مدح و ولادت امام علی ع - 5

مدح و ولادت امام علی ع - 5

مدح و ولادت امام علی ع - 5

مدح و ولادت امام علی ع - 5

مدح و ولادت امام علی ع - 5
مدح و ولادت امام علی ع - 5
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام علی(ع)-مدح ای گلرخ دل‌فریب خودکام وی دلبر دل‌کش دل‌آرام شد وقت که باز دور ایام گامی بزند مو�

امام علی(ع)-مدح

 

ای گلرخ دل‌فریب خودکام

وی دلبر دل‌کش دل‌آرام

شد وقت که باز دور ایام

گامی بزند موافق کام

برخیز تو نیز آسمان وار

یک‌روز به‌کام ما بزن گام

بستان و بده بگو سرودی

برخیز و برو بیا بزن جام

چون خرمن گل به عشوه بنشین

چون سرو روان به جلوه بخرام

از شام به‌ عیش کوش تا صبح

وز صبح به طیش باش تا شام

امروز بگو مگر چه روز است

تا گویمت این سخن به اکرام

موجود شد از برای امروز

آغاز وجود تا به انجام

امروز ز روی نص قرآن

بگرفت کمال، دین اسلام

امروز به امر حضرت حق

شد نعمت حق به خلق اتمام

امروز وجود پرده برداشت

رخساره‌ی خویش جلوه‌گر داشت

وقت است که باز جام گیریم

از لعل لب تو کام گیریم

آهوی رمیده‌ی دو چشمت

رام ار نشود به دام گیریم

یک بوسه حلال‌وار از آن لب

گر می‌ندهی حرام گیریم

چشم تو به عشوه خون ما ریخت

از لعل تو انتقام گیریم

از گیسوی تو کمند سازیم

از ابروی تو حسام گیریم

از صف‌زده خیل مژگانت

فوجی سپه نظام گیریم

یک رویه بدین سلاح و لشکر

ملک دو جهان به کام گیریم

امروز که عیش قدسیان است

ما نیز قدح مدام گیریم

خورشید می و هلال ساغر

از دست مه تمام گیریم

یک ره به حرم یکی به دیر است

ما زین دو بگو کدام گیریم؟

زهاد قدح ز حور و غلمان

ما از کف تو غلام گیریم

دستار دهیم رهن و جامی

از باده‌کشان به وام گیریم

هم باده علی‌الرئوس نوشیم

هم بوسه علی‌الدوام گیریم

جبریل صفت بیا در این بزم

ساغر بدهیم و جام گیریم

این نغمه به روز و شب سراییم

وین زمزمه صبح و شام گیریم

از خلق جهان علی غرض بود

او جوهر و ماسوی عرض بود

بودند علی و ذات احمد

یک نور به بارگاه سرمد

چون عهد وجود گشت معهود

چون مهد شهود شد ممهّد

آیینه شکافت از تجلی

یک جلوه بتافت در دو مشهد

یک شمع فروخت در دو روزن

یک روح شد از دو تن مجسّد

عین هم و غیر هم چه حرفی

کش خوانی مدغم مشدّد

این نکته نه من ز خود سرایم

کش خوانده خدای نفس احمد

ای کآینه‌ای تحیر افزا

وی آینه‌ی جمال سرمد

اسلام به نام توست برپا

ایمان به حسام تو مشیّد

ای وصف رخ تو بی‌تناهی

وی مدح لبت فزون‌تر از حد

تا روز ازل اگر به تکرار

تضعیف کنم حروف ابجد

از مدح تو یک ز صد نگویم

کاوصاف تو را نمی‌توان عد

هرگز نکند خدا قبولش

آن‌را که تو از نظر کنی رد

مهر تو اگر نبود در خلد

هرگز نشدی کسی مخلّد

قهر تو اگر نبود در نار

هرگز نشدی کسی موبد

زاهد همه ساله مست نامت

عارف همه روزه مست جامت

ای اسم تو اصل هر مسمّا

وی جسم تو جان جمله اشیا

وصف تو فزون ز حد امکان

مدح تو برون ز حد احصا

در مدح تو سوره‌ای‌ست یاسین

در وصف تو آیتی‌ست طاها

مداح نبی، مدیح قرآن

گوینده جناب حق‌تعالی

گیتی همه قالب و تواش روح

عالم همه صورت و تو معنی

در کاخ دویی تو بودی اول

این است بیان نقطه‌ی با

از خصم تو گفت حق به‌ قرآن

چندین به کنایه لات و عزّی

یک جلوه ز چهره‌ی تو تابید

در بزم‌گه دنی تدلّی

آن‌خال نهفته زیر گیسو

چون ماه گرفته لیل یلدا

از مهر رخش گرفت پرتو

وز عکس لبش فزود لالا

تابید به ممکنات نورش

گردید عیان ذوات اشیا

از نقطه‌ حروف یافت ترکیب

وز حرف خطوط شد هویدا

زین نقطه که بود قطب ایجاد

هرچ از کم و بیش گشت پیدا

زین بیش سخن نمی‌توان گفت

این است کمال عقل دانا

زین تعمیه عقل حیرت افزود

تا لعل تو حل کند معمّا

چون پای خرد به گل فرو رفت

وز سر بگذشت آب دریا

این سرّ نهان نگفته خوش‌تر

وین راز درون نگفته اولی

جبریل بریخت پر در این کوی

گنجشک کجا و صید عنقا

جایی که بسوخت بال جبریل

ما را دل و جان بسوزد آنجا

آنجا که عقاب پر بریزد

از پشه‌ی لاغری چه خیزد؟

روی تو که قبله‌ی صلوة است

مجموعه‌ی عالم صفات است

عنوان تجلی ظهور است

دیوان کمال حسن ذات است

افزون ز مدارج عقول است

بیرون ز جهات ممکنات است

سردفتر مصحف وجود است

سرلوح کتاب کائنات است

جز مدح تو هرکه هرچه گوید

دانسته یقین که ترّهات است

ابروی تو قبله‌ی نماز است

گیسوی تو عروه‌ی نجات است

لعل لب تو که خود معماست

حلّال جمیع مشکلات است

زلف کج تو که خود پریشان

بی‌شائبه جامع‌الشتات است

بر لعل لبت مگر خط سبز

خضر از پی چشمه‌ی حیات است

عهدی ز الست با تو بستیم

آن عهد همیشه باثبات است

نوشد ز لب تو کوثر آن‌کس

کز خط تو در کفش برات است

از چشمه‌ی قند می‌خورد آب

آن ‌سبزه که نام او نبات است

وصف رخ تو نگفته خوش‌تر

این راز نهان نهفته خوش‌تر

آیینه‌ی کبریا علی بود

مرآت خدانما علی بود

پیری که به ‌بر نمود تشریف

از خلقت «هل‌اتی» علی بود

شاهی که به سر نهاد دیهیم

از افسر «إنّما» علی بود

هر نامه که شد فرود از حق

در مدحت مرتضی علی بود

هر جلوه که کرد چهره‌ی دوست

بر خاطر اولیا علی بود

هر نامه که از خدای، جبریل

آورد به مصطفی علی بود

یک حرف بس‌ست اگر کسی هست

در خانه که حرف با علی بود

آن نقطه‌ی «با» که پیش یکتا

پشتش به دعا دوتا علی بود

با ختم رسل عیان و پنهان

با سایر انبیا علی بود

بر موضع خاتم نبوت

آن کس که نهاد پا علی بود

کام همه را روا علی بود

درد همه را دوا علی بود

... بر دوش نبی که برتر از عرش

آن کس که نمود جا علی بود

آن کش به احد نمود احمد

از «ناد علی» ندا، علی بود

شایسته‌ی «هل اتی» علی بود

زیبنده‌ی «لافتی» علی بود

آن شه که قبول خواهد از لطف

فرمود مدیح ما علی بود

آن پرده فکن که پرده برداشت

از «لوکشف الغطا» علی بود

بی‌پرده بگو علی خدا نیست

لیکن ز خدای هم جدا نیست

 

میرزا حبیب خراسانی


تعداد بازديد : 201
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:36
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح با خاك پایت گاه گاهی همنشین هستی یعنی اگر چه آفتابی ذره بین هستی فرقی نكردی،كودكی

امام علی(ع)-مدح

 

با خاك پایت گاه گاهی همنشین هستی

یعنی اگر چه آفتابی ذره بین هستی

 فرقی نكردی،كودكی ات هم بزرگی بود

از اول این بودی و تا آخر همین هستی

آغاز و پایانی نداری ،ما كه می دانیم

از نقطه چین بودی تو و تا نقطه چین هستی

هم آفرین بر آنكه مولا آفرین بوده

هم آفرین بر تو كه انسان آفرین هستی

هرشب چهل منزل تو را دیدند اما نه

هرشب تو در آغوش رب العالمین هستی

"مؤمن"خودش را خوانده درقرآن خدا از چیست؟!

فرموده تنها تو"امیرالمؤمنین"هستی

ایمان تو كفر مرا دیگر درآورده است

از مرگ تلخ طلحه هم اندوهگین هستی

دار و ندارش را امین مكه دستت داد

از بس امین الله فی ارضه،امین هستی

سر در تنور خانه ی بیوه زن كوفه

گرم حدیث نفس هستی شرمگین هستی

سر در تنور خانه ی بیوه زن كوفه

یاد سری مجروح و خاكستر نشین هستی

 

محسن عرب خالقی


تعداد بازديد : 85
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:35
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-ولادت پدر خاك آمده به زمین از فراسوی قله ی ادراك رونمایی شده است در خلقت دومین قید جمل�

امام علی(ع)-ولادت

 

پدر خاك آمده به زمین

از فراسوی قله ی ادراك

رونمایی شده است در خلقت

دومین قید جمله ی لولاك

 

من چه گویم ز شان مادر او

بی نظیری كه بی نظیر آورد

غیر از این نیست وصف بنت اسد

دختر شیر بود و شیر آورد

 

مستجیری به مستجار آمد

روح تازه گرفت بیت عتیق

كعبه ای كه علی درونش نیست

چون ركابی شود بدون عقیق

 

صاحب خانه رفته در خانه

دیگر اذن دخول لازم نیست

حیدر از حفظ بود قرآن را

با وجودش نزول لازم نیست

 

بین آغوش احمد مكی

آیه هایی ز مومنون می خواند

عقل كل بود و با كراماتش

عاشقان را سوی جنون می خواند

 

كعبه تنها نه زادگاه علی

در نجف نیز خاك او كعبه است

سجده آورده ایم سمتش چون

اولین سینه چاك او كعبه است

 

ملك الموت پیشمرگش بود

او كه شاگرد ذوالفقار علی است

خلقت اهل بیت كار خداست

مابقی هرچه هست كار علی است

 

كیست مولا، همان كه در كعبه

بر روی شانه ی پیمبر رفت

شانه های نبی همان عرش است

حیدر از عرش هم فراتر رفت

 

گردش روزگار دست علی است

كهكشان دانه های تسبیحش

درِ خیبر شكسته، چیزی نیست

فتح آن قلعه بود تفریحش

 

چند سالی درست قبل ازل

زندگی را شروع كرده علی

هر زمان رزق می رسد از راه

شك ندارم ركوع كرده علی

 

شب معراج مصطفی حس كرد

در پس پرده روبروی علیست

به گواه فمن یمت یرنی

بازگشت همه به سوی علییست

 

محمد رسولی


تعداد بازديد : 213
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:34
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح برجای بماند از تو یک رد کافیست از عشق نشانه ای در این حد کافیست درک تو فقط حد رسول ا�

امام علی(ع)-مدح

 

برجای بماند از تو یک رد کافیست

از عشق نشانه ای در این حد کافیست

درک تو فقط حد رسول الله است

یک شیعه اگر تو را بفهمد کافیست

 

قال ابو عبد الله(ع): العجب یا حفص لما لقى على بن ابى‏طالب!! انه کان له عشرة الاف شاهد لم یقدر على اخذ حقه و الرجل یاخذ حقه بشاهدین. بحار الانوار: 37، 140.

امام صادق(ع) فرمود: اى حفص! شگفتا از آنچه على بن ابى طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدیر) نتوانست‏ احقاق حق کند ، در حالى که شخص با دو شاهد حق خود را مى‏گیرد

 

هادی جانفدا


تعداد بازديد : 47
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:34
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح ای طالب معرفت ! «ولی» را بشناس آن جان ز عشق مُنجلی را بشناس زیبنده ی او مقام «عبدالل

امام علی(ع)-مدح

 

ای طالب معرفت ! «ولی» را بشناس

آن جان ز عشق مُنجلی را بشناس

زیبنده ی او مقام «عبداللهی» ست

در مکتب بندگی ، علی را بشناس

***

خوبست به معرفت اشارت دادن

دل را به حقیقت ولایت دادن

ای خوب ! سعادتی از این برتر نیست :

بر بندگی علی شهادت دادن

***

مولاست علی ، ولی نمی دانی هیچ

از مرحله غافلی ، نمی دانی هیچ

تا مذهب و مسلک ات «علی اللهی» ست

پیداست که از علی ، نمی دانی هیچ !

***

مولا ! مددی که از شما بنویسم

با لهجه ی معرفت تو را بنویسم

می ترسم از این که از محبت مولا

کافر شوم و تو را خدا بنویسم !

***

با مهر علی ، ز حق جدایی زشت است

با نفسِ حریص ، هم نوایی زشت است

با ذکر علی ، تو طالب عزت باش

درویش ! به نام او ، گدایی زشت است

***

هر چند علی خلاصه ی قرآن است

سرمایه جاودانه ی ایمان است

ای مرد ! خدا مخوان علی را ، شرک است

او اسوه بندگی ست ، او انسان است

***

از فصل علی ، نخوانده ای جز نامی

در درس علی شناسی ای دل خامی

آیینه ی بندگی ست مولا ، توبه !

این آینه را چرا خدا می نامی ؟

***

در شأن علی ، کتاب حق نازل شد

میراث رسول را ، علی قابل شد

یک عمر ثنای ذات یکتا را گفت

با بندگی خدا ، علی کامل شد

***

عرفان علی ، مرام درویشی نیست

با لهجه دین ، خرافه اندیشی نیست

عرفان علی ، حضور در میدان است

آیین و مرام انزواکیشی نیست

***

این مرد که مذهبی ندارد جز ریش

بر خویش نهاده نام پیر و درویش

در چشم و زبان او علی ، الله است

فریاد از این جماعت کفر اندیش !

***

هر کس که مرام او «علی اللهی» ست

تردید مکن که در صف گمراهی ست

ای خوب ! علی ، خدا نه ،عبدالله است

او اسوه ی کامل «خداآگاهی» ست

***

او را ز خدا ، جدا نباید نامید

بی زمزمه ی ثنا ، نباید نامید

او بنده ترینِ بندگان حق است

او را به خدا ، خدا نباید نامید

***

ای دل شدگان ! علی ، ولی الله است

گوینده ی «لا اله الا الله» است

هر کس که حدیث دیگری می گوید

سوگند به نور ، مشرک و گمراه است

***

او روح مُکرم است ، بشناسیدش

قرآن مجسم است ، بشناسیدش

او روح نماز و قبله توحید است

او وارث آدم است ، بشناسیدش

***

هر چند علی سرشته از این خاک است

از گرد تعلق  زمین او پاک است

با سلسله فرشته ها محشورست

سرمنزل جان پاک او ، افلاک است

***

شعر علوی ، تبسم حق بینی ست

از باغ بلوغ معرفت گل چینی ست

هر کس که به این مرام و آیین باشد

تردید مکن که شاعر آیینی ست

***

حضرت علی علیه ‏السلام فرمود: «لا تتجاوزوا بنا العبودیة ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا و إیاکم و الغلوّ کغلوّ النّصاری فإنّى برى‏ءٌ من الغالین».  (بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۷۴ )

ترجمه : ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه‏ السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّکنندگان بیزارم.

 

 

رضا اسماعیلی


تعداد بازديد : 313
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:33
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح و ولادت برای گفتن از او پای شعر هم به گِلْ است قلم به دست من حتّی هنوز هم دو دل است چ�

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

برای گفتن از او پای شعر هم به گِلْ است

قلم به دست من حتّی هنوز هم دو دل است

چگونه واژه بگیرد به کار چون خجل است

که جان سپردن شاعر ز عجز، محتمل است

به ذره گر نظرِ لطفِ ماهِ من نرسد

به آسمانِ وصالش نگاه من نرسد

قلم به دست من امشب به شور آمده است

دوباره موسیٖ جانم به طور آمده است

دوباره بانگ أَنَا الله ز دور آمده است

بیا که جلوه ی مستورِ نور آمده است

بیا که شاه و گدا همنشین هم شده اند

دگر دعا و اجابت قرین هم شده اند

زمین مکّه کند فخر بر سمٰا امشب

رسد ز سوی سماوات این ندا امشب

رسیده آیت تطهیر و هَلْ أَتیٰ امشب

رسیده نَفْسِ پیمبر، ولیّ ما امشب

برای هرچه خدا گفت یک مَثَل آمد

علی عالی اعلای بی بَدَل آمد

امیر مُلک ولا شاه لافتیٰ حیدر

شهی که آمده در شأنش إنّما حیدر

برای امر خلافت به حقّ سزا حیدر

وَ معجزات نبوّت به انبیا حیدر

زمین ز مَقدم او رشکِ آسمان گردید

به روی دست نبی دستِ حقّ عیان گردید

علیست یار و مددکار انبیای خدا

علیست در همه احوال آشنای خدا

علیست راضی مطلق به هر قضای خدا

علیست آیت عظمای حقّ برای خدا

درون سینه ی من تا که عشق پابرجاست

زبان فقط به دهانم به یاعلی گویاست

ولایت تو به من داده آبرو آقا

فقط به عشق تو هستم به گفتگو آفا

به دست من ز مِی عشق دِهْ سبو آقا

نگو که رانده ای از خود مرا، نگو آقا

لبم به عشق علی هر دم این ثنا دارد

خوشا به حال دل من که مرتضیٰ دارد

 هر آنکه از تو سرود و هر آنکه از تو نوشت

یقین به حُرمت حبِ تو می س‍ِزَد به بهشت

بگو به سر که ندارد به سر خیالت، خشت

بدون مُهر ولایت، اساس نیکی زشت

به حشر، دشمنِ تو سرفکنده می آید

به شیعیان تو آن روز خنده می آید

 

وحید دکامین


تعداد بازديد : 53
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:32
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح و ولادت دل بیقرار دارم ، سرِ بابِ دار دارم هوس انار دارم، طلب از نگار دارم لب سرخ و

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

دل بیقرار دارم ، سرِ بابِ دار دارم

هوس انار دارم، طلب از نگار دارم

لب سرخ  و آبداری

شب سور و سات آمد، شب انبساط آمد

شب التفات آمد، شب مسئلات آمد

شب عشق و بوسه‌کاری

شب عشق بی‌کرانه، شب شعر عاشقانه

شب شور بی بهانه، شب مستی  و ترانه

شب عاشقانه خواندن

شب بیقراری آمد، برکات جاری آمد

اجل خماری آمد ، شب می‌گساری آمد

شب شاعرانه خواندن

چه هوای دلپذیری،  چه بهار بی نظیری

چه دل بهانه گیری، چه خوش است زخم تیری

ز کمان تک سواری

چه دلاور دلیری، چه نگار چشمگیری

چه خوش است این اسیری، و چه خوشتر اینکه شیری

برود پی شکاری

رجب المرجب است و،  خم می لباب است و

رطب و لب و شب است و،  شب شور یا رب است و

لحظات استجابت

دم پر شعف بگیر و،  طربی ز دف بگیر و

سر خود به کف بگیر و، طرف نجف بگیر و...

بطلب! دهد شرابت

سبب نجات آمد، نفس حیات آمد

پل ارتباط آمد، مه ممکنات آمد

چه دلیل دلربایی

چه بشارت بشیری، چه نذیر بی نظیری

چه مراعات نظیری، چه شهی ؟! عجب وزیری

به جلال کبریایی

برو سوی طور سینا، بطلب نگاه اما ...

ارنی مگو چو موسی، که نیارزد این تمنا...

به جواب لن ترانی

دم یا علی بخوان و، برو سمت آسمان و

به هوای او بمان و،  دل خسته را بخوان و

برهان ز  سرگرانی

چه شکوه لایزالی، چه جمیل ذوالجلالی

چه جمالی و کمالی، چه کرامت زلالی

چه امیر دلگشایی

منشین خراب و غمگین، دل خود ز غیر برچین

"برو ای گدای مسکین" سر راه شاه بنشین

به بهانه‌ی گدایی

بگو ای شه گرامی،  نگران خاص و عامی

به تبسم سلامی، به عنایتِ پیامی...

برسان به عرش ما را

اگر عاشقِ نگاهی، ز جگر برآر آهی

بطلب هر آنچه خواهی "که نگین پادشاهی"

"دهد از کرم گدا را"

"علی ای همای رحمت" نفسِ رهای رحمت

دم دلربای رحمت، همه ی صدای رحمت

"تو چه آیتی خدا را"

شبی ای مه یگانه، بگذار روی شانه

سر سائل شبانه،  بنواز دلبرانه

دل بیقرارها را

تو و رو گرفتن از ما ؟ من و دوری از تو حاشا

تو و قهر و کینه کلّا، نکند عزیز زهرا

بزنی ز ره کنارم

تو امید روزگارم، تو ترانه‌ی بهارم

تو ... تویی و من غبارم، به خدا امیدوارم

که به پات سر گذارم

کرم کریم عالم! حَکَمِ حکیم عالم!

عَلَمِ علیم عالم، نباء عظیم عالم!

حَسنت ابوالکرامه

چه کنم ترانه سازم، گل نازدار نازم

بنگر تب نیازم، ز سرت مساز بازم

که برو... مع السَّلامه!

منم  و نیازمندی، درِ میکده  نبندی

به غریبی ام  نخندی! تو چگونه می‌پسندی؟

که اسیر غم بمانم

نظری به دور دارم، گره‌های کور دارم

دل غرق شور دارم، نه هوای حور دارم

نه هوای بوستانم

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 255
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:12
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح کیست معادل امیر مومنان؟ رقیب قابل امیر مومنان؟ شرح فضائل امیر مومنان...! نقش شمائل

امام علی(ع)-مدح

 

کیست معادل امیر مومنان؟

رقیب قابل امیر مومنان؟

شرح فضائل امیر مومنان...!

نقش شمائل امیر مومنان...

سیر منازل امیر مومنان...

اوج مراحل امیر مومنان...

کار کسی نیست به جز خدای من

علی کجا و ذهن پر خطای من

خدا به حق عاشقان با صفا

به ربنای بنده‌های بی ریا

به ناله‌ی شکسته‌های مبتلا

به حرف حرف آیه‌های هل اتی

به هوی هویِ ذوالفقار مرتضی

به کشته‌های راه شاه لافتی

بیا نمک بریز در بیان من

خدای دلنواز مهربان من!

مکان علی، زمین علی، زمان علی

ابهت خدای لا مکان علی

دعا علی دوای درد جان علی

ولیِ حق، امام انس و جان علی

فلق علی افق علی اذان علی

عیان علی حقیقت نهان علی

میان هوی و های شاعرانه ام...

در انتظار لطف دلبرانه ام

فلک علی...  ستون آسمان علی

محک علی... مدار کهکشان علی

کرم علی شکوه جاودان علی

صفا علی طراوت جهان علی

توان علی امید ناتوان علی

تمام عشق صاحب الزمان علی

و کل غم...  بذکره سینجلی

علی علی علی علی علی علی

شعر علی شعور شاعران علی

شهد علی شهود شاهدان علی

نور علی چراغ رهروان علی

ولی علی امیرِ  سروران علی

جوهره ی صدای عاشقان علی

دمِ سحر دمِ موحدان علی

قمر علی ، شرر علی،  سحر علی

مدّبرِ قضا علی... قَدَر علی

نفس علی...  نفس بزن بخوان علی

امیر دل دلیر دلستان علی

محبت و عطای بیکران علی

شفای جان شفیع مهربان علی

حقیقتِ  فراتر از گمان علی

همیشه راه بازِ آسمان علی

علی علی... امیر لو کشف علی!

حواله کن دوباره یک نجف علی

منم رعیت بلادِ تو علی

ترانه خوان خانه زادِ تو علی

اسیر رأفت زیادِ تو علی

سرم سرای اعتقادِ تو علی

من و شفاعت معادِ تو علی

بهشتی‌ام به یمن یادِ تو علی

ندیدم از غم تو خوشگوارتر

ندیدم از دم تو ذوالفقارتر

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 249
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:12
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح و ولادت صحرای حجاز آمده رشك ارم امشب عالم همه گردیده محیط كرم امشب تكبیر بگوئید حر�

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

صحرای حجاز آمده رشك ارم امشب

عالم همه گردیده محیط كرم امشب

تكبیر بگوئید حرم شد حرم امشب

بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب

در خانه زده صاحب‌خانه قدم امشب

بت‌ها همه گشتند به تعظیم خم امشب

در سیزده ماه رجب ماه مبارك

میلاد علی در حرم‌الله مبارك

این جان جهان است فدا باد جهانش

در قلب رسل چار كتاب است به شأنش

داده است خداوند به هر عصر نشانش

ریزد دُر توحید و نبوّت ز دهانش

پیوسته بود نام محمد به زبانش

ای كعبه در آغوش به بر گیر چو جانش

گلبوسه بزن صورت الله صمد را

تبریك بگو فاطمة بنت اسد را

اركان حرم راست به سر شور ولایت

بت‌ها همه گشتند به توحید هدایت

زمزم به دوصد زمزمه كرده است روایت

كامشب به حرم نور علی گشته عنایت

نوری كه نه مبدأ بود آن را نه نهایت

كز نور الهی كند این نور حكایت

این نور همان  است  كه  پیش  از گِل آدم

تابید ز حُسن ازلی در دِل آدم

این نور فروغ بصر آدم و حوّاست

این نور همان راهبر نوح به دریاست

این نور تجلای خدا در دل سیناست

این نور عیان جلوه حق در یَد بیضاست

این نور همان معجزه فیض مسیحاست

این نور خطابی است كه در طور به موساست

این نور فروغی است كه در غیب نهان بود

این نور چراغی است كه در عرش عیان بود

ای بحر تجلای اَزَل، این گهر تواست

ای معجزه صُنع خدا، این اثر تواست

ای روح‌الامین مرشد تو راهبر تواست

ای بیت، جمال اَحدِ دادگر تواست

ای آدم پاكیزه سرشت این پدر تواست

ای فاطمه بنت اسد این پسر تواست

بر روی دو دست تو یدالله مبارك

دیدار جمال اسدالله مبارك

آغوش گشوده است ز هم بیت‌الاهش

كعبه، حرم امن خدا شد به پناهش

اركان حرم تشنۀ یك نیم نگاهش

مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش

در پاكی و در زهد، خداوند گواهش

پیغمبر اسلام بود چشم به راهش

تا بار دگر روح شریفش به تن آید

بر یاری او حیدر خیبر شكن آید

افتاده نفس در دل خلقت به شماره

از چشم سماوات روان گشته ستاره

مَه خندد و خورشید شده محو نظاره

جبریل به دیوار حرم كرده اشاره

وز شوق گریبان حرم گشته دوپاره

تا جلوه كند روی خداوند دوباره

ای اهل حرم باز حرم محترم آمد

تكبیر بگوئید علی از حرم آمد

این است كه دیدند به هر عصر عیانش

این است كه پیوسته زمانهاست زمانش

این است كه برتر ز مكانهاست مكانش

آیات خدا ریخته از دُرج دهانش

پیوسته بود نام محمد به زبانش

بگرفته به بر خواجۀ لولاك چو جانش

لبهاش گل انداخته از بوسۀ احمد

انگار كه قرآن شده نازل به محمد

این است كه سر تا به قدم جان رسول است

شمشیر خدا، شیر خروشان رسول است

چون خرمن گل زینت دامان رسول است

از كودكی خویش نگهبان رسول است

قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است

قدرش بشناسید كه قرآن رسول است

قرآن كه ز آغاز به احمد شده نازل

بر قلب وی، از قلب محمد شده نازل

ای بندگی درگه تو روح سیادت

ای مهر تو امضای قبولی عبادت

خوبان جهان را به درت روی ارادت

توحید به توحید تو داده است شهادت

بی دوستی ات خلق نگردیده سعادت

از یمن قدوم تو حرم یافت ولادت

تو شیر خدایی و محمد به تو نازد

و الله قسم خالق سرمد به تو نازد

ما مهر تو با شیر گرفتیم ز مادر

بی مهر تو ما را نبود روح به پیكر

جایی كه بود پای تو بر دوش پیمبر

كس را نبود گفتن مدح تو میسّر

اوصاف تو را گفته خداوند مكرّر

گیرم كه ببارد ز دهان همه گوهر

با هیچ زبان گفتن مدح تو نشاید

میثم چه بگوید چه بخواند چه سراید؟

 

غلامرضا سازگار


تعداد بازديد : 125
پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 ساعت: 14:11
نویسنده:
نظرات(0)
یا امیرالمومنین (ع) خدا کند که به میخانه غرق باده بمیرم ز هفت جفتِ عصب جان ز دست داده بمیرم سری به کث

یا امیرالمومنین (ع)

خدا کند که به میخانه غرق باده بمیرم
ز هفت جفتِ عصب جان ز دست داده بمیرم

سری به کثرت مور آورم به درگه جانان
به کوی نی جفِ جانانه سر نهاده بمیرم

"فمن یمت یرنی" را به طرز خویش درآرم
به احترام دو چشم تو ایستاده بمیرم

 ابی و ابن تو بودیم و ابن بنت اخ تو
اگر غلط ننمایم امامزاده بمیرم

به بوی ناوک مژگان استکان دو چشمت
ز شیشه سر بزنم تا که بی اراده بمیرم

به دست هسته ی رَستای رَست دیده بیفتم
به دست دسته ی دستاس، دست داده بمیرم

حلال؛ زاده شدم که ، حلال خورده دهانم
حلال، زادم و آخر حلالزاده بمیرم

جعفر ابوالفتحی

 


تعداد بازديد : 53
چهارشنبه 01 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:06
نویسنده:
نظرات(1)
امام علی(ع)-مدح و ولادت هرکه از قافلۀ یار جدا می گردد عاقبت اهل دو رنگی و ریا می گردد گره اهل ولا کو�

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

هرکه از قافلۀ یار جدا می گردد

عاقبت اهل دو رنگی و ریا می گردد

گره اهل ولا کور اگر باشد هم

با نگاه علی و فاطمه وا می گردد

عبد آلوده نفس هم بکشد پیش علی

پاک تر از همۀ آینه ها می گردد

هرکسی روبروی نام علی سر خم کرد

در قنوت سحر فاطمه جا می گردد

هرکسی مست علی نیست بداند این را

تاخود حشر گرفتار بلا می گردد

هرکسی قطره ای از جام ولایت بچشد

علوی می شود و از عرفا می گردد

تَرَک خانۀ کعبه به دوعالم فهماند

دل که بشکست فقط جای خدا می گردد

عشق مولا گهر و سینه من من هم صدف است

دل من قبله نماییست که سمت نجف است

نام مولاست که هر لحظه گره باز کند

در دل حیدریون شور جنون ساز کند

جای دارد دل هر کس که در آن مهر علیست

روز محشر به بهشت ازلی ناز کند

شب معراج هم انگار نبی گفت علی

تاکه از خاک شود کنده و پرواز کند

شیعه با نام علی رقص جنون می گیرد

این فقط نام علی هست که اعجاز کند

سالی یک مرتبه آنهم شب میلاد علی

نذرکرده ست خود کعبه دهن باز کند

یاعلی عرش نشسته ست به امیدی که

قد و بالای تو را باز برانداز کند

مصطفی شمس بهشت است اگر ماه تویی

او رسول است اگر پس ولی الله تویی

غیرت حیدری تو دل کوثر را برد

مصطفی با تو فقط نام برادر را برد

شب معراج به سوی حرم قرب خدا

با پر نام تو جبریل پیمبر را برد

آمدی دردل میدان و همه ترسیدند

نعرۀ حیدری ات زَهرۀ لشکر را برد

ذوالفقار تو خودش کار خودش را بلد است

با مدد از نفست باد شد و سر را برد

لشگری از غضب مالک اشتر ترسید

چونکه نام اسداللهی حیدر را برد

 

موقع چرخش تیغ تو زمان می لرزد

پلک برهم بزنی قلب جهان می لرزد

گِل ما روز ازل تشنۀ باران تو شد

خود حق شیفتۀ اینهمه ایمان تو شد

تو اگر شکل خدایی خود او خواسته است

به کسی چه که اگر قبله مسلمان تو شد

تو علی هستی و عالم همگی حیرانند

که چگونه خود معبود تو حیران تو شد

نمک سفرۀ تو روزی عالم را داد

آدم این شد که نمک گیر تو و نان تو شد

دست تو دست خدائیست یدالله، علی

هرکه از علم غنی شد ز گدایان تو شد

همه گفته تو مهمان دل کعبه شدی

کس نفهمید که کعبه ست که مهمان تو شد

تو خودت کعبه ای و کعبه فقط از سنگ است

گشتن دور حرم بی تو علی جان ننگ است

عارفان باده میارند ز دریای نجف

بسکه ذکرت برکت داده به شبهای نجف

از همان روز که پا بر سر این خاک زدی

معدن دُر نجف گشته همه جای نجف

آرزوی دلم این است که روی قبرم

بنویسند مرا هم عبد مولای نجف

چقدر گوشۀ ایوان طلا می چسبد

بنشینی سحری و بخوری چای نجف

کاش میشد بنویسند در این ماه رجب

یک سفر کرببلا البته فردای نجف

کاش می شد بشود قبر من سوخته دل

در میان حرم حیدر و بابای نجف

من نجف باشم اگر تا به سحر میخوانم

ها علی بشر کیف بشر میخوانم

 

مهدی نظری


تعداد بازديد : 223
چهارشنبه 01 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:04
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح صدا آری صدا جان جهان را زیرورو می کرد پیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می کرد نفس ها�

امام علی(ع)-مدح

 

صدا آری صدا جان جهان را زیرورو می کرد

پیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می کرد

نفس های خودش بود آن صدای با طمأنینه

صدایی که شب معراج با او گفتگو می کرد

نمی دانم چرا اما پیمبر بعد معراجش

عبای مرتضی را بیشتر از پیش بو می کرد

خدا آن شب سخن می گفت با صوت یداللهی

خدا پیش محمد دست خود را داشت رو می کرد

خدا مشغول خلقت بود دنیا را همان موقع

علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می کرد

نفهمیدیم مولا را نفهمیدیم بعد از جنگ

علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می کرد

اگر او یازده تن را به جای خود نمی آورد

چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می کرد

 

حمید رضا برقعی


تعداد بازديد : 333
چهارشنبه 01 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:03
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم اگر میزان

امام علی(ع)-مدح

 

شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم

لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم

اگر میزان علی باشد، عمل هرگز ندارم من

فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم

دمی که معصیت کردم ز مستیِ محبت بود

شبیه آن بلایی که سرِ پیمانه آوردم

خراب آبادِ این سینه مبدَّل بر گلستان شد

ازل که حب حیدر را در این ویرانه آوردم

همین که صاحب دل شد، همین که شمع محفل شد

برای بیعت با او پرِ پروانه آوردم

گدا هر قدر هم آمد، غضنفر شهریارش کرد

فقیرم.‌.. ظرفِ خالی را ولی شاهانه آوردم

به هر کس می رسم می گویم از اعجاز چشمانش

تمام اهل بیتم را درِ این خانه آوردم

برای بردن نامش لبم برّان تر از تیغ است

همیشه نامِ مولا را فقط مردانه آوردم

علی اول، علی آخر، علی حق است و حق حیدر

بنوش از باده ی کوثر، دمِ رندانه آوردم

سرم بر روی زانو و دلم تنگ نجف گشته

به یاد عشقِ سوغاتی که از میخانه آوردم

نجف رفتم دلم را زیر ایوان دست او دادم

دلِ سالم به او دادم، دل دیوانه آوردم‌

"علی گفتن" خودش شیرین تر از شعر و غزل باشد

چنان مستم که نامش را هنرمندانه آوردم

 

محمد جواد شیرازی


تعداد بازديد : 77
چهارشنبه 01 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:03
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح و ولادت علیست با خداست یا خداست با حیدر خدا نبود و نبود از خدا جدا حیدر گره گشای تما

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

علیست با خداست یا خداست با حیدر

خدا نبود و نبود از خدا جدا حیدر

گره گشای تمام پیمبران خدا

به زیر تیغ بلا بود ذکر یا حیدر

رسوخ کرده به دلهای مومنین زهرا

نفوذ کرده به اعماق سینه ها حیدر

به نام نوح ، اگر چه تمام شد تو بدان

که نوح مجری طرح است و ناخدا حیدر

نبی به غیر علی جلوه ای ندید آن شب

بگو چکیدهء معراج مصطفی حیدر

ضحی و فجر و بلد، نور و مومنون و نباء

بروج و فتح و قلم، قدر و هل اتی حیدر

یگانه احد و بدر و خیبر و صفین

به کارزار ، اسدالله انما حیدر

به روی دوش نبی بت شکن علیست علیست

به حق قسم یل مرحب فکن علیست علیست

صفای کعبه فزون با قدوم مهمان شد

کم است گرچه که صحبت ز تو فراوان شد

چنان ز بام خدا مهر روی تو سر زد

که خواب ناز ابوجهل ها پریشان شد

کجاست چشم بصیرت که بنگرد آنروز

به احترام تو لات و هبل مسلمان شد

عجب نبود که تورات را زِ بر خواندی

و یا که بر لبت انجیل هم نمایان شد

عجب که قبل تر از آنکه بعثتی باشد

ترانه های لبت آیه های قرآن شد

چه افتخار بزرگی نصیب ما شده است

که پایگاه تشبع زمین ایران شد

قرار و وعدۀ ما سال بعد این موقع

نجف میان حرم روبروی ایوان شد

ز راه دور دلم روزیش مضاعف شد

به صحن حضرت زهرای تو مشرف شد

ز روی توست اگر روشن است این آفاق

ز عشق توست که دیوانه اند این عشاق

پدر بزرگ ، اذان گفت تا که در گوشم

همان نخست علی جان خوش آمدی به مذاق

چو گفت اشهد ان علی ولی الله

به حُرمت نفس او به تو شدم مشتاق

اگر که حال و هوای حرم گرفته دلم

هوای هی‍أتتان را نمودم استنشاق

به دستِ خالی دلها تصدقی فرما

زیارت حرمت کن به عاشقان انفاق

به نوکری بپذیرم به آستان نجف

به نوکری ات اگرچه ندارم استحقاق

به شوکت و عظمت هر چه را دهم نسبت

به تو به غیر خدایی نکرده ام اغراق

حدید و فاطر و فرقان و سجده و شعراء

علی ولی خدا غالبٌ علی الاعداء

ابوتراب شد آقای خانه کعبه

خداست محو تماشای خانه کعبه

به شوق بنت اسد کعبه آمد استقبال

بریز گل به قدمهای خانه کعبه

به گوش دل بشنو ذکر یاعلی گل کرد

بلند بر لب بتهای خانه کعبه

به کعبه آمدنش روح تازه ای بخشید

علی شده است مسیحای خانه کعبه

به عشق حیدر کرار بوده کز اول

نوشته اند الفبای خانه کعبه

دمی که حضرت قا‍‍‍ئم به انتقام آید

بایستد چو نبی پای خانه کعبه

اذان به اشهد ان علی ولی الله

شنیدنیست ز بالای خانه کعبه

کنار کعبه چو با ذوالفقار برخیزد

اساس داعش و وهابیت فرو ریزد

علیست عالی و اعلاء و حُبُّهُ میزان

علیست والی و والا و بغضهُ نیران

کلام حق همه تفسیر خانوادهء اوست

علی یم و حسنینند لؤلؤ و مرجان

الا محب امیر نجف حَنئَ لَک

نسیم دلکش و انهار روضت الرضوان

شنیده اید یدالله فوق ایدیهم

علی ید و اسد و وجه خالق سبحان

یکی ز دست ،پرورده های او بوذر

یکی ز ماحصل مکتب علی سلمان

قسیم جنت و نار است روز رستاخیز

علی بود که به یوم الجزا دهد فرمان

بدا به حال شمایی که از علی دورید

سَنَفرُغُ لَکُم آنروز أَیُّهَ الثَقَلان  *

علی امیر خلایق علی سفیر خداست

علی حقیقت انکار ناپذیر خداست

به استنادِ چنین آفریدن حیدر

خدای ماست خدایی خدای ذوق و هنر

لسان اهل سخن در ثنای او الکن

که ماورای زبانهاست ساقی کوثر

ز روی خطبهء بی نقطه و الف پیداست

یگانه است علی در خطابه و منبر

حقیقت اسدالله را کسی نشناخت

به غیر فاطمه و جز خدا و پیغمبر

علیست که زرهش نیمه بود و پشت نداشت

علی برای نبی داشت حکم یک لشگر

به هر کجا شب معراج پا نهاد نبی

به چشم دید عیان رد پایی از حیدر

علیست مرد دو عالم پدر برای همه

مبارک همگان روز مرد و روز پدر

امیر بود و غذا و لباس او ساده

زبان به مدح و ثنایش به لکنت افتاده

علی یکی بُوَد و بی نظیر می ماند

همیشه دشمن حیدر حقیر می ماند

هزار مرتبه با عشق یا علی گفتن

به ختمِ کامل جوشن کبیر می ماند

به حق که عاد من عاداه و وال من والاه

سپر بُود به دعای مجیر می ماند

علی بشیر و نذیر و بصیر بوده و هست

علی بشیر و نذیر و بصیر می ماند

چه کس چو روبهی از کارزار کرده فرار

علی درون احد مثل شیر می ماند

علی به لطف خدایش امیر بوده و هست

و تا قیام قیامت امیر می ماند

مسیر سمت خدا خطِّ رد پای علیست

برنده آنکه درون مسیر می ماند

قسم به حق که فراتر ز فهم ماست علی

هزار مرتبه شکرش که سهم ماست علی

 

*   آیهء شریفه 31  سوره الرحمن(ای جن و انس به زودی به حساب کار شما هم رسیدگی خواهیم کرد)

 

مهدی مقیمی


تعداد بازديد : 99
چهارشنبه 01 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:01
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح مرا پیر طریقت جز علی نیست که هستی را حقیقت جز علی نیست مبین غیر از علی پیدا و پنهان

امام علی(ع)-مدح

 

مرا پیر طریقت جز علی نیست

که هستی را حقیقت جز علی نیست

مبین غیر از علی پیدا و پنهان

که در غیب و شهادت جز علی نیست

مجو غیر از علی در کعبه و دیر

که هفتاد و دو ملت جز علی نیست

چه باک از آتش دوزخ که در حشر

قسیم نار و جنت جز علی نیست

اگر کفر است اگر ایمان بگو فاش

که در روز قیامت جز علی نیست

اساس هر دو عالم بر محبت

بود قائم محبت جز علی نیست

در آن حضرت که دم از «لی مع الله »

زند أحمد معیت جز علی نیست

شنیدم عاشقی مستانه میگفت

خدا را حول و قوت جز علی نیست

وجود جمله أشیاء از مشیت

پدید آمد مشیت جز علی نیست

شهنشاهی که بر درگه ملائک

زنندش پنج نوبت جز علی نیست

علی آدم، علی شیث و علی نوح

که در دور نبوت جز علی نیست

علی احمد، علی موسی و عیسی

که در اطوار خلقت جز علی نیست

ترا پیر طریقت گو عمر باش

مرا پیر طریقت جز علی نیست

اگر گوئی علی عین خدا نیست

بگو نیز از خدا هرگز جدا نیست

 

میرزا حبیب خراسانی


تعداد بازديد : 223
چهارشنبه 01 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:00
نویسنده:
نظرات(0)
امام علی(ع)-مدح و ولادت می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو سوره ی فتح و س�

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو

تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو

سوره ی فتح و سلیمانِ ظفر یعنی تو

ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو

دوستداران تو با عرش برابر هستند

سینه چاکان تو با کعبه برادر هستند

شعر در وصف تو ای شاه سرودم، امروز

واژه در مدح تو از عرش ربودم امروز

می شوی ذکر مناجات و درودم امروز

من به کعبه به خدا سجده نمودم امروز

قبله در ماه رجب سمت تو آقا آمد

کعبه ای بود در این کعبه به دنیا آمد

صدف کعبه در این لحظه پر از دُر شده بود

خانه از عرش نشینان خدا پر شده بود

فاطمه بنت اسد غرق تحیر شده بود

درک میلاد تو بیرون ز تصور شده بود

دو سه روزی که شده کعبه ز عطرت لبریز

معتکف بود حرم با تو شد ایام البیض

برکت رفته از آن خوان که در آن نیست نمک

فکر کردم که در این واژه چه چیزیست "نمک"

صد و ده بار علی و صدو ده چیست، نمک

نان این سفره حسینش شده، کافیست نمک

نمکین عشق علی شد ابدی و ازلی

برکت سفره ی شیعه است حسین بن علی

کیست این، معرکه دار همه ی جولان ها؟

کیست این، پیر و امیر همه ی ایمان ها؟

کیست این، خطبه ی کولاک همه توفان ها؟

کیست این اُسّ و اساس همه ی بنیان ها؟

مست شو با لب خورشید، لب ماه بگو

أشهد انّ علیّاً ولی الله بگو

ناگهان پرده برانداخته حق می بینی

مست از خانه برون تاخته حق، می بینی

نرد عشقی به خودش باخته حق، می بینی

چهره را مثل علی ساخته حق، می بینی

چه شرابی است که کعبه شده میخانه ی او

این علی کیست که زهرا شده پروانه ی او

ساقیا، ای که شراب تو چشیدن دارد

ناز از نرگس مست تو کشیدن دارد

پابرهنه به طواف تو دویدن دارد

وقت جان کندن مان روی تو دیدن دارد

جان ناقابل من پیش تو مثل برگ است

مستی دیدنت آقا سکرات مرگ است

یا علی ای که خودت هم هدفی، هم راهی

بنده ی حقی و در بندگی خود شاهی

کهکشان هستی و خورشید ترینی، ماهی

آیه ی «أنفسنا»، نفس رسول اللهی

این تو بودی که به بت های تهی «لا» گفتی

نیمه شب، وقت خطر، جای پیمبر خفتی

ای پیمبر تو بگو مرد خطر کیست، علی

وسط معرکه ها شیرجگر کیست، علی

قاتل عبدود و دافع شر کیست، علی

یار غارند همه، سینه سپر کیست، علی

باید ای شیعه به خصمش برسانی لعنت

بر فلانی و فلانی و فلانی لعنت

صاحب تیغ دو لب، لب به سخن باز کن و

خطبه بی نقطه بخوان، با سخن اعجاز کن و

زمزم کعبه، شبی زمزمه ای ساز کن و

تا ثریای خودت فاطمه پرواز کن و

بگو ای شعر تو یک مصرع دیگر داری

آینه دار تو زهراست، برابر داری

کعبه معنا شده ای تو، لک لبیک علی

قبله ی ما شده ای تو، لک لبیک علی

شاه و مولا شده ای تو لک لبیک علی

ذکر زهرا شده ای تو لک لبیک علی

می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو

ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو

 

امیر عظیمی


تعداد بازديد : 183
چهارشنبه 01 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:56
نویسنده:
نظرات(0)
مینویسم در ثنــایت مرتـــضی جنت الاعلی ســـرایت مرتضی عالم و آدم فدایت مرتـــــضی ایل و اجدادم گدا

مینویسم در ثنــایت مرتـــضی
جنت الاعلی ســـرایت مرتضی
عالم و آدم فدایت مرتـــــضی
ایل و اجدادم گدایت مرتضی

من دخیل دست و دامــان تؤام
ریزه خوار لطف و احسان تؤام

جانفـــــدای مرتضـــــی و آل او
بهترین نام دو عـــالم مـــــال او
دست من بر رشته های شال او
سایه سر بوده من را بـــــال او

بیمی از محشر نـــــدارم با علی
تا به لب دارم نـــــوای یــا علی

محو ایمان تو هستم یا علی
من مسلمان تو هستم یا علی
از غلامان تو هستــــم یاعلی
مست ایوان تو هستم یاعلی

یک نگاهت میکند اعجــــازها
میکند صحنت به جنت نازها

من در این خانـــه را در میزنم
بر در بیتـــــش مکـــرر میزنـم
چون کبوتر تا نجف پر میزنم
دم ز آقـــــایی حیـــــدر میزنم

شد دلـــم آئیـــــنه دار آفـــــتاب
حک شده در سیـنه مهر بوتراب

نام حیدرصد گره وا می کند
درد بی درمان مــداوا می کند
قنـبرش کار مسیحـــــا میکند
فخر بر عیسی و موسی میکند

دل به عشق مرتضی شد منجلی
روز و شب پیوسته میگویم علی

شعر : رسول میثمی
 


تعداد بازديد : 81
سه شنبه 31 فروردین 1395 ساعت: 11:43
نویسنده:
نظرات(0)
مشهد نجف ، مدینه نجف ، کربلا نجف مکه نجف ، دمشق نجف ، سامرا نجف هفت آسمان نجف شده عالم نجف شده است زی�

مشهد نجف ، مدینه نجف ، کربلا نجف
مکه نجف ، دمشق نجف ، سامرا نجف

هفت آسمان نجف شده عالم نجف شده است
زیباترین پدیده ی ارض و سما : نجف

عالم رکاب خاتم حیدر به دست اوست
اما نگین خاتم خیبر گشا نجف

گویند می نوشت امینی به الغدیر،
در ابتدای امر :«به نام خدا ؛ نجف»

گفتند بنگر این حرم و بارگاه را
دیدم عجب صفای عجیبی است با نجف

دنیا طلا شود به نجف غبطه می خورد
اینجا کجاست؟ سایه ی ایوانْ‌طلا ؛ نجف

صاحبْ‌کرامت است جهان چون نجف در اوست
صاحبْ‌کرامتی شده با مرتضی (ع) نجف

وقتی نبود هیچ … خدا بود و اهل‌بیت (ع)
قٰالَ : ألَسْتُ رَبُّکِ ؟! قٰالَتْ : بَلیٰ (نجف)

محمد علی حمیدی


تعداد بازديد : 237
سه شنبه 31 فروردین 1395 ساعت: 11:20
نویسنده:
نظرات(1)
به بندگی نرسد بنده ای به پای علی قلم چه عاجز ولال است در ثنای علی محب آل علیم خوشم که اثباتِ حلال زاد

به بندگی نرسد بنده ای به پای علی
قلم چه عاجز ولال است در ثنای علی

محب آل علیم خوشم که اثباتِ
حلال زادگی من بود به پای علی

علی امام من است و تمام عمرم را
شوم غلام کسی که بود گدای علی

لبم که خورد به انگور زرد کنج ضریح
شدم ز باده پرستان مبتلای علی

قسم به شأن یدالله فوق ایدیهم
قبول حق نشود سجده بی ولای علی

پیمبران که نه از جبرئیل خواهش کن
بپرسد از خود ایزد از ابتدای علی

نبی پس از شب معراج با تبسم گفت:
نشسته بین هجاهای رب صدای علی

بدون حاشیه،اصلا علی چه شخصیتی است؟
که متن اصلی دنیاست جمله های علی

نشانه ایست فقط سنگ کعبه فکر کنم
بهانه بوده بنایش فقط برای علی

از اینکه قبله شده زادگاه شاه نجف
زمان سجده بود در سرم هوای علی

زمانه بر سر جنگ ولایت مولاست
گرفته فاطمه در دست خود لوای علی

علی و فاطمه یک روح در دوتا بدن اند
نوشته ام صد و ده فاطمه به جای علی

قسم به ضامن آهی که سر زد از آهو
فقط رضای خدا هست در رضای علی

علی اکبر نازک کار


تعداد بازديد : 299
سه شنبه 31 فروردین 1395 ساعت: 11:18
نویسنده:
نظرات(0)
از روزگار قسمت اگر این خرابی است شُکرِ خدا که تربتِ ما بوترابی است از بس علی علی زِ لبم چکه می کند یک�

از روزگار قسمت اگر این خرابی است
شُکرِ خدا که تربتِ ما بوترابی است
از بس علی علی زِ لبم چکه می کند
یکسر تمام پیرهنِ من شرابی است
خورشید نیست نام علی نقش سینه است
روزم که هیچ هر شبِ من آفتابی است
یک ذره از محبتِ مولا قیامت است
آری حسابِ عاشقِ او بی حسابی است
جُز رو به مرتضی دلِ ما رو نمی زند
تا مرتضی ست مَرد که زانو نمی زند

بر قُدسیان به جلوه ی قِدیس می شود
قدوسیان به سجده که تقدیس می شود
معراج رفت و دید پیمبر که قبله کیست
تنها جمالِ اوست که تندیس می شود
با هر پیمبری به جمالی ظهور کرد
نوح و شعیب و موسی و جِرجیس می شود
میدان نیامده همه ی عَمروعاص ها
در می روند و دامنشان خیس می شود
شوریده ایم و شیعه ی آن شیر پروریم
ما کعبه ایم پایِ علی سینه می دریم

نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر
تا کعبه شد شبیه به بُت خانه بیشتر
بارِ خماریِ نفسِ ما از این به بعد
اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر
حق می دهی که کافر زنجیری ات شویم
جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر
زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما
پُر می شود زِ هدیه ی شاهانه بیشتر
خُم را شکسته ایم به سر،غرقِ باده ایم
تا هست عُمر رو به علی ایستاده‌ایم

با تو شروع می کنم امشب طواف را
افطار میکنم به مِی ات اعتکاف را
از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد
هفتاد بار چرخ دهم آن مطاف را
دارد خدا جلوسِ تو را نقش می زند
بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را
پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری
جبریل گُم نموده سرِ این کلاف را
ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چشم
جانم بخواه نعره زنم ای به روی چشم

تکیه بزن به هیبت پروردگاری ات
هو می کشم زِ طَنطنه یِ ذوالفقاری ات
تو ایستاده و ملک الموت می شود
در گیر و دار معرکه ، بازِ شکاری ات
حتیٰ خدا سروده برایت قصیده ای
مدحی برای لحظه ی دُل دُل سواری ات
عباس هم به پشت سرت مشق می کند
تقلیدِ ضربه های زمین کوبِ کاری ات
زینب چه داشت؟جز نفس مرتضا علی
زینب که بود؟سایه ی شیر خدا علی

ما را برای خانه ی خود پا دری ببین
تکه مذاب کوره ی آن زرگری ببین
ما را که در غبار مدینه نشسته ایم
مانند یازده پسرت مادری ببین
دارند صحن فاطمه را کار می کنند
جایی برای رفتگری نوکری ببین
وقت رکوع گِرد شما بال میزنیم
ما را برای بردن انگشتری ببین
شکرش که زیرِ دِینِ علی پیر می شویم
عمریست با حسینِ علی پیر می شویم
حسن لطفی


تعداد بازديد : 353
سه شنبه 31 فروردین 1395 ساعت: 11:18
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 52
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف