حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 189

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 189

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 189

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 189

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 189
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 189
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام زمان(عج)-مناجات پایان ماه مبارک همیشه وقت خداحافظی دلم تنگ است و پای بندگی ما هنوز هم لنگ است

امام زمان(عج)-مناجات پایان ماه مبارک

 

همیشه وقت خداحافظی دلم تنگ است

و پای بندگی ما هنوز هم  لنگ است

دعای از سر عادت و گریه از سر ترس

اثر نداشت به قلبی که سخت ، چون سنگ است

تمام عمر به قلبم رجوع کردم و باز

میان منطق و احساس ، عقل و دل ، جنگ است

گذشت ماه خدا و هنوز هم باقیست

وجود من که برای تو مایه ی ننگ است

تمام آرزویم بود ... ،  با شما بودن

               ولی میان من و تو هزار فرسنگ است              

کلافه هستم از این عیدهای بی موعود

و تا نیامدنت آسمان همین رنگ است...

 

محمد صادق ابراهیمی


تعداد بازديد : 83
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:15
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا-شب آخر ماه مبارک پیش تو به امید پناه آمده است این بنده که با روی سیاه آمده است سی روز

مناجات با خدا-شب آخر ماه مبارک

 

پیش تو به امید پناه آمده است

این بنده که با روی سیاه آمده است

سی روز به او فرصت غفران دادی

بیچاره شب آخر ماه آمده است

 

مجید لشگری


تعداد بازديد : 75
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:14
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مناجات پایان ماه مبارک ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن بر این بهار رو به خزانی نگاه کن

امام زمان(عج)-مناجات پایان ماه مبارک

 

ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن

بر این بهار رو به خزانی نگاه کن

امشب غریبه نیست میان من و شما

قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن

مثل خدا که در رمضان خوب می خرد

آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن

این دل برای آمدنت زیر و رو شده

این دل شده است خانه تکانی نگاه کن

بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام

جرم مرا به دید جوانی نگاه کن

عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا

حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن

نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت

نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن

عباس چون علیست جبینش شکافته

زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن

***

 

مهدی مقیمی


تعداد بازديد : 73
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:13
نویسنده:
نظرات(0)
یاصاحب الزمان عج (بخونید و دعامون کنید) جدیدترین سروده حقیر نظر نما که به پای تو عاشقانه بمیرم ز سح�

 

یاصاحب الزمان عج


نظر نما که به پای تو عاشقانه بمیرم
ز سحر چشم تو افسون شوم فسانه بمیرم
در آستان تو چون شمع، ز هجر روی تو سوزم
اگر مه تو نیاید در آستانه بمیرم
دوباره زلف رها کن که باد موی تو باشم
ز هر کرانه بیفتم به هر بهانه بمیرم
رضا نده که چو مرغی ، میان لانه نشینم
خمار دانه بمانم خمار دانه بمیرم
منی که ماهی دردم ز شوق آب لبانت
چه بهتر است که بیرون ز حوض خانه بمیرم
رضا نده مه نازم، منی که تشنه ی نورم
بدون رؤیت رویت ، در این زمانه بمیرم
غزل شدم که ز پلکت ، کمی ترانه بسازم
ز زهر هر مژه نوشم که شاعرانه بمیرم
شنیده ام که تو شبگرد دوستان شهیدی
خودت دعا بنما تا که من شبانه بمیرم


جعفر ابوالفتحی

 


تعداد بازديد : 52
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:13
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا در عید سعید فطر خواهم به چشمه سار دو چشمم وضو كنم دل را به یاد تو ، ز گنه شستشو كنم با

مناجات با خدا در عید سعید فطر

 

خواهم به چشمه سار دو چشمم وضو كنم

دل را به یاد تو ، ز گنه  شستشو كنم

بار دگر به درگه لطف تو آمدم

تا با سرشك و ماتم دیرینه خو كنم

من كیستم كه با تو كنم گفتگو ، مگر

رخصت دهی كه با تو دمی گفتگو كنم

من لایق محبّت تو نیستـم ، ولی

بگذار رو به آیۀ «لاتقنطو» كنم

ماه صیام رفت و نبخشی اگر مرا

من با چه رو به درگه لطف تو رو كنم

آورده ام شفیع، همه  اهلبیت را

تا از حضور تو طلب آبرو كنم

باغ دلم ز عطر ولایت صفا گرفت

دیگر كجا سزد طلب رنگ و بو كنم

تا ره به آستان تو جویم ، پناه خویش

جز درگـه حسین كجا جستجو كنم

من سینه چاك عشق حسینم به غیر عشق

این زخم سینه را به چه چیزی رفو كنم

در عید فطر عیدی خود را ز  محضرت

اخلاص در عمل، ز تو من آرزو كنم

ذكر جمیل و ناب«وفائی» است این سخن

اخلاص ده كه زندگیم را  نكو كنم

 

سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 101
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:12
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات شب جمعه آتش عشق تو گر نیست کسی ایمن نیست بی عنایات شما خضر شدن ممکن نیست مومن آ�

امام حسین(ع)-مناجات شب جمعه

 

آتش عشق تو گر نیست کسی ایمن نیست

بی عنایات شما خضر شدن ممکن نیست

مومن آن است که از عشق تو دیوانه شود

هرکسی نیست گدای در تو مومن نیست

قدر این اشک و دل سوخته را میدانیم

شیعه هرگز به امانات شما خائن نیست

تو ضمانت نکنی در شب قبرم چه کنم؟

بار عصیان مرا جزتو کسی ضامن نیست

همه درپای مصیبات شما میسوزند

درحسینیه دگر صحبت اِنس و جن نیست

سرهر ماذنه فریاد کشیدیم حسین..

تا بدانند فقط عشق تو در باطن نیست

بار یک عمر گناه است که باخود دارم

"قد اتاک" ای که بغیر تو کسی "محسن" نیست

آبِ دریا، شِنِ صحرا همه گریان تواند

ارزش منکر اشک تو به قدر شِن نیست

به خدا لحظه ای از زندگی اش خیر ندید

هرکسی یک شب جمعه حرمت ساکن نیست

کربلا جای خودش صحن رضا جای خودش

لذتی مثل نماز حرم ثامن نیست

آه ارباب چرا اهل حرم میلرزند؟

خیمۀ سوخته بهر حرمت ایمن نیست

شکرحق روی سرم سایه سرخ علم است

تا قیامت بزنم ناله برای تو کم است

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 71
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:12
نویسنده:
نظرات(0)
عید سعید فطر-رباعی یک سال اگرچه در زمین گِل بردیم غفلت زده ، بار کج به منزل بردیم ! مجنون خدا شدیم ا

عید سعید فطر-رباعی

 

یک سال اگرچه در زمین گِل بردیم

غفلت زده ، بار کج به منزل بردیم !

مجنون خدا شدیم اما یک ماه

سی روزِ تمام ، از خدا دل بردیم

***

سی روز گذشت و سی صنم را کُشتیم

با ذکر «صمد» ، منم منم را کُشتیم

اهریمن نَفس را زمین کوبیدیم

«من رستم پیل افکنم !» را ، کُشتیم

***

هر چند هبوط ، جان انسان را سوخت

عصیان و گناه ، روح ایمان را سوخت

در لیله ی قدر ، چون به حق برگشتیم

بیداری ما ، دماغ شیطان را سوخت

***

سی روز «خلوص» را تبسم کردیم

در محضر دوست ، خویش را گم کردیم

گفتیم خدا و دل بریدیم از خاک

با لهجه ی آسمان ، تکلم کردیم

***

سی روز گذشت ، سی شب نورانی

بر خوانِ فرشته ، سی سحر مهمانی

سی فرصت ناب از برای توبه

تا حضرت نَفس ! را کنی قربانی

***

سی روز گذشت ، سی سحر ، سی فرصت

سی روز پرندگی ، رهایی ، رحمت

شد روزه ، ولی دل زمینگیرت را

بر سفرۀ آسمان نکردی دعوت !

***

سی روز گذشت و سی گلستان دیدیم

نقشی ز جمال حضرت جان دیدیم

از خویش برون زدیم و «یا هو» گفتیم

در آینه ی صیام  ، انسان دیدیم

***

سی روز گذشت و عشق را فهمیدیم

از حکمت آب و آینه پرسیدیم

در لیلۀ قدر ، ذکر «یاهو» گفتیم

در آینه ی سحر ، خدا را دیدیم

***

در مشهد عشق ، گرم «یاهو» بودیم

مهمان عزیز سفرۀ او بودیم

افطار به ذکر «یا رضا» وا کردیم

ما دلشدۀ «ضامن آهو» بودیم

***

سی روز گذشت و عید فطرت آمد

بوی خوش همدلی و وحدت آمد

خندید خدا و شد گلستان دنیا

ای دل شدگان ! بهار رحمت آمد

***

سی روز گذشت و سی سحر آیینه

در پرتو روزه ، صیقلی شد سینه

شد روزه و جمعه آمد و عید آمد

ای خوب ! ظهور کن در این آدینه

 

 

رضا اسماعیلی


تعداد بازديد : 287
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:11
نویسنده:
نظرات(0)
دو شب مجال گدایی برای ما مانده هنوز بند گناهان به پای ما مانده حلال کن اگر از جمع ما بدی دیدی خجال

دو شب مجال گدایی برای ما مانده

هنوز بند گناهان به پای ما مانده

 

حلال کن اگر از جمع ما بدی دیدی

خجالت از تو در این چشمهای ما مانده

 

برای آنکه کسی را مرانی از در خود

به آستان تو دست گدای ما مانده

 

چگونه خانه بمانیم نیمه شب‌ها را

که عطر مسجد تو در هوای ما مانده

 

برای فطرت خود فکر فطریه هستیم

در این ادای امانت بهای ما مانده

 

غرور کاذب و شرک خفی ما رفته

اما شکستگی دل و ربنای ما مانده

 

به نام مرغ حرم شهره ایم این شب ها

میان عرش دم یا رضای ما مانده

 

تو را قسم به همه‌ی فرش‌های این مجلس

که به روی همشان جای پای ما مانده

 

شبی میان حرم پاگشایمان بکنید

که روزی سفر کربلای ما مانده

 

فدای شاه غریبی که پیش خواهر خود

سرش جدا روی نیزه‌ها مانده

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب بیست و نهم رمضان 94


تعداد بازديد : 95
جمعه 26 تیر 1394 ساعت: 20:07
نویسنده:
نظرات(0)
برای درد اگر که دوا گذاشته اند دوای درد مرا در بلا گذاشته اند کرامت علوی ها تمام ناشدنی ست هنوز هم س�

برای درد اگر که دوا گذاشته اند
دوای درد مرا در بلا گذاشته اند

کرامت علوی ها تمام ناشدنی ست
هنوز هم سر سفره غذا گذاشته اند

 

کریم دست گدا را همیشه میگیرد
“گمان مبر که تو را با تو وا گذاشته اند”

اگر چه خیر ندیدند از در اما باز
به روی هرچه گدا هست وا گذاشته اند

تمام مردم این خطه کربلایی اند
حسین کشور ما را رضا گذاشته اند

تمام شد رمضان به دل من افتاده
برای ما سفر کربلا گذاشته اند

سر تو دست به دست همه شده اما
تن تو را ته گودال جا گذاشته اند

تنور،طشت طلا،زیر دست و پا ای وای
سر تو را سرِ سرنیزه ها گذاشته اند

مخدرات حرم را نگاه کن عباس…
به گیسوان خود از خون حنا گذاشته اند


یاسین قاسمی


تعداد بازديد : 87
پنجشنبه 25 تیر 1394 ساعت: 10:25
نویسنده:
نظرات(4)
مست خاطرخواهم و دلداده ای وابسته ام عهد ، تنـها با امیرِ مُلکِ دلـها بسته ام ذرّه ای خاکم که دارد وس

مست خاطرخواهم و دلداده ای وابسته ام
عهد ، تنـها با امیرِ مُلکِ دلـها بسته ام

ذرّه ای خاکم که دارد وسعتی درحدّ دشت
قطره ای ناچیزم و خود را به دریا بسته ام

 

خانه ی من جای هرکس نیست ، جای مادر است
در به روی هر چه غیر از مهر زهرا بسته ام

چون شروعش با علی بوده ست ، بیش از خط ثلث
دل به پیچش های زیبای مُعلّیٰ بسته ام

تاکه کار چشم مستش،عشقْ عَرضه کردن است
من دخیل حاجتم را بر تقاضا بسته ام

سنگ خوردن مزّه دارد بر سر کوی وفا
رشته ی قلّاده ام را مُحکم آنجا بسته ام

در میان مردمی که اهل ظاهربینی اند
کرده ام صورت رها و دل به معنا بسته ام

هر چه درباب تولّا دارم از این ناحیه ست
زلف خود را بر سر زلف تبرّا بسته ام

از همان روزی که ایوان طلا را دیده ام
چشمهایم را به روی مال دنیا بسته ام

چهره ی خورشید شبْ هنگام اگر نادیدنی ست
من امید خویش را بر صبح فردا بسته ام

محمدقاسمی


تعداد بازديد : 58
پنجشنبه 25 تیر 1394 ساعت: 10:23
نویسنده:
نظرات(2)
زبانحال حضرت زینب س با حضرت سیدالشهداء من که از روز ازل شور تو در سر دارمگله از کعب نی و نیزه ی کافر �

 

زبانحال حضرت زینب س با حضرت سیدالشهداء

من که از روز ازل شور تو در سر دارم
گله از کعب نی و نیزه ی کافر دارم
بهردیدار تنت اهل حرم منتظرند
من چگونه تن صد چاک تو را بردارم
حاجتم را ندهی من ز نفس می افتم
از تو یک خواسته در این دم آخر دارم

می شود اذن دهی لب به رگت بگذارم
بوسه از حنجر خونین تو من بردارم

می شود از رگ ببریده بگویی زینب
می شود نام مرا هم تو بگیری بر لب
ای پناه همه ی اهل حرم درکم کن
از غمت ناله ی زینب شده یارب یارب
به سر نیزه نظر کردم و دیدم ای داد...
من به جز دیده ی خونبار ندارم کوکب

سر خونین تو را شمر ز مویت بر داشت
به همان بوسه که مادر ز گلویت بر داشت


جعفر ابوالفتحی

 

 


تعداد بازديد : 85
پنجشنبه 25 تیر 1394 ساعت: 4:25
نویسنده:
نظرات(0)
چشم های به در، خداحافظ!لحظات سحر، خداحافظ! روزهای مقدس رمضانلحظه های غریب تا به اذان حال و احوال قب�


چشم های به در، خداحافظ!
لحظات سحر، خداحافظ!

روزهای مقدس رمضان
لحظه های غریب تا به اذان

حال و احوال قبل افطاری
قدرهای بلند بیداری

چه قدر مانده است تا ساحل؟
رمضان رفت، ای دل غافل!

رمضان رفت، کوله بارت چیست؟
نکند جز گناه در آن نیست؟!

راه باز است، تو نمی بینی
میوه ی بغض را نمی چینی

خویشتن را بشوی پس با اشک
دست بر دامن توام، ای اشک!

دست خود را بده به دست چراغ
تا کبوتر شود دوباره کلاغ

تا پروبال در حرم بزند
توی باب الرضا قدم بزند

گاه در پشت پنجره فولاد
گاه در کنج صحن گوهرشاد

دل تو سنگ مرمر حرم است
تا به اذن دخول، یک قدم است
...

به من خسته هم نگاهی کن
دل من را دوباره راهی کن


تعداد بازديد : 101
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 17:41
نویسنده:
نظرات(0)
الوداع اَلوداع ماهِ فیوضاتِ خـدا اَلوداع ماهِ کرامات و عطا اَلوداع ماهِ صیام و بندگی اَلوداع ماهِ

الوداع

اَلوداع ماهِ فیوضاتِ خـدا
اَلوداع ماهِ کرامات و عطا

اَلوداع ماهِ صیام و بندگی
اَلوداع ماهِ مناجات و دعا

 

حمیدرضا گلرخی


تعداد بازديد : 149
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:54
نویسنده:
نظرات(0)
غرق تمنای توام یا علی مات معمای توام یا علی رو به تو آرم- به تو ناجی ترین عاشق آوای توام یاعلی سروده

غرق تمنای توام یا علی

مات معمای توام یا علی

رو به تو آرم- به تو ناجی ترین

عاشق آوای توام یاعلی


بزرگمهر جهانسوز


تعداد بازديد : 179
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:50
نویسنده:
نظرات(0)
علی آرام شد اما جهان از گریه بی تاب است زمین از غصه لبریز و زمان از گریه بی تاب است . کنار ناله‌های

علی آرام شد اما جهان از گریه بی تاب است

زمین از غصه لبریز و زمان از گریه بی تاب است

.

کنار ناله‌های جاودان چاه و نخلستان

گلوی حضرت صاحب زمان از گریه بی تاب است

.

به روی کاغذ آه و اشک و جوهر قاطی هم شد

قلم در دست‌های شاعران از گریه بی تاب است

.

دوباره شب شد اما پشت درها خالی از مهر است

به یادش دست‌های ناتوان از گریه بی تاب است

.

و چشم کودکان کوفه این دریای بی پایان

پریشان، موج خیزان، نیمه جان از گریه بی تاب است

.

علی جان چشم‌هایت را مبند این چشم‌ها بی تو

همیشه خارج از شرح و بیان از گریه بی تاب است

.

جهان از غصه لبریز و زمان سرشار دلتنگی

زمین امشب شبیه آسمان از گریه بی تاب است

 

بهروز سپید نامه


تعداد بازديد : 157
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:49
نویسنده:
نظرات(0)
با نگاهت حال ما هر لحظه بهتر می شود اشک بی مقدار با اکسیرتان زر می شود . صاحب این اشکهای پاک در روز ج

با نگاهت حال ما هر لحظه بهتر می شود

اشک بی مقدار با اکسیرتان زر می شود

.

صاحب این اشکهای پاک در روز جزا

در میان خیل محتاجان توانگر می شود

.

کفتری در آسمان بی کران اهل بیت

همدم الطاف جاوید پیمبر می شود

.

ای تو نفخ صور در جان تمام عاشقان

دیده با یاد شما صحرای محشر می شود

.

می شکوفد باغهای ارغوان در وسعتش

در میان لاله ها هر دم شناور می شود

.

نام پاک ات سنگ را یاقوت و مرجان می کند

چوب هم در آستانت رحل و منبر می شود

.

این که بی دیدار رویت جان دهم در اشتیاق

جان عباس سپهسالار، آخر می شود؟

 

بهروز سپید نامه


تعداد بازديد : 73
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:48
نویسنده:
نظرات(0)
نرفتم کربلا اما شنیدم عالمی داره منو مهمون کنه هرکی از اون تربت کمی داره سلام ارباب خوب من دلم تنگه

آي كربلا ....


نرفتم کربلا اما
شنیدم عالمی داره
منو مهمون کنه هرکی
از اون تربت کمی داره
سلام ارباب خوب من
دلم تنگه برای تو
برای گریه و مستی
میون روضه های تو
فقط از اشک تو روضت
اگه من آبرو دارم
بیا و کربلایی کن
که منم آرزو دارم
گرفتار غمت هستم
به گیسویت اسیرم کن
تو رو جون حبیب آقا
میون روضه پیرم کن
حسین ای جان شیرینم
حسین ای یار دیرینم
دوعالم را زکف دادم
فقط روی تورا بینم
چرا هرکی حرم رفته
نمیخواسته که بر گرده
چرا مجنون شده هرکی
اذون صبحو گوش کرده
میگن فرقی نداره که
غریب یا آشنا باشی
میگن مهمون آقایی
اگر پایین پا باشی...

 

 


تعداد بازديد : 373
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:47
نویسنده:
نظرات(0)
ای مظهر احد هو یا علی مدد ای محرم صمد هو یا علی مدد ای شاه ذو رَشَد هو یا علی مدد ای میر معتمد هو یا عل�

ای مظهر احد هو یا علی مدد
ای محرم صمد هو یا علی مدد
ای شاه ذو رَشَد هو یا علی مدد
ای میر معتمد هو یا علی مدد
الله را اسد هو یا علی مدد
جان از تو صیقلی یا مرتضی علی
دل از تو منجلی یا مرتضی علی
یا والی الولی یا مرتضی علی
ای ذات تو علی یا مرتضی علی
ای یاد تو مدد هو یا علی مدد
موسی به مهر تو زاد و وفات یافت
عیسی ز لطف تو حسن صفات یافت
خضر از ولای تو آب حیات یافت
نوح از شدائد طوفان نجات یافت
چون گفت بی عدد هو یا علی مدد
پیوسته در لحد هو یا علی مدد
قتّال دیو و دد هو یا علی مدد
بالای کلّ ید هو یا علی مدد
گویند تا ابد هو یا علی مدد
ای یاد تو مدد هو یا علی مدد
الله را اسد هو یا علی مدد
هو یا علی مدد،هو یا علی مدد

 

صغير اصفهاني


تعداد بازديد : 421
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:46
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا-پایان ماه مبارک این ثانیه های گذرا صبر ندارند شبهای مناجات و دعا صبر ندارند سستی نش�

مناجات با خدا-پایان ماه مبارک

 

این ثانیه های گذرا صبر ندارند

شبهای مناجات و دعا صبر ندارند

سستی نشود قاتل اوقات شریفت

هشدار که این ثانیه ها صبر ندارند

این قافله ی عشق به تندی گذران است

برخیز که مردان خدا صبر ندارند

رفتند رفیقان و به دلدار رسیدند

ای وای چه سازم شهدا صبر ندارند

آنانکه بریدند دل از عالم خاکی

یک ثانیه در سیر سما صبر ندارند

وقتی سخن از باده ی مستان وصال است

اهل عطش آباد لقا صبر ندارند

کو قبله ی دلهای خدا جوی سحرگاه

از هجر مگو اهل ولا صبر ندارند

با یار سفر کرده بگویید بیاید

ای یوسف دل اهل بکا صبر ندارند

لبریز شده کاسه ی صبر دل عشاق

مجنون صفتان تو شها صبر ندارند

تو اهل کرم هستی و گویند : کریمان

هنگام عنایت به گدا صبر ندارند

آنان که به یک جلوه ی دلدار بمیرند

دیدار گل فاطمه را صبر ندارند

 

 

سيد محمد ميرهاشمي


تعداد بازديد : 477
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:35
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا اگر درد، داری دوا می کنم بیا حاجتت را روا می کنم تو از من گریزیانی و باز من تو را بند�

مناجات با خدا

 

اگر درد، داری دوا می کنم

بیا حاجتت را روا می کنم

تو از من گریزیانی و باز من

تو را بنده ی خود صدا می کنم

اگر چه ز کار تو ناراضی ام

تو را باز از خود رضا می کنم

تو با من کنی قهر و من آشتی

تو کردی خطا من عطا می کنم

تو را خواندم اکنون که باز آمدی

کجا دست خالی رها می کنم

به کارت زدی بس گره های کور

مخور غم من از لطف وا می کنم

تو از من جدا گشته ای ورنه من

کجا از تو خود را جدا می کنم

تو مستوجب آتش دوزخی

من از اشک چشم ات حیا می کنم

مرنج از بلاها که من گاه گاه

نوازش تو را با بلا می کنم

زآلودگی تا که پاک ات کنم

تو را عاشق کربلا می کنم

به یک یا حسین و به یک قطره اشک

تو را پاک از هر خطا می کنم

جواب تو را گر نگویم جفاست

کجا من به عبدم جفا می کنم

طبیب و دوای تو «میثم» منم

مداوات با یک دعا می کنم

 

غلامرضا سازگار

 


تعداد بازديد : 67
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:35
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 1347
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف