من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاق

من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاق

من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاق

من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاق

من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاق
من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاق
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاق

من بيمار، مداوا نكند خوشنودم

 غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم

هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد

 عاقبت داغ و غم و درد كند نابودم

اشك بس ريخته ام، هركه ببيند گويد

 سرو بشكسته خم گشته كنار رودم!

گه ز حق، مرگْ طلب مى كنم و گه گويم

 كاش مى بودم و غمخوار على مى بودم

زير اين چرخ، على دوست تر از فاطمه نيست

 سند مستندم، بازوى خون آلودم!

من نفس مى زدم و او كف افسوس به هم

 من چه سان گويم و او چون شِنَود بدرودم

اى اجل پا به سر من ز محبّت بگذار

 جز تو كس نيست كه از لطف كند خوشنودم

 (على انسانى)


تعداد بازديد : 169
پنجشنبه 25 اسفند 1390 ساعت: 9:43
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف