دهند
مایه آرامش امروز و فردایت دهند
علت خلق تو و عالی اعلی یت دهند
چله باید بست تا ام ابیهایت دهند

بهترین مزد رسالت بهر طاها،فاطمه

مهریه داده خدا یک سوم جنت به او
داده شان حوریه از اول خلقت به او
صد سلام و صد درود ما و صد رحمت به او
داده حق نیمی ز دنیا و چنین مکنت به او

عالمی باشد گدا و بوده دارا فاطمه

ساره میل صد غزل از او سرودن داشته
آسیه شعری ز اوصافش سرودن داشته
مریم عمران امید فضه بودن داشته
بال پروانه هوای پر گشودن داشته

چون ندارد بین مخلوقات همتا فاطمه

همسر و همسایه و هم یار غمخوار علی
فاطمه کفو علی تنها سزاوار علی
همچو شمشیر و سپر، یار هوادار علی
چون که تنها حامی و یار و علمدار علی

لافتی الا علی لا سیف الا فاطمه

ساقی و کوثر اگرچه هردوشان با ارزش اند
هر دو اهل جود و احسان هردو اهل بخشش اند
ابرهای تا همیشه در هوای بارش اند
تا ابد این ماه و این خورشید مست جوشش اند

هم علی آقا و هم البته مولا فاطمه

حق ندارد بنده ای مشغول طاعت مثل او
کس ندارد با خدا حال قرابت مثل او
نیست یک زن صاحب فضل و عنایت مثل او
اهل سجده اهل امساک و عبادت مثل او

عابد روز و شب و سرما و گرما، فاطمه

عاقبت فردا خودش وقتی خطابم می کند
از میان جمع آنجا انتخابم می کند
دور، از آن وحشت و آن اضطرابم می کند
معنی اش این است پس نوکر حسابم می کند

می کند محشر کنار حشر برپا فاطمه

امر آید، چشم بربندید زهرا می رسد
بر کویر خشک آن دم آب دریا می رسد
لحظه ای که کس کسی را نیست، آنجا می رسد
روز محشر با هزاران حوریه تا می رسد

می رساند لطف خود قبل از تقاضا، فاطمه

قاسم احمدی


تعداد بازديد : 179
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:16
نویسنده:
نظرات(0)
در محفل عاشقان بخوان مهدی را تبریک بگو از دل و جان مهدی را در سجده پس از ولادتش دخت نبی میگفت که یارب

در محفل عاشقان بخوان مهدی را
تبریک بگو از دل و جان مهدی را

در سجده پس از ولادتش دخت نبی
میگفت که یارب برسان مهدی را

امشب که نبی خنده به لبها دارد
دامان خدیجه عطر زهرا دارد

می بوید و می بوسدش و از همه بیش
بوسیدن دست او تماشا دارد

جبریل به عرش نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است

از خانه ی کوچک محمد امشب
خورشید زمین و آسمان سر زده است

امشب که خدیجه روی خندان دارد
از عالم قدس چهار مهمان دارد

زهراست به دامنش و یا در دل شب
خورشید درون خانه پنهان دارد

امشب همه آیات جلی سجده کنند
بر درگه لطف ازلی سجده کنند

از بعد ولادتش به شکرانه ی دوست
زهرا و محمد و علی سجده کنند

 

سید رضا موید


تعداد بازديد : 123
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:09
نویسنده:
نظرات(0)
عین خدایی از رگ گردن به من نزدیک تر از روح جاری در بدن، از جان به تن نزدیک تر در خویش می بینم تو را، د�

عین خدایی از رگ گردن به من نزدیک تر
از روح جاری در بدن، از جان به تن نزدیک تر

در خویش می بینم تو را، در خویش می بینی مرا
شکی ندارم که تویی از من به من نزدیک تر

نزدیک می بینم تو را، نزدیک می بینی مرا
من ظاهراً نزدیکم و تو واقعاً نزدیک تر

من با تو باران می شوم در روضه های تشنه لب
همراه تو، هستم به شاه بی کفن نزدیک تر

مثل "خیال" از دسترس دوری ولی از دید من
از تار و پود پیرهن بر پیرهن نزدیک تر

 

محمد بختیاری


تعداد بازديد : 125
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:09
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل

حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت

 

...صبح شور آفرین میلادت

لحظه ها چون فرشتگان شادند

چار تن بانوی بهشتی هم

گل فشاندند و دل ز كف دادند

داد فرمان، خدا به پیغمبر

كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر»

مثل «حوا» شمیم جنت را

«مریم» آن جا به یك اشاره گرفت

بوسه بر خاك پایت «آسیه» زد

دامنت را به شوق، «ساره» گرفت

جز تو ای معنی «كلام الله»

كیست شایستۀ «سلام الله»؟

ای وجودی كه در كمال شهود،

هستی ات نورِ عالمِ غیب است

نام پاك تو بی وضو بردن

نزد اصحابِ معرفت، عیب است

با علی نُه بهار پیوستی

دَرِ خواهش به روی خود بستی

به خدا، خانۀ گِلین تو را

اشتیاق حبیب، پُر كرده ست

عطر ناب «لِیُذهِبَ عَنكُم»

بوی«امَّن یُجیب» پُر كرده ست

حلقه زد گرد چهره ات چون ماه

هالۀ «اِنَّما یُریدُ الله»

لطف سرشارت، ای عصارۀ وحی

خستگان را به مهر، تسكین داد

تا سه شب، قوت خویش را هر شب

به یتیم و اسیر و مسكین داد

در شگفت از تو قدسیان ماندند

سورۀ نور و هل اتی خواندند

چه كسی می‌بَرد گمان كه خدا

به كنیز تو رتبه كم داد؟

فضه شد میهمان مائده ای

كه خدا پیش از این به مریم داد

می‌توان با محبت تو رسید

به رهایی به روشنی به امید

نیمه شب ها كه در دل محراب

ذكر آیات نور داشته ای

ای نمازت نهایت معراج!

عرش را پشت سر گذاشته ای

باغ سجاده غرق عطر تو بود

همه آفاق، زیر چتر تو بود

صلح سبز«حسن» كه جاری شد

چشمه در چشمه از پیامت بود

نهضت سرخ روز عاشورا

شعله در شعله از قیامت بود

خطبه را زینب از تو چون آموخت

سخنش ریشه ستم را سوخت

ای دلت در كمال بی رنگی

از همه كائنات، رنگین تر!

بود بار امانت از اول

روی دوشت ز كوه، سنگین تر

تو منزّه ترینِ زن هایی

بر بلندای نور، تنهایی

با همان دست عافیت پرور

كه پرستاری پدر كردی،

از امام زمان خود، یاری

در هیاهوی پشت در كردی

سرمه دیده، خاك پایت باد

همه هستی ام فدایت باد...

 

محمد جواد ظریف زاده


تعداد بازديد : 105
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:07
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 18
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف