تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
به حجره آمد و آهسته خواند اسما را
بیار جامه و کافور و عطر زهرا را
چو شمع، بالشم آهسته زیر سر بگذار
ز رعشـه تـاب ندارم دگر سر و پا را
نبود تاب که پهلـو نهم به پهلویی
وگرنه خواب نبودم شبی ز شبها را
نمازِ غیر، روا نیست بر جنازۀ من
و امر کرد به دفـن شبانــه مـولا را
شکسته شد دل آیینهای که یک آهش
هـزار لـرزه مـیافکند عرش اعلی را
تعداد بازديد : 165
پنجشنبه 10 اسفند 1391 ساعت: 6:58
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب