نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می

نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می

نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می

نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می

نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می
نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می

نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید

در این میان فقط از دست زجر می ترسید

 

اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد

ولی وجود من از داغ کربلا خشکید

 

چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم

دراوج کودکیم قامتم ز غصه خمید

 

چه گویمت که در آنجاچه ظلم ها کردند

چه لاله ها چقدر غنچه ها که دشمن چید

 

چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت

کنارآب رسید و نمی از آن نچشید

 

چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد

حرم نه کل جهان بود که زهم  پاشید

 

چه گویمت که امامی زصدر زین افتاد

ونیزه ها که تن پادشاه رابوسید

 

مقابل من و عمه ....رقیه سیلی خورد

هزارمرتبه ازدرد هی به خود پیچید

 

میان قافله اورا نشانه می کردند

چه لحظه ها که مغیلان به پای اونرسید

 

چه بوسه هاکه نزد عمه جان به صورتمان

به جای زخم کبودی به جای دست پلید

 

درآن دقیقه که از تل نگاه می کردم

تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید

 

اگرچه زهر جفا قاتلی به قلبم شد

ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد

مهدی نظری


تعداد بازديد : 187
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 13:01
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف