وفات و مدح حضرت خدیجه (س) - 3

وفات و مدح حضرت خدیجه (س) - 3

وفات و مدح حضرت خدیجه (س) - 3

وفات و مدح حضرت خدیجه (س) - 3

وفات و مدح حضرت خدیجه (س) - 3
وفات و مدح حضرت خدیجه (س) - 3
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت خدیجه (س)-وفات باید به پای رهبرم هستی بریزم در راه این پیغمبرم هستی بریزم هرچه خدا داده به من �

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

باید به پای رهبرم هستی بریزم

در راه این پیغمبرم هستی بریزم

هرچه خدا داده به من وقف رسول است

جانم فدای تار گیسوی بتول است

من مادر زهرایم و او مادر من

ام ابیها اوست یعنی دختر من

شِعبِ ابیطالب که در این راه سهل است

هستی فدای مکتب زهراست دربَست

من آرزویی در دلِ خسته ندارم

جز اینکه جان در راه زهرایم گذارم

او حقّ همسر را ادا سازد به کوچه

او با سخاوت جان به حق بازد به کوچه

در زندگی با مصطفی شد اعتقادم

حق با علی باشد علی با حق دمادم

من پای احمد پای حیدر پای زهرا

با جان و مال و هستی ام هستم خدایا

حتی از این دنیا کفن هم بر ندارم

سر از سرِ زانوی خاتم بر ندارم

بگذار من هم بی کفن باشم خدایا

یاد حسین یاد حسن باشم خدایا

بگذار تا ((مادر بزرگِ)) زینبت هم

دورِ سرِ زینب بگردد جان خاتم

من چارده معصوم را هستم فدایی

من پیشمرگم بر شهیدان خدایی

□□□

از این جهت خوانید اُمّ المومنینم

که من فداییِ امیرُ المومنینم

با آروزی روز دیدار حسینم

جان می دهم شاید شوم یار حسینم

ایکاش من نیزه ز دشمن خورده بودم

ایکاش من با تیغ و خنجر مرده بودم

ایکاش قتل صبر می شد قسمت من

یا رب تویی آگه ز قصد قربت من

***

وفات حضرت خدیجه (س)


تعداد بازديد : 65
جمعه 05 تیر 1394 ساعت: 12:33
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات والا مقام ! ای مادر زهرا خدیجه مادربزرگ زینب کبری خدیجه خرج خدا شد ثروتت یکجا خ�

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

والا مقام ! ای مادر زهرا خدیجه

مادربزرگ زینب کبری خدیجه

خرج خدا شد ثروتت یکجا خدیجه

کوری چشم شور بعضی‌ها خدیجه ...

.. انگشتر عشق پیمبر را نگینی

الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی

هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی

ای تاجر خوش ذوق ! پبغمبرشناسی

تنها نه در مکّه ، در عالم سرشناسی

از بیعتت پیداست که حیدر شناسی

عطر علی دارد سراپای وجودت

بانو! مِی ‌کوثر گوارای وجودت

بوی نبوّت را که استشمام کردی

بهر رواج دین حق اقدام کردی

اسلام را با همتت اسلام کردی

کفّار را با ثروتت ناکام کردی

بوده اساس دین و آیین پیمبر

اخلاق او ، اموال تو ، شمشیر حیدر

عیسی غلام همسرت تا روز محشر

مریم کنیز دخترت تا روز محشر

عصمت نخی از معجرت تا روز محشر

باقی ست نسل کوثرت تا روز محشر

مِهرت برای آسمان‌ها و زمین بس

داماد تو حیدر شده ، فخرت همین بس

ای طاهره ! بانوی باتقوای مکّه

سنگ صبور و حامی آقای مکّه

بی اعتنا به طعنه ی زن‌های مکّه

ای کاش نیشابور بودی جای مکّه

شعب ابی طالب تو را از پا نینداخت

آزار اهل شرک از تو « شیرزن » ساخت

بانو سلامت می‌کنم از دور و نزدیک

پیش حبیب خود در این شب‌های تاریک

راحت برو راحت بیا " اُمّ الصعالیک "

مکّه ندارد کوچه‌های تنگ و باریک

مکّه مدینه نیست آتش پا بگیرد

میخی درون سینه ی تو جا بگیرد

رفتی ندیدی رکن حیدر را شکستند

الواط های بی حیا در را شکستند

نامردها ، پهلوی کوثر را شکستند

قلب پر از مِهر پیمبر را شکستند

رفتی ندیدی باغ تو بی یاسمن شد

ای باکفن ! آخر حسینت بی کفن شد

 

محمد فردوسی


تعداد بازديد : 63
جمعه 05 تیر 1394 ساعت: 12:33
نویسنده:
نظرات(0)
یا ام الزهرا... روح القُدُس كبوتر بام خديجه است در بند آب و دانه ي دام خديجه است كس را چه زور و زَهره

یا ام الزهرا...

روح القُدُس كبوتر بام خديجه است

در بند آب و دانه ي دام خديجه است

كس را چه زور و زَهره كه توصيف او كند

جايي كه جبرئيل غلام خديجه است

با ذوالفقار ، ثروت او هم رديف شد

اين جايگاه،خاصِ مقام خديجه است

روي پيمبري كه سراپا ملاحت است

خورشيد صبح و ماه تمام خديجه است

حوّا شبيه هاجر و مريم نشسته است

آنجا كه ذكر خير كلام خديجه است

در اكـثـر مُـتون زيـارات وارده

لبهاي شيعه گرم سلام خديجه است

از جان گذشت در ره دلدار، پس مگو

ايثارمال ، رمز دوام خديجه است

چون هرچه راكه داشت به پاي نبي گذاشت

عالم سند شده ست و به نام خديجه است

جايي كه دخترش شده ناموس كردگار

دنيا از اين لحاظ به كام خديجه است

بي ربط نيست گر رمضان وقت بندگي ست

اين ماه ، ماه رحمت عام خديجه است

حيدر فقط نه اينكه شده همسرِ بتول

داماد مصطفيٰ و امام خديجه است

 

محمد قاسمي


تعداد بازديد : 79
پنجشنبه 04 تیر 1394 ساعت: 10:22
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه(س)-مدح خدیجه زوج رسول است و مادر زهرا خدیجه گوهر یکتا و درٌ بی همتا ندیم ختم رسولان و یا�

حضرت خدیجه(س)-مدح

 

خدیجه زوج رسول است و مادر زهرا

خدیجه گوهر یکتا و درٌ بی همتا

ندیم ختم رسولان و یار پیغمبر

نبود در همه عالم کسی از او بهتر

خدیجه ای که پیمبر بود و را همسر

خدیجه ای که چو زهرا بود و را در بر

خدیجه ای که حسین و حسن نواده اوست

زنی که زینب و کلثوم خانواده اوست

خدیجه مادر سجاد و مادر باقر

کسی که شمس و قمر بهر خدمتش حاضر

خدیجه مادر بحر العلوم صادق بود

جهان به گوهر علمش همیشه شایق بود

خدیجه مادر موسی ابن جعفر ما بود

کسی که طاقت و صبرش بسان دریا بود

همو که جان به لب آورد در غل و زنجیر

به زیر لب همه شب خواند سوره تکویر

خدیجه مام رضا آن شه خراسان بود

همو که حشمت هارون از او هراسان بود

کسی که گفت به لب لااله الا هو

به طوس گشت غریبانه ضامن اهو

تقی نبود جز از او نقی هم از او بود

ببین که ساحت این زن چه خوب و نیکو بود

خدیجه را چه بگویم که ماه منظر بود

خدیجه مادر اختر امام عسکر بود

امام عسکر ما همچو ماه عالم گیر

کسی که رام شد اندر برش پلنگ و شیر

خدیجه مادر مهدی امام حاضر ماست

کسی که چشم بصیرش همیشه ناظر ماست

من از خدیجه چه بگویم بدین بیان قصیر

گنه نباشدی از من زبان کند تقصیر

به روز عشر ز ماه مبارک رمضان

گرفت جسم عزیزش مغاک در دامان

گرت نصیب شد ای جان گذر کن از کویش

که حس کنی به مشامت تو بوی مینویش

کند شفاعت سیمرغ گر به روز جزا

نبا شدش غم دیگر چو جان دهد به قضا

 

قاسم نعمتی

 


تعداد بازديد : 119
شنبه 13 دی 1393 ساعت: 10:10
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-مدح و مصائب اى همسر با وفاى احمد اى همنفس دعاى احمد اى جان به ره حبیب داده اى عاشق و �

حضرت خدیجه (س)-مدح و مصائب

 

اى همسر با وفاى احمد

اى همنفس دعاى احمد

اى جان به ره حبیب داده

اى عاشق و مبتلاى احمد

اى زینت خانه ی پیمبر

ممنون ز تو شد خداى احمد

از جان و مقام و مال رَستى

مردانه شدى فداى احمد

اسلام ز تو گرفته رونق

از توست رَسا، صداى احمد

سیلى نه! ولى تو سنگ خوردى

اى سینه سپر براى احمد

سر منشأ کوثرى خدیجه

لیلاى پیمبرى خدیجه

اى فاطمه را تو پروریده

اى رنج و بلا بجان خریده

سادات ز تو مقام دارند

صدّیقه، زکیّه و رشیده

مکّه ز تو افتخار دارد

بر خویش قدوم تو بدیده

کعبه به طواف توست مُحتاج

با خون دلت شدى شهیده

مرغ دل شیعه پر شکسته

بر خاک غریب تو پریده

حتّى کفنى دگر ندارى

جانم بفداى تو  حمیده

با اشک نبى، رُخ تو را شُست

اوّل کفن بهشتى از توست

اى بانوى ذوالکرم خدیجه

اى مادر اهل غم خدیجه

دلداده تو حبیب حق بود

صاحب نفس حرم خدیجه

بر سفره تو نشسته حیدر

پیش همه محترم خدیجه

زود است براى دختر تو

غربت بخورد رقم خدیجه

اى کاش میان کوچه بودى

با فاطمه همقدم خدیجه

از ضربت قنفذ ستمگر

دستش بشود قلم خدیجه

آید ز تو و به نام زهرا

مهدى پىِ انتقام زهرا

 

جواد حیدری

 


تعداد بازديد : 203
شنبه 13 دی 1393 ساعت: 10:09
نویسنده:
نظرات(0)
مادر... دلی ندیده به خود دلبری که ما دیدیم ندیده ست کسی ساغری که ما دیدیم رها کنند اگر روز حشر دست مرا رها نمی کند این مادری که ما دیدیم

یا اهل بیت النبوه...

 

هنوز پرده نيانداختيم امير شديم

هنوز جلوه نکرديم بى نظير شديم

 

فقير خانه مايند بندگان خدا

براى آنکه خداوند را فقير شديم

 

غذاى سفره ما از تجليات خداست

شبانه روز ازين سفره بود سير شديم

 

بلند شانه ما را بلا شکسته نکرد

از اشتياق خدا بود زود پير شديم

 

همين که ريخته شد خون ما به جوش آمد

پس از شهيد شدن چند تا غدير شديم

 

به جان خويش خريديم درد را اما

براى دوستمان جوشن کبير شديم

 

اگرچه بسته شود دست ما ولى باز است

به دست بسته مان باز دستگير شديم

 

قرار بود اگر حرف بد به ما بزنند

چرا شهيد شديم و چرا اسير شديم؟!!!

 

درست وقت زمانش به آسمان رفتيم

نه زود آمده بوديم ما نه دير شديم

 

حاج اکبر لطیفیان


تعداد بازديد : 351
چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت: 12:41
نویسنده:
نظرات(0)
اسلام با نامش هوای دیگری دارد در بین سر های عرب این زن سری دارد خوشبختی از این بیشتر ؟ این بانوی خورشید هر آینه در خانه اش پیغمبری دارد پی�

اسلام با نامش هوای دیگری دارد

در بین سر های عرب این زن سری دارد

خوشبختی از این بیشتر ؟ این بانوی خورشید

هر آینه در خانه اش پیغمبری دارد

  پیغمبری که جبرئیل آیینه دار اوست

این زن کنار همسرش بال و پری دارد
 
این زن نخستین دست بیعت سوی اسلام است

این زن همیشه قبله ی روشن تری دارد
 
هر خانه ای که عطر پیغمبر در آن جاری ست

آن خانه سوی آسمان بی شک دری دارد
 
آن خانه بی شک خانه ی بانوی بانوهاست

بانوی بانوها یگانه همسری دارد
 
از این سعادت بیشتر دیگر چه می خواهد

در سوگ او پیغمبرش چشم تری دارد
 
دنیا فدای دین اگر کرده است بی تردید

در پیشگاه دوست جای بهتری دارد
 
پشت سر خورشید در محراب قامت بست

این ماه در خانه چه صاحب منبری دارد
 
زهرا همیشه گفته مادر نور چشم اوست

زهرا همیشه گفته یکتا مادری دارد

شاعر: اميرعلي سليماني

 


تعداد بازديد : 105
سه شنبه 17 تیر 1393 ساعت: 11:53
نویسنده:
نظرات(0)
چشم خیس ای سایه سارِ مهر و صفا از سرم مرو ای مادرم خدیجه بمـان در برم مرو صبر و قرارِ این دلِ بی صبر و بی قرار نورِ دل و دو دیده ی از غم ترم مرو ب�

چشم خیس


ای سایه سارِ مهر و صفا از سرم مرو
ای مادرم خدیجه بمـان در برم مرو
صبر و قرارِ این دلِ بی صبر و بی قرار
نورِ دل و دو دیده ی از غم ترم مرو
با این که خسته بسته ای بارِ سفر ولـی
هستیِّ فاطمه مَـهِ غم پرورم مرو
انــدوهِ غربـت و شررِ سوزِ رفتنت
آتش کشیـده بـر همه ی پیکرم مرو
بـی مادری و رنجِ یتیمی کُشد مرا
رحمی نما به حالِ دلِ مُضطرم مرو
بعدِ تو می شود پدرِ بـی کسم غریـب
مادر به خاطـرِ پدرم از حرم مرو
از چشمِ خیسِ من تو بخوان شعرِ التماس
تفسیراین غزل بُوَد ای مادرم مرو


حمید رضا گلرخی


تعداد بازديد : 103
سه شنبه 17 تیر 1393 ساعت: 9:59
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات مهی رفتـه ، دلی پر آه مــانده شبــانه خاطرات ماه مانده خدیجه رفته و با چشم گریان نگـاه فاطمــه بر راه مانده

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

مهی رفتـه ، دلی پر آه مــانده

شبــانه خاطرات ماه مانده

خدیجه رفته و با چشم گریان

نگـاه فاطمــه بر راه مانده

 

سید هاشم وفایی

 


تعداد بازديد : 60
سه شنبه 17 تیر 1393 ساعت: 9:26
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات بانوی صبح هستی و خورشید دیگری خاتون آب هستی و پاک و مطهری آری به اتنخاب خدا و گواه او تنها تویی که لایق عشق پیمبری در دام

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

بانوی صبح هستی و خورشید دیگری

خاتون آب هستی و پاک و مطهری

آری به اتنخاب خدا و گواه او

تنها تویی که لایق عشق پیمبری

در دامن تو مادر عالم سه ساله شد

شایسته از مقام تو شد شان مادری

گرد و غبار راه تو معراج جبرئیل

ای کاش میشد از سر این کوچه بگذری

بانو شنیده ام که وخیم است حال تو

در کنج خانه گشته ای از غصه بستری

گرچه کتاب زندگی ات  رو به آخر است

شان عیادت از تو مقام پیمبر است

وقتش شده که دختر خود را صدا کنی

بر روی نازدانه ات آغوش وا کنی

وقتش شده که شانه به گیسوی او زنی

با یک دو بوسه درد دلش را دواکنی

باید دو گوشواره خود را به او دهی

تا هدیه  عروسی او را  ادا کنی

چیری به عمر خود ز پیمبر  نخواستی

وقتش شده از او طلب یک عبا کنی

ار عرش پنج تا کفن آمد برای تو

خوب است پنجمین کفنش را سوا کنی

رفتی و داغ  تو به دلش کوه غم گذاشت

غصه شروع شد که دگر  مادری نداشت

مادر نداشت حرف دلش را به او زند

حرف از غمی که مانده میان گلو زند

مادر نداشت در شب جشن عروسیش

تا حرف دخترانه خود را به او زند

مادر نداشت  پشت در او را صدا کند

ناچار شد به خادمه خویش رو زند

پیراهنش گرفت به مسمار و پاره شد

مادر نداشت پیرهنش  را رفو زند

مادر نداشت زخم تنش را نشان دهد

با یک نفر دم از غم راز مگو زند

زهرا که رفت نوبت زینب  دگر رسید

او میدوید  و قاتل ارباب می دوید

 

موسی علیمرادی

 


تعداد بازديد : 101
سه شنبه 17 تیر 1393 ساعت: 9:26
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات نظر وقتی که بر افلاک می کرد تمام عرش را غمناک می کرد میان هاله ای از درد و انــدوه گل خود را پیمبر خاک می کرد

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

نظر وقتی که بر افلاک می کرد

تمام عرش را غمناک می کرد

میان هاله ای از درد و انــدوه

گل خود را پیمبر خاک می کرد

 

سید هاشم وفایی

 


تعداد بازديد : 73
سه شنبه 17 تیر 1393 ساعت: 9:25
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات گذشته از همه و پشت شوهرش مانده چه مادرانه به پای پیمبرش مانده درست! سوره نسل خدیجه کوته بود ولی ادامه آیات کوثرش مانده ن

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

گذشته از همه و پشت شوهرش مانده

چه مادرانه به پای پیمبرش مانده

درست! سوره نسل خدیجه کوته بود

ولی ادامه آیات کوثرش مانده

نه داستان خدیجه ادامه خواهد داشت

هنوز سوختن خانه و درش مانده

به فرض اینکه شکستند دست زهرا را

هنوز بستن دستان همسرش مانده

نه ماجرا به همین روی سکه ختم نشد

خدیجه روضه بخوان روی دیگرش مانده

حسین لحظه آخر به فکر رفتن بود

ولی هنوز وصایای مادرش مانده

دلیل داشت صدای زنی ز خیمه رسید

رباب خواست بگوید که اصغرش مانده

سه شعبه آمد و در خیمه دختری میگفت

ببین سکینه که چیزی ز حنجرش مانده

گذشت و عمه سادات دید مردی را

که رد پای سری روی خنجرش مانده

رسید کار به جایی که روضه خوان غش کرد

خدیجه روضه بخوان خط آخرش مانده ...

#

هنوز باقی نسل خدیجه در راه است

هنوز منتقم آل حیدرش مانده

 

امیرحسین آکار

 


تعداد بازديد : 121
سه شنبه 17 تیر 1393 ساعت: 9:24
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات در بین ملائک از تو نام آورده ست نام از تو شکوه ناتمام آورده ست هر بار که آمده ست از سوی خدا جبریل، به محضرت سلام آورده ست

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

در بین ملائک از تو نام آورده ست

نام از تو شکوه ناتمام آورده ست

هر بار که آمده ست از سوی خدا

جبریل، به محضرت سلام آورده ست

***

دلخسته ز شهر بی‌وفا رفتی، آه

آرام و قرار مصطفی رفتی، آه

حتی کفنی نخواستی از دنیا

از بس که سبکبار و رها رفتی، آه

***

از چشم تر فاطمه طاقت رفته

تا کرب و بلا خروش غربت رفته

آنجا سخن از بی‌کفنی نیست فقط

پیراهن خورشید به غارت رفته

 

یوسف رحیمی

 


تعداد بازديد : 64
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 17:29
نویسنده:
نظرات(0)
همسر مظلومه دیده ی پیغمبر از غم تر شده لاله ی کاشانه اش پرپر شده می زند آتش به جانش این محن فاطمه یتیم و بی مادر شده حمید رضا گلرخی

همسر مظلومه

دیده ی پیغمبر از غم تر شده
لاله ی کاشانه اش پرپر شده

می زند آتش به جانش این محن
فاطمه یتیم و بی مادر شده

حمید رضا گلرخی


تعداد بازديد : 69
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 10:29
نویسنده:
نظرات(0)
یا خدیجه الکبری... زير باران رحمتم امشب گرم عرض ارادتم امشب مثل هر شب منم نمک گيرت باز مهمان هيئتم امشب روضه خوانت شدم خدا را شکر داده اي تو

یا خدیجه الکبری...

 

زير باران رحمتم امشب

گرم عرض ارادتم امشب

مثل هر شب منم نمک گيرت

باز مهمان هيئتم امشب

روضه خوانت شدم خدا را شکر

داده اي تو لياقتم امشب

شأن تو نيست نوکرت گردم

فاطمه کرده دعوتم امشب

مي شوم خادم عزادارت

با تمامي قدرتم امشب

کم برايت گذاشتم عمري

سخت غرق خجالتم امشب

 مادر مهربان حلالم کن

جان صاحب زمان حلالم کن

 اي همه افتخار پيغمبر

اولين بي قرار پيغمبر

مي رسد ريشه اش به تو بانو

جود ايل و تبار پيغمبر

تو چه کردي که اين چنين شده اي

همه دار و ندار پيغمبر

چه کسي مثل تو در اين عالم

هستي اش شد نثار پيغمبر

به خدا مايه ي مباهاتيد

تو و حيدر کنار پيغمبر

عضوي از خانواده ات شده است

هر کسي گشته يار پيغمبر

شاعر تو شده رسول خدا

اين مثلک,خديجه الکبري

بی تو از چشم هاحيا افتاد

بي تو پيغمبرت ز پا افتاد

علي و فاطمه غريب شدند

بي محلي به کعبه جا افتاد

خوب شد رفتي و نديدي تو

خانه اي بين شعله ها افتاد

وسط کوچه ها ميان طناب

دست هاي گره گشا افتاد

يادگارت نفس نفس مي زد

لرزه بر جان مرتضي افتاد

کودکي پير مرد شد مادر

فاطمه روي خاک تا افتاد

کاش مي شد حسن زند فرياد

گوشواره روي زمين افتاد

 

محمد حسین رحیمیان


تعداد بازديد : 77
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 10:27
نویسنده:
نظرات(0)
یا زهرا... فدای ام ابیها تمام باباها فدای مادر زهرا تمام مادرها

یا زهرا...

فدای ام ابیها تمام باباها

فدای مادر زهرا تمام مادرها

 

یاسین قاسمی


تعداد بازديد : 87
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 10:25
نویسنده:
نظرات(0)
از بس كه اشك ریخته ای پای بسترم صد بار شده آسمان آوار بر سرم ساعات آخرم شده زهرای كوچكم نزدیك تر بیا كه تو را سیر بنگرم آخر نشد به رخت عروسی ب

از بس كه اشك ریخته ای پای بسترم

صد بار شده آسمان آوار بر سرم

ساعات آخرم شده زهرای كوچكم

نزدیك تر بیا كه تو را سیر بنگرم

آخر نشد به رخت عروسی ببینمت

هر آرزو كه بود سوی گور میبرم

حالا برو لباس عزای مرا بپوش

دیگر نشته پیك عجل در برابرم

در راه عشق هستی  خود را فروختم

امشب كه میروم كفنی نیست در برم

این لحظه ی فراق كه پیشم نشسته ای

خون میچكد برای تو از دیده ی ترم

من زود میروم كه نبینم پس از رسول

در بین دود و شعله نشسته است دخترم

من زود میروم كه نبینم به كوچه ها

سیلی زند كسی به رخ یاس اطهرم

شاعر : امیر عباسی


تعداد بازديد : 165
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 10:24
نویسنده:
نظرات(0)
خدا سند زده دل را به نام مادرها فتاده لیلی لیلا به دام مادرها بهشت و عرش برین زیر پای مادرهاست چگونه شرح دهم از مقام مادرها برابری بکند با ط�

خدا سند زده دل را به نام مادرها

فتاده لیلی لیلا به دام مادرها

بهشت و عرش برین زیر پای مادرهاست

چگونه شرح دهم از مقام مادرها

برابری بکند با طعام های بهشت

طعام سوخته یا اینکه خام مادرها

به ام فاطمه"س" سوگند میخورم امشب

که تا همیشه بمانم غلام مادرها

فدای ام ابیها تمام باباها

فدای مادر زهرا"س" تمام مادرها

اگر اجازه دهد خاک پاش را بوسم

اگر اجازه دهد ازدحام مادرها

تویی که ظلمت شب را همیشه مهتابی

خدیجه"س" هستی و مادربزرگ اربابی

شاعر: ياسين قاسمي


تعداد بازديد : 102
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 10:24
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات شهر حجاز در دل خود غم گرفته است قلب رئوف حضرت خاتم گرفته است از گریه های دلشکن یاس مصطفی در داغ مادرش، دل عالم گرفته است

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

شهر حجاز در دل خود غم گرفته است

قلب رئوف حضرت خاتم گرفته است

از گریه های دلشکن یاس مصطفی

در داغ مادرش، دل عالم گرفته است

چشمان جبرئیل و ملائک، تمامشان

بوی خوش دو چشمه زمزم گرفته است

چشمان خیسِ حضرت احمد، چو فاطمه

آب و هوای شرجی و نم نم گرفته است

با دست خسته اش ز دو چشمان دخترش

آهسته اشک غربت و شبنم گرفته است

زهرا برای مادر خود گریه می کند

در حجره ای نشسته و ماتم گرفته است

از داغ اینکه یک کفنی هم نمانده بود

بالای جسم مادر خود دم گرفته است

حجره، برای اینکه زنی بی کفن شده

حال و هوای ماه مُحرَم گرفته است

 

رضا باقریان

 


تعداد بازديد : 59
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 10:22
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت خدیجه (س)-وفات زیر باران رحمتم امشب گرم عرض ارادتم امشب مثل هر شب منم نمک گیرت باز مهمان هیئتم امشب روضه خوانت شدم خدا را شکر داده ای ت

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

زیر باران رحمتم امشب

گرم عرض ارادتم امشب

مثل هر شب منم نمک گیرت

باز مهمان هیئتم امشب

روضه خوانت شدم خدا را شکر

داده ای تو لیاقتم امشب

شأن تو نیست نوکرت گردم

فاطمه کرده دعوتم امشب

می شوم خادم عزادارت

با تمامی قدرتم امشب

کم برایت گذاشتم عمری

سخت غرق خجالتم امشب

مادر مهربان حلالم کن

جان صاحب زمان حلالم کن

ای همه افتخار پیغمبر

اولین بی قرار پیغمبر

می رسد ریشه اش به تو بانو

جود ایل و تبار پیغمبر

تو چه کردی که این چنین شده ای

همه دار و ندار پیغمبر

چه کسی مثل تو در این عالم

هستی اش شد نثار پیغمبر

به خدا مایه ی مباهاتید

تو و حیدر کنار پیغمبر

عضوی از خانواده ات شده است

هر کسی گشته یار پیغمبر

شاعر تو شده رسول خدا

این مثلک,خدیجه الکبری

بی تو از چشم ها حیا افتاد

بی تو پیغمبرت ز پا افتاد

علی و فاطمه غریب شدند

بی محلی به کعبه جا افتاد

خوب شد رفتی و ندیدی تو

خانه ای بین شعله ها افتاد

وسط کوچه ها میان طناب

دست های گره گشا افتاد

یادگارت نفس نفس می زد

لرزه بر جان مرتضی افتاد

کودکی پیر مرد شد مادر

فاطمه روی خاک تا افتاد

کاش می شد حسن زند فریاد

گوشواره روی زمین افتاد

 

 

محمد حسین رحیمیان

 


تعداد بازديد : 115
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت: 10:21
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 8
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف