تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
این روزها قنوت دعایش شکسته است
بال و پری که داشت هوایش شکسته است
گاهی به گریه ناله ی اماه می زند
از بس که تشنه است صدایش شکسته است
سندی خجالتی بکش و زودتر برو
این پیر مرد ساق دو پایش شکسته است
تقصیر چکمه بود و میان قنوت بود
موسای دین ما عصایش شکسته است
آب دهان پست و هی ناسزای پست
آری امام شأن عبایش شکسته است
مانند یک غریب دگر دورتر ز یار
ای روزگار قلب رضایش شکسته است
یک استخوان شکسته ی دیگر به قتلگاه
در زیر اسب ها همه جایش شکسته است
علی حسنی
تعداد بازديد : 275
شنبه 26 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:28
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(3)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط وحید قاسمی برگرفتهه از کتاب جمهوری علوی اثر وحید قاسمی در تاریخ 1394/02/27 و 7:12 دقیقه ارسال شده است | |||
ﺑﺎ ﯾﻚ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﻣﯿﺜﻢ ﺗﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺳﺮﻣﺴﺖ ﺟﺮﻋﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﺍﻡ، ﺣﻀﺮﺕ ﺷﺮﺍﺏ ﻣﻦ ﺟﺎﯼ ﻛﻌﺒﻪ، ﻣﯿﻜﺪﻩ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻛﺎﺭ ﺍﺯ ﺟﻨﻮﻥ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ ﮔﺬﺷﺖ «ﯾﻚ ﺩﻡ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯽ ﻧﻜﻨﻢ ﻫﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ» ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﺮﮒ ﮔﺮ ﺯ ﻣﺰﺍﺭﻡ ﮔﺬﺭ ﻛﻨﯽ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﻢ ﻛﻪ ﻗﺪﻡ ﺭﻧﺠﻪ ﻣﯽ ﻛﻨﯿﺪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﻻﯾﻖ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺗﻮ ﻗﺎﺗﻞ ﻣﻨﯽ، ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻬﺮ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺣﻠﻘﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺩﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻏﻼﻣﯽ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻛﻨﯽ؟ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺷﺎﻋﺮ: ﻭﺣﯿﺪ ﻗﺎﺳﻤﯽ |
برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید