وداع با محرم و صفر

وداع با محرم و صفر

وداع با محرم و صفر

وداع با محرم و صفر

وداع با محرم و صفر
وداع با محرم و صفر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
این سی شبه ازدست ما راضی شدی یا نه؟

این سی شبه ازدست ما راضی شدی یا نه؟
ارباب جانم از گدا راضی شدی یا نه؟

سی روز میخواندیم سی شب گریه میکردیم
هم پای تو هم پای زینب گریه میکردیم

روضه به روضه گشتن مارا خودت دیدی
جانم حسین سینه زنهارا خودت دیدی

چه دستهایی که برای دیگ نذری سوخت
این سوختن را دخترت اصلا به ما آموخت

از برکت تو بینوا هم بانوا میشد
هرسفره خالی پر از ظرف غذا میشد

بک ماه گرم نوکری شب تا سحر بودیم
ازعالم و آدم به جزتو بیخبر بودیم

دم را که میدادند نوکرها شنیدن داشت
قل قل زدن های سماورها شنیدن داشت

هرخستگی را باشراب ناب در کردیم
لب را همیشه ما ز چای روضه تر کردیم

تا میکده جز با دوپیمانه نمیرفتیم
در روضه میماندیم ما خانه نمیرفتیم

جارو زدیم و ازقبالش خیرها دیدیم
باگریه فرش روضه را صدبار بوسیدیم

عشق تو حتی حال بدها را خدایی کرد
یک "برمشامم میرسد" مارا خدایی کرد

ازنوکرت خوبی بدی دیدی حلالش کن
از کارهایش گرکه رنجیدی حلالش کن

ما لکه ننگیم خیلی بی کس و کاریم
اما به جان مادرت که دوستت داریم

دردیم ما اما شفا را میدهد زهرا س
مزد عزاداری مارا میدهد زهرا س


تعداد بازديد : 335
چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 19:30
نویسنده:
نظرات(0)
دل کندن ازاین روضهء هرشب سخت است کم بردن نامت به روی لب سخت است غم گر بشود به دل لبالب سخت است بی تاب �

دل کندن ازاین روضهء هرشب سخت است
کم بردن نامت به روی لب سخت است
غم گر بشود به دل لبالب سخت است
بی تاب تو،گر بمیرد از تب سخت است

دل کندن ازاین کتیبه ها.. نه، والله
یک لحظه جدا ز روضه ها.. نه، والله
.
دلخوش به همین گریه و غم بودیم و
مشغول به نوحه و عزا و دم بودیم و
ما سایه نشین پرچم و عَلَم بودیم و
فارغ ز جهان و بیش و کم بودیم و

بگذشت ز عالَمی فغانم ارباب
یک لحظه ی بی غمت ندانم ارباب
.
صدشکر،که درکشتی امن تو سواریم
چون ابر بهاران ز غمت زار بباریم
جز بذر غمت در دلِ خود،هیچ نکاریم
جز خامس اصحاب کسا یار نداریم

بر صاحب این بزمِ عزا، اشکْ فشانیم
تا عُمر بُوَد بر در این خانه بمانیم
.
از شور تو ای عشق نوا می خواهیم
چون اهل وِلا فقط بلا می خواهیم
ما مزد دو ماهه ی عزا می خواهیم
از دوست برات کربلا می خواهیم

تا آنکه کنم فهم، تمام روضه
قدری بچشان به من ز جام روضه
.
وقتی به وداع،حسین..عطشان آمد
زینب ز درون خیمه گریان آمد
با یاد وصیّتی پریشان آمد
بوسید گلوی شاه و نالان آمد

بوسید گلوی او که خنجر نَبُرَد
شاید که ز پیکرش دگر سر نَب‍ُرَد
.
چون ابر سیاه بر روی ماه نشست
او خنجر خود کشید و ناگاه نشست
در سینه ی اهل آسمان آه نشست
شمر آمد و روی سینه ی شاه نشست

شد کشتن مرغ بسمل اینجا مرسوم
از نحوهء این ذبح شده فاطمه مغموم

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2


وحید دکامین


تعداد بازديد : 215
دوشنبه 23 آذر 1394 ساعت: 10:36
نویسنده:
نظرات(0)
پایان محرم و صفر یك به یك از نوكران اینجا تشكر می كنند حیدر و پیغمبر و زهرا تشكر می كنند جفت و جور ك

پایان محرم و صفر

 

یك به یك از نوكران اینجا تشكر می كنند

حیدر و پیغمبر و زهرا تشكر می كنند

جفت و جور كارها اینجا به دست فاطمه است

كار را او می كند... از ما تشكر می كنند

 

محمد جواد پرچمی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 247
یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت: 10:55
نویسنده:
نظرات(0)
پایان محرم و صفر اگــر چـه مـن تمـام عــمر خـود را نشســتم در عــزایت گــریه کـردم تمام حسرتم در �

پایان محرم و صفر

 

اگــر چـه مـن تمـام عــمر خـود را

نشســتم در عــزایت گــریه کـردم

تمام حسرتم در محشر این است

چــرا کمـتر بـرایـت گــریه کـردم؟

 

احسان محسنی فرد

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 251
یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت: 10:54
نویسنده:
نظرات(0)
سالها منتظرم ، تا که بیایم به حرم به سرم شوقِ وصال است، به سویت بپرم بخدا خسته شدم ، لطف کن آقا ، بِبَ

وداع با محرم و صفر

 

سالها منتظرم ، تا که بیایم به حرم
به سرم شوقِ وصال است، به سویت بپرم
بخدا خسته شدم ، لطف کن آقا ، بِبَرم
همه رفتند ، کسی نیست دگر دور و بَرم

چشمِ گریان و دو تا عکسِ حرم ، روزیِ من
دستِ خالی و توسّل به کراماتِ حسن

رو سیاهیِ خودم بود ، گرفتار شدم
باز ، جا مانده ترین ، در نظرِ یار شدم
کارم از گریه گذشته است ، که بی عار شدم
پخشِ زنده ، ز حرم دیدم و بیمار شدم

نوکرت حال ندار است ، حسین بن علی
بخدا بی کس و کار است ، حسین بن علی

تو که با گوشه ی چشمت ، غمِ عالَم ببری
بینِ خوبانِ جهان ، از همه کَس خوب تری
مُردم از حسرتِ دوری و غمِ خون جگری
کربلایی شدنم ، شد بخدا دردسری

باز هم دردِ سرت را به دل و جان بخرم
نوشِ جانم ، غمِ دوریِ تو و دردِ حرم

گله ای نیست ، اگر دور ز بوی وطنم
بازهم میوه ی گندیده ی این بار منم
لرزه افتاده ز دوریِ حرم ، در بدنم
باز تاکید کنم ، سائلِ کوی حسنم

نامش آمد که دلم گرم شود از کَرَمش
آه... از غربتِ آن قبرِ بدونِ حرمش

ما دو ماه است که دلهای پریشان داریم
ناله و گریه برای لب عطشان داریم
ما به این روضه و این مرثیه ایمان داریم
آخرش روی دو لب ذکر حسن جان داریم

اختتامیه ی این بزم، عزای حسن است
اولین روضه بگیرش شه عریان بدن است

عرق سینه زنی روی جبین است هنوز
بیرق مشکی مان روی زمین است هنوز
گریه ها از کرم ام بنین است هنوز
حاجت اولمان منجی دین است هنوز

عجل الله فرج، مهدی ما را برسان
نامه های سفر کرببلا را برسان

پوریا باقری


تعداد بازديد : 403
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 14:20
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات پایان محرم و صفر یک ماه می شود که ز جان گریه کرده ام با روضه های مرثیه خوان گریه

امام حسین(ع)-مناجات پایان محرم و صفر

 

یک ماه می شود که ز جان گریه کرده ام

با روضه های مرثیه خوان گریه کرده ام

یک ماه می شود که مرا ریختی به هم

هر روز با شنیدنتان گریه کرده ام

یک ماه می شود که به لب های تشنه ات

نزدیک آبهای روان گریه کرده ام

یک ماه می شود که ز غم های خواهرت

همناله با امام زمان گریه کرده ام

گاهی در اول سلام زیارت ، دم غروب

در حسرت زیارتتان گریه کرده ام

گاهی بیاد خیمه آتش گرفته ات

گاهی برای دخترتان گریه کرده ام

گاهی میان واحد و سنگین و شور و دم

دست خودم نبوده، سینه زنان گریه کرده ام

اشکی نماند ، از غم بر نیزه رفتن ات

بر ماجرای تیر و کمان گریه کرده ام

آقا ببخش ، حرف مرا روضه ای نخوان...

خیلی برای خواهرتان گریه کرده ام

اصلا عجیب بود حال و هوای محرم ام

کلی برای غربتتان گریه کرده ام

**

آمد نشست ، دست به روی سرش گذاشت

هر تکه را که دید روی پیکرش گذاشت

از یک طرف کمی گل ریحانه جمع کرد

از یک طرف کمی پر پروانه جمع کرد

سر، که نبود ، بوسه زد آن جسم خسته را

با نعل تازه پیکر در هم شکسته را

یک ، نه ، دو ، نه ..چقدر شبش پر ستاره بود

یک جسم خسته بود ولی پاره پاره بود

خون می جهید و تاب و توانش نمانده بود

جان در تن امام زمانش نمانده بود

**

اصلا چقدر کم شده ای کو بقیه ات؟

با تیغ ها قلم شده ای کو بقیه ات؟

انگشترت کجاست بمیرم برای تو

آب آورت کجاست بمیرم برای تو

وقت اذان شده است بگو اکبرم کجاست؟

پیراهن سفارشی مادرم کجاست؟

 

مهدی صفی یاری


تعداد بازديد : 199
شنبه 23 آبان 1394 ساعت: 7:35
نویسنده:
نظرات(0)
امام رضا(ع)-تشکر بعد از دهه محرم گرچه از دست خودم یه خرده دلخور اومدم راستش و بخواى برا عرض تشكر اوم

امام رضا(ع)-تشکر بعد از دهه محرم

 

گرچه از دست خودم یه خرده دلخور اومدم

راستش و بخواى برا عرض تشكر اومدم

نه گداىِ خوبیَم نه عاشقى خوب بلدم

اومدم ده شب عزاداریمو تحویلت بدم

یه دهه سینه زنى و گریه هرچى بود گذشت

شب هفتمى كه چشم به راش بودم چه زود گذشت

به صدام تو روضه جون تازه دادى مهربون

برا نوكرى بهم اجازه دادى مهربون

قسمتم شد كه باگریه خیمه رو علم كنم

واسه سینه زناى جد تو چایی دم كنم

راه دادى تاخودمو پا این علم دٌرٌس كنم

شعر بگم نوحه بخونم و دو دم دٌرٌس كنم

واسه مزد نیومدم، گفتى ولی به هرجهت

نمك سفرتونم از خودمون بخواین فقط

جواب حرفاى توى دلمو خودت بده

من گداى خودتونم صلمو خودت بده

حرفاى دلم باید كه هر گوشش بیتى بشه

اولش مى خواستم این ترانه هش(ت) بیتى بشه

ولى این یادم اومد روبروى باب الجواد

روزى كن از این به بعد تنها بیام حرم زیاد

 

علی زمانیان


تعداد بازديد : 175
شنبه 09 آبان 1394 ساعت: 17:29
نویسنده:
نظرات(0)
پایان محرم و صفر-مناجاتی تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت عمر گرانم پای این و پای آن رفت گفتم که توبه م

پایان محرم و صفر-مناجاتی

 

تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت

عمر گرانم پای این و پای آن رفت

گفتم که توبه میکنم این ماه اما

توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت

پرحرفی من آتشی بر جانم انداخت

اعمال من پای گناهان زبان رفت

دل را به هرکس جزتو دادن روسیاهیست

باید برای تو فقط تا پای جان رفت

دنیا تمام لحظه هایم را گرفت و

سعی و تلاشم در پی یک لقمه نان رفت

فیض سحرها رفت و ما درخواب بودیم

غافل شدیم و روزها از دستمان رفت

باهر گناهم چشم آقا تار ترشد

آه دل پرناله اش تا آسمان رفت

پیر علی اکبر شدم در روضه هایش

عمرم به پای زخمهای این جوان رفت..

یوسف شد و پیراهنش را پاره کردند

لبهای بابا گفتنش را پاره کردند

 

سید پوریا هاشمی

تعداد بازديد : 307
یکشنبه 30 آذر 1393 ساعت: 9:31
نویسنده:
نظرات(0)
بوي فراق مي دهد اين گريه هاي من ماتم گرفته شال سياه عزاي من شرمنده ام كه ازغم زينب نمرده ام آقا ببخش،درگذرازاين خطاي من با زعفران شهر خراسا�
بوي فراق مي دهد اين گريه هاي من

ماتم گرفته شال سياه عزاي من

شرمنده ام كه ازغم زينب نمرده ام

آقا ببخش،درگذرازاين خطاي من

با زعفران شهر خراسان نمي شود؟

رنگي دهي امام زمان برحناي من

از بسكه پاي طشت طلا گريه كرده ام

چيزي نمانده مثل شما از صداي من

با نوحه هاي اين دهه ي آخر صفر

!شب ها چه قدر سينه زدي پابه پاي من

اي خوش حساب، مزد مرا زودتر بده

بعد ازدو ماه گريه چه شد كربلاي من؟

سرزنده ام به عشق حَسن، خضر گريه ام

اين چشم خيس، چشمه ي آب بقاي من

من غصه ي بهشت خدا را نمي خورم

جايي گرفته حضرت زهرا براي من

شاعر: وحيد قاسمي


تعداد بازديد : 343
پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت: 6:26
نویسنده:
نظرات(1)
وداع با ماه صفر تقدیم به امام عصر (عج) از من بپذیر نوکری هایم را کوتاهی چشم و سینه و پایم را آقا شب آخر صفر خالی کن در صحن امام رضا خودت جایم �

وداع با ماه صفر

 

تقدیم به امام عصر (عج)

از من بپذیر نوکری هایم را

کوتاهی چشم و سینه و پایم را

آقا شب آخر صفر خالی کن

در صحن امام رضا خودت جایم را

***

تقدیم به علی بن موسی الرضا (ع(

ما را ز مسیر کربلا آوردند

با گریه ز شهر غصه ها آوردند

دیشب دلمان مدینه بود و امشب

ما را سر سفرۀ شما آوردند

 

مهدی صفی یاری

تعداد بازديد : 327
پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت: 6:18
نویسنده:
نظرات(0)
بسم رب الحسین(ع) وله الحمد حواسم نبود ماه غم هم که رفت چه شورش شده محتشم هم که رفت حواسم نبود، آمد و باز رفت چه خوانم دگر، سوز آواز رفت محرم

بسم رب الحسین(ع) وله الحمد

 

حواسم نبود ماه غم هم که رفت

چه شورش شده محتشم هم که رفت

حواسم نبود، آمد و باز رفت

چه خوانم دگر، سوز آواز رفت

محرم عجب حالتی داشت، حیف

به دل روضه و ماتمی کاشت، حیف

اگر در عزا جان ندادیم ما را ببخش

و در خواب غفلت فتادیم ما را ببخش

بنوشم ز خوناب دل تا به کی

و ذاکر نشیند به گل تا به کی

به سالی نشینم سر کوچه ی انتظار

که شاید دوباره شود موسم وصل یار

کجایی محرم عزا لنگ شد

بیا ای محرم دلم تنگ شد

غلامحسینی


تعداد بازديد : 603
چهارشنبه 08 آبان 1392 ساعت: 9:52
نویسنده:
نظرات(1)
سفـرِصفر صفر عزم سفــــــر دارد خدایا رحم کن بر ما گمانم یک خـــــــبر دارد خدایا رحم کن بر ما

سفـرِصفر
 
 
صفر عزم سفــــــر دارد خدایا رحم کن بر ما

گمانم یک خـــــــبر دارد خدایا رحم کن بر ما

به پایان می شـود نزدیک این ماه ســراسرغم

چه صبری این صفردارد خدایا رحم کن برما

به چشمم اشک خشـــکیده توان گریه کی باشد

مگر اشکی دگـــر دارد؟ خدایا رحم کن بر ما

نمی دانم چه میخــواهد زجانم پشت هرغم،غم

زغم هم بیشتـــــــر دارد خدایا رحم کن بر ما

غم داغ پیمبر کم نبــــــــــود ای وای می دانم

به مشهد هم گـــذر دارد خدایا رحم کن بر ما

سه دنیا ازغم و ماتم، گـــــرفتار سه دریا غم

به لطف تو نظــر دارد، خدایا رحم کن بر ما
 

مصطفی معارف


تعداد بازديد : 379
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 6:54
نویسنده:
نظرات(0)
غروب ماه صفر همیشه حاصل جمع فراق سنگین است مسافران صفر اتّفاق سنگین است از اربعین غمین تا غروب م
غروب ماه صفر

همیشه حاصل جمع فراق سنگین است
مسافران صفر اتّفاق سنگین است
 
از اربعین غمین تا غروب ماه صفر
شفق به خون مدینه ، عراق ، سنگین است
 
به داغ رحمت للعالمین چه غمگین است
فلک ، به سوگ عظیم ، این سیاق سنگین است
 
به یاد زخمِ دل ِ مجتبی دلم خون است
به خانه،  خوردن زهر و نفاق سنگین است
 
غروب تلخ غریب و دلم حوالی شرق
طنین داغ رضا  در رواق سنگین است
 
خدا کندکه بیایی ، سلاله ی خورشید
ندیدنت به چنین اشتیاق سنگین است
 
چهارده قمر عشق و آخرین قمری
بیا که بودن مه، درمحاق سنگین است


تعداد بازديد : 367
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 6:49
نویسنده:
نظرات(0)
دو ماه روضه‌ی ارباب خوب‌مان خواندیم دو ماه نه، همه‌ی عمرمان از آن خواندیم محرم و صفر آمد تمام هم ش

دو ماه روضه‌ی ارباب خوب‌مان خواندیم
دو ماه نه، همه‌ی عمرمان از آن خواندیم
 
محرم و صفر آمد تمام هم شد و رفت
و ما ز منتهی‌الآمال بی‌امان خواندیم
 
خدا به مادر اصغر، رباب، رحم کند
چقدر روضه که از تیر و از کمان خواندیم
 
دوباره صحن دل عاشقان شود پر غم
به یاد هرچه مصیبت که از جوان خواندیم
 
دو ماه دربدر داغ زینبی بودیم
که پا به پای غم‌اش از نوک سنان خواندیم
 
دو ماه چای عزاداری و دو دریا اشک
ز بس ز تشنگی و خنجر خزان خواندیم
 
میان هق‌هق و داغ اسارت و اندوه
غزل برای اسیران کاروان خواندیم
 
لباس مشکی و اشک روان! خداحافظ
چه نوحه‌های حزینی ز عمق جان خواندیم
 
بلور گریه‌ی مادر! خدا نگهدارت
در این عزا به‌خدا با همه توان خواندیم
 
خدا کند که همیشه مرامم این باشد
چو این دو ماه که از مرد قهرمان خواندیم
 
خدا کند بپذیرد به لطف خود ارباب
هر آن چو زینب کبرای خطبه‌خوان خواندیم
 
مصطفی کارگر


تعداد بازديد : 413
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 6:48
نویسنده:
نظرات(0)
امام رضا(ع)-شهادت باز شب آخر ماه عزاست باز دلم پیش امام رضاست باز دو چشمان ترم تشنه اند باز خرا

امام رضا(ع)-شهادت

 

باز شب آخر ماه عزاست

باز دلم پیش امام رضاست

باز دو چشمان ترم تشنه اند

باز خراسان دلم کربلاست

 

مدینه گریه ها برایت نمود

چقدر معصومه دعایت نمود

دشمنت از خانه غریبانه برد

برد و غریبانه فدایت نمود

 

زهر تو را به پیچ و تابت کشید

آه تو را به التهابت کشید

زهر به تو خوراند و دشنام را

به ساحت ابوترابت کشید

 

قاتل تو که میهمان کشته بود

تو را به دست این و آن کشته بود

ولی به ولله تو را زهر نه!

تو را فقط زخم زبان کشته بود

 

وای که از سوز جگر سوختی

تا در حجره در به در سوختی

صدای یا فاطمه ات تا رسید

گمان کنم که پشت در سوختی

 

چقدر مو سفید کردی آقا

چقدر غصه دارِ دردی آقا

مگر چه زهری به شما داده اند

که سبزی و کبود و زردی آقا

 

سوز جگر آه تو را می برد

آه تو را سمت خدا می برد

سلام بر لبان تشنهٔ تو

که هی مرا کرببلا می برد

 

کینه این زهر چه بی حد شده

آه تو از سوز جگر سد شده

شمر به قتلگاه تو آمده

حجره کوچک تو مشهد شده

 

چگونه تا حجره رسیدی بگو

در آن میانه چه کشیدی بگو

 

به کوچه یا پشت در خانه ات

مغیره را باز ندیدی بگو؟

 

غریب و تنها به کجا می روی

دست به دیوار چرا می روی

با جگر سوخته این لحظه ها

مدینه یا کرببلا می روی

 

عبای خود را به سر انداختی

به کوچه ها یک نظر انداختی

در وسط کوچه که خوردی زمین

ما را به یاد مادر انداختی

 

ولی کسی در آن میانه نبود

و کوچه ها پر از بهانه نبود

میان ازدحام داغ کوچه

دست کسی به تازیانه نبود

 

بند به دست مرتضی می زدند

در وسط کوچه تو را می زند

گوشه چشم تو چرا شد کبود

کاش به جای تو مرا می زدند


تعداد بازديد : 389
شنبه 23 دی 1391 ساعت: 10:43
نویسنده:
نظرات(1)
وداع با محرم و صفر هر آن چه گریه بریزم به قلب شعله ورم دوباره سر شود آتش از آتش جگرم غم فراق تو

وداع با محرم و صفر

 

هر آن چه گریه بریزم به قلب شعله ورم

دوباره سر شود آتش از آتش جگرم

غم فراق تو و هجر این دو ماه عزا

دو غصه می شود و بیشتر زند شررم

نمی توانم باور کنم، خدا! دارد

تمام می شود امشب محرم و صفرم

بیا ببخش مرا قول می دهم دیگر

که جان سالم از روضه ها به در نبرم

کبوترانه ببین جلد بام گریه شدم

از این به بعد کجا سر کنم کجا بپرم؟!

تو چشمه چشمه خروشی منم که خاموشم

تو گریه می کنی و این منم که بی خبرم

مرا جدا نکن از جامه عزا آقا

اگر جدا شوم از روح خویش محتضرم

مقیم روز و شب کوی روضه بودم من

بدون روضه درین روزگار در به درم

خدا کند زمان زودتر گذر کند و

برای فاطمیه جامه عزا بخرم

بیا و امشب از مشهد الرضا آقا

به کربلا برسانم مرا ببر به حرم


تعداد بازديد : 425
شنبه 23 دی 1391 ساعت: 10:42
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار خداحافظی با محرم و صفر - مهدی نظری فصل عزا و اشک دمادم تمام شد باز این چه شورش استُ چه ما

اشعار خداحافظی با محرم و صفر - مهدی نظری

 

فصل عزا و اشک دمادم تمام شد

باز این چه شورش استُ چه ماتم تمام شد

 

پیراهن سیاه دلم گریه می کند

من زنده ام به گریه بر او ،غم تمام شد

 

در این دو ماه چشم من ازباده خیس بود

فصل عزای عالمُ آدم تمام شد

 

امسال هم بهار دل ما دوماه بود

دیگر بهار بیرقُ پرچم تمام شد

 

دیشب دلم گرفت ، غرورم شکسته شد

پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد

 

یادش بخیر روز دهم ناله ها زدیم

دیشب به بعد خاطره هایم تمام شد

 

یادم نمی رود دل خون سه ساله را

سیلی که خورد گفت:سه سالم تمام شد

 

وقتی کتیبه های دلم جمع می شوند

یعنی زمان عفو گناهم تمام شد

 

درپستوی دلم همه راجمع می کنم

مشکی در آورید صفر هم تمام شد

 

مهدی نظری


تعداد بازديد : 525
سه شنبه 19 دی 1391 ساعت: 11:43
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار خداحافظی با محرم و صفر اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان

اشعار خداحافظی با محرم و صفر

 

اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان

مرا ببخش نمردم پس از محرمتان

 

لباس مشکی من یادگاری زهراست

چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟

 

بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش

که چند وقت دگر میشویم محرمتان

 

برای سال دگر نه برای فاطمیه

برای روضه مادر برای ماتمتان

 

دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی

به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان

 

هزار شکر که از لطف پنجره فولاد

میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان

 

بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب

که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان

 

چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما

مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان


تعداد بازديد : 603
سه شنبه 19 دی 1391 ساعت: 11:42
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار خداحافظی با محرم و صفر - محمد بیابانی اندازه دو ماه عزا غم گرفته ام چشمم گواه این دل مات

 اشعار خداحافظی با محرم و صفر - محمد بیابانی

 

اندازه دو ماه عزا غم گرفته ام

چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام

 

پیراهن سیاه تنم را شب فراق

بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام

 

صاحب عزا بیا که سراغ تو را دوماه

با قطره های جاری اشکم گرفته ام

 

یک روز مثل چشم تو خون گریه می کند

این دیده های ابری شبنم گرفته ام

 

هر روز پا به پای تو در بین روضه ها

با نوحه خوان هیئتمان دم گرفته ام

 

تا فاطمیه دست دلم را رها مکن

من با غم تو انس دمادم گرفته ام

 

امشب بیا و کرب و بلای مرا بده

دست دخیل بر نخ پرچم گرفته ام

 

این عطر کربلاست که از مشهدالرضاست

امشب دوباره شور محرم گرفته ام

 

محمد بیابانی


تعداد بازديد : 791
سه شنبه 19 دی 1391 ساعت: 11:40
نویسنده:
نظرات(0)
مدح سيدالشهدا عليه السلام كل يوماً عاشورا... دير از ره آمدي و زود رفتي ماهِ عشق يازد

 

             كل يوماً عاشورا...

دير از ره آمدي و زود رفتي ماهِ عشق

يازده ماهِ دگر بايد به راهت چشم دوخت...

(سيد پوريا هاشمي)


تعداد بازديد : 399
یکشنبه 26 آذر 1391 ساعت: 9:33
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 2
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف