ولادت امام سجاد ع

ولادت امام سجاد ع

ولادت امام سجاد ع

ولادت امام سجاد ع

ولادت امام سجاد ع
ولادت امام سجاد ع
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خواندند او را آن چنان و این چنینش

یا امام سجاد (ع)

 

خواندند او را آن چنان و این چنینش
اما خدا خوانده ست زین العابدینش

دیشب اباالفضل آمد ‌و امشب ابالکوه
از بین زُهاد جهان زاهد ترینش

سالار و ساقی٬ ساغر و سنگ و سر و سیب
سجاد آمد عید این هم هفت سینش

انگشتر خود را خدا با نام سجاد
در پنج شعبان بی گمان کرده نگینش

غمگین گمراهان عالم بود٬ این را؛
فهمیده ام از مــدّ روی ضالینش

خون خواه آقا شد به تیغ ذکر بر لب
مرکب برایش باد شد سجاده زینش

خود پرچم سرخ قیام خویشتن شد
با یالثارات الحسین بر جبینش

با خاطرات خویش می جنگید سجاد
با خاطرات ظهر روز واپسینش

آن جا که ارباب آمده بر روی دستش
شش ماهه ای گشته دلیل آخرینش

غیر از سه شعبه دید صد تا تیر دیگر
هستند در ذهن کمان ها در کمینش

در ذهن او هی حرمله تکرار می شد
مخصوصا آن تیر بلند اولینش

بر حلق اصغر مثل پیشانی بابا
دارد اضافه می شود چینی به چینش

مهدی_رحیمی_زمستان


تعداد بازديد : 341
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 ساعت: 9:48
نویسنده:
نظرات(0)
السلام علیکَ یا اول

امام_سجاد

السلام علیکَ یا اول
السلام علیکَ یا آخِر
السلام علیکَ یا باطن
السلام علیکَ یا ظاهِر

با همین اشک شوق بر کاغذ
می نویسم امامِ من سجاد
با صدای بلند می گویم
عشقِ شیعه ، ابالحسن.‌.. سجاد

من فقیرم ولی به رسم ادب
زندگی ام همه برای شما
خون ناقابلم که هیچ آقا
پدر و مادرم فدای شما

پدر و مادر تو را آقا
دوست دارم خودت که میدانی
پدرت فخر عالمین است و
مادرت بانویی است ایرانی

در میان مصیبتِ دنیا
تو زبان دعا به ما دادی
هر کجا کار ما گره خورده
یادِ ما ذکرِ ربنا دادی

آن کسانی که از شما دورند
بین زندان نفس محبوسند
شیعیانی که اهل دل هستند
با صحیفه همیشه مأنوسند

گل سجاده مستِ اذکارت
دل ما برده ای به یک غمزه
ای دمت گرم یاد ما بودی
یاد دادی به ما ابوحمزه

توشه باید گرفت در عالم
از مناجات راغبین شما
درِ توبه به روی ما باز است
با مناجات تائبین شما

در صلاة تو آمده ابلیس
شکل ماری تو را گزید اما
آنقدر محو ذات حق بودی
آخرش گفت: التماس دعا

نیمه شب ها به دوشتان کیسه
همه جا فکر سائلان بودی
ملجأ کودکان درمانده
بهر بیچارگان امان بودی

جان فدایت که بعد از عاشورا
کار تو بوده هر کجا گریه
آب می دیدی و دلت می سوخت
حافظ دین شدی تو با گریه

وقت ذبح چهارپا گفتی:
"آب خورده است این زبان بسته؟
پدرم گفته بود أنا العطشان
با نوک نیزه شد دهان بسته"

دست خالی رسیدم و دارم
چشم ، بر رحمت قدیم شما
بعد عمری مزارتان خاکی است
بی حرم ؛ قلبِ ما حریم شما

#محمد_جواد_شیرازی


تعداد بازديد : 337
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 ساعت: 9:48
نویسنده:
نظرات(0)
مادرت اهل همین خطه ی ایران بوده

یا زین العابدین ع

مادرت اهل همین خطه ی ایران بوده

نسبت ما و شما نسبت خویشاوندیست

علی علی بیگی


تعداد بازديد : 666
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 ساعت: 9:47
نویسنده:
نظرات(0)
از هــر نفَســـت بـــوی دعـــا مـی آیـــد

امام_سجاد_ع

از هــر نفَســـت بـــوی دعـــا مـی آیـــد
همـــراه تـــو نـــور مـــرتضی می آیـــد

وقتی که طنین خطبه ات می پیچید
دیـــدنـــد صـــدایِ کـــربــــــلا می آیـــد

روح الله نوروزی


تعداد بازديد : 347
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 ساعت: 9:46
نویسنده:
نظرات(0)
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق

یا سجاد (ع)

 

دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق


عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است
آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است


مرد شبهای مناجات علی بن حسین
ای برآورده ی حاجات علی بن حسین
نوه ی مادر سادات علی بن حسین
ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین


ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت
ای علی بن حسین بی علی میخوامت


شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو
اثر  خوف  خدا  هست  به  پیشانی تو
و زمین  تشنه لب گونه ی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو

 
ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است
پسر بانوی ایران نسبت را عشق است


تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری
زینت سجده - به سجاده ارادت داری
به روی شانه ی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری


مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری  آقا


قسمتت  بود  پیام  آور  قرآن باشی
دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی
با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی
سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی


کربلا بود ولی شام امانت را برد
خنده های سر بازار دلت را آزرد




محمدحسن بیات لو


تعداد بازديد : 306
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 ساعت: 9:46
نویسنده:
نظرات(0)
باز کیفیّت کوثر لب من را تر کرد ،

بحر طویل میلاد امام سجاد

 

باز کیفیّت کوثر لب من را تر کرد ،

کار صد ساغر کرد ، حالت هوش مرا بدتر کرد ،

باز این باده مرا دربه در میکده کوثر کرد،

سه شب اینجا همه جا بزم محبّت برپاست

 

و فلک هم غوغاست ، هرکجا روح خدا هست دل ما آنجاست

سه شب از عقل فراری شده ام،  غرق در حال بهاری شده ام

سه شب از باده پیاپی خوردم ، تا گلو می خوردم

ساقی هی ریخت و من هی خوردم،  می نابی که عطشناک بود

عطر آن غبطه افلاک بود ، و چه بی باک بود ، هرکه زین می زده است باز دنبال سبو آمده است ،

خبری هست که امشب همگی آمده اند،

 در این خانه دوباره همگی در زده اند ،

خبری هست که دلها همگی بی تاب است ، دیده ها پرآب است ،

چه شبی جذّاب است ، ساقی امشب این بزم خود ارباب است ،

دل زسینه به مدینه شده راهی پی ماهی که رخش خانه ارباب منّور کرده

و فلک را سر زلفش چه معطّر کرده ، خبری هست بگو قمری هست بگو پسری هست بگو کآمده امشب که شده باده لبالب که شده خنده به لب حضرت زینب

شب سوم ، شب روئیدن یک شمشاداست ، میکده آباد است

دل عالم شاد است ، شب میلاد جگر گوشه ارباب همه سجاد است،

 آمد آنکس که ادامه دهد این شبها را ، این پسر ذات خداوند دوباره رو کرد ،  معنی زمزمه یا هو کرد ،

آمد و باز صفا کرد دلم ، قبله را باز رها کرد دلم ،

رو به نجوا و دعا کرد دلم ، یک صحیفه ز لبش شعر محبت خواندم مات رویش ماندم ، و در اندیشه به محراب نمازش رفتم ،

دل به آن راز و نیازش دادم ، غصه رفت از یادم،  پای او بوسیدم ،

گرد او چرخیدم ، در نمازش همه ذات خدا را دیدم ،

به خود لرزیدم چقدر قامت رعنا شبه زهرا رفته ،

چقدر چهره زیباش به مولا رفته ، شهرتش تا به ثریا رفته ،

نسل او پاک تر از پاکی هاست ، از تباری والاست ، سیرت و صورت او نور فشان و زیباست ،

او اصالت دارد ، این پسر رکن امامت دارد ، بودنش روز جزا شور قیامت دارد ،این پسر با دل ما ست قرابت دارد ،

پدرش گستره ی ربّانی است ، روح حق در بدن انسانی است ،

خون حق است که در کرب و بلا قربانی است ، در خدا او فانی است ، و زسمت دگرش مادرا را بشنو که زنی نورانی است ،

مثل یک هدیه به نسل علوی ارزانی است ، فخر دارد دل ما مادر او ایرانی است ، کرده این قسمت حق شاد وجود ما را

دیده اش راوا کرد ،به سر دست پدر شور و شعف بر پا کرد ،

زود مهرش به قلب پدر و قلب عمو قلب برادر جا کرد ، و لبش را که پر از قند و شکر بود پدر زد بوسه عمه نازش میکرد و ابالفضل دلش غوغا بود ،

مثل اکبر دل او شیدا بود ، لایی لایی حسن بر سر او زیبا بود ، هدیه ها آوردند و همه بنشستند عهد شادی بستند وقت آن بود که کامش بدهند ، نامی از عشق به رویش بنهند ،

همه ساکت بودند که حسین بن علی بعد اذان گفت به آوای جلی ،

من زعشق پدرم بیمارم ، علوی هستم و از خصم علی بیزارم ،

و فقط خوش دارم ، که به روی پسرم اسم علی بگذارم ،

ودوباره همگی خندیدند نقل شادی به سرش پاشیدند ، ونمک باز چه خوش کرد لب دنیا را

نمک نام علی بر لب عالم جا شد ، باز هم روی زمین زیبا شد ،

باز هم خصم علی رسوا شد ، و علی بن حسین بن علی رشد نمود و  پدری کامل شد ، به امامت به ولایت ز خدا نائل شد ،

و چه بد روزی بود ، روز آقا شدنش روز مولا شدنش ، شد مصادف به صف کرب وبلا ،

همه جا گلگون بود ، دل او محزون بود ، روز گودال و سر پرخون بود ،

او اسیر تب بود ، جان او برلب بود ، غصه اش غیرت و بی معجری زینب بود ،

وسط آتش ها ، دست او را بستند ، رفت همراه زنان همره سرها و سنان ناله کنان ، خسته ز اغیار سرکوچه و بازار به هر شهر و به هر کوی به هر سوی ،

ولی وای که بند دلش آرام نشد ، هیچ جائی بخدا شام نشد ،

چه بگویم دیده اش شد پر آب ، با وجودِ بی تاب ، رفت در بزم شراب ، وسر شاه و لب چوب شرر زد جگر آقا را
مجتبی صمدی شهاب


تعداد بازديد : 281
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت: 10:00
نویسنده:
نظرات(0)
خوب شد ، ایران ما یک سهم از زهرا گرفت

خوب شد ، ایران ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن ، میان خاندانت جا گرفت

لطف کرده فاطمه ، ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت

 

ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم
اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت

شهر بانوی قبیله ، شد کنیز فاطمه
مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت

در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز
پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت

حامل نور “امامت” بود ، بانوی حسین
تا به دنیا آمدی ، تبریک از مولا گرفت

خاک پایت سرمه ی چشم تمام قدسیان
آفرینش با قدوم پاک تو “معنا” گرفت

زینت سجده تویی ، زین العباد عالمی
با نماز تو ، “عبادت” جلوه ای زیبا گرفت

بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت
زیور از گوش یتیمان ، شام عاشورا گرفت

پوریا باقری


تعداد بازديد : 239
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت: 9:53
نویسنده:
نظرات(0)
سویِ مجنون برسانید که لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر که آقائی هست دورِ این خانه شلوغ است اگر جائی ه�

سویِ مجنون برسانید که لیلایی هست
ما شنیدیم در این شهر که آقائی هست
دورِ این خانه شلوغ است اگر جائی هست
دردمندیم و دلی خوش که مداوائی هست

شبِ عید است بیائید حنا بگذاریم
سر به خاکِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم

تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد
پَرِ گَهواره یِ تو روحِ مسیحا دارد
وَ حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد
نوه یِ حضرت زهراست تماشا دارد
جلوه یِ نام علی بر تو مبارکبادا
سومین نام علی بر تو مبارکبادا

فطرسی آمده و از تو پَری می خواهد
از تو عیسیٰ نفسِ ناب تری می خواهد
یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می خواهد
که غبارِ قدمت رفته گَری می خواهد
یا کریمیم و سرِ جاده یِ تو شیعه شدیم
ما کنارِ پرِ سجاده یِ تو شیعه شدیم

*

عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد
تازه شاید که سَرشَ بر کفِ پایت برسد
چشمِ جبریل اگر سویِ عبایت برسد
نه محال است مقامش به گِدایَت برسد
نه فقط پهنه یِ افلاک نمک گیرِ تو اند
تو از این کشور و این خاک نمک گیرِ تو اند

مثلِ پیراهنِ یوسف که به کنعان آمد
مثلِ اَبری که سرِ خاکِ بیابان آمد
صاحبِ خانه یِ خود جانبِ ایران آمد
خانه ی مادریَش شاهِ خراسان آمد
خاکِ ما خانه ی تو سایه مطلق داری
حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری

عشقِ ایرانیِ ما کارِ بنایت با ماست
حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست
طاقِ گلدسته، رواق، آینه هایَت با ماست
خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست
طرحِ زیباتری از باغِ جنان می سازیم
وَ ضریحِ نویی با فرشچیان می سازیم

مصلحت بود اگر شیرِ خدا می گشتی
تو علی هستی و شمشیرِ خدا می گشتی
مست از جلوه یِ تکبیرِ خدا می گشتی
تکسوارِ عرب و تیرِ خدا می گشتی
بازوی هاشمیت تیغِ دو دَم گَر می داشت
کربلا زیرِ قدم هات تَرَک بَر می داشت

رُخصَتَت بود اگر یک تنه لشگر بودی
میمنه، میسره بودی و مکرّر بودی
ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی
رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی
کربلا دید پدر را نفست یاری کرد
وَه که با نامِ تو عباس علمداری کرد

واژه ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد
خطبه ات شورِ علی در دلِ پیکار آورد
چه بلائی به سرِ کاخِ ستمکار آورد
شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد
با تو در شام عجب معرکه بر پا شده است
که دعا گوی شما زینبِ کبری شده است
حسن لطفی


تعداد بازديد : 163
دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:15
نویسنده:
نظرات(0)
امام زین العابدین(ع)-ولادت ماییم مست جام تو یا زین العابدین خانه خراب نام تو یا زین العابدین هستیم

امام زین العابدین(ع)-ولادت

 

ماییم مست جام تو یا زین العابدین

خانه خراب نام تو یا زین العابدین

هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین

مست علی الدوام تو یا زین العابدین

پس می دهم سلام تو یا زین العابدین

دردم همینکه باتو دوا میشود بس است

ذکرم همینکه نام شما میشود بس است

لطف تو دستگیر گدا می شود بس است

وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است

با رحمت مدام تو یا زین العبادین

با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟

آب دهان کیست چنین کیمیا گری

آورده ام برات اگر دیده تری

فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری

به به به این مرام تو یا زین العابدین

نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما

سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما

کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما

فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما

با اشتیاق دام تو یا زین العابدین

مهر غلامی پدرت بر جبین ماست

حب الحسین روز قیامت نگین ماست

شهبانوی مجلله شورآفرین ماست

نامش شرافت همه سرزمین ماست

ایران فدای مام تو یا زین العابدین

گرچه اسیر شد امة الله شد فقط

روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط

آواره حسین دراین راه شد فقط

مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط

دلبست بر امام تو یا زین العابدین

نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت

جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت

سجاده نیز از لقبت بوسه میگرفت

آنقدر حسین از دولبت بوسه میگرفت

جانم به این مقام تو یا زین العابدین

نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است

بالای ساق عرش عمودت مشخص است

یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است

زهرا در این قیام و قعودت مشخص است

حق کرده احترام تو یا زین العابدین

ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات

شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات

نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات

شد خط به خط برادر قرآن صحیفه ات

دارد شکر کلام تو یا زین العابدین

کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر

آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر

آقای دوستان خدا ای امان شهر

ابری شده است بار دگر آسمان شهر

با سجده غلام تو یا زین العابدین

مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است

ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است

یک اربعین تکیه گاه تو زینب است

وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است

شد استوار گام تو یا زین العابدین

کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای

با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای

ابن زیاد را سرجایش نشانده ای

کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای

احسنت بر قیام تو یا زین العابدین

آویز دست مادر من نذر مرقدت

دو گوشوار دختر من نذر مرقدت

فرشی که هست در بر من نذر مرقدت

چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت

قبر بدون بام تو یا زین العابدین

شاید دوباره صحن و سرایی درست شد

بین مدینه نیز بنایی درست شد

یک گنبد امام رضایی درست شد

آخر ضریح های طلایی درست شد

آنجا به احترام تو یا زین العابدین

با ما ز دردهای شب قافله بگو

از زخم گردن و اثر سلسله بگو

از خار و پا و سوختن و آبله بگو

از طرز خنده های بد حرمله بگو

دور و بر خیام تو یا زین العابدین

با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و

دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و

با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و

جسم مرمل بدما ترجمه شد و

با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین

 

محمد جواد پرچمی


تعداد بازديد : 131
دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:06
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)-مدح کار تو مدام ربنّا بود و نماز در هر نفست عطر دعا بود و نماز در آینۀ چشم توای روح دعا

امام سجاد(ع)-مدح

 

کار تو مدام ربنّا بود و نماز

در هر نفست عطر دعا بود و نماز

در آینۀ چشم توای روح دعا

تصویر پر از نور خدا بود و نماز

 

سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 63
چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت: 11:13
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)-ولادت مرغ دل باز هم غزل خوان شد پنجمین روزِ ماه شعبان شد دو سه روزی به کربلا رفت و حال

امام سجاد(ع)-ولادت

 

مرغ دل باز هم غزل خوان شد

پنجمین روزِ ماه شعبان شد

دو سه روزی به کربلا رفت و

حال آمد دخیل سلطان شد

اول آمد سراغ خانه ی او...

...هرکسی از ازل مسلمان شد

هر که سجده نکرده بر درِ او

آخر از مسلکش پشیمان شد

پینه بسته است روی پیشانیش

سید الساجدین دوران شد

آنقدَر کیسه روی دوش گرفت

نیمه شب ها گدا فراوان شد

از ابوحمزه های او بوده

نفْس بیمار اگر که درمان شد

امشب آمد گلی به عالم که

مایه ی آبروی ایران شد

کاش بینم بقیع او مثل

بارِگاه شه خراسان شد

کار او بود اگر که چشمانم

چشمه گردید و پر زِ باران شد

اصلا از گریه های هرشب اوست

که به روی لبم حسین جان شد

تا چهل سال آب را دید و

روضه خوان گلوی عطشان شد

تا چهل سال اگر ذبیحی دید

مشکلش آب دادن آن شد

تا که چشمش به شیرخوار افتاد

یاد طفل رباب گریان شد

گریه های محرمم از اوست

شال مشکی و پرچمم از اوست

***

 

مهدی علی قاسمی


تعداد بازديد : 113
دوشنبه 04 خرداد 1394 ساعت: 11:01
نویسنده:
نظرات(0)
حمد قاسمی همين كه بوي تو را با خودش بيارد باد به خاكِ پات مي اُفتيم، هرچه بادا باد هزار مرتبه ممنون

 

همين كه بوي تو را با خودش بيارد باد
به خاكِ پات مي اُفتيم، هرچه بادا باد

هزار مرتبه ممنون چشم مست توأيم
از اينكه قرعه ي مستي به نام ما افتاد

به دام حلقه ي مويت چنان اسير شديم
كه هيچ وقت نخواهيم شد از آن آزاد

چه اتّفاق قشنگي ست اين كه در شعبان
فقط به صفحه ي تقويم حك شده ميلاد

نمازِ پنجم شعبان، به مَسلك عشق است
به سمت قبله ي رخسار حضرت سجّاد

خدا به يُمن قدمهاش بر بني آدم
براي بال گشودن به عرش، فرصت داد

هميشه دامن پُر خير شهر بانو، سبز
بهشت خانه ي آقاي ما حسين، آباد

علي، دوباره علي، باز هم علي، يا رب
عنايتي كه نگردد حسين، دشمنْ شاد

چگونه نعشه ي دنيا شود كسي كه فقط
به ذكر حيدر كرّار مي شود معتاد

عليّ عالي اعلاست، زِينِ الله و
عليّ دوّم ارباب ماست زِينُ العباد

شب ولادتيِ هر عليِّ آل علي
دعاي ماست رسيدن به صحن گوهرشاد

دعا به كسوت شاگرد در مي آيد و بس
اگر صحيفه ي سجّاديه شود اُستاد

نمي رسيم به حال بُكاء و خوف و رجاء
مگر دعاي ابوحمزه اي كند امداد

به اقتداي دو تا چشم خيس پيغمبر
بناست گريه بريزيم پاي اين اعياد

تلاش مي كند امّا غم اسيري را
اسير واقعه هرگز نمي برد از ياد

محمد قاسمی


تعداد بازديد : 121
یکشنبه 03 خرداد 1394 ساعت: 10:38
نویسنده:
نظرات(0)
محمد بیابانی پر می کنیم از می گلوی باده ها را تا مست باشیم انتهای جاده ها را بعد از دو رکعت عشق بازی �

 

پر می کنیم از می گلوی باده ها را
تا مست باشیم انتهای جاده ها را
بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند
در رکعت سوم همان دلداده ها را
امشب به سمت خانه ی سجاد انداخت
دست ارادت های ما سجاده ها را
خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب
آنی بگیرد دست این افتاده ها را
بعد از پدر حالا پسر می آید از راه
خدمت کنید آقا و آقازاده ها را
این دومین نوریست که تا منجلی شد
او هم علی بن حسین بن علی شد

با تیرهایی که روان از چشم جادوست
صید غزال نرگس او هرچه آهوست
حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد
عطر خوشی از نفحه های گیسوی دوست
حالا که سجاد است و زین العابدین است
محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست
محصول پیوند عرب ها و عجم هاست
طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست
چون همسری پادشاه کشور عشق
این افتخار مادری شهربانوست
این افتخار مردم این آسمان است
اربابمان داماد ما ایرانیان است

با یک نگاهش سنگ هم اعجاز کرده
در راه اثباتش حجر لب باز کرده
نه دوستانت، که ید عقده گشایت
از دشمانت هم گره ها باز کرده
حتی دعاهایت، جدا از حرف هایت
در علم بحثی تازه را آغاز کرده
شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس
آموزگار آسمان! ممتاز کرده
هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده
تا قاب قوسین خدا پرواز کرده
هر وقت میخواهم که قلبم را بشویم
باید "الهی لاتُوَدِّبنی" بگویم

آزادی از بند اسارت در اسارت
دست خدا بوده است یارت در اسارت
در مجلس حکام، بر منبر نشستی
بر روی کرسی صدارت در اسارت
بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی
یعنی شدی پیک بشارت در اسارت
با دست بسته باز دستی باز داری
وقتی عطا گشته است کارت در اسارت
جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی
با اشک می خواندی زیارت در اسارت
ای آسمان، شرمنده از باران چشمت
دست مرا پر می کند احسان چشمت

محمد بیابانی


تعداد بازديد : 141
یکشنبه 03 خرداد 1394 ساعت: 10:35
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)-مدح نذر تو کردم دلم را ، مولای من ! بار دیگر از کوچه باغ دل من ، ای روح آیینه بگذر امروز

امام سجاد(ع)-مدح

 

نذر تو کردم دلم را ، مولای من ! بار دیگر

از کوچه باغ دل من ، ای روح آیینه بگذر

امروز ، روز بهشت است ، عطر تو می بارد از عرش

از عطر ناب حضورت ، شد آفرینش معطر

هستی ز نورت جوان شد ، خورشید در آسمان شد

شد فجر صادق شکوفا ، شب شد ز نور تو پرپر

رفت از جهان بوی پاییز ، آمد بهاری دل انگیز

در ذهن خاک سترون ، شد باغ مینو مصور

ما را اجابت کن ای عشق ، ای قبله گاه ملایک !

ما را اجابت کن ای عشق ، سجاد ، نور مطهر

تبریک یاران سحر شد ، خورشید دین جلوه گر شد

نور خدا منتشر شد ، در این جهان بار دیگر

 

رضا اسماعیلی

 


تعداد بازديد : 207
شنبه 02 خرداد 1394 ساعت: 12:18
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت ای خوشا صبحدم و روی نکوی گل سرخ ای خوشا مستی و صهبای سبوی گل سرخ ای خوشا اه�

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 

ای خوشا صبحدم و روی نکوی گل سرخ

ای خوشا مستی و صهبای سبوی گل سرخ

ای خوشا اهل دل و اهل مناجات سحر

چشم چون باز نمایید به روی گل سرخ

نیت آن گل شبنم زده را می دانی ؟

درس تطهیر دهد آب وضوی گل سرخ

مدعی لاف زد و هیچ نفهمید چرا

بلبل دلشده مست است ز بوی گل سرخ

چشم دل باز کن و گوشه ی محشر بنگر

نافله خواندن عشاق به سوی گل سرخ

این گل سرخ که دل با غم عشقش شاد است

پسر حضرت عشق است همان سجاد است

او همان غنچه ی عشق و گل دلخواه دعاست

او همان سالک و رهپوی گذرگاه دعاست

پر تلاطم دلش از واقعه ی کرب و بلاست

پر ترنم لبش از زمزمه و آه دعاست

نور او جلوه نما در همه ی ارض و سماست

شمس رخشان ولایت بود و ماه دعاست

اولین درس دبستان صحیفه این است

رستگاری بشر در گذر راه دعاست

پدرش خون خداوند و خودش عشق خداست

پدرش شاه شهید است و خودش شاه دعاست

خیز از جا و بیا عیدی میلاد بگیر

کربلا و نجف از حضرت سجاد بگیر

شب قدر است عجب موی سیاهی دارد !

دل حق برده عجب برق نگاهی دارد !

وه چه دشمن شکن است اشک شبانگاهی او

اشک سرباز وی است ، وه چه سپاهی دارد !

دستگیر دل افتاده به چاه گنه است

چه غمی آنکه چنین پشت و پناهی دارد

هر که شد خادم او اذن دو عالم دارد

هر که شد سائل او منصب شاهی دارد

آنکه شد نوکر سجاد به میزان جزا

چه حساب و چه کتاب و چه گناهی دارد ؟

ما که دیوانه ی عشقیم و ز غم آزادیم

بنده ایم و همه در ذکر هوالسجادیم

بشریت به تو مرهون ، پسر ثارالله

معنویت به تو مدیون ، پسر ثارالله

لیلی کرب و بلایی دل عشاق تویی

همه دلها به تو مجنون ، پسر ثارالله

هر که غافل ز تو و عشق تو شد سود نکرد

شده بی یاد تو مغبون ، پسر ثارالله

هر که در راه زیارت بدهد جان ، زده است

جرعه ای زان لب میگون ، پسر ثارالله

در مصیبات تو و عمه ی تو جا دارد

دل مهدی بشود خون ، پسر ثارالله

ما ز درگاه تو تاثیر دعا می خواهیم

فرج منتقم آل عبا می خواهیم

تو  همانی که خودت اوج دعا را دیدی

زیر شمشیر شیاطین تو خدا را دیدی

چشم تو چشم خدایی است که در اوج عطش

سر نیزه سر پاک شهدا را دیدی

سوخت قلب تو از آن لحظه که در بارش تیر

دست و مشک و علم شاه وفا را دیدی

بین مقتل گل گلزار بقا را دیدی

بین آتش حرم آل عبا را دیدی

در کنار بدن بی سر شاه شهدا

مو پریشانی ام النجبا را دیدی

حق همین بود که جان سوخته ی تب بودی

زائر روی کتک خورده ی زینب بودی

 

سید محمد میر هاشمی

 


تعداد بازديد : 193
شنبه 02 خرداد 1394 ساعت: 12:16
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد (ع) درلوح جهان هميشه آزاد تويي آن واقعه رامعني فرياد تويي يك بار دگر به تو پناه آورديم الگوي بشر امام سجاد تويي در عرصۀ زندگي خدا با �

امام سجاد (ع)
درلوح جهان هميشه آزاد تويي
آن واقعه رامعني فرياد تويي
يك بار دگر به تو پناه آورديم
الگوي بشر امام سجاد تويي
در عرصۀ زندگي خدا با اوبود
چون نام خدا درهمه جا با اوبود
پيغمبر عشق امام بيمار من است
يك عمر غم كرببلا با او بود
از راز ونياز در دلش غوغا بود
بيدارترين پديدۀ شبها بود
يك عمراگرچه حرفي ازدرد نزد
درسينۀ او نهضت عاشورا بود
منسوب به يك شهادت خونين بود
درلوح دلش عدالت خونين بود
تا قصة كربلا نميرد هرگز
اوحامل يك رسالت خونين بود
دركرببلا دل به شهيدان دادي
آن واقعه راتو بهترين فريادي
مقبول ترين بندة درگاه تويي
زيرا كه توعبد عابدين سجادي
درساحت تو هنوز هم مي مانم
درپاي تواشك ديده مي افشانم
لبريز مناجات ودعا مي گردم
وقتي كه صحيفة تورامي خوانم
پايان نماز باتو معنا دارد
سجادة باز باتو معنا دارد
دستان دعاي من فقط روبه تواست
چون رازونياز باتو معنادارد
همواره بروي لب تبسم داري
بامذهب لاله ها تفاهم داري
تو زينت عابدان عالم هستي
سجادي وجا دردل مردم داري
دل پا کتر ین بهار ديني آقا
خوش عطر ترين مرد زميني آقا
من جز تو پناه ديگري نشناسم
تو حضرت زين العابديني آقا
با علم وعمل هميشه توام هستي
دردين وسراط خويش محكم هستي
مولاي نيايشي وآقاي نماز
توزينت عابدان عالم هستي
در درگه معبودپرازخواهش بود
لبريز وفا ومهر وآسايش بود
رودي شدوعاقبت به دريا پيوست
مردي كه دلش ساحل آرامش بود
اوشاهد آن واقعة خونين بود
يك عمر دلش شكسته وغمگين بود
آنروز اگر چه غرق بيماري شد
صد شكر كه حكمت خدا دراين بود
.
استاد فرامرز عرب عامری


تعداد بازديد : 123
سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت: 14:06
نویسنده:
نظرات(0)
سلام اى چارمین نور الهى كلیم وادى طور الهى تو آن شاهى كه در بزم مناجات خدا مى‏كرد با نامت مباهات تو را سجاده داران مى‏شناسند تو را سجده گزار

سلام اى چارمین نور الهى
كلیم وادى طور الهى

تو آن شاهى كه در بزم مناجات
خدا مى‏كرد با نامت مباهات

تو را سجاده داران مى‏شناسند
تو را سجده گزاران مى‏شناسند

تو سجادى تو سجاده نشینى
تو در زهد و ورع تنهاترینى

قیامت مى‏شود پیدا جبینت
به صوت «این زین العابدینت»

شبیه تو خدا عابد ندارد
مدینه غیر تو زاهد ندارد

تو با درماندگان خود شفیعى
تو با خیل جذامى‏ها رفیقى

سحرها نان و خرما روى دوشت
صداى سائلان تو به گوشت

فرزدق را تو شعر تازه دادى
تو بر شعر ترش آوازه دادى

تو میقاتى تو مشعر زاده هستى
عزیز من پیمبر زاده هستى

تو كز نسل امیر المۆمنینى
پیمبر زاده ایران زمینى

سزد شاهان فتند اینجا به زانو
على ‏بن الحسین شهر بانو

تو در افلاك زین العابدینى
تو روى خاك با ما همنشینى

قتیل تار گیسوى تو اصغر
فدایى تو باشد همچو اكبر

ابوفاضل همان ماه مدینه
كنارت دست دارد روى سینه

تو كوه عصمتى، لرزش ندارى
تو از غیر خدا خواهش ندارى

تو در بالاى منبر چون رسولى
تو در محراب خود گویا بتولى

تو را شب زنده داران مى‏پرستند
لبت را روزه داران مى‏پرستند

تو جنس‏ات از نیستان غدیر است
تو نامت روى دیوان غدیر است

تو بر پیشانى خود پینه دارى
تو بر حق خدمتى دیرینه دارى

تو آنى كه به كویت هر كه آمد
غلام مستجاب الدّعوة باشد

تو اشك مطلقى، گریه تبارى
تو از روز ازل ابر بهارى

تو مقتل سیرتى از جنس آهى
تو مثل حنجر گل بى گناهى

رعیت‏هاى تو شه ‌زادگانند
اسیران درت آزادگانند

تو بزم روضه را بنیانگذارى
تو در دل روضه ماهانه دارى

تو از جنس غرور دخترانى
تو آه سینه بى معجرانى

تو منبر رفته‏اى اما به ناقه
سخن‏ها گفته‏اى امّا به ناقه

تو آن یعقوب یوسف زاده هستى
تو آن از دست یوسف داده هستى

 

محمد سهرابی

 

پایگاه رضیع الحسین (ع)


تعداد بازديد : 157
سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت: 9:40
نویسنده:
نظرات(0)
ای خدا را اسم اعظم یا علیّ بی الحسین وی تنت روح مجسّم یا علیّ بی الحسین ای دمیده از دمت روح خدایی از ازل بر تن حوّا و آدم یا علیّ بی الحسین ای

ای خدا را اسم اعظم یا علیّ بی الحسین

وی تنت روح مجسّم یا علیّ بی الحسین

ای دمیده از دمت روح خدایی از ازل

بر تن حوّا و آدم یا علیّ بی الحسین

ای مناحات شبت در آسمان بخشیده روح

بر تن عیسی بن مریم یا علیّ بی الحسین

صفحه صفحه سیر کردم در کلامت یافتم

مصحفی زآیات محکم یا علیّ بی الحسین

مصحف نورانیت تنها زبور اهل بیت

خود زصد داود اعلم یا علیّ بی الحسین

میتواند با دل مرده کند کار مسیح

هر که از مدحت زند دم یا علیّ بی الحسین

آسمان هشت مهری و مه سه آسمان

دُرّ سه، بی انتهایم یا علیّ بی الحسین

آدم و جنّ و ملک، حور و پری هر صبح و شام

مدحتت خوانند با هم یا علیّ بی الحسین

نجل مکّه، پور طاها، زاده ی سعی و صفا

جان کعبه قلب زمزم یا علیّ بی الحسین

گر دو عالم را به یک سائل ببخشی از کرم

پیش احسانت بود کم یا علیّ بی الحسین

من نمی گویم خدایی گویم ای وجه خدا

بودی از خلقت مقدّم یا علیّ بی الحسین

آفرینش از همان آغاز سیرِ خویش را

کرده با ذکرت منظّم یا علیّ بی الحسین

جنّت رویت پر از گل بوسه ی خون خدا

باغ حسنت سبز و خرّم یا علیّ بی الحسین

بعد تسبیح الهی ذکر خلقت مدح توست

از زمین تا عرش اعظم یا علیّ بی الحسین

روح، خود را تا نسازد مُحرم میقات نور

نیست در کوی تو مُحرم یا علیّ بی الحسین

از ملک بگرفته تا جنّ و بشر تا وحش و طیر

سائل کوی تو، من هم یا علیّ بی الحسین

هشت فرزندت چو شخص حضرتت والامقام

خود چو آبائت مکرّم یا علیّ بی الحسین

در وفات و قبر و مرگ و برزخ و حشر و صراط

نیست با مهر توام یا علیّ بی الحسین

دوست دارم تا زمین بوس غلامانت شوم

قد کنم چون آسمان خم یا علیّ بی الحسین

دوست دارم تا قیامت عمر گیرم از خدا

هر دم از مدحت زنم دم یا علیّ بی الحسین

دوست دارم تا ناقه ت در کوچه های شهر شام

پا گذارد روی چشمم یا علیّ بی الحسین

دوست دارم سیل سیل و بحر بحر و موج موج

بر تو ریزم اشگ ماتم یا علیّ بی الحسین

دوست دارم با سرشک دیده در بازار شام

خون زساق پات شویم یا علیّ بی الحسین

هیچکس نشنیده گردد بر جراحات بدن

حلقه ی زنجیر مرهم یا علیّ بی الحسین

هیچکس نشنیده شادیّ و دف و چنگ و رباب

دور توحید مجسّم یا علیّ بی الحسین

هیچکس نشنیده جای لاله بر مهمان کنند

خار و خاکستر فراهم یا علیّ بی الحسین

با که گویم شامیان آتش به فرقت ریختند

جای عرض خیر مقدم یا علیّ بی الحسین

با عزای تو مدینه گشت یکسر کربلا

تازه شد داغ محرّم یا علیّ بی الحسین

داغ هجده یوسفت بر لاله ی دل بس نبود

سوختی از آتش سم یا علیّ بی الحسین

آنچه با تو در مسیر شام شد غیر از خدا

کس نمی داند مسلّم یا علیّ بی الحسین

آن شررهایی که عمری در وجودت حبس بود

سر کشید از نخل «میثم» یا علیّ بی الحسین

 

غلامرضا سازگار

 

منبع : پایگاه وزین رضیع الحسین(ع)


تعداد بازديد : 213
سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت: 9:39
نویسنده:
نظرات(0)
پر من بال و بال من پر شد پر و بالی زدم کبوتر شد به نفس های حضرت زهرا حالمان خوب بود و بهتر شد سحر پنجم عبادت بود کوچه های خدا منوّر شد مردی از سم�

پر من بال و بال من پر شد
پر و بالی زدم کبوتر شد
به نفس های حضرت زهرا
حالمان خوب بود و بهتر شد
سحر پنجم عبادت بود
کوچه های خدا منوّر شد
مردی از سمت ابرهای دعا
آمد و خشکی دلم تر شد
آمد و با خودش کتاب آورد
او امام آمد و پیمبر شد
مردی از سمت آفتاب آمد
با مفاتیح مستجاب آمد

آمده تا مرا تکان بدهد
چشم گریان به این و آن بدهد
آمده روی پشت بام سحر
با صدای خدا اذان بدهد
آمده بشكند قفس ها را
بال ما را به آسمان بدهد
با خودش نور مصحف آورده
تا خدا را به ما نشان بدهد
به نگاهش دخیل می بندیم
تا مناجات یادمان بدهد


اي مسيح! ای مسیر سبز نجات!
بر مناجات کردنت صلوات

ای مناجات ای نسیم دعا
راه نزدیک ما به سمت خدا
ای که دریا کنار تو قطره
قطره با التفات تو دریا
نذر سجاده ي شبانه ي توست
چارمین رکعت نوافل ما
ای امام علیّ دوم من
ای امام چهارم دنیا
مرد شب زنده دار سجاده
مرد محراب، التماس دعا


از تو بوی نماز می آید
بوی راز و نیاز می آید

مادر تو نگين حجب و حیاست
شرف الشمس سیدالشهداست
مایه ي آبروی ایران است
افتخار همیشه ام به شماست
از تو و مادر تو این دل ما
عاشق خانواده ي زهراست
یک سفر پیش ما نمی آیی؟
وطن مادری تو این جاست
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست


تو در این سرزمین گل کاری
به خدا حق آب و گل داری

آفتابی که حق کشیده تویی
جلوه ای که کسی ندیده تویی
با ظرافت، خدای عزّوجل
بی نظیری که آفریده تویی
آن که با کَفّه ي تولایش
پای میزانمان کشیده تویی
شب اسیر هزار رکعت تو
به خدایم قسم پدیده تویی
نخل های بلند نخلستان
بارش رحمتی که دیده تویی


با دعای غلام تو دارد
آسمان مدینه می بارد

بي تو سجاده اي اگر هم بود
فرش رسوايي دو عالم بود
بي تو يا حرفي از بهشت نبود
يا اگر بود هم جهنم بود
خطبه هاي گلوي زخمي تو
انعكاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبه اي نمي خواندي
خانه هامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه اي نمي خواندي
سال ما سال بي محرّم بود


از تو داريم فصل ماتم را
ده شب گريه ي محرم را

احترام تو را سلام نبود
حق تو كوچه هاي شام نبود
حق آيينه ها شكستن نيست
گيرم اين آينه امام نبود
هيچ جايي براي حال شما
بدتر از مجلس حرام نبود
گريه كردي صدا زدي «اي كاش...
هيچ سنگي به روي بام نبود
كاش مادر مرا نمي زاييد
من امامم، خرابه جام نبود»


حرفِ ويرانه در ميان آمد
دختر شاه، يادمان آمد

 

علی اکبر لطیفیان

 

منبع : پایگاه وزین رضیع الحسین(ع)


تعداد بازديد : 171
سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت: 9:38
نویسنده:
نظرات(0)
آلاله نو دمیده چیدن دارد آواز فرشتگان شنیدن دارد میلاد حسین است و ابوالفضل و علی یک ماه و دو افتا

آلاله نو دمیده چیدن دارد


آواز فرشتگان شنیدن دارد


میلاد حسین است و ابوالفضل و علی


یک ماه و دو افتاب دیدن دارد

 

منبع : پایگاه وزین رضیع الحسین (ع)


تعداد بازديد : 207
سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت: 9:20
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 7
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف