حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 187

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 187

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 187

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 187

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 187
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 187
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ﺁﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻋﻄﺶ، ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﻧﺮﯾﺨﺖ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺸﻨﻪ ﮐﺎﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺁﺑﺮﻭ ﻧﺮﯾﺨﺖ ﺩﺳﺘ

ﺁﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻋﻄﺶ، ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﻧﺮﯾﺨﺖ
ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺸﻨﻪ ﮐﺎﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺁﺑﺮﻭ ﻧﺮﯾﺨﺖ
ﺩﺳﺘﺶ ﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﺸﮏ
ﮐﺎﺥ ﺑﻠﻨﺪ ﻫﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻧﺮﯾﺨﺖ
ﭼﻮﻥ ﻣﻬﺮ، ﺧﻔﺖ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﻥ ﺷﻔﻖ ﻭ ﻟﯿﮏ
ﺍﺷﮑﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﻔﺎﺵ ﺧﻮ ﻧﺮﯾﺨﺖ
ﻏﯿﺮﺕ ﻧﮕﺮ، ﮐﻪ ﺁﺏ ﺑﻪ ﮐﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺘﺶ
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻡ ﮐﺎﻡ، ﻣﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﻮ ﻧﺮﯾﺨﺖ
ﭼﻮﻥ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﺮﯾﺪﺵ ﺯ ﺁﺏ ﮔﻔﺖ
ﺧﺎﮐﯽ ﭼﻮ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﺮﯾﺨﺖ


ﺍﮐﺒﺮ ﺩﺧﯿﻠﯽ


تعداد بازديد : 182
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 11:18
نویسنده:
نظرات(0)
از من نگیری خنده هایت را علی اصغر شیرینی دنیای من ... بابا ... علی اصغر از لشکرم دیگر نمانده یاوری، یا�

از من نگیری خنده هایت را علی اصغر

شیرینی دنیای من ... بابا ... علی اصغر

از لشکرم دیگر نمانده یاوری، یاری

بابا ببین تنها شدم ، تنها ، علی اصغر

داغ بنی هاشم اگرچه سخت بود اما

داغ علی انداختم از پا علی اصغر

انگشتهای کوچکت از گونه ام انگار

دارد که بر می دارد این غم را علی اصغر

بگذار دردم در دلم پنهان شود هرچند

پیری شده در چهره ام پیدا علی اصغر

خورشید چشمم! لذت شیرین دنیایم!

تاب غروبت را ندارم یا علی اصغر

می خوانم از چشمان معصوم ات که می گویی

میدان نرو تنها، نرو ، یا با علی اصغر

بی تابی و بی تابی ات آتش به جانم زد

باشد... بیا با من.. بیا بابا.. علی اصغر

 

وحيده گرجي


تعداد بازديد : 171
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 10:57
نویسنده:
نظرات(1)
دل ما هست غصّه دارِ بقیع چشم ما هست گریه زارِ بقیع ما مدینه نرفته یک عُمْر است بیقراریم ؛ بیقرارِ بق

دل ما هست غصّه دارِ بقیع
چشم ما هست گریه زارِ بقیع

ما مدینه نرفته یک عُمْر است
بیقراریم ؛ بیقرارِ بقیع

 

بالهامان شکسته ؛آه ؛چطور ؟
پر بگیریم تا کنارِ بقیع

کاش می شد که سرگذاشت شبی
پای آن چار تا مزارِ بقیع

گرچه دور زمین ولی در اصل
ماه گشته است در مدارِ بقیع

گرچه خاکی ست ؛ شک ندارم عرش
از ازل بوده خاکسارِ بقیع

خوشبحال کسی که صورت او
متبرّک شد از غُبارِ بقیع

بهتر از آفتاب صبحدم است
نزد ما سایه ی حصارِ بقیع

مثل بخت همیشه تیره ی ما
نیل گون است روزگارِ بقیع

حجّه بن الحسن ؛ حضورت را
لمس کردیم در جوارِ بقیع
مثل پائیز سرد و بی رنگ است
تا ظهور شما ؛ بهارِ بقیع

هشتِ شوّال نه تمامی سال
داغداریم داغدارِ بقیع

روز محشر سُرور خواهد داشت
هرکسی بود سوگوارِ بقیع

ارث از اون قبر بی نشون بُرده
این همه غربتی که داره بقیع

شاعــر:محمــد قاسمــی


تعداد بازديد : 143
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 10:56
نویسنده:
نظرات(0)
یا علی گفتیم وعشق اغاز شد باب رحمت بر رخ ما باز شد عشق بی نام علی معنی نداشت نام مولا عشق را پاینده دا

یا علی گفتیم وعشق اغاز شد
باب رحمت بر رخ ما باز شد
عشق بی نام علی معنی نداشت
نام مولا عشق را پاینده داشت

 

یا علی گفتیم از جنس بلور
تا که پیدا شد نشان سبز نور
شد جمال مرتضی تصویر عشق
می کند نام علی تفسیر عشق
عین عشق از عین عرفان علیست
شین عشق از شور ایمان علیست
قاب عشق از قرب حیدر با خداست
هر که شد دور از علی از حق جداست
کوثر احسان او باشد روان
همچو موج نور سوی اسمان
قصد حق از افرینش مرتضاست
بی ولایش هر که باشد بی بهاست

حمید کریمی


تعداد بازديد : 63
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 10:56
نویسنده:
نظرات(0)
روزم بدون گفتن از او سر نمی شود بی ذکر یا علی لب من تر نمی شود هِی شعر می نویسم و از بر نمی کنم ذهنم پر

روزم بدون گفتن از او سر نمی شود
بی ذکر یا علی لب من تر نمی شود

هِی شعر می نویسم و از بر نمی کنم
ذهنم پر از علی ست که از بر نمی شود

 

هستم غلام زاده ی مولا و تا ابد
از گوش بنده ، حلقه ی او در نمی شود

نوکر زیاد آمده و رفته در جـهـان
امّـا کسی مشابه قنــبر نمی شود

سلمان شدن تخیّل محض است، شأن ما
—همسنگ خاک پای ابوذر نمی شود

حُجرِ عدی یکی ست و میثم یکی ، بلی
مقداد با کسی که برابر نمی شود

حیدر که جای خویش ، به هنگامه ی مصاف
لشگر حریف مالک اشتر نمی شود

کوه اَبو قُبِـیسِ طلا گشته ، همتراز
با نعل سُمّ دُل دُل حیدر نمی شود

محسن “مُشَبّر” است و”شبیرِ”علی ، حسین
جز مُجتباش ، حضرت “شُبَّر” نمی شود

مرحب دو نیمه گشت و در از جاش کنده شد
هر پهـلوان که فاتح خــیبر نمی شود

ساقی زیاد بوده در عالم ولی کسی
هرگز شبیه ساقی کوثر نمی شود

بر کوثر مطهّره ی مصطفی ، قسم
هرکس علی شناس شد اَبتر نمی شود

محمدقاسمی


تعداد بازديد : 143
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 10:55
نویسنده:
نظرات(0)
یاد حرمت که نیست، در دل غوغاست در سینه ی ما صحن و سرایت برپاست ای شیر جمل! ، قبر تو ویران شد چون “تخری

یاد حرمت که نیست، در دل غوغاست
در سینه ی ما صحن و سرایت برپاست
ای شیر جمل! ، قبر تو ویران شد چون
“تخریب” همیشه عادت ترسو هاست

شاعر : محمـد کاظـمـی نـیا


تعداد بازديد : 99
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 10:54
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات داری هوای هیئت مان می کنی حسین لبریز از فضیلت مان می کنی حسین داری به سمت هیئت �

امام حسین(ع)-مناجات

 

داری هوای هیئت مان می کنی حسین

لبریز از فضیلت مان می کنی حسین

داری به سمت هیئت مان گام می زنی

دل آشنای غربت مان می کنی حسین

همراه خویش اکبر و قاسم می آوری

سرخوش از این رفاقت مان میکنی حسین

ما بچه های گمشده ی مادر توایم

از بس که عشق قسمت مان می کنی حسین

ما آیه های سوره ی لب تشنه ی توایم

بر روی نی تلاوت مان می کنی حسین

بیمارهای روحی دیوانه ات شدیم

با روضه ها، طبابت مان می کنی حسین

ما را کنار نام خودت می نشانی و

لبریز عشق و حرمت مان می کنی حسین

یک استکان چایی روضه که می دهی

مست از شراب هیئت مان می کنی حسین

ما دلخوشیم، دلخوش این که به روز حشر

با خنده ای شفاعت مان می کنی حسین

 

ايوب پرند آور

 


تعداد بازديد : 143
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 10:53
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات دل از جهان بریدم و گفتم حسین حسین عشقش به جان خریدم و گفتم حسین حسین دادند چونك

امام حسین(ع)-مناجات

 

دل از جهان بریدم و گفتم حسین حسین

عشقش به جان خریدم و گفتم حسین حسین

دادند چونكه باده ی قالوا بلی مرا

ز آن جرعه ای چشیدم و گفتم حسین حسین

عكس جمال دوست در آیینه ی ضمیر

در یك نگاه دیدم و گفتم حسین حسین

چون مرغ پر شكسته ی از آشیان جدا

تا كوی او پریدم و گفتم حسین حسین

می گفت یا حسین، شب و روز مادرم

من هم از او شنیدم و گفتم حسین حسین

هر جا مجال یافتمی بزم ماتمش

با اشك و آه چیدم و گفتم حسین حسین

برگرد شمع روشن بزم عزای او

پروانه سان پریدم و گفتم حسین حسین

در نیمه های شب به امید حریم او

آه از جگر كشیدم و گفتم حسین حسین

گاهی زدم به سینه و گاهی به سر زدم

گه پیرهن دریدم و گفتم حسین حسین

دنبال دسته های حسینی برهنه پا

در كوچه ها دویدم و گفتم حسین حسین

مهر حسین دار و ندار «موید» است

دل از جهان بریدم و گفتم حسین حسین

 

سيد رضا مويد

 


تعداد بازديد : 199
پنجشنبه 01 مرداد 1394 ساعت: 10:50
نویسنده:
نظرات(0)
حالا كه كاروان تو منزل به منزل است پشت سر مسيـــر شما، يك جهان دل است وقتي كه روزگار به ما سخت مي شود

 

حالا كه كاروان تو منزل به منزل است
پشت سر مسيـــر شما، يك جهان دل است

وقتي كه روزگار به ما سخت مي شود
فكر زيارتيـم ، كه حل المسائل است

 

علي شوندي

 

 


تعداد بازديد : 72
چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت: 14:35
نویسنده:
نظرات(3)
ترکیب بند تخریب بقیع #بند اول# ماه و خورشید گریه کرده به تو چشم ناهید گریه کرده به تو حال آشفته، وض

ترکیب بند تخریب بقیع

بند اول


ماه و خورشید گریه کرده به تو
چشم ناهید گریه کرده به تو

حال آشفته، وضع زارت را
هر کسی دید گریه کرده به تو

دور این قبرهای خاک آلود
هر که چرخید گریه کرده به تو

چشم هر کس که رو به رویت شد
سخت بارید گریه کرده به تو

زایری که برای کفتر ها
دانه پاشید گریه کرده به تو

سالیانی ست دل ما خون است
مثل وضعت نزار و محزون است


چشم ما تر شده برای بقیع
گوش ما پُر شد از صدای بقیع

به پریشانی ات پریشان شد
زلف آشفته در هوای بقیع

چار گنبد طلا بنا کردیم
در دل خویش ما بجای بقیع

هر چه گُل هست نذر قبر حسن
هر چه دل هست هم فدای بقیع

عالمی بر حسین گریان است
دیده ی او به کربلای بقیع

روز تخریب قبرهای حرم
روضه ی فاطمه زده به سرم


اگر امروز دل کباب شده
از غمش دیده ای پُرآب شده

از همان کوچه ی بنی هاشم
قلب شیعه پُر التهاب شده

ظلم و جور و ستم به آل علی
بین اهل مدینه باب شده

در و دیوار خانه ای یک روز
بر سر مادری خراب شده

سهم چشمان طفل ها گریه
سهم دست علی طناب شده

گله دارد ز زندگانی خود
مادری اول جوانی خود


نانجیبان خیره سر کشتند
دین فروشان بد نظر کشتند

بی خدایان (به قصد قرب خدا)
(عصمت اللّٰه) پشت در کشتند

همسری را به جرم حُبّ علی
وسط هجمه ی شرر کشتند

آیه آمد (باَی ذَنبِ قُتِل)
مادری را که با پسر کشتند

نا خَلَف نا خلیفه وقتی شد
کلّ دین را به این نظر کشتند

آن که بر زخم ما نمک پاشید
نسل سادات محسنی را چید


 

 

 

علیرضا وفایی (خیال)
 


تعداد بازديد : 97
چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت: 14:32
نویسنده:
نظرات(3)
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش ن�

تخريب بقيع

 

نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند
کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند
 
زائری آمد کنار قبر آقایش نشست
با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند
 
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است
خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند
 
تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی...
ازهمین ها را برای کربلا برداشتند
 
خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود
ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند
 
آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد
تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند
 
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو
دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!
 
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد
بوی گریه های دختر بهرمادر می دهد
 
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود
گنبد و گلدسته های باصفایی می شود
 
این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود
 
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند
واقعاَ اینجاعجب دارالشفایی می شود
 
نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت
نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود
 
گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن
پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود!
 
حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع
ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود
 
می رسد روزی که بادستان پرمهر شما
از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود
 
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود
این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
 
هرچه خواندم در بقیع ازسینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
 
راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم...
تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد
 
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد
 
"کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست"
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
 
ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد
زائر زهرا شدن جزنیمه شبهانشد
 
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
 
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتادپشت در و دیگر پا نشد
 
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد
 
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعو ا نشد

 

مهدي نظري


تعداد بازديد : 73
چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت: 14:31
نویسنده:
نظرات(1)
این زخم قدیمی زتو پنهان شدنی نیست این زلف گره خورده پریشان شدنی نیست از بعد تو برکت ز مزارع همه رفت�

این زخم قدیمی زتو پنهان شدنی نیست

این زلف گره خورده پریشان شدنی نیست

از بعد تو برکت ز مزارع همه رفته ست

چون گندم ری،گندم ما نان شدنی نیست

دنبال طبیبیم شب و روز ولیکن

این درد بدون تو که درمان شدنی نیست

برگرد و به ما زندگی تازه عطا کن

کار دل ما بی تو به قرآن شدنی نیست

برگرد و بنا کن حرم مادرتان را

چون ساخته ی دست تو ویران شدنی نیست

با تو،شب جمعه،وسط صحن علمدار

آقا تو بگو خواسته هامان شدنی نیست؟!

 

امیرفرخنده


تعداد بازديد : 75
چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت: 10:37
نویسنده:
نظرات(0)
تقدیم به شهدای اسلامبرای شهید حاج ابرهیم همت سلام حضرت دلبر سلام حاج همتغلام ساقی کوثر سلام حاج همت

 

 

تقدیم به شهدای اسلام
برای شهید حاج ابرهیم همت

سلام حضرت دلبر سلام حاج همت
غلام ساقی کوثر سلام حاج همت
شهید ، مرد دلاور سلام حاج همت
برای ما چو برادر سلام حاج همت

بدون یاد تو بی شک اسیر می میرم

ز دست عالم و آدم به غیر تو سیرم

به عطر و بوی تو دارم همیشه عادت من
و بی شمیم تو هستم اسیر وحشت من
فقیر حضرت زهرا و دست مولا ، تو
اسیر دست شهیدان با رشادت من

بدون یاد تو بی شک اسیر می میرم

ز دست عالم و آدم به غیر تو سیرم



امان ز ظلمت نمرود ‌... آی حاج همت
قلوب گشته زر اندود ... آی حاج همت
کجاست نغمه ی داوود .... آی حاج همت
کجاست مهدی موعود... آی حاج همت

بدون یاد تو بی شک اسیر می میرم

ز دست عالم و آدم به غیر تو سیرم



تو مثل یاس، لطیفی و من چنان سنگم
تو پر ز رنگ خدایی و من چه بی رنگم
برات کرب و بلایم کجاست حاج همت
به بغض های گلویم قسم که دلتنگم

بدون یاد تو بی شک اسیر می میرم

ز دست عالم و آدم به غیر تو سیرم



جعفر ابوالفتحی
 


تعداد بازديد : 63
چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت: 1:10
نویسنده:
نظرات(1)
در کنار می انگور رطب میچسبد خوردن باده ز دست تو عجب میچسبد حال راه رفتن من دست خودم نیست که نیست حال

 

در کنار می انگور رطب میچسبد

خوردن باده ز دست تو عجب میچسبد

حال راه رفتن من دست خودم نیست که نیست

حال رفتن به جلو و به عقب میچسبد

در کنار خُم ات ای شاه قدح میرقصد

کنج ایوان نجف با تو طرب میچسبد

نام زیبای تو هردم که به لب می آید

از لب حضرت رب بوسه به لب میچسبد

من اگر عرض ارادت نکنم میمیرم

اهل عالم به علی عرض ادب میچسبد

 

سجاد روانمرد

 


تعداد بازديد : 476
سه شنبه 30 تیر 1394 ساعت: 11:55
نویسنده:
نظرات(0)
برق ایوان تو ای شاه چه دیدن دارد ناز این گنبد و گلدسته کشیدن دارد در طواف تو ملائک به همه میگویند دور

يا علي (ع)

 

برق ایوان تو ای شاه چه دیدن دارد
ناز این گنبد و گلدسته کشیدن دارد
در طواف تو ملائک به همه میگویند
دور این گنبد فیروزه پریدن دارد
پرچم گنبد تو کعبه ی آمال نسیم
شش جهت باد به شوق تو وزیدن دارد
وسعت کوه شده صحن و سرایت چون که
زیر بار غم عشق تو خمیدن دارد
کربلای تو که بین الحرمینی کم داشت
شکروصدشکرخداراکه جدیدن دارد
اشهد ان علیا ولی الله عجب
از سر ماذنه های تو شنیدن دارد
شوق دیدارحرم همنفس خورشید است
بوسه از کاشی ایوان تو چیدن دارد
اردهال از نفست باغ بهشت ازلی ست
این کرامت بخدا جلوه اولاد علی ست

واقعا صحن و سرای تو تماشا دارد
تا قیامت بنویسند ز تو جا دارد
افتخاریست بر این خاک مقدس که در آن
مردی از جنس خدا منزل و مأوا دارد
من که از سفره ﯼ احسان شما حیرانم
سفره ای که همه ﯼ سال بفرما دارد
گرچه کاشان به ولایت همه جا معروف است
این اصالت همه با نام تو معنا دارد
گرچه هرگوشه ایران حرم آل علیست
چه ارادت به شما حضرت"آقا"دارد
جام خالی به کفم ﺗﺸﻨﻪ ی توحید شماست
ساغراز ساقی خود باده تمنا دارد
تا که دیدند تو را اهل تولا گفتند
غیرت حیدری و عصمت زهرا دارد

نمک حسن حسن شورحسینی با توست
وچه زیبا شده ای نورحسینی با توست


در دیاری که خودش حضرت باران دارد
ابر پربار مگر عرصه ی جولان دارد
من چه گویم ، ز "رفعنا لک ذکرک" پیداست
مدحت آل علی جلوه به قران دارد
سرزمینی که علی وادی ایمن خواندش
کی چنین منزلتی ملک سلیمان دارد ؟
لقب حضرت سلطان که برازنده ﯼ توست
هم شما داری و هم شاه خراسان دارد
قبله ام آن گل سرخی ست که سهراب نوشت
درحیاط دل زوار تو گلدان دارد
بسته از روز ازل پای ضریح تو دخیل
فطرس دل به کرامات تو ایمان دارد
به طواف تو ملائک همه در آمد و شد
چقدر مرقد زیبای تو مهمان دارد

اشک گرم و نفس خسته مارا دریاب
خاکساران تو این خیل گدا را دریاب

 

حمید رضا حمامیان


تعداد بازديد : 60
سه شنبه 30 تیر 1394 ساعت: 11:50
نویسنده:
نظرات(1)
سالروز ورود مسلم به کوفه: اینجا برای ضربه زدن صف کشیده اند این کوفیان که آمدنت را شنیده اند چ�

سالروز ورود مسلم به کوفه:

 

اینجا برای ضربه زدن صف کشیده اند

این کوفیان که آمدنت را شنیده اند 

چندین‌‌ هزار نامه نوشتند به تو ولی

با درهمی تمامیِ شان را خریده اند

 

علی علی بیگی


تعداد بازديد : 96
سه شنبه 30 تیر 1394 ساعت: 11:45
نویسنده:
نظرات(0)
ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺪ ﻭﺩﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﺩﻟﻢ ﺯ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺻﻔﺎ ﮔﺮﻓﺖ ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﺍ�

ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺪ ﻭﺩﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﺩﻟﻢ ﺯ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺻﻔﺎ ﮔﺮﻓﺖ
ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻋﻨﺎﯾﺘﺶ
ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﺫﻟﯿﻞ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﮔﺮﻓﺖ

 

ﻓﺨﺮﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﻧﻮ ﮐﺮ ﺷﻤﺎ
ﺍﺯ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺳﻨﮕﻢ ﺟﻼ‌ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﮐﺴﯿﺮ ﺍﻋﻈﻤﯽ ﻭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﮔﺪﺍﯼ ﺗﻮ
ﺣﺎﺗﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﻋﺠﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﺧﺪﺍ
ﺷﻮﺭ ﻏﻤﺖ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻫﺮﮐﺲ ﮐﻪ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ
ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﺳﺖ ﯾﺪﺍﻻ‌ﻫﯽ ﺷﻤﺎ
ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﻧﺎﻭﺩﺍﻥ ﺑﺎﻡ ﮐﻌﺒﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﻼ‌ ﺷﻮﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺎﮎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻃﻼ‌ ﮔﺮﻓﺖ
ﺣﺘﯽ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺍﻭﺭﻧﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺯ ﭼﺎﯼ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﺴﯿﺤﺎ ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺖ
ﺩﺭﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﻭﻩ ﭼﻪ ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﻪ ﭘﺮ ﺯﺩﯼ
ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﺧﯿﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻭﻑ ﻃﻮﺱ
ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺮﺍﺕ ﯾﮏ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﮔﺮﻓﺖ
 ﺍﻗﺎ ﺗﻮ ﺭﻭﺡ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻗﺮﺍﻥ ﺟﻤﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ
ﺍﺳﻼ‌ﻡ ﺍﺯ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﻘﺎ ﮔﺮﻓﺖ
ﻃﺐ ﺑﺸﺮ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﮐﺠﺎ
ﺩﮐﺘﺮ ﺳﻤﯿﻌﯽ ﺍﺯ ﮐﺮﻣﺖ ﺩﮐﺘﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﺟﻨﺖ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺧﺎﮎ ﺳﺮ ﮐﻮﯼ ﺗﻮ ﮐﺠﺎ
ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺍﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﺿﺮﯾﺤﺖ ﺑﻬﺎ ﮔﺮﻓﺖ

حمید کریمی


تعداد بازديد : 251
سه شنبه 30 تیر 1394 ساعت: 11:43
نویسنده:
نظرات(0)
دوش دیدم از لبت پیمانه حاجت می گرفت از شراب کهنه ات میخانه حاجت می گرفت عاشقی در گریه می زد حرفهایش �

دوش دیدم از لبت پیمانه حاجت می گرفت
از شراب کهنه ات میخانه حاجت می گرفت

عاشقی در گریه می زد حرفهایش را به تو
سرخوشی با نعره ی مستانه حاجت می گرفت

 

عاقلی سودی نمی بخشید ، در کوی جنون
زودتر از هر کسی دیوانه حاجت می گرفت

بی صدا می سوخت شمع و در طواف شعله اش
تا سحر بال و پر پروانه حاجت می گرفت

با همان یک بار در سالی که آمد تا حرم
نوکرت با نام تو روزانه حاجت می گرفت

آنکه دستش بود کوتاه از توسّل بر ضریح
بیشتر از آب سقّاخانه حاجت می گرفت

شاه شاهان جهان هستی تو، پس با این حساب
سائل از درگاه تو شاهانه حاجت می گرفت

نیمه ی شب رفتم از کنج حرم تا شهر شام
پیش بانویی که در ویرانه حاجت می گرفت

محمدقاسمی


تعداد بازديد : 93
سه شنبه 30 تیر 1394 ساعت: 11:22
نویسنده:
نظرات(0)
دل از هرآنچه به غیرتو صاف باید کرد یک عمر در حرمت اعتکاف باید کرد اگر نگاه به قرآن کنید،می فهمید به �

دل از هرآنچه به غیرتو صاف باید کرد
یک عمر در حرمت اعتکاف باید کرد

اگر نگاه به قرآن کنید،می فهمید
به برتری علی اعتراف باید کرد

 

به دست ما که نبوده ، مقدرات خداست
که سجده را طرف آن شکاف باید کرد

ضریح توست همان کعبه ای که می گویند
حدود ایوان تو را مطاف باید کرد

نیاز نیست تو را به سپاه ها بلکه
مقابل تو سپاهی غلاف باید کرد

کسی حریف علی نیست بین این قلعه
تمام خیبریان را معاف باید کرد

نبی بگفت که زهراست ذوالفقارت علی
از این به بعد “دودم”را غلاف باید کرد

یاسین قاسمی


تعداد بازديد : 78
دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت: 12:55
نویسنده:
نظرات(3)
تقدیم به مدافعان حرم(حتما بخونید) من که آرامم و در وقت خودش زلزله امالعجل یا ولی الله بود زمزمه امو�

تقدیم به مدافعان حرم


 من که آرامم و در وقت خودش زلزله ام
العجل یا ولی الله بود زمزمه ام
وای اگر یک سلفی پا به حرم بگذارد
 شده آماده برایش سر تیز قمه ام

بخدا گر قدمی بهر سرش بردارم
داغ او را به دل مادر او بگذارم

گر بپرسی ز حرامی پدرت اهل کجاست؟؟
پدری داشت اگر جایزه ات کوه طلاست
آن که شد دشمن مولا علی و همسر او
مادرش در همه جا در همه جا در همه جاست

بخدا گر قدمی بهر سرش بردارم
تیغ را روی رگ حنجره اش بگذارم

زینبی هستم و با گنبد او هموطنم
به فدای حرمش این قطعات بدنم
بخداوند قسم من هم اویس قرنم
هر که آید به مصافش سر او می شکنم

بخدا گر قدمی بهر سرش بردارم
سنگ داغی روی چشمان ترش بگذارم

دشمن حضرت مولا به کجا می آیی
بهر تخریب سوی کرب و بلا می آیی
وای اگر سر زند از تو غلط بی جایی
بزنم گردنت از ناحیه ی بالایی

بخدا گر قدمی بهر سرت بردارم
سر قناسه به روی بدنت بگذارم


 


جعفر ابوالفتحی

 

وای اگر سید علی حکم جهادم دهد
 


تعداد بازديد : 105
دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت: 1:47
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 1347
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف