تاسوعا حضرت عباس س

تاسوعا حضرت عباس س

تاسوعا حضرت عباس س

تاسوعا حضرت عباس س

تاسوعا حضرت عباس س
تاسوعا حضرت عباس س
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باید برای شعر زنم چاک سینه را

یا عباس (ع)


باید برای شعر زنم چاک سینه را
چون طالبی ز خاک در آرم دفینه را

آنجا که حرف می رود از بضعه الحسین
خاکش تبرک است سر و چشم و سینه را

بنت الرباب و دختر زهرا همیشه داشت
همراه خویش کرببلا و مدینه را

گفته حسین غرق جمال خداست او
گشتم نیافتم به مقامش قرینه را

در روضه اش نشستن ما رایگان نبود
پرداخت کرد لطمه به صورت هزینه را

پرسید اين عمی العباس و شاه داد
با کندن عمود جواب #سکینه را

وقت غروب آب گرفت و دوید تا
شوید ز خاک علقمه آهنگ کینه را

همچون حسن برای حسین و قیام او
تو ساختی برای رقیه زمینه را

دیدم نجات ماست به دست حسین و تو
مانند بادبان شده ایی آن سفینه را

بانو بگیر از کرم کربلاییت
دستان این غریب حقیر کمینه را


محسن_قاسمی_غریب

 


تعداد بازديد : 447
پنجشنبه 16 دی 1395 ساعت: 7:36
نویسنده:
نظرات(0)
سقا تویی و دست به دریا برسان

حضرت عباس(ع)-شهادت

 

سقا تویی و دست به دریا برسان

یک مشک پر از آب گوارا برسان

نجوای غریب کودکان را بشنو

عباس عمو زود خودت را برسان!

 

مرضیه عاطفی


تعداد بازديد : 600
چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 10:46
نویسنده:
نظرات(0)
آمده شیرنر ام البنین بهر شکار

حضرت عباس(ع)-شهادت-دودمه

 

آمده شیرنر ام البنین بهر شکار

مثل حیدر باوقار

لافتا الاعلی لاسیف الا ذوالفقار

مثل حیدر باوقار

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 627
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:49
نویسنده:
نظرات(0)
نه در توصیف شاعر ها نه در آواز عشاقی

حضرت عباس(ع)-مدح و شهادت

 

نه در توصیف شاعر ها نه در آواز عشاقی

تو افزون تر از اندیشه فراوان تر از اغراقی

وفاداری و شیدایی علمداری و سقایی

ندارند این صفت ها جز تو دیگر هیچ مصداقی

به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان

یزید آنجا که می گوید الایاایها الساقی

تمام کودکان معراج را توصیف می کردند

مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی

چنان رفتی که حتی سایه ات از رفتنت جا ماند

رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی

فرار از تو فراری می شود در عرصهء میدان

چنان رفتی که بعد ازآن بخوانندت هوالباقی

بدون دست می آیی و از دستت گریزانند

پراز زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی

به سوی خیمه ها یا (عدتی فی شدتی) برگرد

که تو بی مشک سقایی که تو بی دست رزاقی

شنیدم بغض بی گریه به آتش می کشد جان را

بماند باقی روضه درون سینه ام باقی

 

سید حمید رضا برقعی


تعداد بازديد : 471
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:47
نویسنده:
نظرات(0)
می زنم دم ز علمدار رشید حرم عشق

حضرت عباس(ع)-شهادت-بحر طویل

 

می زنم دم ز علمدار رشید حرم عشق

شه با كرم عشق

‌مه محترم عشق

صفای قدم عشق

چكد از لب او بر لب پیمانه نم عشق

همان شاه كه باشد سر دوشش علم عشق

نگار دل زارم صفا بخش مزارم

‌بجز عشق جمالش به دل خویش ندارم

‌قرارم، ‌بهارم،‌ شعارم همه دار و ندارم

كه باشد شب اول  دل ِقبرم به كنارم

دلم عاشق رویش شدم بنده كویش

دلم بسته به مویش ، ‌قدح نوش سبویش

شتابان دل زارم همه شب جانب كویش

‌چنان برگ خزانی است روان در دل جویش

‌ندارم به خدا جز هوس دیدن رویش

‌مرا كشته به والله علی واری خویش

‌اباالفضل امیرم، امیر بی نظیرم

كه جز عشق رخش در دل خسته نپذیرم

چه خوش باشد اگر باز زنده با دو سه تیرم

كه صیدش شوم و و زیر قدمهایش بمیرم

ز غیرش همه سیرم

‌دل از مهر خدایی اباالفضل نگیرم

‌علمدار اباالفضل، سپه دارابالفضل

‌جهانگیر و جهاندارابالفضل

‌بود دلبر و دلدارابالفضل

مرا یار و مددكارابالفضل

‌طپش های دل حیدر كرارابالفضل

‌شده در حرم فاطمه پرگارابالفضل

زنم جارابالفضل بود عشق شرر بارابالفضل

‌بگوید سر دیوانه سردارابالفضل

سرم پر ز هوایش

‌دلم جای ولایش

غلامم به سرایش

همه هستی و دینم به فدایش

ربوده ز سر ‌روح الامین عقل، صدایش

‌بود محور عرش ازلی دست جدایش

‌حسین ابن علی سوره توحیدبخواند ز برایش

كسی نیست به پایش

به قربان نوایش

به قربان دعایش

دلم گشته خریدار بلایش

‌به قربان گره بند قبایش

لقب باب الحوائج

نسب باب الحوائج

‌خداوند نجیبی  و ادب باب الحوائج

‌دلم غرق كمالش، پریشان وصالش

دو ابروی هلالش

بود زینب كبری همه جا محو جمالش

دلم بنده ی نامش ، گرفتار مرامش

كه افتاده به دامش

‌نه حاتم نه سلیمان و نه لقمان

كه موسی است غلامش

‌حسین است كلامش

به زهراست سلامش

قیامت متجلی شود از وقت قیامش

‌تمامی بهشت است بنامش

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 1139
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:45
نویسنده:
نظرات(0)
نوای سینه به هر دم فقط اباالفضل است

حضرت عباس(ع)-مدح

 

نوای سینه به هر دم فقط اباالفضل است

یگانه صاحب پرچم فقط اباالفضل است

رعیت اند همه خلق و پادشاه است او

بدان که مالک ما هم فقط اباالفضل است

کسی که زینب کبری به او قسم می خورد

یقین بدان که در عالم فقط اباالفضل است

کسی که برد غم او... نگاه زینب را

میان هاله ای از غم فقط اباالفضل است

در آن مکان که دودست بریده افتاده

نوشته صاحب زمزم فقط اباالفضل است

ز چشم پاره ی او می توان چنین فهمید

به چشم فاطمه محرم فقط اباالفضل است

میان آن همه عاشق که جان فدا کردند

شهید خط مقدم فقط اباالفضل است

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 307
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:44
نویسنده:
نظرات(0)
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است

حضرت عباس(ع)-مناجات شب تاسوعا

 

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است

چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است

دودست داده به راه خدا وپس چه عجب

اگر که معنی دست خدا اباالفضل است

به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم

که استجابت صدها دعا اباالفضل است

نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین

کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است

از ابتدا به من آموخت مادرم تنها

دوای درد گرفتارها اباالفضل است

چه ترس دارد از آتش ،چه ترس از دوزخ

اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است

خود امام زمان گفته است می آید

به مجلسی که در آن ذکر یااباالفضل است

بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان

ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است

 

مجتی خرسندی


تعداد بازديد : 249
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:43
نویسنده:
نظرات(0)
دستی از معجزه سرشار تویی یا عباس

حضرت عباس(ع)-مدح و شهادت

 

دستی از معجزه سرشار تویی یا عباس

قمر حیدر کرار تویی یا عباس

به همان نهر که طوف تو نموده است قسم

کعبه ی گنبد دوار تویی یا عباس

مادر دهر شبیه تو نمی زاید باز

گوهر بی بدل انگار تویی یا عباس

حلقه ی عشق وسیع است و در این حلقه فقط

آن که شد نقطه ی پرگار تویی یا عباس

کاشف الکرب حسینی و به لشگر آنکه

زهره برد از دل کفار تویی یا عباس

جرعه ای بوسه به لب های اباعبدالله

از لب آب طلبکار تویی یا عباس

ساقی مشک به دوشی که لب آب فرات

به عطش می زند افسار تویی یا عباس

دستت افتاد زمین، آب به خیمه نرسید

خجل از فاطمه اینبار تویی یا عباس

هر چه آمد به سرت، نور سرت کم نشده

بر سر نیزه قمربار تویی یا عباس

سنگ ها نرخ سرت را چقدر چوب زدند

یوسف رفته به بازار تویی یا عباس

سر بازار بیا اهل حرم را دریاب

که به این قافله ستار تویی یا عباس

 

امیر عظیمی


تعداد بازديد : 229
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:42
نویسنده:
نظرات(0)
چنان كه وقت عطش جرعه اي گوارا را

چنان كه وقت عطش جرعه اي گوارا را

طلب كنيد فقط ساقي العطاشا را

 

هنوز جاي علامت به شانه پدر است

سپرده زير علم دست صاحبش ما را

 

دوباره خانه ما سفره ابالفضل است

گمان كنم گره اي هست كار بابا را

 

به يك نگاه ابالفضل هم نخواهم داد

اگر دهند به دستم تمام دنيا را

 

به چشم دل بنگر ظهر روز تاسوعا

ميان دسته ميانداري مسيحا را

 

غروب مي كند از فرط خجلتش خورشيد

نقاب اگر كه بگيرند ماه زيبا را

 

فقط به علقمه آنهم درست ظهر عطش

خدا به ماه رسانده ست دست دريا را

 

خدا كند برساند به خيمه مشكش را

خدا كند نبرند آبروي سقا را

 

خبر رسيد كه از روي زين زمين افتاد

خدا كند برسانند زود زهرا را

 

سعید پاشازاده


تعداد بازديد : 187
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:42
نویسنده:
نظرات(0)
آنكه از جمعِ امامان دو برادر دارد

آنكه از جمعِ امامان دو برادر دارد

دلبری از همه‌یِ ما دو برابر دارد

 

طرفی اُم‌ِبنين و طرفی فاطمه است

كيست در بينِ عشيره كه دو مادر دارد

 

لشكری زهره ندارد كه نگاهش بکند

خاصه وقتی که کنارش علی اکبر دارد

 

چقدر بر رویِ پیشانیِ او می اید

دستمالی که به سر حضرت حیدر دارد

 

ایستاده به سرِ کعبه بخواند خطبه

تا بدانند که این طایفه منبر دارد

 

علمش را بزند کرببلا چیزی نیست

کعبه تا کوهِ اُحُد نیز تَرَک بردارد

 

وقتِ صفین بزن چند قدم در میدان

چشم بر تیغِ شما مالکِ‌اشتر دارد

 

هر امامی که تو را دید دو دستت بوسید

بوسه بر بازویِ تو لذّتِ دیگر دارد

 

حق بده اینهمه اسفند برایت می سوخت

قد و بالایِ تو در سایه دو دختر دارد

 

مدحِ تو بود دلم از تب و تابش اُفتاد

وای بر معجرِ زینب که رکابش اُفتاد

 

علقمه موج شد عکسِ قمرش ریخت به هم

دستش اُفتاد زمین بال و پَرَش ریخت به هم

 

تا که از گیسویِ او لخته یِ خون ریخت به مَشک

گیسویِ دخترکِ منتظرش ریخت به هم

 

تیر را با سرِ زانوش کِشید از چشمش

حیف از آن چشم که مژگانِ تَرَش ریخت به هم

 

خواهرش خورد زمین مادرِ اصغر غَش کرد

او که اُفتاد زمین دور و بَرَش ریخت به هم

 

قبل از آنیکه برادر بِرِسد بالینَش

پدرش از نجف آمد،پدرش ریخت به هم

 

به سَرَش بود بیاید به سَرَش اُمِ بنین

عوضش فاطمه تا دید سرش،ریخت به هم

 

کتف‌ها را که تکان داد حسین اُفتاد و

دست بگذاشت به رویِ کَمَرَش ریخت به هم

 

خواست تا خیمه رساند بغلش کرد ولی

مادرش گفت به خیمه نَبَرش ریخت به هم

 

نه فقط ضَربِ عمود آمد و اَبرو وا شد

خورد بر فرقِ سرش پُشتِ سرش ریخت به هم

 

به سرِ نیزه زِ پهلو سرش آویزان بود

آه با سنگ زدند و گذرش ریخت به هم

حسن لطفی


تعداد بازديد : 341
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:41
نویسنده:
نظرات(0)
پیشِ چشمِ سرخ گونت صبح و شامی نیست نیست

پیشِ چشمِ سرخ گونت صبح و شامی نیست نیست

بر لبت جُز واحسینایت کلامی نیست نیست

 

می‌رسی بر روضه اما ما نمی‌فهمیم حیف

ای دریغا که نصیبِ ما سلامی نیست نیست

 

داستانِ کوفه از بی معرفتها پا گرفت

بی بصیرت،بر سلام ما دوامی نیست نیست

 

دیده ام در پایِ ما عمریست غیرت داشتی

تا تو آقایی کنی چون ما غلامی نیست نیست

 

ما که شرمنده شدیم از لطفهای مادرت

منصب پروانگی ات کم مقامی نیست نیست

 

آه تاسوعا ، نَفَسهایِ تو ما را آب کرد

گفت بی تو غیرِ کوفی غیرِ شامی نیست نیست

 

بعدِ تو اهلِ حرم را آه با هم می‌زنند

بعدِ تو عباس اینجا احترامی نیست نیست

 

حسن لطفی


تعداد بازديد : 569
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:39
نویسنده:
نظرات(0)
دست تو بازاست پس روزی مارا میدهی

اشعار شب تاسوعا – روضه حضرت ابالفضل العباس(ع)

 

دست تو بازاست پس روزی مارا میدهی

نه فقط ما که تو رزق انبیا را میدهی

 

دردهم داریم اگر اصلا پریشان نیستیم

مطمئنیم از شما حتما دوا را میدهی

 

اصلا از اسم تو معلوم است قبل خواستن

هرچه میخواهد دل تنگ گدا را میدهی

 

این شلوغی ها برای ما که مشکل ساز نیست

به گدایانی که می آیند جارا میدهی

 

هرچه سائل خواست از تو ده برابر میشود

خاک میخواهیم اما تو طلا را میدهی

 

وقتی از لطف تو حتی ارمنی ها میخورند

زودتر از زود نان آشنا را میدهی

 

تو نجف در کربلای مایی و با این حساب

هم نجف را میدهی هم کربلا را میدهی

 

مشک آوردند تا که باز سقایی کنی

پاسخ این التماس بچه هارا میدهی..

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 361
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:31
نویسنده:
نظرات(0)
یاعلی!پهلوان ما رفته

اشعار شب تاسوعا – روضه حضرت ابالفضل العباس(ع)

 

یاعلی!پهلوان ما رفته

ماه از آسمان ما رفته

جان نداریم جان ما رفته

ساقی خاندان ما رفته

 

رفته تا با شتاب برگردد

آب با مشک آب برگردد

 

قوم و فامیل زحمتش دادند

نیمه شب برگ دعوتش دادند

آشناهاش غربتش دادند

پیش زینب خجالتش دادند

 

یک امان نامه شرمسارش کرد

تا خود صبح بیقرارش کرد

 

تا شنیده عمو عموهارا

زده بر دوش آرزوهارا

تا کمی تر کند گلوهارا

بخرد کل آبرو هارا

 

بچه ها آمدند راهی شد

آنقدر رو زدند راهی شد

 

تیرها ریختند بر بدنش

از نوک پا گرفته تا دهنش

پاره پاره شدست پیرهنش

سوختم پابه پای سوختنش

 

شک ندارم که او نظر خورده

شاخ شمشاد ما تبر خورده

 

تکیه قرص من زمین افتاد

با چه وضعی ز صدر زین افتاد

رد نیزه روی نگین افتاد

روی پیشانیش که چین افتاد

 

گرزی آمد سرش چه غوغا شد

گره بین ابرویش وا شد

 

ای علمدار من چه کم شده ای

سرو بودی چقدر خم شده ای

بروی نیزه ها علم شده ای

روضه باز این حرم شده ای

 

مادرم مادرت شده عباس

چادرش بسترت شده عباس

 

بی تو فکر اسارتند همه

بچه ها بی حمایتند همه

زخمی از هتک حرمتند همه

لشکری فکر غارتند همه

 

امنیت دور خواهرم رفته

 چشمهاشان سوی حرم رفته

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 239
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:30
نویسنده:
نظرات(0)
بدون تو شب و روزم نمی شود سپری

اشعار امام حسین(ع) – شب تاسوعا

 

بدون تو شب و روزم نمی شود سپری

به جز تو از تو نداریم خواهش دگری

 

 به عمق داغ تو واقف نگشته سوخته ایم

همین قَدَر که شنیدیم روضه ای گذری

 

 نه شعر که سخن ساده پیش تو سخت است

به غیر گریه ندارم برای تو هنری

 

 ز اشک دیده خود کسب معرفت کردم

تو را شناخته ام با مبانی نظری

 

 اگر غلط نکنم اوج سرّ لولاکی

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

 

 اگرچه یوسفی اما من به شیوه ای دیگر

من آمدم سر بازار تو مرا بخری

 

 زهیر را وسط خیمه اش ز خود بردی

نمی شود بروی جایی و دلی نبری

 

 از آن زمان که دم علقمه قدت خم شد

شده ست مبدا تاریخ هجری قمری

 

محمد رسولی


تعداد بازديد : 355
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:29
نویسنده:
نظرات(0)
قامت زهرا کمان شد یا اخا ادرک اخاک

اشعار شب تاسوعا – روضه حضرت ابالفضل العباس(ع)

 

قامت زهرا کمان شد یا اخا ادرک اخاک

مشک مال این و آن شد یا اخا ادرک اخاک

 

کاشکی هرگز نمی رفتم به سمت علقمه

آب اینجا داستان شد یا اخا ادرک اخاک

 

از حرم تا علقمه زینب صدا میزد مرا

زینب اینجا روضه خوان شد یا اخا ادرک اخاک

 

 روضه ی من فرق دارد با تمام روضه ها

مشک محتاج دهان شد یا اخا ادرک اخاک

 

تا که فهمیدند بی دستم سپاه کوفیان

حرمله هم پهلوان شد یا اخا ادرک اخاک

 

بیشتر از نیزه و شمشیر و تیر حرمله

قاتلم خط امان شد یا اخا ادرک اخاک

 

سیدی،مولای،از قولم بگو به بچه ها

آب سهم کوفیان شد یا اخا ادرک اخاک

 

نادر حسینی


تعداد بازديد : 459
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:29
نویسنده:
نظرات(0)
تا ستون عرش را عباس محکم می کند

یا عباس (ع)


تا ستون عرش را عباس محکم می کند
کوه هم نزد ابوفاضل کمر خم می کند

هر کجا که روضه عباس شد با سر بدو
چایی این روضه را ام البنین دم می کند

حضرت مهدی خودش در روضه ی عباس هست
او صفوف سینه زنها را منظم می کند
غصه ی خرج مجالس را تو خوردی کافری
حضرت زهرا خودش خرجی فراهم می کند
خلق و خویش رفته به خلق خدای لایزال
صد چو من را با نگاه خویش آدم می کند

جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 275
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:19
نویسنده:
نظرات(0)
سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

یا عباس (ع)

 

سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

شیشه ی اشکم و در آب فرات افتادم

شیخ ما گفت بگویم : انا کلب الزینب

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

از زمانی که تو کردی به غمت زنجیرم

می توان گفت که از هر دو جهان آزادم

شعر تغییر نموده تو بیا این دفعه

زلف بر باد بده تا بدهی بربادم

هرکه معتاد به چیزیست من بی دل هم

به همان چایی روضه بخدا معتادم

لطمه زن بوده ام و خون ز سرم میریزد

پر ز زخم است ز داغت همه ی ابعادم

مثل یک جوجه که دنبال غذا می گردد

چشم وا کردم و دیدم که تویی صیادم

مست مستم بخدا خواب ندارم امشب

شیخ شاعر تو نگیری ز جفا ایرادم

راه را در طلب جام و سبو می رفتم

بی می و باده محال است کنی ارشادم

من بی دل که همینطور نگشتم شاعر

سالیانی است که ساکن به جنون آبادم

 

جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 1023
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:17
نویسنده:
نظرات(0)
هیچ کس مانندِ عباسم مرا یاری نکرد

حضرت عباس(ع)-شهادت

 

هیچ کس مانندِ عباسم مرا یاری نکرد

هیچ کس مثل ابوفاضل علمداری نکرد

دست از دست و سر و از آبروی خود کشید

با مُواساتش کسی اینگونه دینداری نکرد

گفت برگردان امان نامه، امانِ من خداست

هیچ کس با دشمنش اینگونه رفتاری نکرد

کس ندیده،هیچ سقایی بمیرد تشنه لب

یادی از لبهای خود وقت گرفتاری نکرد

بر مقامش غبطه خورده هر شهید و هر امیر

هیچ سرداری چنین بی دست طیاری نکرد

بسکه چشمانش برآن طفلان عطشان خون گریست

از ادب مانند او کس جوی خون جاری نکرد

یا اخی را گفت و از زین واژگون شد بر زمین

وقتِ جانبازی به جز جان باختن کاری نکرد

دید چون یاسِ کبود،،از غصه چشمش تیر خورد

بیش از این عباس با آن یاس دیداری نکرد

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 207
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:12
نویسنده:
نظرات(0)
هم میان دست و بازو فاصله افتاده است

حضرت عباس(ع)-شهادت

 

هم میان دست و بازو فاصله افتاده است

هم میان هر دو ابرو فاصله افتاده است

تیر سوزن شد، که دوزد پیکر او را به هم

بین اعضا از همه‌سو فاصله افتاده است

نکته‌ای سر بسته را بر دوش با خود باد برد

این‌که بین شانه و مو فاصله افتاده است!

تیغ‌ها در پیکرش پهلو به پهلو می‌شوند

در دل هر زخم از این رو فاصله افتاده است

ازدحام تیر شد در سینه که بین نفس

با نفس در این هیاهو فاصله افتاده است

ناامیدی ساخت کارش را همین‌که غرق زخم

دید بین مشک با او فاصله افتاده است

غیر او در هر کسِ دیگر طبیعی هست اگر

بین تیر و چشم و زانو فاصله افتاده است

**

شیر می‌گویند امّا بین ابروهای او

مثل دو بال پرستو فاصله افتاده است

 

امیر اکبر زاده


تعداد بازديد : 193
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:12
نویسنده:
نظرات(0)
طوفانِ تیر،کار عمو را خراب کرد

حضرت عباس(ع)-شهادت

 

طوفانِ تیر،کار عمو را خراب کرد

این مشکِ پاره، نقشۀ او را بر آب کرد

میخواست«یاسکینه» به قولش عمل کند

بارانِ تیر،سخت عمو را جواب کرد

شرمندۀ تبِ لبِ اطفال شد عمو

عباس را خجالت زینب مذاب کرد

احساس شد،صدای حروف مقطعه

ارباب را بریده بریده خطاب کرد

نعش مرا به خیمه مبَر جان اصغرت

سقای با وفای تو شرم از رباب کرد

میخواست«یاحسین» به پایت ادب کند

دستان من،مسیر تو را انتخاب کرد

دستی،یمین و دست دگر در یسار ماند

این کار،حرفِ علقمه را یک کتاب کرد

دستی نمانده بود،علم بر زمین فتاد

یک بی حیا رسید و بسویم عتاب کرد

آمد عمود و تاجِ غرورِ مرا شکست

دشمن جسور شد،زد و پا در رکاب کرد

خصمِ من از حماسۀ صفین کینه داشت

در کربلا حساب مرا بی حساب کرد

چشمم به خیمه بود که تیری ز ره رسید

این دیده را ز بُرد نگاهش مُجاب کرد

انگار پیشِ چشم من آمد مصائبی

کز گفتنش زبانِ مرا در حجاب کرد

خون گریه میکنم که پس از این زنند جار

این قوم،حمله بر حرم بوتراب کرد

گفتید ماهِ علقمه،ماهِ رُخم گرفت

مادر رسید و علقمه را آفتاب کرد

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 183
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:08
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 44
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف