شب هفتم علی اصغر ع - 4

شب هفتم علی اصغر ع - 4

شب هفتم علی اصغر ع - 4

شب هفتم علی اصغر ع - 4

شب هفتم علی اصغر ع - 4
شب هفتم علی اصغر ع - 4
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
پس از تو اشک عالم رابگیرم زغم جان محرم رابگیرم نمی شد دیرترمی آمد این تیر نشد ازشیر طفلم رابگیرم ود�

پس از تو اشک عالم رابگیرم
زغم جان محرم رابگیرم
نمی شد دیرترمی آمد این تیر
نشد ازشیر طفلم رابگیرم

 

وداعی لااقل بامن نکردی
نگاهی موقع رفتن نکردی
به تو می آیداین ،افسوس مادر
لباس تازه ات را تن نکردی

ودر گهواره بویش مانده زینب
وسوغات عمویش مانده زینب
به روی پیرهنهایش که تازه است
دوتا از تار مویش مانده زینب

مرا شرمنده خود ساخت بابا
مرا درگریه اش نشناخت بابا
به گوشم مانده یاد خنده هایت
ترا بالا که می انداخت بابا

پدر در پشت خیمه دم گرفته
سرت را با تنت باهم گرفته
علی عادت به انگشت عمو داشت
بجایش تیر را محکم گرفته

عزیزم روی نیزه ناز مانده
برای مادرت این راز مانده
بگو تقصیر نیزه یا سه شعبه است؟
زبان بسته دهانت باز مانده

مبادا آب رویت راببازی
مکن با آب رویت آب ،بازی
گذشت این حرفها،ای نیزه دارش
مکن با نیزه خود تاب بازی

دعا دارم مبادا سر بیافتد
کسی با نیزه دارش در بیافتد
دعا دارم اگر می افتد این طفل
فقط بردامن مادربیافتد

شاعر:حسن لطفی


تعداد بازديد : 270
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:43
نویسنده:
نظرات(0)
شدت هرم قلب مادر را سینه ی آفتاب میفهمد خواب نوزاد بین گهواره لذتش را رباب میفهمد سالها از رباب ب�

 شدت هرم قلب مادر را

سینه ی آفتاب میفهمد

خواب نوزاد بین گهواره

لذتش را رباب میفهمد

 

سالها از رباب باید گفت

از نگاهش کنار گهواره

ورد لالای روی لبهایش

اشک و آهش کنار گهواره

 

با دو چشمان خون شده از اشک

روضه پر التهاب باید خواند

روضه تیر و خون و اصغر را 

از زبان رباب باید خواند

 

تیر نه نیزه بود انگاری 

که گلو نه سر علی را برد

بی هوا امده و بدون وداع

ناگهان حنجر علی را برد

 

بی هوا خورد مثل مادر خود

ضربه ای زد دو گوشواه شکست

بی هوا مثل مادرش زهرا

شیشه ی عمر شیرخواره شکست 

جای خنجش هنوز میسوزد

وقت رفتن فقط نگاهم کرد

قاتل من نگاه حرمله بود

خنده به اشک چشم اهم کرد

 

حس رفع عطش هرانکس که 

کودکی داده آب میفهمد

خواب نوزاد بین گهواره

لذتش را رباب میفهمد….

شاعر:امیر علوی


تعداد بازديد : 165
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:42
نویسنده:
نظرات(0)
بر دست پدر رفت تماشا بشود مرحم به دل زخمی بابا بشود هم مرتبه ی حضرت سقا بشود شش ماهه ولی یکشبه آقا بش�

بر دست پدر رفت تماشا بشود
مرحم به دل زخمی بابا بشود
هم مرتبه ی حضرت سقا بشود
شش ماهه ولی یکشبه آقا بشود

شرمنده کند از لب خود دریا را

تیر آمد و حال پدرش ریخت به هم
آرامش چشمان ترش ریخت به هم
همراه گلو، گوش و سرش ریخت به هم
ترتیب تمام پیکرش ریخت به هم

پاشید زهم بوسه گه سقا را

از پشت، سرش روی کمر چسبیده
خون لخته سر تیر سپر چسبیده
انگار سه شعبه به جگر چسبیده
قنداقه به بازوی پدر چسبیده

آتش زده‌این داغ دل زهرا را

جان داده به پیش نگه مادرها
گریان و پریشان همه ی خواهرها
افتاده به او رای همه داور ها
هم رتبه شده با علی اکبرها

پس زیر پناهش ببرد دنیا را

آتش به وجود مادری افتاده
از مرکب خود دلاوری افتاده؟!
از عرش کانا قمری افتاده
فال پدرش خون جگری افتاده

صبری بده ای خدا دل بابا را

همپای ابالفضل سوار نی رفت
مانند ستاره ای درخشان می رفت
افتاد زمین و روی نیزه هی رفت
در محضر زینب به بساط می ، رفت

تا چشم نبیند عصمت کبری را

محمد کیخسروی


تعداد بازديد : 137
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:42
نویسنده:
نظرات(0)
تا حرمله آمد به میدان با سه شعبه شد آلت قتاله ی گلها سه شعبه از هر برادر یک پسر قربانی اش شد خورده ی�

تا حرمله آمد به میدان با سه شعبه

شد آلت قتاله ی گلها سه شعبه

 

از هر برادر یک پسر قربانی اش شد

خورده یتیم مجتبی حتی سه شعبه

 

در خیمه ها بر سینه اش میزد سکینه

تا بوسه زد بر سینه ی سقا سه شعبه

 

از چشم گریان ربابه خواب را برد

تا خواند در گوش علی “لالا” سه شعبه

 

ذبح عظیمش میکند وقتی بیاید

سمت گلو با سرعت بالا سه شعبه

 

شمشیر و تیغ و نیزه وقتی در بدن هست

بیرون می آید از جلو ، اما سه شعبه

 

بالا که زد دشداشه اش را حرمله دید

آمد به سمتش بی محابا تا سه شعبه….

.

…خون از تنش فواره زد وقتی درآورد

با زحمت از پشت خودش آقا سه شعبه

 

شاعر:رضا قربانی


تعداد بازديد : 205
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:42
نویسنده:
نظرات(0)
نمانده شیر برای رباب عزیز دلم تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم تو رو به قبله ای از تشنگی و می‌گردد �

نمانده شیر برای رباب عزیز دلم
تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم

تو رو به قبله ای از تشنگی و می‌گردد
برای تو جگر آب، آب عزیز دلم

هنوز راه نیفتاده ای مبارز من
مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم

بگو برای سه شعبه میان این همه یل!
چرا گلوی تو شد انتخاب عزیز دلم

نگو که می شود آخر محاسن بابا
به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم

دعای آب نشد مستجاب حیف اما
دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم


میلاد حسنی


تعداد بازديد : 227
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:41
نویسنده:
نظرات(0)
یک باغ پر از غنچه که پرپر کردند نامردی خود دو صد برابر کردند در پیش دو چشمان پر از آب رباب دعوا سر گ

یک باغ پر از غنچه که پرپر کردند

نامردی  خود دو صد برابر کردند

 

در پیش دو چشمان پر از آب رباب

دعوا سر گهواره ی اصغر کردند

 

شاعر: محمد حسن بیات لو


تعداد بازديد : 91
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:40
نویسنده:
نظرات(0)
تاکه چشمم به دوچشم تر تو می افتد آتشی بر جگر مادر تو می افتد نیزه دار سر تو گر که کمی تند رود باز

تاکه چشمم به دوچشم تر تو می افتد

 آتشی بر  جگر  مادر  تو  می افتد 

 

نیزه دار سر تو گر که کمی تند رود

باز هم از سر نیزه  سر تو می افتد

 

شاعر:محمد حسن بیات لو


تعداد بازديد : 111
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:36
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر ع تیر آمد و درست به حلقت فرو نشست در سینه ام دومرتبه رازی مگو نشست جایی که بوسه گاه من

حضرت علی اصغر ع

تیر آمد و درست به حلقت فرو نشست
در سینه ام دومرتبه رازی مگو نشست

جایی که بوسه گاه من و مادر تو بود
باور نمی کنم پر تیر عدو نشست

ششماهه ام بگو چه شد اینگونه میروی
"بابا" نگفتی آرزویش در گلو نشست

از بس شتاب تیر سه شعبه زیاد بود
یک چشم هم زدن به گلویت فرو نشست

می خواستم ببوسمت آرام و بی صدا
یک تیر روی حلق تو با های وهو نشست

 یک یک تن تمام حرم سرخ می شود
چون که علم ز دست بلند عمو نشست


 محمد حسن بیات لو


تعداد بازديد : 71
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 14:52
نویسنده:
نظرات(1)
شب هفتم حضرت علی اصغر علیه السلام دو جرعه آب ندیدی رباب را کُشتی سه جرعه تیر مکیدی رباب را کُشتی ن�

شب هفتم
حضرت علی اصغر علیه السلام

دو جرعه آب ندیدی رباب را کُشتی
سه جرعه تیر مکیدی رباب را کُشتی
نگاه سمتِ حرم نه ، به سویِ علقمه کن
بگو عمو نرسیدی رباب را کُشتی
برات رو زدم و رویِ من زمین اُفتاد
تو خواهشم نشنیدی؟رباب را کُشتی
نشست ضربه ی تیر و کمی تو را چَرخاند
زِ خوابِ ناز پریدی رُباب را کُشتی
صدایِ حنجرِ تُردَت رسید زینب گفت
سه شعبه را چو کشیدی رُباب را کُشتی
بگو به تیر کمی جا برای بوسه نماند
چرا عمیق بُریدی رُباب را کُشتی
به رویِ دست چرا جمع کرده ای خود را
زِ دردِ تیر خمیدی رُباب را کُشتی
تو را نهان کنم اما من این عبا چه کنم
به این لباس چکیدی رُباب را کُشتی
امانتیِ ربابم ، بگو به مادرِ من
چه جایِ شیر چشیدی؟ رباب را کُشتی
همین که گریه نکردی حسین را کُشتی
همین که آب ندیدی رباب را کُشتی


حاج حسن آقا لطفی

 


تعداد بازديد : 85
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 14:51
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر تو به نی هستی و من موی‌کنانم پسرم سرت از نیزه نیُفتد نگرانم پسرم به سرِ نیزه‌ی تو خی�

 

حضرت علی اصغر

تو به نی هستی و من موی‌کنانم پسرم
سرت از نیزه نیُفتد نگرانم پسرم

به سرِ نیزه‌ی تو خیره شده چشم ترم
بی سبب نیست اگر اشک‌فشانم پسرم

تا نگاهم به سرت، بر سرِ نی می‌اُفتد
قدکمان تر شود این قدِّ کمانم پسرم

ارتفاعی که سرت رفته به نی تا به زمین
کرده در پشتِ سرت فاتحه‌خوانم پسرم

خوب شد جسم تو در کرببلا ماند، علی
وَر نه زنجیر تو را....... لال زبانم پسرم

نیزه‌داری که سرت را به رویِ نیزه زده
می‌زند خنده بر این اشک روانم پسرم

یا به نی خیره شوم یا که صدایت بزنم
کعبِ نی می‌دهد هر بار تکانم پسرم

کاش یک مرد سرت را به رویِ نی می‌بست
برده این داغ زِ من تاب و توانم پسرم

باد اگر آید و رأسِ تو بیُفتد چه کنم
اوجِ این فاجعه را لطمه‌زنانم پسرم

عمّه تا دید که من آتشِ زیرِ خاکم
سرِ زخمیِّ عمو داد نشانم پسرم

رضاباقریان

 


تعداد بازديد : 53
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 13:04
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت او منتظر وقت سفر بود، نبود؟ مشتاق گذشتن از خطر بود، نبود؟ تا لحظه‌ی آخر به �

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

او منتظر وقت سفر بود، نبود؟

مشتاق گذشتن از خطر بود، نبود؟

تا لحظه‌ی آخر به خودش فکر نکرد

شش ماه کفن‌پوش پدر بود، نبود؟

 

امیر اکبر زاده


تعداد بازديد : 198
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 12:51
نویسنده:
نظرات(0)
خواب دیدم قد کشیدی خوش قد و بالا شدی رفتی و آخر نشد که شاخ شمشادت کنم آنقدر مادر برایت آرزو ها داشتم�

خواب دیدم قد کشیدی خوش قد و بالا شدی
رفتی و آخر نشد که شاخ شمشادت کنم
آنقدر مادر برایت آرزو ها داشتم…
حرمله نگذاشت آخر تا که دادمادت کنم

این زبان بسته بگو آخر مگر جرمش چه بود؟!
حرمله این کودک بی شیر تقصیرش چه بود؟!
کودک شش ماه ام با هیچ کس جنگی نداشت
نامسلمان کربلا این بچه تاثیرش چه بود؟؟؟

این طرف دست منو لالایی شبهای من
آن طرف هم قهقه و خنده های حرمله
من اگر لالا بگویم مسخره ام میکنند…
دست و پا گم میکنم من از صدای حرمله

بچه میبینم به یاد تو میفتم ای علی
جای تو خالیست در کنج این آغوش من
بعد تو یک شب نخوابیدم همه کابوس بود
تیر بود و حرمله و کودک خاموش من


حامد جولازاده


تعداد بازديد : 119
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 12:50
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت چه رازی به میقات خون دیده ای تو که از طفلی احرام پوشیده ای تو توئی آخرین ماه

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

چه رازی به میقات خون دیده ای تو

که از طفلی احرام پوشیده ای تو

توئی آخرین ماه رخشندۀ من

که در این شب تار تابیده ای تو

به سرخی خون گلوی تو سوگند

به طفلی خدا را پرستیده ای تو

چه غم گر که گلچین تو را کرد پرپر

گل از باغ فیض خدا چیده ای تو

ز چشمم چرا چشم خود بر نداری

چه در چشمۀ چشم من دیده ای تو

ز سوز عطش لحظه ای را نخفتی

در آغوش من از چه خوابیده ای تو

همه لاله ها در غمت گریه کردند

ندانم به روی که خندیده ای تو

برای سؤالت جوابی ندارم

زمن آنچه با خنده پرسیده ای تو

قسم بر وفائی که داری، زخونت

به دین خدا جلوه بخشیده ای تو

 

سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 87
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 10:02
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را به س

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را

چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را

به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد

رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را

دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی

پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را

بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست

من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را

مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد

اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را

من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب

آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را

بعد از این است که بر سینۀ من جا داری

نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را

گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت

وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را

تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست

ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را

سند مستند کرب و بلا حنجر توست

بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را

عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم

و خدا مُهر قبولی زند این قربان را

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 174
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 10:01
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت رزق اشک من اگر خوب مقرّر گردد مژه باید به شما که برسد تر گردد یعنی آنقدر که ت

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

رزق اشک من اگر خوب مقرّر گردد

مژه باید به شما که برسد تر گردد

یعنی آنقدر که تا نام ربابت آمد

گریه ی نوکرتان چند برابر گردد

مادر و خیمه و یک طفل ....و یک سال گذشت

منتظر پشت درم تا شب اصغر گردد

ظاهرا طفل ولی آنقدری مرد شده

که به تیر سه پر حرمله پرپر گردد

کاش مردی وسط هلهله مضطر نشود

یک قدم سمت حرم ، چند قدم برگردد

سمت عرش از کف دستش چقدر خون بارید

نکند معصیت قوم مکرّر گردد

وای بر مادرش آن دم که عدو با نیزه

پشت این خیمه بخواهد پی  یک سر گردد

 

مجتبی کرمی


تعداد بازديد : 215
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 10:01
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت داری مقابل پدرت راه می روی زیبائی تو را به تماشا نشسته است تصویر دلبرانه ای

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

داری مقابل پدرت راه می روی

زیبائی تو را به تماشا نشسته است

تصویر دلبرانه ای از روی ماه تو

در چشم پیرمرد چه زیبا نشسته است

 

هر روز لحظه لحظه ی دامادی تو را

با خود هزار مرتبه تصویر می کند

لبخندهای ماحَضر سفره ی لبت

او را چقدر سیر نمک گیر می کند

 

تو فکر می کنی که عصای پدر شوی

حالا که روزگار دلش را   ش ک س ت ه  است

تو فکر می کنی که... ولی نه، نمی شود

حالا که تیر توی گلویت نشسته است

 

دارد به زیر داغ تو از دست می رود

کمتر به روی دست پدر دست و پا بزن

نزدیک تر شدی به خدا روی دست او

با حنجری بریده خدا را صدا بزن

 

بر روی خشکی لب بابا چکیده و

شرمنده کرده قطره ی اشک تو آب را

بعد از تو  تا همیشه محال است سایه ای...

... در زیر چتر خویش ببیند رباب را

 

پرپر، بریده حلق، به خون غوطه ور، شهید

تقصیر عشق بود اگر اینچنین شدی

ای کهنه کارعاشق ِ شش ماهه! تا ابد...

... بر حلقه های اهل محرّم نگین شدی

 

علی اصغر ذاکری


تعداد بازديد : 57
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 10:00
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت خندیدی و شکستم و عالم خراب شد سهم تمام ثانیه‌ها اضطراب شد تیری رسید و صحبت �

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

خندیدی و شکستم و عالم خراب شد

سهم تمام ثانیه‌ها اضطراب شد

تیری رسید و صحبت من ناتمام ماند

گفتم که آب؛ تیر برایم جواب شد

تیری رسید حنجرت آتش گرفت و بعد

از آتش گلوی تو قلبم کباب شد

تصویر حلق پاره‌ات ای کودک شهید

در چشم‌های دخترکی تشنه قاب شد

آنجا که موج‌موج دل آب سنگ شد

آنجا که فوج‌فوج دل سنگ آب شد

تیری رسید و هستی من را به باد داد

آهنگ من بریده بریده «رباب» شد

 

سید محمد جوادی


تعداد بازديد : 63
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 10:00
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند گر�

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند

باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند

گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود

حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند

مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان

خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند

با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد

کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند

گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد

خنده های آخرش را در کجا پنهان کند..

 

مجید تال


تعداد بازديد : 167
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 9:59
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت روز عاشورا درآن جوش و خروش شد زمین از خون یاران لاله پوش آمد آوائی از آن صحر�

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

 

روز عاشورا درآن جوش و خروش

شد زمین از خون یاران لاله پوش

آمد آوائی از آن صحرا به گوش

باغبان باغ گلها زد خروش

گلفروشم گلفروشم گلفروش

گرچه گردیدند یارانم شهید

حق که گلهای مرا پرپر بدید

با نگاهی لاله هایم را خرید

درچنین باغی که گشته لاله پوش

غنچه ای دارم که از سر برده هوش

غنچه ام از هر گلی زیباتر است

عطراو از هر گلابی بهتر است

گرچه از باد حوادث پرپر است

از عطش پژمرده و زین رنگ و روش

می کشم کوهی ز درد و غم به دوش

تشنه است امّا لبش آب بقاست

کودک است امّا پُر از قدر و بهاست

از غمش در خیمه ها ماتم سراست

غم از این غم می زند در سینه جوش

تیر گلچین کرده جای آب نوش

کیست تا از جان مدد کارش شود؟

کیست تا عاشق به رخسارش شود؟

کیست تا آنکه خریدارش شود؟

ناگه او را مژده ای آمد بگوش

شد بلند از هاتف غیب این سروش

غم مخور ای باغبان داور منم

برتو و این باغ گل یاور منم

مشتری غنچۀ پرپر منم

ای مبارک باغبان سخت کوش

این چمن را می خرم با گلفروش

ناگهان شد دشت از خون لاله گون

شد بلند از باغبان باغ خون

نغمۀ انا الیه راجعون

ای «وفائی» تا که گردید او خموش

شد تمام آسمان پر از خروش

 

سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 59
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 9:59
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر)ع)-شهادت آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آ�

حضرت علی اصغر)ع)-شهادت

 

آمدم خیمه تا وداع کنم

دیدم از داغ آب می سوزی

بردم آبت دهم ولی دیدم

زیر این آفتاب می سوزی

 

کاش آبی شود مهیا تا

خجل از روی خواهرت نشوم

سعی کردم که وقت بردن تو

چشم در چشم مادرت نشوم

 

پشت سر را نگاه کن پسرم

جلوی خیمه ها رباب نشست

به امیدی که خیمه برگردی

آمد و زیر آفتاب نشست

 

من که طاقت ندارم ای گل من

که نگاهی کنم به پشت سرم

لیک حس می کنم که آمده اند

جلوی خیمه ها زنان حرم

 

گر چه ای کودکم نمی بینم

ذره ای رحم در دل اعدا

شاید این دفعه وضع ، فرق کند

کودک من توکلت به خدا

 

به رخ کودکم نگاه کنید

رنگ ، دیگر به روی طفلم نیست

کوفیان إرحمو بهذالطفل

قطره ای هم برای او کافیست

 

خودمانیم شیرخوارهء من

کاش از شاخه ات نمی چیدند

کاش پوشانده بودمت به عبا

تا گلوی تو را نمی دیدند

 

وقتی می آمدیم خواهر تو

با نگاهش مرا معذّب کرد

تا تو برگردی و بخوابی باز

عمه گهواره را مرتب کرد

 

تو بگو من چطور پاسخ این

یک حرم ، اضطراب را بدهم

عمه با من ، علی بگو که چطور

من جواب رباب را بدهم

 

این گلو مثل ساقۀ گل بود

قطع کردن ، تبر نیاز نداشت

کس نپرسید حرمله این طفل

به سه شعبه دگر نیاز نداشت

 

آه ، تصمیم ، واقعا سخت است

وای اگر تیر جابجا بشود

تیر را از گلو اگر بکشم

ترسم این است سر جدا بشود

 

عطش آرام کرده بود تو را

تاب حرکت نبود در بدنت

حرمله با سه شعبه باعث شد

بنگرم باز دست و پا زدنت

 

بعد از عباس ای علی اصغر

خیمه ها را تو زیر و رو کردی

از سرِ شانه ام گرفتی پر

هوس شانۀ عمو کردی

 

با دودستی که غرق در خون است

اشک خود را ز گونه پاک کنم

می برم پشت خیمه ها که تو را

با دل خون درون خاک کنم

 

شاید این طور دشمنان دیگر

رأس تو از بدن جدا نکنند

بین سرها سر تو را شاید

لااقل روی نیزه ها نکنند

 

لکن از قوم کوفی و شامی

می شناسم تمام را پسرم

تو برو تا دقایقی دیگر

وعدهء ما به نیزه ها پسرم

 

دوست دارم به سمت خیمه روم

تا شود عمه مرهم دردم

من فقط مانده ام  عزیز دلم

با چه رو سمت خیمه بر گردم

 

مهدی مقیمی


تعداد بازديد : 354
سه شنبه 28 مهر 1394 ساعت: 9:57
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 24
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف