اشعار فاطمیه - هجوم و آتش و در و دیوار - سید محمد جوادی کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود جان

اشعار فاطمیه - هجوم و آتش و در و دیوار - سید محمد جوادی کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود جان

اشعار فاطمیه - هجوم و آتش و در و دیوار - سید محمد جوادی کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود جان

اشعار فاطمیه - هجوم و آتش و در و دیوار - سید محمد جوادی کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود جان

اشعار فاطمیه - هجوم و آتش و در و دیوار - سید محمد جوادی کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود جان
اشعار فاطمیه - هجوم و آتش و در و دیوار - سید محمد جوادی کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود جان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار فاطمیه - هجوم و آتش و در و دیوار - سید محمد جوادی کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود جان

کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود
جان احمد، آرزوی مرتضی افتاده بود

نور می زد از پس ابر سیاه چادرش
گوئیا خورشید عالم از سماء افتاده بود

هرکسی با هرچه دستش بود بر او حمله برد
وای بر من، عشق زیر دست و پا افتاده بود

هم حسن پیچید بر خود هم کنار در حسین
چونکه بر گل جای دستی بی حیا افتاده بود

تا همین اندازه می گویم، پس از آن حادثه
چادر خاکی کنار یک عبا افتاده بود

پرسشی دارم جوابش را بگو آهسته تر
گوشوار مادر زینب کجا افتاده بود؟
***سید محمد جوادی***


تعداد بازديد : 161
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 7:31
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف