اشعار - 8

اشعار - 8

اشعار - 8

اشعار - 8

اشعار - 8
اشعار - 8
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حسن جواهری-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه /رباعی من ای کاش همچو گل پژمرده بودم همانجا بین کوچ

 

حسن جواهری-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه /رباعی

من ای کاش همچو گل پژمرده بودم

همانجا بین کوچه مرده بودم

همیشه حسرتم این بود مادر

که من جای تو سیلی خورده بودم

 

پایگاه رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 189
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:39
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه/رباعی نخلی که شکسته ثمرش را نزنید مرغی که زمی

 

غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه/رباعی

نخلی که شکسته ثمرش را نزنید

مرغی که زمین خورده پرش را نزنید

دیدید اگر که دست مردی بسته

دیگر درِ خانه همسرش را نزنید

***

بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید

این خانۀ آتش زده را در نزنید

از ما گذشت، مادری را دیگر

در خانه به پیش چشم دختر نزنید

 

پایگاه رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 798
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:38
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
سید رضا موید-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه جز غم کسی به خانه من سر نمی زند اینجا که مرغ شو

 

سید رضا موید-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه


جز غم کسی به خانه من سر نمی زند

اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند

در شهر خود غریبم و با درد آشنا

در خانه غریب کسی سر نمی زند

من دختر پیامبر و زان همه یکی

دم از سفارشات پیمبر نمی زند

می زد مرا مغیره و یک کس به او نگفت

زن را کسی مقابل شوهر نمی زند

بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت

مادر، کسی مقابل دختر نمی زند

 

پایگاه رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 415
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:36
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مدح آسمان بر پای سلمان تو اختر ریخته آبرو هم آب رو ب

 

غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مدح

آسمان بر پای سلمان تو اختر ریخته

آبرو هم آب رو بر خاک قنبر ریخته

حضرت عیسی مسیح از آسمان چارمین

روح، جای گل به دامان ابوذر ریخته

کعبه ی جان استی و در خانه ی خشت و گلت

جای فرش از عرش جبریل امین پر ریخته

با تماشای جمالت گوهر روحی فداک

از تبسم های شیرین پیمبر ریخته

نام تو انسیة الحورا و دور خانه ات

صد فلک حوریه مانند کبوتر ریخته

سایه ات از قامتت افتاده در باغ بهشت

دورآن بر سجده یک جنت صنوبر ریخته

از تبسم هات، روح تازه دادی بر پدر

با کلامت اشک شوق از چشم حیدر ریخته

فضه ات از بس شریف و طیب است و طاهر است

جای گل در دامنش روح مطهرریخته

هر کجا نام گدای آستانت آمده

شهر یاران سراسر تاج از سر ریخته

در مسیر دشمنانت تا جهنم نار قهر

از نگاه دوستانت فیض کوثر ریخته

بسکه اوصاف تو را تکرار کرده روز و شب

از لب ختم رسل قند مکرر ریخته

در زمین حشر میبینم نباشد جای پا

بسکه از دستت برات عفو داور ریخته

فاتح خیبر به بازوی تو دارد احتیاج

گویی از انگشت هایت فتح خیبر ریخته

گرچه تنهایی میان دشمنان در حفظ دوست

روی خاک پات صد افلاک لشکر ریخته

در حیات خانه ی خشت و گلت بال ملک

در تنورت نور از مهر منور ریخته

بسکه احسان میکنی از شرم احساست عرق

از جبین بر صورت خصم ستمگر ر یخته

خواست نام فضه گردد در کنیزانت علم

ورنه در بیت تو صد حورا و حاجر ریخته

با تکلم های شیرین تو در دوران حمل

در لبخند از تبسم های مادر ریخته

تو عزادار پدر بودی چرا در خانه ات

بار هیزم جای گل خصم ستمگر ریخته

آه تو بر خواسته از آتش خصم خدا

اشک تو خونیست کز شمشیر حیدر ریخته

بعد محسن طرح قتل کل اولاد تورا

قاتل بیداد گر تا صبح محشر ریخته

دسته بیداد سقیفه خون ابناء تو را

تا قیامت از دم شمشیر وخنجر ریخته

ظلم پشت ظلم،فتنه روی فتنه ،دم به دم

طرح دیگر ،طرح دیگر،طرح دیگر ریخته

خون اصغر در وجود محسن شش ماهه بود

خون محسن از گلوی خشک اصغر ریخته

از همان ساعت که مادر گوش تو آذرده شد

خون به دشت کربلا از گوش دختر ریخته

گرچه عمری چشم میثم بوده گریان در غمت

اشک او روز ازل در عالم زر ریخته

پایگاه رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 363
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:35
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
یوسف رحیمی-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه/رباعی مِن بعد انیس آسمان باش ای خاک با شیون و اشک ه

 

یوسف رحیمی-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه/رباعی

مِن بعد انیس آسمان باش ای خاک

با شیون و اشک همزبان باش ای خاک

پهلوش شکسته، بازویش مجروح است

با یاس بهشت مھربان باش ای خاک


**

افسوس خزان شده بهارم ، عید‌م

گفتم که فراق را نبينم ديدم

تابوت تو را به روی دوشم بردم

آمد به سرم از آنچه می ترسیدم

**

در شیون و ناله و خروشم زهرا

خونبار، دو چشم گریه پوشم زهرا

دیدی که گذاشت جور این قوم آخر

تابوت تو را به روی دوشم زهرا

**

اندوه ‌فراق ، غربتي ديرين است

پيشاني صبر بعد تو پُر چين است

از قد شکسته علي روشن شد

تابوت سبک ولی ‌غمت سنگين ا‌ست

**

این تربت بی نشانه راز من و توست

هم ناله‌ي این سوز و گداز من و توست

بر دوش ببر شبانه زهرا را ، این

فریاد بلند ا‌عتر‌ا‌ض ‌من و توست

**

ای قوم ‌مرامتان ریا و حسد ‌ا‌ست

بیداد و عداوت ‌شما ‌بی عدد است

در محکمه عدل الهی بي شک

این روی کبود روز ‌محشر سند است

 

پایگاه رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 150
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:34
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
مجتبی صمدی شهاب-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه خورشیدم و زمان غروبم رسیده است ابری سیاه هاله

 

مجتبی صمدی شهاب-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه

خورشیدم و زمان غروبم رسیده است

ابری سیاه هاله به رویم کشیده است

بعداز پدر بلای دو عالم شد ارث من

قسمت به سفره ام غم صد داغ چیده است
روز و شب از غریبی و غم گریه می کنم

اشکم به روی گونه سرخم چکیده است

هرکس عیادتم برسد آه می کشد

معلوم می شود که ز من دل بریده است

شبها ز درد سینه نفس تنگ میشوم

چون پیله درد و غصه تنم را تنیده است

پیش علی قیام من از روی غیرت است

ورنه قد مرا غم بی حد خمیده است

این سهم روز ختم شه ختم الانبیاست

این مزد و اجر شاه به خاک آرمیده است

من آن گلم که پای چهل تن به پشت در

از روی شاخ و برگ تن من دویده است

باور نمی کنید؟ قیامت خدا گواست

زیرا که او به عرش فغانم شنیده است

باور نمی کنید؟ که محسن بجای شیر

در بین دود ، شعله ی آتش مکیده است

گوشی نمانده تا بزنم گوشواره ای

سیلی تمام لاله ی گوشم دریده است

من حیدری شدم وبه این جرم جان دهم

پاره تن پیمبرتان یک شهیده است

پایگاه  رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 259
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:33
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
زهرا تو قرار بود یارم باشی هر لحظه ی زندگی کنارم باشی حیدر وسط معرکه تنها مانده برخیز که باز

 

زهرا تو قرار بود یارم باشی
هر لحظه ی زندگی کنارم باشی
حیدر وسط معرکه تنها مانده
برخیز که باز ذوالفقارم باشی


برخیز و توان بازوی حیدر باش
در خانه دوباره بانوی حیدر باش
از غربت من با خبری زهرا جان
با پهلوی زخم پهلوی حیدر باش


تو رفتی و خانه ام عزاخانه شده
کاشانه ی من پس از تو ویرانه شده
برخیز و بپرس : " آب خورده ست حسین ؟ "
یا : " گیسوی زینبین من شانه شده ؟ "


بعد از تو خرابی حرم را دیدم
در قطره ی اشکم جگرم را دیدم
انگار که دنیا به سرم شد آوار
وقتی روی بازوت ورم را دیدم


گل های روی پیرهنت کشت مرا
نیلوفر روی بدنت کشت مرا
با فضه که در کفن تو را پیچیدم
خونابه ی روی کفنت کشت مرا


نقش ترک شیشه ی تو مانده به جا
پرپر شدی و ریشه ی تو مانده به جا
تو درس حمایت از ولایت دادی
رفتی تو و اندیشه ی تو مانده به جا

شاعر : رضا رسول زاده
 


تعداد بازديد : 81
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:27
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه و محرم تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری؟ تـو از تنهایــی

غلامرضا سازگار

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه و محرم



تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری؟

تـو از تنهایــی اولاد پیغمبــر خبـر داری؟

تو همچون نور در صلب حسین بن علی بودی

تـو از سـوز دل صدیقۀ اطهـر خبـر داری؟

اگر چه کرد پنهان راز خود را از علی، زهرا

تـو تنهـا از مـدال سینۀ مـادر خبر داری

عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اما

تو خود از آنچه پیش آمد به پشت در، خبر داری

تو می دانی علی با چاه کوفه شب چه ها می گفت

تـو از ناگفتـه غم هـای دلِ حیـدر خبـر داری

تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدی

تو از آن کشتۀ بی چشم و دست و سر خبر داری

تو بـا جد غریب خـود بـه دشت کربـلا بـودی

تو از قلب وی و داغ علی اکبـر خبـر داری

تو روی شانۀ خورشید دیدی ماه کوچک را

تو از پیکان و ذبح حنجر اصغـر خبـر داری

تـو دیـدی عمـه ات زینب، کنـار قتلگاه آمد

تو از بوسیدن آن نازنین حنجر خبـر داری

تو می دانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازد

تو از این بندۀ بی دست و پا بهتر خبر داری


تعداد بازديد : 143
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:24
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت اگر دیدی گل یاسی به روی چهره نم دارد مپرس از درد و اندوهش مجال گ

کاظم بهمنی

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت



اگر دیدی گل یاسی به روی چهره نم دارد

مپرس از درد و اندوهش مجال گریه کم دارد

نشاط صبح باغی را اگر طوفان به هم می زد

مپرس از باغبان حال نهالی را که غم دارد

چنانچه جسم بانویی شبا هنگام تشییع شد

مپرس از مدفنش دیگر، ببین اصلاً حرم دارد؟!

به عکس قوم مشکوکی که بد کردند با زهرا

یقین کن روی رفتاری که دستت با قلم دارد

به رغم ظنّ عابرها زنی با چادری خاکی

و حتّی صورتی نیلی ضمیری محترم دارد

خلاف فعل بدکاران اگر سیلی نکشت او را

به پهلویش نباید زد که طفلی در شکم دارد

نمی خواهم برنجانم کسی را بی سبب اما

چگونه مرگ یک مادر چهل تن متهم دارد؟


تعداد بازديد : 147
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:22
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت بعد تو گشته در پریشانی آسمانم همیشه بارانی ای ستون دل علی بی

محسن عرب خالقی

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت



بعد تو گشته در پریشانی

آسمانم همیشه بارانی

ای ستون دل علی بی تو

رفته این خانه رو به ویرانی

باغ هجده بهار زندگی ات

چقدر زود شد زمستانی

تو رسیدی به ساحلی آرام

من در این لحظه های طوفانی

سوره ی کوثرم، سر قبرت

کار من گشته فاتحه خوانی

ای رهایی دهنده از آتش

دل من را چرا بسوزانی؟

این همه می زنم صدات اما

تو مرا لحظه ای نمی خوانی

سخت سر در گمم بگو چه کنم

بین این کوچه های حیرانی

منم و صد هزار درد دلم

تویی و یک مزار پنهانی


تعداد بازديد : 173
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:22
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت در بین کوچه های مدینه شهید شد آن مادری که یک شبه مویش سپید شد

یوسف رحیمی

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت



در بین کوچه های مدینه شهید شد

آن مادری که یک شبه مویش سپید شد

در، هم زبان به شکوه گشود و در آن غروب

آتش برای فتح حریمش کلید شد

در گیر و دار جزر و مد تازیانه ها

باران لطف اهل مدینه شدید شد

با آتشی که شعله کشید از در بهشت

آماده ی تسلی پهلو، حدید شد

دستش شکست و دامن حق را رها نکرد

بانوی خسته بانی رازی رشید شد

سیلی دست سنگی دیوار و دست باد

یعنی دو گوشواره ی او ناپدید شد

انداخت سایه ی دست کبودی به روی ماه

وقتی که آفتاب خدا بی مرید شد

این گونه بود عاقبت غربت امام

یک جامعه تباهِ دو فکر پلید شد

مشرک شدند بعد نبی مردمان شهر

تنها ببین مظاهر بت ها جدید شد

ریشه دواند در دل دین انحراف ها

دستان کینه نیز بر علت مزید شد

تا منبر رسول خدا نیم قرن بعد

جای شراب خواری ده ها یزید شد

آری حسین فاطمه در قتلگاه نه !

در بین کوچه های مدینه شهید شد


تعداد بازديد : 263
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:17
نویسنده:
نظرات(0)
عباس یعنی نینوا و کربلا عباس یعنی خلقت اهل ولا عباس یعنی چلچراغ اهل دل اهل دل باشد ز جود او خجل

 

عباس یعنی نینوا و کربلا
عباس یعنی خلقت اهل ولا

عباس یعنی چلچراغ اهل دل
اهل دل باشد ز جود او خجل

عباس یعنی بخشش و لطف و کرم
هر شیعه باشد خادمش در آن حرم

عباس یعنی یاور یاران عشق
ر‌‌أس او شمع شبستان دمشق

عباس یعنی نگاهی مهربان
او عاشقش را می کند شاه جهان


تعداد بازديد : 613
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:39
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
از کودکی به عشق تو من زنده ام حسین از ماتم عزای تو پژمرده ام حسین چون خوانده ام زیارت تو

 

از کودکی به عشق تو من زنده ام حسین

از ماتم عزای تو پژمرده ام حسین



چون خوانده ام زیارت تو گریه کرده ام

باریده ام چو سحاب از دیده ام حسین



هنگام گریه به ثنای تو بوده ام

بر تو سلام دادم و باریده ام حسین



از داغ دوری کویت ای حبیب رب

اندوه نشین و قامت خمیده ام حسین



در روضه ها شنیده ام لب تشنه بودی

عمریست ز حزن تو من خشکیده ام حسین



از عشق کربلای تو آقای خوب من

دل از تمام مکان ها بریده ام حسین


تعداد بازديد : 989
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:39
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
یا ابن الحسن عزیزا شرمنده ام ز رویت شرمنده ام زروی نورانی عمویت از نوکر بریدی اما ولم نک

 

یا ابن الحسن عزیزا شرمنده ام ز رویت

شرمنده ام زروی نورانی عمویت



از نوکر بریدی اما ولم نکردی

مانند استخوانی گیرم در گلویت



از بس گنه نمودم خار تو گشته ام من

خارم خار بد بو عطری بده زبویت



صد بار توبه کردم گفتم که پاک گشتم

افسوس با معاصی بردم من آبرویت



بر روی تو زدم من سیلی ز هر گناهی

آن قدر گناه کردم من گشته ام عدویت




مست گناه بودم عمری ز غفلت خویش

اینک ببین که مستم مست خم و صبویت



من گشته ام پشیمان از بار و بند عصیان

خواهم که باز گردم آیم به راه و کویت



فالی زدم به حافظ، حافظ به من بگفتا

ای نوبهار عاشق، وصل است آرزویت



آمال قلب زارم این است یوسف جان

روی تو را ببینم راهی شوم به سویت



یا ابن الحسن کجایی گشته شعار قلبم

این شعر را بخوانم در گاه گفتگویت


تعداد بازديد : 113
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:39
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
«این قدر آسان مبر نام حسین » باده ای گیر از می و جام حسین ای که دشمن گشته ای با اهلبیت مصطفی لع

 

«این قدر آسان مبر نام حسین »
باده ای گیر از می و جام حسین

ای که دشمن گشته ای با اهلبیت
مصطفی لعنت کند خصم حسین

یا کریم قلب من پر میکشد
سوی صحن و گنبد و بام حسین

کاش بودم هُدهُدی در این جهان
صید بودم در غُل و دام حسین

کاش بودم خاک دشت کربلا
می نشستم زیر هر گام حسین

کاش بودم مرحمی بر زخم او
شاد می کردم دل مام حسین

لیک من هستم چو عبدی رو سیاه
کرده ام عمر و جوانی را تباه



ای که هستی شاه هر عالم حسین
یادگار حضرت خاتم حسین

کن عنایت از کرم بر حال من
ای که هستی سرور حاتم حسین

توبه کردم کن شفاعت از برم
چون شفاعت کرده ای زآدم حسین

کربلای تو دلم را برده است
مُردم از این غصه و ماتم حسین

تا که جان باشد بگویم این سخن
در دو عالم بر تو می بالم حسین

جان زهرا مادرت کن یک نگه
بر تب جانسوز این حالم حسین

لیک من هستم چو عبدی رو سیاه
کرده ام عمر و جوانی را تباه



یا حسین ای مظهر جود و سخا
یا حسین ای آبروی ماسوا

یاحسین ای زاده ی دخت نبی
یاحسین ای گاه جنگ چون مرتضی

یاحسین ای مظهر صاحب دلان
یا حسین ای مهربان همچون خدا

یاحسین ای دلبر پیغمبران
یاحسین ای نور روی اولیا

یاحسین ای شاه دشت پر زخون
یاحسین ای شافع یوم الجزا

یاحسین دست مرا گیر و ببر
سوی باغ و جنت دل، کربلا

لیک من هستم چو عبدی رو سیاه
کرده ام عمر و جوانی را تباه


تعداد بازديد : 313
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:37
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
پادشاه دل رعیت بود پادشاهی که پایتخت نداشت عزت و شوکتش الهی بود احتیاجی به تاج وتخت نداشت

 

پادشاه دل رعیت بود

پادشاهی که پایتخت نداشت

عزت و شوکتش الهی بود

احتیاجی به تاج وتخت نداشت



پادشاهی که درد مردم داشت

لحظه ای خاطری فراخ نداشت

سلطنت بنده مرامش بود

پادشاهی که قصر وکاخ نداشت



هرکه آمد اسیر زلفش شد

هرکه آمد خیال رفت نداشت

عالمی ریزه خوار فضلش بود

پادشاهی که چاه نفت نداشت



پادشاهی که نان جو میخورد

به غلامان نگاه رافت داشت

پادشاهی که پینه زد دستش

کندن چاه بس که زحمت داشت



با اسیر وفقیر ودرمانده

بهتر از دوست گفتگو می کرد

تازه با اینکه قنبری هم داشت

جامه اش را خودش رفو می کرد



پادشاهی که از شجاعت هاش

هر سپاهی عظیم می لرزید

کیسه بر دوش نیمه شب می رفت

چون ز آه یتیم می ترسید



حرفی از فرش آن چنانی نیست

به حصیری علی قناعت کرد

دشمن و دوست تا ابد گویند

با عدالت علی خلافت کرد



ماجرای عقیل در تاریخ

سند محکم عدالت هاش

مثل خاری به چشم اعراب است

با عجم الفت و رفاقت هاش



هرچه داریم از علی داریم

عزتی هست اگر علی داده

گندم ری حرام منکرهاش

برکتی هست اگر علی داده



کاش ما از علی بیاموزیم

که سیاست دغل نمی خواهد

تا علی هست مملکت داری

این همه راه حل نمی خواهد



راه و رسم حکومتش میگفت

به دروغ وریا نیازی نیست

اصل جنگ جمل سر این بود:

که علی اهل حزب بازی نیست



به علی پشت کرد ورفت که رفت

در سرش هرکه فکر آتیه داشت

غربت وبی کسی سزای علی است

وام های کلان معاویه داشت

وحید قاسمی


تعداد بازديد : 649
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:24
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
در عالم خلقت همه موجودات مشغول ستایش اند حتی ذرات از بعد ثنای حق ادا می سازند بر سید انبیا

 

در عالم خلقت همه موجودات

مشغول ستایش اند حتی ذرات

از بعد ثنای حق ادا می سازند

بر سید انبیا محمد صلوات



تا باز شود زدوست قفل حسنات

تا راه بری به سوی کشتی نجات

گلشن دل و دیده کن زاسم اعظم

پیوسته فرست بر محمد صلوات



از راه خدا دیده ودل یک سو کن

حق را طلب و به جانب حق رو کن

دم زن ز علی وآل او تا هستی

با نام محمد نفست خوشبو کن



هنگام نزول رحمت بی حد شد

این وارث فیض سرمدی ممتد شد

آرام مباش وختم کن یک صلوات

میلاد امام صادق و احمد شد


تعداد بازديد : 203
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:24
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی آتشی زن که برآید زوجودم آهی سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد

 

تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی

آتشی زن که برآید زوجودم آهی

سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد

ورنه تا کعبه وصل تو نباشد راهی

دل هر جایی وآلوده وبیمار مرا

نیست جز خاک شهیدان تو درمانگاهی

تو به یک کاه دوصد کوه گنه می بخشی

من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی

گرشود عمر شبی با توام ان شب گذرد

صبح فریاد برآرم چه شب کوتاهی

چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم

که برآید زلبم ناله یا اللهی

پشت بشکسته و پا خسته و چشمم بسته

راه پر پیچ و خم وگام به گامم چاهی

ای شب و روز ومه وسال به یادم چه شود

من غافل زتو هم یاد تو باشم گاهی

به جز از تو که کشی ناز گنه کاران را

نشنیدم که کشد ناز گدا را شاهی

هر طرف روی نهد روی تو بیند میثم

آسمان دل او جز تو ندارد ماهی

غلامرضا سازگار


تعداد بازديد : 319
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:22
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
بی قیمتم وجز تو خریدار ندارم گیرم بخرندم به کسی کار ندارم گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی من

 

بی قیمتم وجز تو خریدار ندارم

گیرم بخرندم به کسی کار ندارم

گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی

من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم

من دست تهی دارم و تو دست نوازش

تو باغ گلی من که به جز خار ندارم

در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو

محتاج گلم کار به گلزار ندارم

من مشتری یوسف و دردست کلافی

جز رشته دل بر سر بازار ندارم

ای آنکه غمت ناز فروشد به دوعالم

دریاب که من غیر تو غمخوار ندارم

بگذار بخندندو بگریند و ببندند

دیوانه ام وبیم زآزار ندارم

آرند همه هدیه برای تو و من هم

جز دیده گریان ودل زار ندارم

این قامت خم گشته واین کوه معاصی

پیش کرمت خوشتر از این بار ندارم

من میثم ودر پیروی از میثم تمار

جز دار غم عشق شما دار ندارم

حاج غلامرضا سازگار


تعداد بازديد : 1537
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:21
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
قم کجا شام کجا عزت ودشنام کجا؟ گل اکرام کجا سنگ لب بام کجا؟ من گرفتار شدم عمه گرفتار ولی د

 

قم کجا شام کجا عزت ودشنام کجا؟

گل اکرام کجا سنگ لب بام کجا؟

من گرفتار شدم عمه گرفتار ولی

دل آرام کجا هلهله عام کجا؟

من شدم ناله نشین عمه شده ناله نشین

محمل بسته کجا ناله بیمار کجا؟

عنبرو عود کجا آتش نمرود کجا؟

تن تبدار کجا شعله به انبار کجا؟

معجر پاره کجا دختر آواره کجا؟

وحشت طفل کجا....؟


تعداد بازديد : 1871
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:21
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ليست صفحات
تعداد صفحات : 14
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف