ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 2

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 2

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 2

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 2

ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 2
ولادت و شهادت حضرت معصومه (س) - 2
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب

رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت

چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت

خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را

به نام فاطمه آورده است زینب را

 

و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد

دخیل های ضریح برادری وا شد

ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد

برای شاه خراسان چه زینبی آورد

مقامش آینه ای از مدارج پدر است

عجیب نیست که باب الحوائج پدر است

برای تشنه لبان باده را به خم آورد

مزار مادر خود را به شهر قم آورد

عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده

که سنگ مادر سادات را به سینه زده

چه باشکوه به دستان خود علم دارد

از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد

من فراری از این و آن بریده کجا

پناه چادر سر تا فلک کشیده کجا

مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست

به مدح فاطمه ها بهتر از علی ها نیست

تویی تو فاطمه مدح تو نیز قرآن است

برادرت به حقیقت علی ایران است

مجید تال


تعداد بازديد : 439
پنجشنبه 14 مرداد 1395 ساعت: 11:39
نویسنده:
نظرات(0)
آنان که عاشقند به دنبال دلبرند هر جا که می روند تعلق نمی برند از آنچه که وبال ببینند خالی اند عشاق رو

آنان که عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند
از آنچه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار سبکبال می پرند

پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای است
گاهی ملائکند و گاهی کبوترند
دل را به دست هرکس و ناکس نمی دهند
دل داده قدیمی آل پیمبرند
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده موسی بن جعفرند

ما عاشقیم شیعه زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم

ری زاده ایم و مزرعه سبز گندمیم
هر صبح با حسین شما در تکلمیم
ما شیعه ولایت مولا – نسب نسب
سلمان پابرهنه ای از نسل چندمیم
گاهی میان خنده خورشید گریه ایم
گاهی میان گریه زهرا تبسمیم
همسایه حریم تو همسایه خداست
پس صد هزار شکر که همسایه قمیم
آنقدر عاشقان و بزرگان و عالمان
دلداده تواند که ما بین آن گمیم

ای دست گیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات

بالاتر از پریدن پرهاست بام تو
ما ها نمی رسیم به شان مقام تو
خم می شود تمامی دنیا برابرت
ای احترام آل عبا احترام تو
باید هزار بار نشست و بلند شد
وقتی که می رسند بزرگان به نام تو
این شان توست حرمت توست احترام توست
گوید اگر “فداک ابوک” امام تو
آباد گشت قلب زمین زیر پای تو
آباد گشت مسجد دین با کلام تو

یعنی تمام هستی دین مال فاطمه است
یعنی تمام ملک زمین مال فاطمه است

تو آمدی که رحمت دنیای ما شوی
منجی تا قیامت کبرای ما شوی
ما مرده ایم و تو نفست مرده زنده کن
پس واجب است این که مسیحای ما شوی
تو خانمی و جلوه بالای هر سری
اصلا عجیب نیست که آقای ما شوی
تو آمدی که با برکات نسیمی ات
روزی یا امام رضاهای ما شوی
اصلا قرار بود در ایران زمین ما
چون فاطمه بیایی و زهرای ما شوی

مهمان چند روزه ایران خوش آمدی
همشیره امام خراسان خوش آمدی

شهر تو آشیانه ی امن امام هاست
گلدسته ات مطاف شب و روز انبیاست
بانو قسم به پنجره های ضریح تو
این آستانه ای است که باب الرضای ماست
روی در حریم تو زیبا نوشته اند
” اینجا حریم دختر پیغمبر خداست
اینجا به احترام قدم نه – که از شرف
گیسوی حور و بال ملک فرش زیر پاست
اینجا مس تو را به نگاهی طلا کنند
تا اسم اعظم است چه حاجت به کیمیاست”

اینجا مدینه دگر آل فاطمه است
اینجا دل شکسته به دنبال فاطمه است

علی اکبر لطیفیان


تعداد بازديد : 197
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:47
نویسنده:
نظرات(0)
هر کس به احترام مقام تو خم نشد آقا نشد بزرگ نشد محترم نشد دل خسته بود و راهی این آستانه شد دل خسته بو�

هر کس به احترام مقام تو خم نشد
آقا نشد بزرگ نشد محترم نشد

دل خسته بود و راهی این آستانه شد
دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد

گفتند مرقدت حرم آل فاطمه است
با این حساب هیچ کسی بی حرم نشد

این حاجت من است الهی قلم شود
دستم اگر برای تو بانو قلم نشد

باز این چه لطفی است که در حق ما شده
ما شاعرت شدیم ولی محتشم نشد

می خواستم برای تو بهتر از این غزل
من را ببخش آنچه که می خواستم نشد

مجید تال


تعداد بازديد : 179
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:47
نویسنده:
نظرات(0)
تا دلم از نفس افتاد ، پناهم دادی به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی بعد �

تا دلم از نفس افتاد ، پناهم دادی
به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی
صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی
بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی

 

السلام ای همه ی دار و ندار دل ما
حضرت نور ، نگاه تو همه حاصل ما

روبروی حرمت گرم تماشا بودم
غرق در خلسه و در عالم بالا بودم
محو رخسار ضریح تو معلا بودم
آه… انگار که در مرقد زهرا بودم

ما که مدیون تو و لطف خدایت هستیم
همه دلخوش به همین چند روایت هستیم:

“تا قیامت حرمت ، چون حرم فاطمه است”
زائرت شامل لطف و کرم فاطمه است
هرکه در جان و دلش درد و غم فاطمه است
پیش تو در حرم محترم فاطمه است

دست بر دامن تو ذکر توسل کردیم
حیف بی معرفتی شد که تعلل کردیم

هرکه مشتاق تو شد ، عقل به کف آورده
در بیابان ، حرمت “در” و “صدف” آورده
دیدنت حوریه ها بر سر صف آورده
شوق تو مرعشی از شهر نجف آورده

تو که هستی که همه محو کمالت هستند
مرجعیت همه محتاج وصالت هستند

زینب ثانی این طایفه هستی بانو
قفل این قلب مرا خوب شکستی بانو
آمدی در دل هر شیعه نشستی بانو
چشم بر کشور ایران تو نبستی بانو

آمدی تا به برادر برسی ، اما حیف…
تا به آن جسم مطهر برسی ، اما حیف…

مثل زینب غم دوری برادر دیدی
ناله و اشک و پریشانی مادر دیدی
مثل زینب جگر پاره ی خواهر دیدی
تو کجا پیکر صد پاره ی بی سر دیدی؟

تو غم یار کشیدی ، نه که غارت شده ای
نه که آماده ی دوران اسارت شده ای

پوریا باقری


تعداد بازديد : 215
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:46
نویسنده:
نظرات(0)
با نور خویش کرده خدا،جلوه گرتورا بخشیده از جلالت خود،زیب وفر تورا خاتون عالمی،که چنین خواست از ازل

با نور خویش کرده خدا،جلوه گرتورا
بخشیده از جلالت خود،زیب وفر تورا
خاتون عالمی،که چنین خواست از ازل
با آفتاب عصمت خود،مفتخرتورا

معصومه ای(س)ودختر موسی ابن جعفری(ع)
چون جان گرفته،ضامن آهوبه بر تورا
نام تو هست فاطمه(س)ودرمدیح تو
فرموده اند بارها،فداها،پدر تورا
قدوسیان عالم بالانظر کنند
خانم به چشم فاطمه(س)پاتابه سر تورا
ای گل-که وقت شستن صورت، زسلسبیل
آرند آب،حوروپری-روی پر تورا
خورشید،سرزمشرق خاور نمیزند
در هاله ای زنور،نبیند اگرتورا
هرشب ستاره-دوروبرت چرخ میزند
نجوای ماه-مدح وثنا تاسحر تورا
محراب توست،قبلگه پرنیان صبح
درسجده اند زمزم وحِجروحَجر تورا
عِطرنجابت همهءیاسها،سِزاست
قربان کند خلیل،ذبیحی دگر تورا
وقتی به سِیرِعرش،قدم میزنی،به نور
همراه میشوند،هزاران قمر تورا
زیبَد شفاعت همه عالم،زِ مرحمت
در محشر،ای،ملیکهءوالا گُهرتورا
آئینه پوش نجمه(س)و-آنسوی باوری
کی؟میتوان شناخت،در این مختصر تورا
آری-کریمه ای ومرا-رد نمیکنی
دست تهی-شناخته ام اینقدر تورا
در حسرتِ دو دانه ءگندم،نشسته ام
سوگند می دهم،به غم چشم تر تورا
شوقِ وصال-ناقهءتو-کو به کو-کشید
درساوه کرد-دستِ قضا-خونجگر تورا
حاشا به قم -که در قدم دختر امام
گل ریختند-مردمش از بام ودر تورا
داغ وغم وفراق عزیزان-نکرده است
با ساربان وشمر وسنان،همسفر تورا
هرگز-سر برادر تو-روی نی نرفت
با کعب نی،کسی،نزده پای سرتورا
یک نامه ماند-در بَرِ تو-یادگارِ یار
هرگز نکرد پیرهنی-دربه در تورا

علیرضا شریف


تعداد بازديد : 174
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:46
نویسنده:
نظرات(0)
والشمس ضحها شب ما سحر آمد المنت لله که این غصه سرآمد صد چله گرفتیم که آخر خبرآمد از کعبه ی ما جلوه ی ت

والشمس ضحها شب ما سحر آمد
المنت لله که این غصه سرآمد
صد چله گرفتیم که آخر خبرآمد
از کعبه ی ما جلوه ی توحید درآمد

با آمدنش ناظم منظومه ی ما شد
تاج سر ما حضرت معصومه ی ماشد
ریحانه ی موساست!تجلی به زمین کرد
پس اهل زمین را همگی عرش نشین کرد
خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد
چشمان پدر را چقدر فاطمه بین کرد
بانی شده این فاطمه معراج پدررا
جبرییل به پابوسی او ریخته پررا
دربین کریمان شده مشهور کریمه!
زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه
سجاده نشین دروسط طور کریمه
یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه
این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم
با چادر تو تازه مسلمان شده باشیم
ارثیه ی زهراست که پای تو ورم داشت
محراب به یک جلوه ی تو قامت خم داشت
بابودنت این قوم چه میخواست؟چه کم داشت؟
احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت
درپای شما مردن ما عین حیات است
صحن تو برابر به تمام عتبات است
از آینه بندان حرم نور به ما خورد
در صحن تو بی بی سرما خوب هواخورد
درقم به مشام دل ما بوی رضا خورد
هرکس گذرش خورد به این میکده جا خورد
دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست
بی بی بخدا گنبد تو گنبد زهراست
نومید رسیدیم که امید بگیریم
هرنیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم
خوبست به امضای تو تایید بگیریم
یعنی که ازین خانه روادید بگیریم
بیمارترینیم شفارا بده بی بی
پس تذکره کرببلارا بده بی بی
درکشور شیعه سفرت امن و امان بود
هرکوچه زمان گذرت امن و امان بود
برروی شتر دوروبرت امن و امان بود
افتاد به هرجا نظرت امن و امان بود
چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلا
سد گذرت جمع اراذل نشد اصلا
جز گل به سرت ازروی بامی نرسیدست
برمحمل تو چشم عوامی نرسیدست
پایت طرف بزم حرامی نرسیدست
راه تو به دروازه ی شامی نرسیدست
شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد
آتش طرف دامن تو هیچ نیامد
اما به سر عمه بجز زخم ندیدند
قدیسه ی مارا سربازار کشیدند
با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند
بند دل اورا ته گودال بریدند
قداره کشی آمد و سرزیر عبارفت
برنیزه ی اولاد زنا نورخدا رفت..

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 344
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:46
نویسنده:
نظرات(0)
شدم از قبل، مست و شیداتر نیست از چشم من که دریاتر پیش شاهان مقام و مرتبه ى نوکری بوده است بالاتر بین

شدم از قبل، مست و شیداتر
نیست از چشم من که دریاتر
پیش شاهان مقام و مرتبه ى
نوکری بوده است بالاتر

بین اسما هر دو دنیا از
فاطمه نیست با مسمّاتر

تکیه گاه همه است معصومه
جلوه ی فاطمه است معصومه

بین سجاده، ذکر من هرشب
بعد هر یا کریمه شد یارب
بنویسید آمده زهرا
بنویسید پشت هم زینب
مرجع هر سوال بی پاسخ
سند هر حدیث و هر مطلب

شأن او شأن کوثر است آری
دخت موسی بن جعفر است آری

سفره دار تمام مریم ها
بر تو بانو سلام مریم ها
تو کجا و وقار آسیّه
تو کجا و مقام مریم ها
حُکم شد تا کنیزیت بکنند
زندگی شد به کام مریم ها

مرغ یک بام و دو هوای توام
عاشق مشهد رضای توام

جلوه ی شام تا سحر از تو
بال از من، بگو بپر از تو
دوست دارم که زائرت باشم
بی قراری ز من، خبر از تو
چقدر در مسیر می گیرد
روزی خویش رهگذر از تو

بده این بار هم به من توشه
عرفه، یک غروب، شش گوشه

ای صفات شما ثبوتیّه
بزن از برگ یاس پوشیّه
پای بوست همیشه بوده ملک
دست بوست همیشه حوریّه
در کنار ضریح تو دارد
دل مردم هوای سوریّه

بُرد ما را کجا حواله ی تو
محضر عمّه ی سه ساله ی تو

در حرم مثل غالب مردم
دل من شد مسیر مشهد، قم
میکند راه عشق را پیدا
هرکه شد بین زائرانت گم
شده ام کفتر امام رضا
تا بریزی برای من گندم

گرچه ذکر رضارضا دارم
به سرم شور کربلا دارم

اشکت از پرده ی نقاب افتاد
کاروانت در التهاب افتاد
گریه کردی برای آن چشمی
که سر نیزه ها به آب افتاد
گریه کردی به کودکی که سرش
پیش چشم ترِ رباب افتاد

درد اگرچه به سینه ات میتاخت
تب روضه تو را ز پا انداخت

آخرین لحظه های پرزدنت
خوب شد کعب نی نخورد تنت
یا کسی بی هوا نیامده است
سمت انگشت یار بی کفنت
مثل زینب میان لشکر شام
ضربه هایی نخورده بر بدنت

آتش خیمه معبر تو نشد
معجر پاره بر سر تو نشد

شاعر؟؟؟


تعداد بازديد : 379
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:45
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح عنوان این حدیث که از صادق و رضاست بر دوستان آل علی مایۀ رجاست فرموده اند آن دو

حضرت معصومه(س)-مدح

 

عنوان این حدیث که از صادق و رضاست

بر  دوستان  آل  علی  مایۀ رجاست

فرموده اند آن دو امام  بزرگوار

ای شیعه شهر قم حرم اهلبیت ماست

 

ولی الله کلامی زنجانی


تعداد بازديد : 162
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:42
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت و شهادت شجر نور، نوبر آورده بحر توحید، گوهر آورده آسمان ولایت و عصمت به�

حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت و شهادت

 

شجر نور، نوبر آورده

بحر توحید، گوهر آورده

آسمان ولایت و عصمت

بهر خورشید اختر آورده

لاله‌ای سرزده که از فیضش

صد بهار معطر آورده

دختر آورده بانوی اسلام

یا که بر خلق مادر آورده

نجمه، خورشید عالم افروزی

بهر موسی بن جعفر آورده

یا مگر دختر رسول‌الله

زینب از بهر حیدر آورده

پدر و مادرم فدایش باد

که چو معصومه دختر آورده

حبّذا حبّذا که بر سه امام

عمّه و دخت و خواهر آورده

اوّل صبح ماه ذیقعده

آفتابی منّور آورده

آفتابی که ماه و خورشیدش

بوسه از آستان برآورده

جبرئیل از خدا بر این دختر

صلوات مکرر آورده

صدق و اخلاص و صبر زینب را

با جلال برادر آورده

فاطمه عصمت خدای غفور

که به معصومه آمده مشهور

عصمت داور است این دختر

گل پیغمبر است این دختر

بعد زهرا و عمه‌اش زینب

بهترین دختر است این دختر

ز آنچه گفتند در فضایل او

بهتر و برتر است این دختر

گرنه، همچون خدای بی همتاست؟

از چه بی همسر است این دختر

در جلال و کمال و قدر و شرف

تالی مادر است این دختر

لیلةالقدر موسی‌جعفر

سورۀ کوثر است این دختر

پای تا سر رضا و سر تا پا

موسی جعفر است این دختر

دستگیر همه گنهکاران

در صف محشر است این دختر

نخل سرسبز گلبن قرآن

شهر دین را در است این دختر

آفتاب دل امام جواد

بر رضا خواهر است این دختر

مادرش پارۀ تن احمد

بضعۀ حیدر است این دختر

در دو عالم چو مادرش زهرا

بر زنان سرور است این دختر

ماه رخسار آن بتول مقام

نقش گلبوسه دارد از سه امام

عصمت کبریاست معصومه

قبلۀ اولیاست معصوم

بضعۀ پاک موسی‌جعفر

جسم و جان رضاست معصومه

پای تا سر چو عمه‌اش زینب

دخت زهرانماست معصومه

همه خلقند زیر سایۀ او

آفتاب خداست معصومه

درّ تقوی و گوهر عصمت

یم حلم و حیاست معصومه

زخم دل را ز مرحمت مرهم

درد جان را دواست معصومه

بوی عطر بهشت در نفسش

همچو خیر النساست معصومه

این ندا سر دهند، قمّیون

روز محشر، کجاست معصومه

اهل قم خلق را پناه دهید

که پناه شماست معصومه

روضه‌اش جان فزاتر از کعبه

قبلۀ جان ماست معصومه

بین صحن طلا و آینه‌اش

جای سعی و صفاست معصومه

پایتخت حکومتش در قم

به جهان مقتداست معصومه

این جهان و او بود جانش

پدر و مادرم به قربانش

دخت موسی که طور دل حرمش

جان کند زندگی ز فیض دمش

چشم ما و غبار زائر او

دست ما و عنایت و کرمش

از صفّائیه‌اش، صفا خیزد

ارم ماست شارع ارمش

در خیابان آستانۀ او

لرزه افتد فرشته بر قدمش

جنب صحنین او بود رودی

که به هر قطره هست فیض یمش

سالها، روز و شب به فیضیّه

نور دانش دمیده از حرمش

من و مدح کریمۀ عترت؟

به خدا مدح عالم است کمش

هر که در قم زیارتش نکند

بوده بر جان خویشتن ستمش

همه چون اهل قم گدای وی‌اند

از عرب بر گرفته تا عجمش

هر که خاک او نکرد سجود

هست یکسان وجود با عدمش

نه عجب گر فرشتگان آیند

در پی خاکبوسی خدمش

تا بگیری مراد خویش ز وی

به جواد و رضا بده قسمش

فیض عالم از این درت بخشند

آنچه خواهی فزونترت بخشند

عرض حاجت به دخت موسی کن

هر چه خواهی از او تمنّا کن

دست خود زن گره به غرفۀ او

گره از کار عالمی وا کن

از نسیم درش ببر فیضی

بعد از آن معجز مسیحا کن

خیز برگِرد این مزار بگرد

کعبۀ روح را تماشا کن

تربت بی‌نشان فاطمه را

در دل این مزار زهرا کن

چون نگاهت به قبر او افتاد

گفتگو با مزار زهرا کن

با چراغ کریمۀ عترت

خویش را غرق در تجلّی کن

به مزارش بگیر دست دعا

در حریمش نماز برپا کن

عقدۀ دل به مهر او بگشا

دیده از اشک شوق دریا کن

حجّت بن الحسن در این حرم است

سیر ماه جمال مولا کن

ذرّه شو پیش آفتاب رخش

ناز بر مهر عالم آرا کن

دیدۀ دل در این حرم بگشا

سیر دیدار حقتعالی کن

بضعۀ پاک مرتضی اینجاست

خواهر حضرت رضا اینجاست

ای قم از مقدمت بهشت برین

حرمت رشک باغ علیّین

دختر دین و خواهر قرآن

جان طاها، سلالۀ یاسین

قهر تو نار و مهر تو جنت

بغض تو تلخ و حبّ تو شیرین

بندۀ آسمان تو غلمان

خادم درگه تو حورالعین

خاکبوس تو فوج فوج ملک

پرده دار تو جبرئیل امین

دانه چین تو طایران سما

سائلان تو ساکنان زمین

خلعت عصمتت برازنده

نام معصومه حق توست یقین

با ولایت سبک روم ز صراط

گرچه بارم بسی بود سنگین

تو و زهرا و عمه‌ات زینب

آفتاب و مه و ستارۀ دین

نه عجب گر به احترام، پدر

بوسدت همچنان کتاب مبین

گاه رفتم سزد جواد و رضات

آن بود در یسار و این به یمین

حبّ من، بغض من، برای شماست

دین همین است نیست نیست جز این

دین من حبّ دوستان شماست

مذهبم بغض دشمنان شماست

ای تو در دل، مزار تو در قم

وی حریم تو قبلۀ مردم

قرص نانی ز مطبخت خورشید

دانه‌های کبوترت انجم

باغ خلقت ز عطر تو خرم

ملک هستی به بحر جودت گم

تا تو از نسل او ظهور کنی

میل حوّا کشید بر گندم

هم تو آباء سبعه را بانو

هم تو بر امّهات اربعه، امّ

گریه و عجز و ناله، عادتنا

عفو و جود کرم، سجّیتکم

از حریم تو می‌رسد شب و روز

نور بر هشت خلد و نه طارم

نه عجب گر کند به مدح تو صدق

هل اتی، قدر، یذهب عنکم

میوۀ قلب موسی جعفر

مونس جان حجت هشتم

ای مه رخت از مدینه بربستی

اینکه از ساوه آمدی در قم

بود آیینۀ دلت را نقش

از کلام خوش امام ششم

که تجلّی گه قیام، قم است

حرم یازده امام، قم است

ای تجلّی گه خدا دل تو

گل توحید رُسته از گل تو

نخل طوبای موسی جعفر

علم و فضل و کمال حاصل تو

همه اسرار این جهان وجود

مثل آیینه در مقابل تو 

نه همین اهل قم گدای تواَند

که همه عالمند سائل تو

بوده از کودکی عیان به همه

علم تو، فقه تو، مسائل تو

وحی منزل نزول یافت به قم

شد چو آن خاک پاک منزل تو

علمای بزرگ فقه و اصول

همه زانو زده به محفل تو

اهل قم سر بر آسمان بردند

به عنایات و لطف کامل تو

شهر قم کوچه کوچه از در و بام

غرق گل شد به خاطر دل تو

گل چه باشد قسم به حق خدا

جان ما هم نبود قابل تو

سر و پای برهنه، جان بر کف

اشعریّون به گرد محمل تو

دوستان را چراغ دل روشن

کور شد چشم خصم غافل تو

با ورود تو در مدینۀ قم

تافت نور خدا به سینۀ قم

رفت از قم به بانگ قم شیطان

تا تو باشی چراغ محفل آن

قم مدینه شد و تو فاطمه‌اش

خانه‌ات بیت قادر منّان

خاک قم گشته بود کحل بصر

سنگ آن درّ و گوهر و مرجان

بیت موسی بن خزرج از تو گرفت

آبرو همچو روضۀ رضوان

مادرت آنچه در مدینه کشید

همه را کرد شهر قم جبران

گر عدو سوخت بیت زهرا را

شد درِ خانۀ تو گلباران

هفده روز بیشتر نگذشت

مرغ جانت پرید سوی جنان

داغ زهرا دوباره شد تازه

تا تو جان دادی ای فدایت جان

دل ز غم گشت خون و خون شد اشک

ریخت زینب دو دیده‌ات گریان

همه عمر شریف تو بگذشت

با غم و درد و گریه و هجران

سالها می‌گریستی که به ظلم،

پدرت بود گوشۀ زندان

سالها در غم برادر بود

همچو زینب دو دیده‌ات گریان

داشتی درد و رنج و غم، دائم

دیدی از کودکی ستم، دائم

اهل قم سوخت پای تا سرشان

در غم بضعۀ پیمبرشان

خون دل در وجودشان جوشید

اشک، جاری ز دیدۀ ترشان

اشعریّون به گرد تابوتت

دست غم می‌زدند بر سرشان

گویی از ماتم تو جان همه

شد به سختی جدا ز پیکرشان

ارتحال تو در بهار شباب

مردم قم نبود باورشان

صبح روز عزای تو گردید

تیره‌تر از غروب محشرشان

خاک گل شد ز اشک مردم قم

بر، گل در بهار پرپرشان

گویی از دست رفته بود همه

پدر و مادر و برادرشان

چشم مردان ز اشک خونین سرخ

همه زنها سیاه معجرشان

همه یاقوت اشک باریدند

شد نهان تا به خاک گوهرشان

روز دفن جنازه‌ات، سادات

گریه کردند بهر مادرشان

داغ بابت نرفته بود از یاد

ماند بر سینه داغ دیگرشان

گر چه جانت ز غم رسید به لب

بدنت، روز دفن گشت، نه شب

بی تو طوطیّ جان ترانه نداشت

دانه جز اشک دانه دانه نداشت

دل نورانی تو در همه عمر

جز غم و غصّۀ زمانه نداشت

پدرت در خزانه بعد رضا

چون تو دردانه‌ای یگانه نداشت

داشت غیر از تو دختران دگر

مثل تو دختری به خانه نداشت

غم هجران تو را به هر سو برد

همچو مرغی که آشیانه نداشت

مثل تو، ای کشیده کوه فراق

هیچکس بار غم به شانه نداشت

جغد غم، ای بهشت خوبیها

به جز از سینۀ تو لانه نداشت

وای در روز حشر بر چشمی

کز غمت خون دل روانه نداشت

گر چه در موج غصّه جان دادی

بدنت جای تازیانه نداشت

حرم تو نشان شهر قم است

حرم مادرت نشانه نداشت

آتش خانه‌اش بدان وسعت

چون شرار دلش زبانه نداشت

آنکه سیلی به روی زهرا زد

غیر بغض علی بهانه نداشت

می‌سزد خون چکد ز دیدۀ تو

در غم مادر شهیدۀ تو

اهل قم، سرفراز و مفتخرند

پیرو عترت پیامبرند

اهل قم، گر ز جان خود گذرند

از شما خاندان نمی‌گذرند

اهل قم، در کلاس مکتب عشق

از همه خلق سرفرازترند

اهل قم، در حمایت از عترت

همه همدست و یار یکدگرند

اهل قم، در ریاض مهر علی

همگان برگهای یک شجرند

اهل قم، روز میهمانداری

میهمان را چو جان خود شمرند

اهل قم، کی چو اهل شام به ظلم

میهمان را سوی خرابه برند

اهل قم، کی چو کوفه مهمان را

با لب تشنه سر ز تن ببرند

اهل قم، گر یتیم را بینند

تا ابد اشک ریز و نوحه گرند

اهل قم، فخر عالمند همه

شعلۀ شعر «میثمند» همه


تعداد بازديد : 207
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:41
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-ولادت روزی طبع مرا باز کرامت کرده آنکه همواره به این سینه عنایت کرده از خودش دم زده

حضرت معصومه(س)-ولادت

 

روزی طبع مرا باز کرامت کرده

آنکه همواره به این سینه عنایت کرده

از خودش دم زده در شعر قیامت کرده

باز هم از کرم فاطمۀ معصومه

دل من شد حرم فاطمۀ معصومه

چقدر شهر قم امروز مسافر دارد

چقدر کوچه به سمت حرم عابر دارد

وه که اینجا چقدر فاطمه زائر دارد

حرم مادر سادات همین است اینجا

قم نگو، بلکه بگو شهر مدینه است اینجا

باز هم نور بهشتی خدا تابیده

خاتم از سدرۀ حق کوثر دیگر چیده

این گلابی که خدا بر سر ما پاشیده

عطرش از باغ وجود گل حورا آمد

ید بیضاست که در خانۀ موسا آمد

دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام

خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام

عمه ی جود و عطا، حضرت معصومه سلام

ای کریمه سند حوزه و دین هستی تو

بخدا شافعۀ اهل زمین هستی تو

با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است

یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است

بذل جان در سر بازار رضا قیمتی است

هر چه دارم همه از آل محمد دارم

شکر، در کشور ایران قم و مشهد دارم

به دلم آینه بندان حرم شوکت داد

ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد

قم ز لطف تو به ایران چقدر عزت داد

تا در ایران علم نهضت روح الله است

دست کفار به سمت حرمت کوتاه است

ای که تو عمه سادات شدی چون زینب

باعث فخر و مباهات شدی چون زینب

یک تنه فاطمه مرآت شدی چون زینب

کاش زینب حرمش چون تو در این میهن بود

نزد ما گنبدش از هر خطری ایمن بود

عمه ات زینب کبری چقدر غم دیده

بی برادر که شده از همگان رنجیده

دشمنش وقت اسارت به غمش خندیده

جای دارد که بمیرند تمام عالم

دختر فاطمه و هلهله ی نامحرم

 

امیر عظیمی


تعداد بازديد : 411
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:39
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح قسمْ به صبح دل انگیز این حرم، بانو جهانِ ماست بدون تو چون عدم، بانو هزار و یك در

حضرت معصومه(س)-مدح

 

قسمْ به صبح دل انگیز این حرم، بانو

جهانِ ماست بدون تو چون عدم، بانو

هزار و یك در رحمت به روی ما وا شد

چو آمدیم به صحن تو صبحدم، بانو

نمی شدیم جدا از حریم تان، حتّیٰ

نداشتیم اگر داغ و درد و غم، بانو

از آستان ملك پاسبان تان، عُمری ست

ندیده ایم بِوالله، جُز كرم، بانو

نفس نفس زدن ماست وقف نوكری ات

چرا كه فرصت عُمْر است مُغتـنم، بانو

اگرچه خاك كف پات نیستیم، امّا

غبار راه تو هستیــم دست كم، بانو

دُرُست، بهره ای از شاعری نبردم من

ولی به عشق شما می زنم قلم، بانو

درون پوست خود از شعف نمی گُنجم

همین كه دور و برت می زنم قدم، بانو

یكی دو تا كه نه، اینجا هزارها سائل

شدند یك شبه نزدِ تو مُحتشم، بانو

امام زاده ی بی مثلِ واجبُ التَّعظیم

به محضر تو فلك گشته است خَم، بانو

چو میرزای قمی و چونان بروجردی

مجاوران تو هستند محترم، بانو

مُدام در ره اثباتِ جُرم می كوشد

كسی كه شد به ولای تو مُتّهم، بانو

به راه روزی خود گرچه لنگ هم بزنیم

نمی خوریم به اسم شما قسم، بانو

رواست این كه بخوانیم زینبت وقتی

دو خواهرید، ز هر حیث مثل هم، بانو

 

محمد قاسمی


تعداد بازديد : 433
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:38
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح معصومه یی کریمۀ والای اهلبیت گنجینۀ ولایت کبرای اهلبیت اخت الرّضا و دختر موسی

حضرت معصومه(س)-مدح

 

معصومه یی کریمۀ والای اهلبیت

گنجینۀ ولایت  کبرای اهلبیت

اخت الرّضا و دختر موسی بن جعفری

قبرت به قم نشان تجلای اهلبیت

 

ولی الله کلامی زنجانی


تعداد بازديد : 145
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:38
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح بانو همیشه خیر شما میرسد به ما از تو چقدر بوی رضا میرسد به ما شاعرشدم که دعبل در�

حضرت معصومه(س)-مدح

 

بانو همیشه خیر شما میرسد به ما

از تو چقدر بوی رضا میرسد به ما

شاعرشدم که دعبل دربارتان شوم

هرچه نمیرسد،که  عبا میرسد به ما

این شور هیئتی جوانان شهرمان

از آب شور شهر شما میرسد به ما

وقتی مزار حضرت زهرا مزار توست

بوی بهشت هم زِ دوجا میرسد به ما

از لطف بیکرانه ی تو جمکرانی ام

از هرسه شنبه حس دعا میرسد به ما

بانو جواب پرسش من را خودت بده

آیا برات کرببلا میرسد به ما؟

 

سجاد خودسیانی


تعداد بازديد : 183
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:37
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-ولادت چیست جان، جان نثار معصومه چیست گل، از تبار معصومه صلوات و سلام آل رسول هدیۀ م

حضرت معصومه(س)-ولادت

 

چیست جان، جان نثار معصومه

چیست گل، از تبار معصومه

صلوات و سلام آل رسول

هدیۀ ما نثار معصومه

با کریمه کرامت احیا شد

دست تقدیر یار معصومه

ماه ذیقعده هدیۀ زهراست

ابر رحمت بهار معصومه

دهۀ پر کرامت رضوی

نمی از اعتبار معصومه

مظهر اقتدار و قدرت کیست

قدرت آشکار معصومه

أمة الله بعد فاطمه اوست

بندگی افتخار معصومه

سالها بیقرار و بیتابش

پدر بیقرار معصومه

ماهها بود که امام رضا

میکشید انتظار معصومه

زینب دوم بنی هاشم

خالقش رازدار معصومه

نوری از فاطمه درخشید و

شد سراسر دیار معصومه

خلأ بارگاه زهرایی

پر شود با مزار معصومه

زندگی در کنار سلطانش

بهترین روزگار معصومه

باب حصن حصین سرمد اوست

تا به قم امتداد مشهد اوست

سحر آنشب عشق دیگر داشت

خلقت آنروز دست برتر داشت

طالع فجر و دختر خورشید

آسمانها چقدر اختر داشت

فرش با عرش گفتگو میکرد

کیست چون من که تاج، بر سر داشت

کیست این بانوی مجلله که...

مقدم او صفای دیگر داشت

با تبسم امام کاظم گفت:

همچو معصومه ام که دختر داشت

خندۀ او دل پدر را برد

دیده سوی رضا مکرر داشت

چهره، گویای همتی والا

وجهه اش ، وجهۀ پیمبر داشت

از همان ابتدا که دیده گشود

هیبت و اقتدار حیدر داشت

فاطمی خلق و فاطمی سیرت

نور زهرا و عطر کوثر داشت

بانویی مثل زینب کبری

دل محزون و دیدۀ تر داشت

روز اول که دیده اش وا شد

همچو زینب غم برادر داشت

دور تا دور از برادرها

گل ستانی پر از صنوبر داشت

همه را مرد راه مولا ساخت

نیتی تا قیام رهبر داشت

غربت حضرت رضا را دید

یاری اش کرد و کربلا را دید

کلماتش تمام، وحیانی

حرکاتش تمام، قرآنی

نام نیکش محدثه، یعنی:

با مسمی ترین سخندانی

عالمه بودن و مطیع امام

این همان معنی مسلمانی

پدرش گفت:جان بقربانت

که همه فقه را تو می دانی

مجتهد پرور و مجاهد ساز

داده در راه دوست قربانی

دورۀ اختناق عباسی

خفقان را شکست، طوفانی

او که دیده امام در تبعید

او که دیده امام زندانی

نهضتی با برادرانش کرد

در ره دلبر خراسانی

اولین کربلای ایران را

او رقم زد برای ایرانی

چون صدای قیام او پیچید

متحد شد سپاه ایمانی

گر چه هجده برادر از کف داد

و خودش کشته شد به آسانی

همچو زینب نشد اسیر اما

همچو زینب ندید مهمانی

شام تا کوفه تازیانه نخورد

سنگ و سیلی نخورد هر آنی

قم از او یافت چونکه خوشنامی

هدیه شد انقلاب اسلامی

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 229
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:37
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-ولادت از خاک در عشق تیمم گیرید در دست گلی غرق تبسم گیرید از یمن قدوم حضرت معصومه عی�

حضرت معصومه(س)-ولادت

 

از خاک در عشق تیمم گیرید

در دست گلی غرق تبسم گیرید

از یمن قدوم حضرت معصومه

عیدی زکف امام هشتم گیرید

 

سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 209
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:36
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-ولادت ای روزهای تار ای شب های دور از ماه ای بیقراری های دائم با دلم همراه ای بغض های�

حضرت معصومه(س)-ولادت

 

ای روزهای تار ای شب های دور از ماه

ای بیقراری های دائم با دلم همراه

ای بغض هایی که می آیید از سفر ناگاه

باری اگر شوق سفر دارید بسم الله

ای بغض های بیقرار روز و شب هایم

من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم

هرچند گریانم تبسم میکنم امشب

بی تاب رو بر جانب قم میکنم امشب

در کوچه هایش خویش را گم میکنم امشب

انگار با زهرا تکلم میکنم امشب

در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست

با قم نمایی دیگر از آن آشنا پیداست

ای آشنای بیقراری های این مردم

با تو رسیده تا مدینه پای این مردم

رنگ حقیقت یافته رویای این مردم

یا فاطمه یا حضرت زهرای این مردم

ای حامی امروز من فردا مرا دریاب

یا فاطمه در حشر چون دنیا مرا دریاب

اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را

بشنو صدای خنده ی موسی بن جعفر را

دریاب شور اشک های شوق مادر را

حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را

معصومه خانم چشم تا وا میکند امشب

دیده به رخسار رضا وا میکند امشب

آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد

پیچید یاس و باز هم عالم معطر شد

شأن نزولش آیه های سبز کوثر شد

امروز در تقویم شیعه روز دختر شد

بانوی عالم حفظ کن دنیا و دینم را

دریاب خانم دختران سرزمینم را

در خاک مرده بذرهای علم می کاری

فیض حضورت در تمام حوزه ها جاری

در سایه ات دفن اند عالم های بسیاری

گلپایگانی ، حائری ، علامه ، خوانساری

شاگردهای مکتب ات استاد افلاک اند

صدها چو بهجت در جوار تربتت خاک اند

آه ای کریمه ای ملیکه عمه ی سادات

با کوله باری آمدم لبریز از حاجات

با دست خالی آمدن از پیش تو هیهات

پس باز قسمت کن که مثل اغلب اوقات

تا که به زودی زائر صحن رضا باشم

آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم

 

محمد بیابانی


تعداد بازديد : 155
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:36
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-ولادت یزدان به بشر آینـه ای انور داد یک عالِمــه و کریمــۀ دیگـر داد امروز خدا به د�

حضرت معصومه(س)-ولادت

 

یزدان به بشر آینـه ای انور داد

یک عالِمــه و کریمــۀ دیگـر داد

امروز خدا به دست جبریل امین

یک دستۀ گل به موسی جعفر داد

 

سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 207
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:34
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح در شان و مقام، به که دختر باشد معصومه شده است تا که خواهر باشد مانده است به مشهد

حضرت معصومه(س)-مدح

 

در شان و مقام، به که دختر باشد

معصومه شده است تا که خواهر باشد

مانده است به مشهد برود یا شیراز

قم ماند که بین دو برادر باشد

***

مانند کبوتری که بالش خسته است

بیمار شده است و از پریدن خسته است

تا قم به هزار زحمت آمد از بس

خواهر به برادران خود وابسته است

***

یک روز عجیب محترم خواهم شد

محبوب ترین خاک عجم خواهم شد

معصومه به قم اگر نگاهم بکند

من کاشی سر در حرم خواهم شد

 

محسن ناصحی


تعداد بازديد : 161
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:34
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت معصومه(س)-مدح ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد جاده ‌ی عشق تمایل به سوی قم دارد حسرت از سینه

حضرت معصومه(س)-مدح

 

ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد

جاده ‌ی عشق تمایل به سوی قم دارد

حسرت از سینه‌ ی لبریز غمم رفت و کنون

شوق در خاطر بی تاب ، ترنم دارد

بال سجاده‌ ی دل رخصت پروازش را

از غبار حرم قبله‌ ی هفتم دارد

بغض های گلویم پیش شما ای بانو

با لب گریه ام اظهار تکلم دارد

بی نگاه کرمت همت ما بی اثر است

قطره‌ ی دور ز دریا چه تلاطم دارد ؟

آب شور حرمت را بچشد گر زخمی

تا قیامت لب او میل تبسم دارد

از شما غیر شما هر چه بخواهم ضرر است

لب دریا چه کسی قصد تیمم دارد ؟

در صلاتین سر ظهر حرم می بینم

لذت بیشتری رکعت هشتم دارد

 

سید محمد مظلومان


تعداد بازديد : 171
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:32
نویسنده:
نظرات(0)
بمناسبت میلاد حضرت معصومه (سلام الله علیها) عاشقی از تبار سلمانم صاف و ساده شبیه بارانم غیر نام تو ر

بمناسبت میلاد حضرت معصومه (سلام الله علیها)

عاشقی از تبار سلمانم
صاف و ساده شبیه بارانم
غیر نام تو را نمیدانم
زایرم گرد و خاک ایوانم

آمدم تا کنی تو مهمانم

شب میلادت از دم خانه
جان سپردم به دست جانانه
چون کبوتر رها و مستانه
راهی قم شدم پی دانه

مورم و عاشق سلیمانم

کن قبول از گدای خود کم را
بیت های کمی منظم را
قلب از مهر تو مکرم را
خوان تو داده نان دو عالم را

سایل تکه ای از آن نانم

فاطمه مظهری رفیق خدا
زینب دیگری به بیت ولا
بهترین خواهر امام رضا
مریمی، هاجر، آسیه ، حوا

لقبت جنت است میدانم

با گدایی به محضرت ای دل
شد ملک به فرشته گی نایل
ای کرم با کرامتت کامل
بر دل من قدم گذار "ادخل"

" نه" نیاور بیا نرنجانم

آمدی قم شبیه جنت شد
با حضور تو شهر برکت شد
خاک شورش حریم عزت شد
قسمت مردمش شفاعت شد

پس به پای تو زار و گریانم

مشعل علم را فروزاندی
جسم عقله نگاه سن جاندی
سوز لرون عین بطن قرآندی
منه عشقون دلیل ایماندی

دین و ایمان و روح و ریحانم

کوه خضر از نگات پاینده
جمکران هم" به تو پناهنده
"پادشاه قم است زیبنده
بر تو ای آفتاب تابنده

گرد گنبد چو باد رقصانم

صنع قرآن و بطن یاسینی
مستجابی همیشه آمینی
من شنیدم خدای مسکینی
ای که احوال ذره میبینی

زیر پای تو ذره می مانم

راس زنها و اشجع الناسی
عقل کامل دیار احساسی
از ولایت معطری یاسی
رب و مربوب شیخ عباسی

پادشاهی و تحت فرمانم

جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 109
سه شنبه 12 مرداد 1395 ساعت: 12:00
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 19
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف