|
به مناسبت روز مادر، تقدیم به همۀ مادران فاطمی
در خانه ، گل معطرت را دریاب
آیینه ی مهرپرورت را دریاب
گر طالب کیمیای ناب عشقی
خاک کف پای مادرت را دریاب
***
هر چند که تاج فقر بر سر دارم
از دولت عشق ، شوکت و فر دارم
مستغنی ام از تمام دنیا ، زیرا
سرمایه ای از دعای مادر دارم
***
در باغ دلم ، بهار باور گل کرد
شب رفت و سپیده ای معطر گل کرد
رودی ز بهشت در دلم جاری شد
بر روی لبم ، چو نام مادر گل کرد
***
در چشم من از فرشته برتر ، مادر
آیینه نَفَس ، سپیده باور ، مادر
هم قبله و هم قبیله ی زهرا ، او
در باغ دلم ، نسیم کوثر ، مادر
***
تو مادری و خلاصه ی خوبی ها
در عشق و ز خود گذشتگی ، بی همتا
بودم به خدا جنین خون آشامی
آموختم از تو « دوستت دارم » را
***
آیینه ی مهر و لطف بی حد هستی
در عاشقی و وفا ، زبانزد هستی
تو قلب تپنده ی زمینی ، ای خوب !
اعجاز خدای عشق ، «مادر» هستی
***
می خواهی اگر به عشق ، رهبر باشی
یا این که ز جمله عاشقان سر باشی
باید که زنی به دست مادر بوسه
باید که تو خاک پای مادر باشی
***
از زمزم مهربانی ات می نوشم
تنپوش محبت تو را می پوشم
ای خوب ! فرشته ی زمینی ، مادر !
لالایی عشق را بخوان در گوشم
***
ای خوب ! غزل ترین غزل ، ای مادر !
آمیزه ی خنده و عسل ، ای مادر
تو روح مرا که زخمی بی مهری ست
با عشق بگیر در بغل ، ای مادر
***
در چشم من از فرشته برتر هستی
از هر چه و هر که در جهان سر هستی
آمیزه ای از وفا ، محبت ، ایثار
تو نادره ای در عشق ، «مادر» هستی
***
مادر ! گل سیمای تو را می بوسم
پیشانی زیبای تو را می بوسم
فرشی ز بهشت زیر پایت پهن است
با شوق ، کف پای تو را می بوسم
***
یک قصه ی عاشقانه ی زیبایی
از عالم نور ، عالم بالایی
تقدیر تو مادری ست ای زن ! آری
هم قبله و هم قبیله ی زهرایی
رضا اسماعیلی
تعداد بازديد : 311
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:07
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-ولادت
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
احمد ازو، پیام جهان آفرین گرفت
یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت
شکر خدا، که گلبن احمد به گُل نشست
ز انفاس دوست، باغ محمد به گُل نشست
روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت
در سر، اَمین وحی، هوای خلیل داشت
بهر خدیجه، مژده رب جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
بر خاتم رسل، سخن از سلسبیل گفت
بس تهنیت ز جانب حق، جبرئیل گفت
گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد
شام تو را ، جنیبهکش آفتاب کرد
نامی برای دختر تو انتخاب کرد
و آن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد
ز آن در نُبی خدای تو نامید کوثرش
تا بی وضو کسی نبَرد نام اطهرش
ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت
سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت
مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت
کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت
تو عصمت خدا و بهشت محمدی
تو مفتخر به امابیهای احمدی
ای اسوه محبت و، ای مظهر عفاف!
ای روز و شب فرشته به کوی تو در طواف
ای بوده با صفات خدایی در اتّصاف
نامی اگر بهجاست ز سیمرغ و کوه قاف،
درک مقام توست که امکانپذیر نیست
ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست
شادابی حیات، ز انفاس فاطمهست
دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمهست
فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمهست
از گل لطیفتر دل حساس فاطمهست
قلب رسول، شیفته زندگانی اش
جان علی، فریفته مهربانی اش
گفتی از او مدینه مُنوّر شود که شد
از عطر ناب یاس، معطر شود که شد
جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد
میخواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد
دنیا پر از ذَراری زهرای اطهر است
والله، جای گفتن الله اکبر است!
ما شاعران به قافیه پرداختیم و بس!
عمری به وَجهِ تسمیه پرداختیم و بس
از متن، هی به حاشیه پرداختیم و بس
از تو فقط به مرثیه پرداختیم و بس
باید اگر معارف ناب تو زنده کرد
کی میتوان به فاطمه گفتن بسنده کرد
ما بهرهای ز فیض تو اغلب نداشتیم
انگار جز فدک ز تو مطلب نداشتیم
آگاهی از معارف مذهب نداشتیم
کاری به کار عزّت مکتب نداشتیم
ترسم از آن که کار، برادر! بَتَر شود
وز این که هست، فاطمه مظلومتر شود
اینک که هست امت اسلام در خطر
بحرین در محاصره و شام در خطر
بیتالحرام باز از اصنام در خطر
حج و منا و مشعر و احرام در خطر
چشم امید شیعه به بیداری شماست
زهرا در انتظار وفاداری شماست
روزی که یاس فاطمه تکثیر میشود
اسلام در زمانه فراگیر میشود
عالم پر از شمامه تکبیر میشود
دنیایی از مکاشفه تصویر میشود
آید ندا که کعبه مقصود میرسد
از گرد راه، مهدی موعود میرسد
محمد علی مجاهدی
تعداد بازديد : 127
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:06
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح
چکیده گل رخسار مصطفی زهراست
عصاره نفحات خوش خدا زهراست
سلاله خلف ختم مرسلین یعنی
خلاصه همه آیات انبیا زهراست
کسی که شیشه عطر گل محمدی است
که منتشر شده چون ذره در هوا زهراست
زلال نور رسالت در او نمایان است
چرا که آینه مصطفی نما زهراست
کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز
شده است ورد زبان فرشته ها زهراست
گلی که باغ شهادت از او به بار نشست
چراغدار شهیدان کربلا زهراست
دو دل مباش دلا و بگو پس از قرآن
شکوهمند ترین هدیه خدا زهراست
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
امیدوار که باشی گره گشا زهراست
اگر که کوه غم افتاده روی شانه تو
علاج کار تو یک یاعلی و یازهراست
اگرچه کشتی پهلو گرفته می ماند
تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست
مگو که راه رسیدن به عشق دشوار است
چرا که فاصله اش از حسین تا زهراست
مراقبت کن از آن مضجع شریف ای عشق
به هوش باش که دار و ندار ما زهراست
چنین غریب اگر در بقیع پنهان است
مسلم است که گنجی گرانبها زهراست
مدینه ! گوهر ما آرمیده در دل تو
گواه باش که گنجینه حیا زهراست
اگر در آتش کین سوخته است خانه او
تو دردمند بیا خانه شفا زهراست
گلی که خاک در آغوش خویش می کشدش
شبانه بی کس و تنها و بی صدا زهراست
دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش
نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست...
سعیدبیابانکی
تعداد بازديد : 161
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:06
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و مناجات
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبه داور بخوانمت
دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است
گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت
دیدم تویی هر آینه، آیینه علی
گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت
دیدم قیامت است درِ خانه شما
گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت
گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم
جبریل گفت سوره کوثر بخوانمت
ای مادر حسین و حسن! مام زینبین!
من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟
جواد هاشمی
تعداد بازديد : 215
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:04
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت
كو آن كه طی كند شب عرفانی تو را
شاعر شود حقیقت نورانی تو را
این رودها كه همسفر بیقراریاند
تحسین نمودهاند خروشانی تو را
با صد هزار شاخه گل یاس هم بهار
همپای نیست عطر گلستانی تو را
وقت عبادت آیهای از نور میشوی
تا عرش میبرند چراغانی تو را
تسبیح كردهاند خدا را فرشتگان
تا دیدهاند جلوه سبحانی تو را
باید فرشتگان پی درك فصاحتت
از بر كنند متن سخنرانی تو را
اندوه رنجهای تو با آن مساحتش
پُرچین نكرد صفحه پیشانی تو را
هجده گل از حیات جهان چید دست تو
ای باغهای خرم توحید، مست تو
این چشمهها بدون تو آب روان نداشت
این دشتها بدون تو طبع جوان نداشت
بهتر ز یاسهای تو نُهچرخ گل ندید
بهتر ز دودمان تو هفتآسمان نداشت
ای مهربانتر از همه شهر با علی
ای آن كه چون تو شهر علی مهربان نداشت
نُه سال با تو چشم علی روی غم ندید
نُه سال جز تو قلب علی همزبان نداشت
نُه سال جز تو مادر گلها كسی نبود
نُه سال جز تو باغ علی باغبان نداشت
نُه سال سفرههای فقیران شهرتان
جز با تنور بخشش این خانه نان نداشت
بانو! مدینه عطر شما را گرفته بود
اما چرا كسی خبر از قبرتان نداشت
باشد ولی ز خاك بهار تو باقی است
در باغ یاس عطر مزار تو باقی است
عزم شما مبارزه از سر گرفته بود
تصمیم بر جهاد مكرر گرفته بود
لشكر شد اشكهای شما در مصاف خصم
وقتی شرار فتنهگری در گرفته بود
آن روز تیغ خطبه تو آبدیده بود
حال و هوای حمله به خیبر گرفته بود
آن روز واژههای شجاع تو در نبرد
جان از جوان و دل ز دلاور گرفته بود
زینب كه خطبههای سراسر حماسه خواند
این درس را، ز مكتب مادر گرفته بود
ای مادر شلمچه! امید شهادتم
در پشت روضههای تو سنگر گرفته بود
دلخستهام، طراوت كارونم آرزوست
لیلای جان! جزیره مجنونم آرزوست
برداشت دست حق ز رخ شب نقاب را
حس كرد باز پنجرهها آفتاب را
بیدار گشتهایم و دلآشفته دشمنان
دیگر مگر به خواب ببینند خواب را
باید امید داشت به فردای پرغرور
باید فزون نمود در این ره شتاب را
گفتا به حق تجلی نور خمینی است
هر كس كه دید رهبر این انقلاب را
فریاد میزنیم در این شور بیكران
«عجّل علی ظهوركَ یا صاحب الزمان»
حجت الاسلام جواد محمد زمانی
تعداد بازديد : 139
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:04
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت
قرّة العین مرتضی زهرا
بهجة القلب مصطفی زهرا
می شوم بنده زاد خانه ی او
میروم تا به عرش با زهرا
میرسد بوی سیب از مکه
میوه ی عرش کبریا زهرا
اصلا ای سائلان خبر دارید
آمده مادر سخا زهرا
آمده همدم ابالحسن و
مادر شاه کربلا زهرا
ذکر تسبیح انبیا حیدر
ذکر تسبیح مرتضی زهرا
مرتضی می شود فدای بتول
بهر حیدر گره گشا زهرا
پدر خاک انما الحیدر
مادر آب إنّما زهرا
هرکسی را که کشت بین نبرد...
...مرتضی، دم گرفت یازهرا
می کنم سجده بر در حیدر
ذکر من هست در دعا زهرا
ذکر لبهای ما در این شبها
«حسبنا الله ....حسبنا الزّهرا»
عاقب در ره تو می میرم
روزی ام را من از تو می گیرم
حلقه بر گوش خانه ات هستم
گر بگویی بمیر می میرم
خنکای محبتت در دل
تا قیامت نمی کند پیرم
بر سر خوان پر کرامت تو
سالیانی است من نمک گیرم
ذکر «یا فاطمه اغیثینی»
می کند از گناه تطهیرم
منکران فضائلت بانو
تا ابد گر کنند تعزیرم...
...بی خیالت نمی شوم هرگز
در بیان مناقبت شیرم
با همه غیر مرتضی قهرم
از همه من به جز شما سیرم
دائما می کنم خدا را شکر
که گره خورده با تو تقدیرم
نظری کن به من سر سالی...
...به ته دیگ خورده کفگیرم
ای که هستی محمدی وجنات
بر تو و روح قدسی ات صلوات
فاش می گویم و ندارم باک
کلّ من فیه حبّکِ بفداک
هرکسی بغضتان به دل دارد
نسب اندر نسب بوَد ناپاک
خلقت شیعه هست از گِلتان
خلقت دیگران خَس و خاشاک
میرود در جحیم باصورت
در مقام تو هرکه باشد شاکّ
کی مرا می بری نجف بانو؟
کرده ام میل باده ای از تاک
آخر از دوری حرم یک روز
می شوم من مریض یا که هلاک
من ندارم به جز تو پشت و پناه
مانده ام که چه می شدم لولاک...
ای پدر مادرم به قربانت
بندگی می کنم تو را ایّاک
من همان نوکر حسین توام
که دهم از غمش گریبان چاک
هر دو عالم گدات بی بی جان
هستی ما فدات بی بی جان
مهدی علی قاسمی
تعداد بازديد : 261
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:03
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت
خسران زده است هر که توکل نمی کند
بر خاک چادر تو توسل نمی کند
یا بلبلی که طوف سر گل نمی کند
قلبم میان سینه تحمل نمی کند...
...امشب نخواند از جلوات خدایی ات
از تابش و تلالؤ خیرالنسایی ات
ای که کنیز خانه ات از عالمی سر است
نامت نجات بخش هزاران پیمبر است
یک گوشه از تجلی تو قدر و کوثر است
کوثر شدی و ساقی این چشمه حیدر است
حوریه ای و دور و برت جای خار نیست
غیر از علی نصیب تو در روزگار نیست
صاحبْ کتاب... باطن قرآنِ مرتضی
زیبا ترین ستاره ی تابان مرتضی
جان تو هست جان نبی جان مرتضی
لبخند صبح و شام تو رضوان مرتضی
وصله بزن به چادرت اما فقط بخند
رخت عروسی ات بده زهرا... فقط بخند
بر سائلت بزرگی و سرمایه می رسد
آنقدر که عطای گرانمایه می رسد
در مدح بنده پروری ات آیه می رسد
نان می پزی و باز به همسایه می رسد
این بار نه... نده همه اش را به این و آن
افطار کن بس است عطای دو لقمه نان
حتی به مریمش ذکریا نگفته است
اصلا کسی به دخترش این را نگفته است
قطعا رسول صحبت بی جا نگفته است
بی خود به تو که "ام ابیها" نگفته است
تو مادر یتیم حجازی و کوثری
از مریم و خدیجه و آسیه برتری
مهر تو در خرابه ی این دل عنایت است
روح تمام بندگی از این محبت است
نامت به لب رسید، همین هم عبادت است
خدمت به آستان تو عین شرافت است
این ظرف دل به یمن وجودت شریف شد
کار دلم به لطف نگاهت ردیف شد
امشب بیا دوباره حدیث کسا بخوان
سیب بهشتی نبوی هل اتی بخوان
در جمع ما بیا و کمی ربنا بخوان
مادر به جای ما همه اغفرلنا بخوان
از بخشش تو قلب خدا شاد می شود
ویرانه خانه ی دلم آباد می شود
محمد جواد شیرازی
تعداد بازديد : 95
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:03
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح
زبان چگونه گشایم به مدح تو مادر
که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر
زبان وحی، تو را پارۀ تن خود خواند
زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟
چه شاعرانه خداوند آفریده تو را
تو را به کوری چشمان آن «هو الأبتر»
خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر
چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی
تو را به دست خدا میسپرد پیغمبر
علیست دست خدا و علیست نفس نبی
علی قیام و قیامت، علی علی حیدر
عروسی پدر خاک بود و مادر آب
نشستهاند دو دریا کنار یکدیگر
شکوه عاطفهات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع انگشتر
همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
چنان که وصلۀ چادر برای تو زیور
یهودیان مسلمان ندیدهاند آری
از این سیاهی چادر دلیل روشنتر
حجاب، روی زمین طفل بیپناهی بود
تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر
میان کوچه که افتاد دشمنت از پا
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایه آن چادر است این کشور
به هوش باش و از این دست دوستی بگذر
به هوش باش که از پشت میزند خنجر
به این خیال که مرصاد تیغ آخر بود
مباد این که نشینیم گوشۀ سنگر
بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد
در آن رکاب نباشم سیاهی لشگر
بدا به حال من و خوش به حال آن که شدهست
شهید امر به معروف و نهی از منکر
خدا گواه که چون فاطمه نمیخواهیم
حکومتی که نباشد در آن علی رهبر
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
سید حمید رضا برقعی
تعداد بازديد : 195
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:02
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت
دراین هوای خوب و، بارانیِ بهاری
وقت است آسمانا، برما کرم بباری
ساقی بیار باده، سرآمده خماری
بگذار تا گذارم، سجاده را کناری
برما ببخش یارا، از باب یادگاری
یا مرهم نگاهی، یا زخم ذوالفقاری
یا رحمة الوسیعه یا دافع البلیه
یا باسط الیدین باللطف والعطیه
یا دائم العنایة مَنّاً علی البریه
عیدانۀ نزول مرضیة الرضیّه
انظر الی فقیرک فی هذه العشیه
مگذار عاشقان را در هرم بیقراری
امشب مجاز باشد بامی وضو گرفتن
برپای خمره شور اللهُ هو گرفتن
برخیز جا نمانی! از این سبو گرفتن
باید که در حریم او آبرو گرفتن
رو بر حبیب کردن ازغیر رو گرفتن
با حُبِّ این حبیبه محبوب کردگاری
دل دل نکن دل من برخیز بی بهانه
ساکت چرا نشستی؟ سرمست وعاشقانه
همپای می گساران درمجلس شبانه
با لهجۀ قناری با من بخوان ترانه
دیگر بس است ماتم تا چند غمگنامه؟
رخت سیاه و روضه اشک عزا و زاری!
شبهای غصه رفت و صبح سرور آمد
منشور شور آمد شور شعور آمد
تا قلب قاب قوسین رمز عبور آمد
چون جانب خدیجه طه ز طور آمد
سوی رسول پیک الله نور آمد
کوثر عطا نمودت پروردگار باری
بس که به سجده گفتی یا واهب العطایا
دریاب مصطفایِ، دلخسته را خدایا
حق هدیه کرده برتو محمودة السجایا
دادیم برتو دختر... نه منتهی المنایا
یعنی ابوالعجایب را دافع البلایا
او یکتنه سپاهِ شیر خداست آری
به به چه دلنوازی به به چه چاره سازی
چه کعبۀ لطیفی چه عشق جانگدازی
چه مهر دل فروزی چه سرو سرفرازی
به به چه عزّ و جاهی چه نام پر ز رازی
برخیز یا محمد شکر خدا نمازی...
برپا بدار بهر این حسن همجواری
به به نتیجه داده شیدائی خدیجه
آمد تمام عشق رویایی خدیجه
آمد انیس وقت تنهایی خدیجه
به به چه دلنواز است لالایی خدیجه
دارد به سینه شور غوغایی خدیجه
جان می کند فدای دلدار افتخاری
امشب از آسمانها بارد نوید رحمت
زهرا شکوه عصمت زهرا کلید رحمت
قدر مقدرِ عشق صبح سفید رحمت
زهرا پس از محمد نام جدید رحمت
مهرش هرآنکه دارد دارد امید رحمت
با اهل او ندارد هرگز جحیم کاری
یوم النشور فردا وقت جزا محمد!
در لحظه ی ظهورِ عدل خدا محمد!
گویند اهل محشر وا ویلتا محمد!
هنگامۀ عبور خیرالنساء محمد!
از اولیاء گرفته تا انبیا... محمد!
دارند سوی زهرا چشم امیدواری
ما نیز برعطای زهرا امیدواریم
یکریز بیقرار بانوی بیقراریم
دلخسته و خراب یک ماه بی مزاریم
هرچند که سیاه و زشت و تباه و تاریم
اما ز کرده های خود سخت شرمساریم
مگذار تا بمیریم با درد شرمساری
مادر چقدر فکر حال من و شما بود
شبهای جمعه غرق گریه در التجا بود
خواهان راحتی عشاق مرتضی بود
او لطف کرد و کار امثال ما جفا بود!!
گاهی گناه کردیم آخر کجا روا بود؟
خیر کثیر یعنی لطف همیشه جاری
هرچند غرق غفلت... جمله گناه کاریم
تاهست عشق زهرا سرشار افتخاریم
برعرشۀ سفینه شکر خدا سواریم
در خیمۀ حسینی، دائم حسن مداریم
سرمایه جز ولای مولا علی نداریم
شادیم از این غنا و مستیم از این نداری
**
عمریست بینوای ایل وتبارتانم
همواره بیقرار و بیمار و زارتانم
دلتنگ بوسه ای بر، سنگ مزارتانم
اینجا پی شما و محشر کنارتانم
هنگام مرگ مادر... در انتظارتانم
ازمن مگیر فیض این چشم، انتظاری
مرضیّه ای و از ما ایزد رضاست با تو
دلهای عاشقانت حاجت رواست با تو
از دام درد و غصه قلبم رهاست با تو
از آتش عذاب دوزخ جداست با تو
هستی پر از نوای شیر خداست با تو
دست تو عالمی را کرده علی نگاری!
بسکه علی نوشتی بس که علی سرودی
اول شهید راهِ، شیر خدا تو بودی
تو رنگ سبز شیعه تو سرخی و کبودی
با سینۀ شکسته تا عرش پرگشودی
دستی برآر بلکه از ره رسد به زودی
فریاد انتقام صمصام تک سواری
مجتبی روشن روان
تعداد بازديد : 141
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:01
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت
حرف میلاد بانوی تقواست
او که الگوی عشق دورانهاست
خادمش نوح و آدم و عیسی
زنده از لطف فاطمه عیساست
و ورق خورد باز تقویم و
سالروز ولادت زهراست
سالروزی که روز مادر شد
لطف میلاد فاطمه اینجاست
درخور شأن وسعت کرمش
بهترین قافیه فقط دریاست
اول سال و باز هم زهرا
سال نیک از بهار آن پیداست
اول سال و آخر سالم
فاطمه می دهد پر و بالم
مصطفی صورت و خدا سیرت
هر چه خوبیست تحت تأثیرت
جز خدا و علی و پیغمبر
بر نیاید کسی ز تفسیرت
مَلَک و جن و انس در بندت
جملۀ کائنات تسخیرت
حق ، جهان را مسخرت کرده
دشمنت تا ابد زمین گیرت
دلگشای فرشته های خداست
رو به قبله قیام و تکبیرت
فاطمه خوش به حال تو که گره
خورده با بوتراب تقدیرت
حشر ، جولانگه دوبارهء توست
چشم حق در پی اشارهء توست
دل که دل نیست طائر زهراست
طائر دل مهاجر زهراست
وطن دوم اختیار شده
در مدینه مجاور زهراست
گوهری هست ذکر آل الله
چون خدا نیز ذاکر زهراست
زائر دخترش به شهر قم
مژده مژده که زائر زهراست
اینکه ما غرق اهل بیت شدیم
از عنایات وافر زهراست
طبق فتوای قدسی لولاک
خلق عالم به خاطر زهراست
نه علی بود نه رسول خدا
گر نمی بود حضرت زهرا
ای محب تو از ازل محبوب
وی عدوی تو تا ابد مغضوب
هم خدا را به ذوق آوردی
هم پدر را نموده ای مجذوب
زیر و رو کرده ای دل عالم
ای به دستت کلید فتح قلوب
خوب دیوانه ات شدم بی بی
خوب دیوانه ام نمودی خوب
هر که با منصبی خوش است و من
خوش که بر نوکری شدم منصوب
خوش به حال کسی که در محشر
از محبان تو شود محسوب
در کنار پیمبر و حیدر
روز محشر تو میکنی محشر
محور بخشش و کرم این است
هستیِ اول آخرم این است
نوکری میکنم به درگاهش
شکرلله مقدرم این است
روز محشر زمام هر چه که هست
دست زهراست باورم این است
روز مادر سفارشی کاین بار
نزد خطاط می برم این است
تابلوئی به خط نستعلیق
بهترین فکر در سرم این است
ذکر یا فاطمه لذا امسال
هدیۀ روز مادرم این است
جان به قربان مادر سادات
باز هم بر جمال او صلوات
ماه انور مبارک حیدر
جشن دلبر مبارک حیدر
خنده هایش مبارک بابا
عشق کوثر مبارک حیدر
تا که زهرا وجیهت الله است
وجه داور مبارک حیدر
یکّه همتای مرتضی آمد
یار حیدر مبارک حیدر
رمز فتح الفتوح او زهراست
فتح خیبر مبارک حیدر
روز مادر مبارک زینب
روز همسر مبارک حیدر
مصطفی از دعا نتیجه گرفت
دخترش را بغل خدیجه گرفت
ذکر یا فاطمه خوش آهنگ است
دل برای مدینه اش تنگ است
فاطمه عرش کبریائی حق
بی حضور تو سرد و کمرنگ است
هر کسی از تو فاصله دارد
روز محشر کمیت او لنگ است
هر که دل را به دست تو نسپرد
دل او نیست دل بگو سنگ است
حشر ، بین بهشت و دشمن تو
حد فاصل هزار فرسنگ است
یا علی گفته ایم و یا زهرا
پس جنان بهر ما هماهنگ است
تا ابد نوکریم شکّی نیست
پای کاریم حرف مرد یکیست
نظری کن که ما دلی داریم
سوی تو قلب مایلی داریم
تا که دریا تو و کرانه تویی
غم نباشد که ساحلی داریم
از میان تمام منصب ها
ما تمایل به سائلی داریم
یک دلیلش فقط محبت توست
غیر ازین هم دلایلی داریم
بهر تمدید نوکری هامان
گاه و بیگاه محفلی داریم
ذکر زهرا گره گشای همه است
ما چه حل المسائلی داریم
انبیا محو قدر سلمانش
آسمان و زمین مسلمانش
تا نگاهت طبیب حاذق ماست
پُر ز مهرت همه دقایق ماست
اینکه مدیون لطفتان هستیم
بی گمان جزوی از حقایق ماست
لب کند باز و یاعلی گوید
هر که در این سخن موافق ماست
مدح و ذکر عَلَیَ الدوام شما
شغل و کارِ زبان ناطق ماست
چون خدایم تو را به ما داده
شک ندارم خدا هم عاشق ماست
هر کسی یک علاقه ای دارد
کربلا و نجف علایق ماست
روح ناهید و ماه و خورشیدی
قلب ما را تو نور بخشیدی
مهدی مقیمی
تعداد بازديد : 131
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 10:59
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
دشمنِ دینِ خدا ، خار شد و ابتر شد
نبیُ اللّه ، در این روز “اَبَاالْکَؤثَر” شد
کوریِ چشمِ حسودانِ نظرْ تنگ ، در این
شبِ فرخنده ، جهان غرقِ گلِ عنبر شد
فاطمه آمده تا مادرِ بابا بشود….!
پس پیمبر پدر و… فاطمه هم مادر شد
بخدا کْفْوِ علی خلق نشد ، تا اینکه…
فاطمه آمد و او ، “همنفس”ِ حیدر شد
تا که قنداقه ی زهرا به سَرِ عرش رسید
همه ی عرش ، پُر از فاطمه سَرتاسَر شد
جبرئیل از سَرِ شوقش به تماشا آمد
دید قنداقه ی او شافعه ی محشر شد
تا که دادند به دستانِ پیمبر او را…
صورتش دید و غمش را همه یادآور شد
جمله ای گفت و همه گریه به حالش کردند
“آه… زهرا وسطِ کوچه مان پَرپَر شد…”
پوریا باقری
تعداد بازديد : 161
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 13:02
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
نيست چون ذات الهی در حجابی جز خودش
مثل قرآن، نیست محتاج کتابی جز خودش
هر چه را زهرا اراده میکند، آن میشود
پس نمیبیند دعای مستجابی جز خودش
جبرئیل از فاطمه بر فاطمه نازل شده
حوض کوثر نیست سرشار شرابی جز خودش
از زبان مرتضی پژواک خود را میشنید
پردهی این گوش نشنیده جوابی جز خودش
فاطمه هرگز ندارد سرنوشتی جز علی
علت خلقت ندارد انتخابی جز خودش
نیمی از عمرش نبی شد، نیمی از عمرش علی
این نگین را در نمی گیرد رکابی جز خودش
دیدن روی خدا با چشمها مقدور نیست
روز محشر نیست در پشت نقابی جز خودش
نامهی اعمال او خالیست از غیر علی
او نخواهد داشت در محشر ثوابی جز خودش
محمد بختیاری
تعداد بازديد : 135
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:57
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
هر بهاری با گل رویش شکوفا میشود
غنچه با لبخند معصومانه اش وا میشود
"تین "و "زیتون" را میان گلشنش میپرورد
هر چه میخواهی در این گلخانه پیدا میشود
مادر اب است و الطافش همیشه جاری است
شک ندارم گر بخواهد قطره دریا میشود
مادری بر یازده خورشید عالم به کنار
پیش از این ها فاطمه ام ابیها میشود
یک نفر را دست حق هم کفو حیدر خلق کرد
گر نباشد مرتضی تنهای تنها میشود
باء بسم الله اگر تأویل دارد با علی
"قل هوالله احد" تفسیر زهرا میشود
هرکسی تعریفی از بانو ارائه میدهد
در کتاب الله، زهرا "قدر" معنا میشود
دست کم از خالق منان ندارد فاطمه
کنه ذات مادرم دارد معما میشود
صفر تا صد آفرینش در مدار فاطمه ست
علت خلق دو عالم مادر ما میشود
قرب یعنی همنشینی با علی و فاطمه
"روزبه" در خانه اش "سلمان منا" میشود
معجزه یعنی همین که سائل امروز او
با گدایی کردنش آقای فردا میشود
بی گمان همواره احیای ولایت کار اوست
تا قیامت ناجی "سیدعلی "ها میشود
علیرضا خاکساری
تعداد بازديد : 129
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:52
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
هر دو عالم قطره، دریا فاطمه ست
زینت عرش معلا فاطمه ست
تا نفس در سینه ی عاشق بود
دم علی و بازدم یا فاطمه ست
شیعه ی حیدر شدیم و سر خوشیم
در دو عالم مادر ما فاطمه ست
غصه ی نان را ندارد سائلی
تا که روزی گدا با فاطمه ست
نقش سر بند ابوفاضل علیست
نقش بازوبند او یا فاطمه ست
زینت حیدر اگر زینب بود
زینت باری تعالی فاطمه ست
ذکر اسماء الهی یک به یک
راضیه، مرضیه، زهرا، فاطمه ست
بوی جنت می وزد از خانه اش
جنت العلای مولا فاطمه ست
خم به ابرویش نمی آرد دمی
تکیه گاه مرتضی تا فاطمه ست
مثل و مانندی ندارد در جهان
چون خدای خویش یکتا فاطمه ست
******
ابراهیم_لآلی
تعداد بازديد : 357
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:52
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
روزی خود را سالها از دار می گیرد
در اصل رزق از حیدر کرار می گیرد
داری که با دستان خود آبش دهد عمری
داری که جان از میثم تمّار می گیرد
زلف علی، دست علی، خاک کف پاهاش
عیسی شفایش را از این آثار می گیرد
ساقی بگو چای نجف را خورده ای یا نه؟
می گیردت می گیردت، بسیار می گیرد
عاشق ضریحش را که می گیرد یقین دارد
مستانه دستش را به زلف یار می گیرد
نه ذوالفقارش، بلکه تیغ ابروی مولا...
روح از تن هر دشمن قدّار می گیرد
هر بار بعد از هر نبردی شخص عزراییل
از چند و چون کشته ها آمار می گیرد
حیدر، کسی که درب خیبر کنده است، اما
روزی توانش را در و دیوار می گیرد ...
ایمان کریمی
تعداد بازديد : 109
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:51
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)
آمدی تا که نگین دل خاتم باشی
کوثر و خیر کثیر همه عالم باشی
آمدی فاطمه! صبح ازلی روشن شد
آمدی فاطمه! چشمان علی روشن شد
چشم مولا که شد از نور تو روشن ای ماه
گفت لا حول و لا قوة ألّا بالله
تو که در بندگی و زهد و وفا دریایی
پاره قلب نبی انسیةالحورایی
حضرت طاهره منصوره بتول عذرا
راضیه مرضیه صدیقه زکیه زهرا
خانه سادهات از صدق و صفا لبریز است
قلب سجادهات از نور دعا لبریز است
هر که از باغ بهشت تو سخن میگوید
سخن از حُسن کریم تو حَسن میگوید
به سر دوش نبی نور دو عینی داری
جان عالم به فدایت چه حسینی داری
در کرمخانه لطف تو مقرب باشد
هر که خاک قدم حضرت زینب باشد
هر کسی نزد تو احساس بهشتی دارد
چادرت رایحه یاس بهشتی دارد
چادرت خیمهگه شرم و عفاف است ای گل
آسمان دور سرت گرم طواف است ای گل
انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر
شده مدیون تو و خون تو قرآن مادر
تا قیامت به همه درس بصیرت دادی
تو به دین این همه سرمایه عزت دادی
نقش یا فاطمه سربند مجاهدها شد
امتداد ره تو نهضت عاشورا شد
مکتب سرخ ولای تو حسینیها داشت
نسل تو خامنهایها و خمینیها داشت
ماند نام تو و در کل جهان نامی شد
نور تو مبدأ بیداری اسلامی شد
رشته مهر دل ما همه دم دست شماست
کشور ما به خدا خانه دربست شماست
هرچه تهدید و یا هرچه که تحریم شویم
به خداوند محال است که تسلیم شویم
گر مقاوم همگی لب ز شکایت دوزیم
به خدا با مدد مادریات پیروزیم
آی ای دشمن زهرا و علی ننگت باد
کمتر ای بیسروپا زمزمه جنگت باد
که مرا زمزمه جنگ تو آزار دهد
و اگر رهبر من رخصت پیکار دهد
به خدا سر ز تن نحس تو سرکش بزنم
دفتر و میز و گزینههایت آتش بزنم
همه دنیا شده فریاد عدالتخواهی
کاش این جمعه شود با مدد تو راهی
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
عالمی منتظر گفتن بسملله اوست
کاش میآمد و بودیم کنارش یارش
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
تعداد بازديد : 285
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:50
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) – حسن کردی
ای میوه معراج چشم روشن تو
یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور
دست همه خورشید ها بر دامن تو
دست غزل خالی ست در از تو سرودن
از واژه هایم بر نیاید گفتن تو
قبل از شما مثل جهنم بود این خاک
حالا بهشتی گشته با عطر تن تو
ای قله احسان سخاوت های باران
تندیس احسان میشود پیراهن تو
چشم مرا بارانی خاکت سرشتند
نامه رسان بی نشان مدفن تو
رو به درازا میرود شب های دنیا
بعد از تو و آن ماجرای رفتن تو
حسن کردی
تعداد بازديد : 159
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:49
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح
شب روزی که سر آمد شب و شب غالب بود
صبح میلاد تو در شعبابیطالب بود
در دل خشکترین خاک خدا دریا زاد
شادی شمس و قمر آینهشان زهرا زاد
خود تو دانی که ضمیر است "ک" اعطیناک
با که در گفت و خطاب است خدای لولاک
روی در عین رسول است و یا عین رسول
روی در اهل بتول است و یا بعل بتول
تن نبی جانش وصی واسطشان کوثر پاک
چیست کوثر به نظر روشن روشنگر خاک
آبها در شط و دریاچه و در بحر سترگ
بیشه و مرتع سبزند و کش از نهر بزرگ
سبزپوشان همه از برکت زهرا سبزند
سبزد ارزد نشنیدید چرا میارزند
به فرو چشمه آبند و به فرا چشمه نور
برِ ما سور و سروراند و برِ غیر تنور
تن چو هیمه اگر نور شود نار شود
این اگر گوهر دین گُستی و زُنّار شود
ای تو هم عهد محمد ز علی روی متاب
آفتاب تو به روز است و به شب در مهتاب
حضرت ربط تن و جان گل مولا زهرا
همچو حق خدمت تو بر همه اولا زهرا
همچو نکبا که زغم خاک کند بر سر گاه
خاک بوسان بقیعیم و نجف بر درگاه
نور جاری تویی از مهر تو گیتی شاداب
ای تو چون آب روان تشنه حق را دریاب
وجه حقی تو و بابای تو شویت با تو
مع حقید و ملک رهرو کویت با تو
سبز و سرخند دو فرزند تو و زر زینب
سر و بی برگ و بر از سوگ برادر زینب
سبزه باغ تو را سوخته داغ تو را
سوگ هر لاله که روییده در این باغ تو را
مادر آبی و مامای زمینی زهرا
دختر و مادر آبای امینی زهرا
رؤیت طلعت خورشید به این دیده کور
مهر من چشم بد کفر از آیینت دور
حالیا حرفی از این گنگ مُرَمَّد بشنو
از علی بن علی بن محمد بشنو
علی معلم
تعداد بازديد : 103
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:49
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح
محمد جان جان عالم و زهرا بود جانش
از آن می گفت ای جان پدر بادا به قربانش
زمین و آسمان مهمان سرا و میزبان زهرا
ملک در عرش و جن و انس در فرشند مهمانش
چگونه، کی، کجا از خلق آید وصف بانویی
که ذات حق ثناگو باشد و احمد ثنا خوانش
به قرآن می خورم سوگند بی جا نیست گر گویم
محمد خاتم پیغمبران زهراست قرآنش
اگر بی مهر او سلمان گذارد پای در محشر
مسلمان نیستم بالله اگر خوانم مسلمانش
مناز اینقدر بر عیسای خود ای مادر عیسی
دو عیسی آفرین پرورده این مادر به دامانش
نه جن و انس و حوری و ملک گشتند مبهوتش
که علمِ کل، امیر المومنین گردیده حیرانش
ثناها گفته و خواندند در امکان بسی او را
به جز آنکس که خلقش کرده نشناسد کسی او
غلامرضا سازگار
تعداد بازديد : 101
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:48
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت
گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود
قحطی استعاره و تمثیل میشود
قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این
هر صورتی به آینه تحمیل میشود
حتی خبر رسید که از سردی هوا
گلدسته چند ثانیه قندیل میشود
پرگار تا نود درجه رفت ناگهان
مژده: شعاع دایره تکمیل میشود
یک حوریه به قالب انسان حلول کرد
از این حلول هر چه که تشکیل میشود
در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را:
زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود
از آن شبی که روی زمین کرده ای نزول
هر آیه با شئون تو تحلیل میشود
تو چشمه ی شگفتی و انجیر میدهی
تحریف قطره های تو انجیل میشود
گاهی درخت میشوی و میوه های تو
خامش غذای سفره ی جبریل میشود
تو سیب میشوی و تو را میل میکند
سرخی گونه هاش که تکمیل میشود
تو میشوی خدیجه و او با وجود تو
حس میکند به آمنه تبدیل میشود
وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره ها
هم مشرب فرات ، لب نیل میشود
وقتی تو ای الهه ی دریا غضب کنی
ماهی بالدار ، ابابیل میشود
طفل تو مبدا همه ی اتفاقها ست
هر سال با حسین تو تحویل میشود
این شعر را ببخش اگر " تو " زیاد داشت
خانم ، غزل ، بدون "تو " تعطیل میشود
شیخ رضا جعفری
تعداد بازديد : 155
سه شنبه 10 فروردین 1395 ساعت: 12:48
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)