شهادت امام سجاد ع - 4

شهادت امام سجاد ع - 4

شهادت امام سجاد ع - 4

شهادت امام سجاد ع - 4

شهادت امام سجاد ع - 4
شهادت امام سجاد ع - 4
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت امروز را که مهمان آسمانم در انتظار لحظه ی سبز اذانم حتی شده از شوق با

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 

امروز را که مهمان آسمانم

 در انتظار لحظه ی سبز اذانم

حتی شده از شوق با بال شکسته

خود را به سمت آسمان ها می کشانم

امشب که گرم دادن خیرات هستند

خوب است تا وقت سحر این جا بمانم

من تا گره را وا کنم از کارهایم

باید دعایی از صحیفه را بخوانم

سجاده ها تبریک، آمد استجابت

تسبیح ها، هو یا علی ورد زبانم

باید گدای حضرت سجاد باشم

طبق وظیفه نوکر این آستانم

آمد علی سوم این خانواده

بابا عقیقه کرده و خیرات داده

روح دعایت آبروی صد مسیحاست

از آبروی توست این که عشق زیباست

در چشم هایت موج می زد استجابت

آقا دخیل چشم هایت دست دریاست

در حالت سجده اگر چه روی خاکی

زیر پر و بالت همیشه عرش پیداست

پرواز را با دست بسته یاد دادی

رد قدم هایت میان آسمان هاست

تو شهربانو زاده ای و سهم ایران

(اصلاً حرم سازی تو بر عهده ی ماست)

وقتی اصالتاً تو از ایران مایی

با تو همیشه پرچم این خطه بالاست

ما از اهالی حسین آباد هستیم

فامیل های حضرت سجاد هستیم


تعداد بازديد : 97
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 10:56
نویسنده:
نظرات(0)
برای امام سجاد علیه السلام «پیامبر کربلا» ای چشمه ی روان شده از خون لاله ها جامانده

  برای امام سجاد علیه السلام

          «پیامبر کربلا»
 
 
ای چشمه ی روان شده از خون لاله ها
جامانده از شرافت ناب سلاله ها
 
 
رخصت ترا نبود بنوشی شراب عشق
وقتی که می شکست دمادم پیاله ها
 
 
سهم شما تب و لب خشکیده از عطش
داغ فراق و گریه ی غم بر سه ساله ها
 
 
بر ماهیان تشنه که در ساحل بلا
بر خاک و خون فتاده سر و دست و باله ها
 
 
صحرا پر از تغزل سرخ شقایق و
اشک شفق به چهره شان داده ژاله ها
 
 
با نوی نینوا شده آیینه دار عشق
با خطبه و روایت و نفرین و ناله ها
 
 
ای والی خدا و سفیر کتاب نور !
 سهم شما امامت و میراث لاله ها
 
 
آری ، شما پیامبر کربلا شدی
دنباله ی رسالت پاک سلاله ها

 
زهرا طاهرزاده فرد


تعداد بازديد : 168
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 6:55
نویسنده:
نظرات(0)
خطبه حضرت سجاد (ع) در شام آهاي خنده کنان شام، شناختيد کنون مرا!؟ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ المِنَي، أ
خطبه حضرت سجاد (ع) در شام


آهاي خنده کنان شام، شناختيد کنون مرا!؟
أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ المِنَي، أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا 1
 
منم که جد بزرگ من، قريش بنده ي علم اوست
که سنگ را به مقام خود گذاشت در وسط ردا 2
 
أَنَا ابْنُ خَيرِ مَنِ ائْتَزَر... أَنَا ابْنُ خَيرِ مَنِ انْتَعَل
أَنَا ابْنُ خَيرِ مَنِ ارْتَدَي... أَنَا ابْنُ خَيرِ مَنِ احْتَفَي 3
 
همان که در شب بسترش گشوده شد سوي حق پرش
انَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَي الْبُرَاقِ لَيلاً فِي الْهَوَاءِ 4
 
أَنَا ابْنُ هَاجَرَ ْهِجْرَتَين... أَنَا ابْنُ بَايعَ ْبَيعَتَين 5
"أَنَا ابْنُ  عِشق" که فرق او ميان مسجد شد دو تا
 
منم که زاده ي کوثرم، منم که پهلوي مادرم
شکست پشت دري که سوخت، أَنَا ابْنُ سَيدَةِ النِّسَا 6
 
منم سلاله ي آن کسي که گفت "حَّي عَلَي الصّلوه"
همان که با لب تشنه کرد نماز را سرِ ني به پا
 
منم که زينت عابدين، منم که وارث علم و دين
آهاي خنده کنان شام، شناختيد کنون مرا!؟
 
 
1- فرازي از خطبه ي حضرت سجاد (ع) در شام: "اي مردم! من فرزند مکه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم..."
2- فرازي از خطبه ي حضرت سجاد (ع) در شام: "من فرزند کسي هستم که حجر الاسود را با رداي خود حمل و در جاي خود نصب فرمود..."
3- فرازي از خطبه ي حضرت سجاد (ع) در شام: "أَنَا ابْنُ خَيرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَي أَنَا ابْنُ خَيرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَي..."
4- فرازي از خطبه ي حضرت سجاد (ع) در شام: "من فرزند آنم که بر براق سوار شد و به آسمان (هوا) رفت..."
5- فرازي از خطبه ي حضرت سجاد (ع) در شام: "من فرزند آنم که دو بار هجرت و دو بار بيعت کرد..."
6- فرازي از خطبه ي حضرت سجاد (ع) در شام: " من فرزند فاطمه زهرا بانوي بانوان جهانم..."


تعداد بازديد : 333
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 6:24
نویسنده:
نظرات(0)
یا حضرت سجاد(ع) از خیمه نگاه می کنی بابا را پیکار شغال ها و آدم ها را فرداست که گریه های تو خون

 

یا حضرت سجاد(ع)

از خیمه نگاه می کنی بابا را
پیکار شغال ها و آدم ها را
فرداست که گریه های تو خون بکند
چشمان زمین و قلب هر دریا را

..........................................................
دعایمان این است که حضرت زین العابدین(ع)
شفیع مرحوم خلیل عمرانی باشند
آمین
....................................
خدا را بوسه باران کن به جای ما...خداحافظ
نمیدانم! اجابت شد دعای ما؟ ...خداحافظ
طنین خنده های تو...میان باد می پیچد
(صدای من...صدای تو...صدای ما ) : خداحافظ
.................................................................

از شرشر باران چه خبر؟ شاعر شرجی!
از مرگ زمستان چه خبر؟ شاعر شرجی!
از بهت غزل ، گریه ی کشدار ِ قصیده
از مثنویِ جان چه خبر؟ شاعر شرجی!
از شعرترین شعر که آیینه ی عشق است
از مَطلع ِ انسان چه خبر؟ شاعر شرجی!
این عمرِ گران را تو سبک کردی و رفتی
از رفتنِ ارزان چه خبر ؟ شاعر شرجی!
در حبس بمانی که چه؟ اینجا خبری نیست
از آن ور زندان چه خبر ؟ شاعر شرجی!
از سید و آقاسی و از نجمه ی زارع
از قیصر و سلمان چه خبر ؟ شاعر شرجی!

یا علی


تعداد بازديد : 278
دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت: 11:25
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
نذر امام سجاد (ع) دستی به هم فشرده سرت را، در هم کشیده بال و پرت را باید رها کنی که ببارند ...

 

نذر امام سجاد (ع)

دستی به هم فشرده سرت را، در هم کشیده بال و پرت را
باید رها کنی که ببارند ... این بغض های همسفرت را
وقتی که آب می خوری انگار...یک بار نه دوبار نه...صد بار
می بینی هر دقیقه و هر بار...لب های تشنه ی پدرت را
از سینه ات به صفحه ی کاغذ...می ریزی آیه های شفاعت
تا بر زمین خشک بباری...هر شب صحیفه های ترت را
هرنیمه شب به راز و نیازت... با آن قنوت خیس نمازت
اعجاز می کنی و پس از آن...بر سجده میبری چو سرت را
سجاد می شوی و نگاهت...آن چشمهای خیس و سیاهت...
می پاشد از زمین به فلک باز ...شب گریه های مستمرت را...
تقدیر عاشقی تو این بود...که سالها بسوزی و آخر...
با زهر روزگار مهوع ...بالا بیاوری جگرت را...


تعداد بازديد : 193
دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت: 10:47
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
فصل چهارم است ...ولی باز هم بهار تا عصر انتظار از آغاز هم بهار از کربلا اگر چه دلش آتش است و خو

 

فصل چهارم است ...ولی باز هم بهار
تا عصر انتظار از آغاز هم بهار

از کربلا اگر چه دلش آتش است و خون
از خون دل کشیده گل ناز هم بهار

هم دیده است خواهر خود را شکسته دل
هم دیده سر به نیزه اعجاز هم بهار

در مکتب صحیفه اگر درس خوانده ای
هم دیده ای هزار گل راز.هم بهار

سجاده آسمان شده و پرکشیده است
مرغ بهشت و موسم پرواز هم بهار

نغمه مستشارنظامی


تعداد بازديد : 127
دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت: 10:45
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
دل اهل حرم ، آتش گرفته تمام پیکرم ، آتش گرفته به یاد کوفه و شام و اسارت دل غم پرورم ، آتش گرفت

دل اهل حرم ، آتش گرفته

تمام پیکرم ، آتش گرفته

 

به یاد کوفه و شام و اسارت

دل غم پرورم ، آتش گرفته

 

نه این سر...بلکه ای بابای بی سر

زِ پاتا به سرم ، آتش گرفته

 

دل غمدیده ام از دوریِّ تو

شبیه خواهرم آتش گرفته

 

به حدّی چشم من از گریه سرخ است

که چشمان ترم آتش گرفته

 

به یاد کوچه و بازار کوفه

دل در به درم آتش گرفته

 

درست مثل قنوت عمّه زینب

قنوت آخرم آتش گرفته

 

تن صدچاک در گودال دیدم

غروب و غارت اموال دیدم


تعداد بازديد : 420
شنبه 14 بهمن 1391 ساعت: 9:58
نویسنده:
نظرات(0)
دریا به دیده ی تر من گریه می کند آتش ز سوز حنجر من گریه می کند سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام

دریا به دیده ی تر من گریه می کند

آتش ز سوز حنجر من گریه می کند

سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام

بر زخم تازه ی سر من گریه می کند

از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک

زنجیر هم به پیکر من گریه می کند

ریزد سرشک دیده ی اکبر بر نوک نی

اینجا به من برادر من گریه می گند

وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام

دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند

رأس حسین بر همه سر می زند ولی

چون می رسد برابر من گریه می کند

ای اهل شام پای نکوبید بر زمین

کاینجا ستاده مادر من گریه می کند

زنهای شام هلهله و خنده می کنند

جایی که جد اطهر من گریه می کند


تعداد بازديد : 610
چهارشنبه 04 بهمن 1391 ساعت: 12:29
نویسنده:
نظرات(1)
بعد از سه روز کجـا دو دیــده مــن شـد مـثــال دریــا را نخـواهد ایـن دل مـن مانــدنِ به دنـ

بعد از سه روز

 

کجـا دو دیــده مــن شـد مـثــال دریــا را      نخـواهد ایـن دل مـن مانــدنِ به دنـیــا را

تمام روزو شب من به گریه طی گشتـه      بخـاطــر آورم آن گــریــه هـــای زهـــرا را

صدای گریه یک طفـل تا کـه بـشنـیــدم       بـه نـالـه آمـدم و لـعــن کـــردم آن هـا را

کـه داغ طـفــل گـذاشـتـنــد بـر دل بـابـا      بگیـرد آتـــش و نـیــران، جـمـلـه اعــدا را

عـزیــز آل پیـمــبـــر ذلـیـل مـی گـردیــد      زدنـد تهـمــت و بـهـتــان خــارجـی مـا را

هـنــوز مانـده اثـر از اسـارتـم در شهـــر      نگـاه کن فقـط این دست و گـردن و پـا را

نـدار کـوفــه و شــام آمـده پــی غــارت      گمـان ، بُــرد کـه بـا غـارتـش شـــود دارا

سه روز کنج خرابه طعـام هـم نـاچـیـــز       دریـغ کـرده عــدو چـنـــد دانــه خـرمـا را

سه روز گفتم و یادی ازآن سه روز کنـم       گـرفتـه اسـت بـدن هـای پـاره صحــرا را

بـه روی خـاک پـر از خـون کـربـلا دیــدم      که سم اسب شکسـت استخـوان بابا را

میـان علقـمـه بعد از سـه روز بوسیــدم       تـن بــدون ســر و آن دو دسـت سقـا را

امـان ز شام و امـان، اعظـم مصیـبــتـنـا        بخوان تـو محـسـن ذاکـر عـزای مــولا را


تعداد بازديد : 160
دوشنبه 27 آذر 1391 ساعت: 10:05
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)وسهل ساعدی 92 ای سهل در این کوچه ها بال وپرم سوخت از سوز درد تازیانه پیکرم سوخت از بس

امام سجاد(ع)وسهل ساعدی

92

 

ای سهل در این کوچه ها بال وپرم سوخت

از سوز درد تازیانه پیکرم سوخت

از بسکه خاکستر به رویم ریخت دشمن

عمامه را بردار که موی سرم سوخت

در خاطر من هست که دیروز طفلی

فر یاد می زد عمه جانم معجرم سوخت!

شام غریبان لحظه های سخت مابود

دربین آتش جانماز مادرم سوخت

آن لحظه که بی بی رباب از عمق جان گفت:

زینب بیا که جامه های اصغرم سوخت

برنیزه شاه تشنه کامان تشنه لب بود

بادیدن زخم گلویش حنجرم سوخت

وقتی که از نیزه سر شش ماهه افتاد

قلب رباب وعمه ها وخواهرم سوخت

درراه ازبس که رقیه برزمین خورد

از سوز گریه دیده های اکبرم سوخت

بدتر ازاینها تاکه سیلی بررخش خورد

ناگاه دیدم ساقی آب آورم سوخت

درپیش چشم مردهای شهر چون شمع

دیدم که عمه زینب من در برم سوخت


تعداد بازديد : 338
دوشنبه 27 آذر 1391 ساعت: 10:02
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد (ع) - دوبیتی - رباعی بانک اشعار اهل بیت (ع) از خیمه نگاه می کنی بابا را پیکار شغال ها و

امام سجاد (ع) - دوبیتی - رباعی

از خیمه نگاه می کنی بابا را

پیکار شغال ها و آدم ها را

فرداست که گریه های تو خون بکند

چشمان زمین و قلب هر دریا را

 

شاعر: وحیده افضلی


تعداد بازديد : 1257
سه شنبه 21 آذر 1391 ساعت: 15:04
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد (ع) - غزل بانک اشعار اهل بیت (ع) سلسله ی عشق بُرد، سوی حریم بقا آن که اسیرش شدند، صف به

امام سجاد (ع) - غزل

سلسله ی عشق بُرد، سوی حریم بقا

آن که اسیرش شدند، صف به صف آیینه ها

سلسله ی عشق برُد، ناله کنان، نام او

تا به رکوع آوَرَد، قامت قدر و قضا

سلسله وا شد ز هم، قصّه جدا شد ز هم

گشت عیان راز عشق، در سفر کربلا

وه چه سلوکی شگفت، از حرم آغاز شد

تا حرم دیگری، جلوه کند «إنَّما»

نام اسارت مبر، در سفر سالکان

کشف حقیقت مکن، ای به خطا مبتلا

جوهر هستی اگر، تاب تناقض نداشت

قید معمّا بزن، عِرض و عَرَض کن رها

هست «امامت» شهود، جلوه گر هست و بود

سنگ شنیدی چه گفت، در حرم کبریا؟! 1

 

شاعر: سیدعلی اصغر موسوی

1- اشاره به واقعه ی حجرالاسود و شهادت امامت امام زین العابدین (ع)


تعداد بازديد : 151
سه شنبه 21 آذر 1391 ساعت: 15:04
نویسنده:
نظرات(0)
كاش مادر مرا نميزائيد... با تازیانه ات بدنم را کبود کن امّا دگر به عمّه ی من حرفِ بد نزن... (مح

  كاش مادر مرا نميزائيد...

با تازیانه ات بدنم را کبود کن

امّا دگر به عمّه ی من حرفِ بد نزن...

(محمد فردوسي)


تعداد بازديد : 177
سه شنبه 21 آذر 1391 ساعت: 14:58
نویسنده:
نظرات(0)
ز فرط گریه گرفته صدای تو بس کن خدا کند که بمیرم برای تو بس کن تمام ایل و تبارت فدای دین گشتند تما

ز فرط گریه گرفته صدای تو بس کن

خدا کند که بمیرم برای تو بس کن

تمام ایل و تبارت فدای دین گشتند

تمام ایل و تبارم فدای تو بس کن

میان خانه ی خود هم حسینیه داری

گرفته بوی مصیبت بنای تو بس کن

چقدر گریه و ضجه؟ چقدر ندبه و آه ؟

چه کرده بادل تو کربلای تو؟؟ بس کن

چه آمده به سرت؟ این چه حالتی ست آقا؟

نمور گشته دوباره عبای تو بس کن

قتیل روضه و گریه به فکر زینب باش

ببین چه کرده همین روضه های تو بس کن

قبول شنیده ای آقا " عَلی عَلَی الدُنیا..."

قبول زاده ی لیلا به جای تو...بس کن

قبول دیده ای "اَلشِّمرُ جالِسُ..."آن روز

قبول...قبول...بمیرم برای تو ، بس کن

قبول... کرببلا آتشت زده اما...

قبول رفته به غارت ردای تو بس کن

قبول هرکسی آمد تورا به سخره گرفت

کسی نداد به دستت عصای تو بس کن

نگو که شد سپرت عمه ات میان حرم

نگو که خورد زمین پیش پای تو بس کن

قبول حرمله ی نانجیب عذابت داد

گرفته است نفست لای لای تو بس کن

بیا بسنده کن آقا به روضه ی کوفه

نگو که شام شده شهر بلای تو بس کن

تو را به مادر پهلو شکسته ات زهرا

- زفرط گریه گرفته صدای تو- بس کن

 

شاعر : علرضا خاکساری


تعداد بازديد : 353
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 10:33
نویسنده:
نظرات(0)
علی انسانی-امام سجاد علیه السلام-مرثیه گر بگرید ابر ، چشمِ اشکبار آرم به یاد ور بخندد لاله، قلب

 

گر بگرید ابر ، چشمِ اشکبار آرم به یاد

ور بخندد لاله، قلبِ داغدار آرم به یاد

گر ببینم شمع سوزانی میان انجمن

سرگذشت عمه را بی اختیار آرم به یاد

صحنه های هر یک به چشم من مجسم می شود

لحظه های دردناک و ناگوار آرم به یاد

ابر، گَه گَه گرید، اما چشم من، هر روز و شب

روزهای شام با شب های تار آرم به یاد

گر گلی پژمرده بینم در کنار غنچه ای

هم رباب تشنه و هم شیرخوار آرم به یاد

زینت و زیور چو بینم رو بگردانم از آن

گوش های زخمی بی گوشوار آرم به یاد

گر گلی بینم به شاخی، خارها برگرد او

راس باب و نوک نی با نیزه دار آرم به یاد

در خزان، هر برگی افتد از درخت از جورِ باد

بر زمین افتادن اطفال زار آرم به یاد


تعداد بازديد : 184
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 10:31
نویسنده:
نظرات(0)
محسن حافظی-امام سجاد علیه السلام-مرثیه مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن براى از سفربرگشته گان آغوش

مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن

براى از سفربرگشته گان آغوش خود وا كن

مدينه شد همه گل هاى ما پرپر به دشت خون

 تو هم مانند بلبل نغمه جانسوز برپا كن

مدينه با حسينم رفته بودم از ديار تو

 كنون زينب به سويت بى حسين آيد تماشا كن

مدينه از غم مرگ ابوالفضل و على اكبر

 تسلّى خاطر ام البنين و امّ ليلا كن

مدينه شد بهار ما خزان از كينه گلچين

 فغان از داغ پرپر گشتن گل هاى زهرا كن

مدينه خيز و استقبال كن از آل پيغمبر

 براى دل تسلاّيى ما خود را مهيّا كن

مدينه لاله هاى بوستان عشق پرپر شد

تو هم در سوگ آنها ديده خود را چو دريا كن

مدينه آب شد از آتش غم جسم و جان من

 تو هم از اين غم جانسوز خود را شمع آسا كن

مدينه از سفر سوغات ها آورده ام با خود

 تو بهر ديدن هر يك از آن ها چشم خود وا كن

مدينه «حافظى» مرغ دلش پر مى زند سويت

 طلب او را براى خاك بوسيت در اين جا كن

تعداد بازديد : 159
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 10:30
نویسنده:
نظرات(0)
مرحوم ژولیده نیشابوری-امام سجاد علیه السلام-مدح ای به عبّاد این جهان استاد ای ملقب به سید سجاد ای

ای به عبّاد این جهان استاد

ای ملقب به سید سجاد

ای نبی را تو بهترین فرزند

ای علی را تو برترین اولاد

ای زهست تو هستی عالم

ای زجود تو جود ما ایجاد

ای ز فضل تو عقل آدم مات

ای زعلم تو در عجب عبّاد

ای ز تو شد خراب کاخ ستم

وی ز تو کاخ عدل و داد آباد

طاعت خلق این جهان صفر است

طاعت تو فزون تر از اعداد

تخل دین کام یاب شد از تو

خرمن ظلم از تو شد بر باد

گشت رسوا یزید بد فرجام

تا که کردی تو خطبه ای ایراد

از بیانات خانمان سوزت

سرنگون شد ز تخت ابن زیاد

تطق زیبا و آتشین سخنت

درس آزادگی به عالم داد

با گذشت تو ای ولی خدا

ریشه کن شد بنای استبداد

سخنانت به صفحه تاریخ

ثبت شد تا بشر شود ارشاد

گشت امشب زیمن میلادت

دل ما شاد خلق عالم شاد

شعر ژولیده را بکن تضمین

ای به عبّاد این جهان استاد


تعداد بازديد : 253
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 10:30
نویسنده:
نظرات(0)
محمد علی مرذانی-امام سجاد علیه السلام-مرثیه اى تشنه اى كه بر لب دريا گريستى از ديده خون ز مرگ احب

اى تشنه اى كه بر لب دريا گريستى

 از ديده خون ز مرگ احبّا گريستى

تنها نه بر تشنه لبان اشك ريختى

 ديدى چو كام تشنه سقا گريستى

بيمار و زار و خسته و بى يار و بى معين

عمرى درين مصيبت عظما گريستى

يعقوب آل عصمت اگر خوانمت رواست

 چون در فراق يوسف زهرا گريستى

آن جا پدر ز هجر پسر گريه كرد ليك

 اين جا تو در مصيبت بابا گريستى

چل سال بعد واقعه جانگداز طف

 در آتش فراق تو تنها گريستى

گاهى به ياد وقعه خونين كربلا

 گاهى به ياد شام غم افزا گريستى

بگذشت چون به پيش رخت سروقامتى

 بر قلب داغديده ليلا گريستى

در ماتم سه ساله بى ياور حسين

بر سوز آه زينب كبرى گريستى

بودى مدام صائم و قائم تمام عمر

 روز اشك غم فشاندى و شب ها گريستى

«مردانى» از مصيبت جانسوز عابدين

 تا باشدت ذخيره به فردا گريستى

تعداد بازديد : 147
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 10:29
نویسنده:
نظرات(0)
علی انسانی-امام سجاد علیه السلام-نوحه همراه با سبک شامیان من زاده ی خَیرُالوَرایم من که بیمارم

 

 

شامیان من زاده ی خَیرُالوَرایم

من که بیمارم به هر دَردی دوایم

من اسیرم، من اسیرم، من اسیرم

******

دیده ام هفتاد و دو تن پاره پاره

داده ام یک آسمان ماه و ستاره

من اسیرم، من اسیرم، من اسیرم

******

میزبان برگردن مهمان گل انداخت

کند و زنجیر جفا را با غل انداخت

من اسیرم، من اسیرم، من اسیرم

******

زخم من از کینه ی شامی نمک خورد

پیش من هر طفلی از دشمن کُتک خورد

من اسیرم، من اسیرم، من اسیرم

 

 

جهت شنیدن و دریافت سبک نوحه کلیک کنید

یا رضیع الحسین (ع)


تعداد بازديد : 177
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 10:28
نویسنده:
نظرات(0)
علی اکبر لطیفیان امام سجاد(ع)-مصائب درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده زهرا گریه روزها ناله و

امام سجاد(ع)-مصائب

 

درد بسیار، مداوا گریه

 ارث جامانده زهرا گریه

 روزها ناله و شب ها گریه

 آب می خورد، ولی با گریه

 گریه بر آب وضویش می ریخت

 خون دل بر سر و رویش می ریخت

 گریه بر شاه شهیدان خوب است

 گریه بر کشته ی عریان خوب است

 گریه بر دامن طفلان خوب است

 گریه بر آن لب و دندان خوب است

 خواسته هر سحرش گریه کند

 در فراق پدرش گریه کند

 گریه بر ناله آن مادرها

 گریه بر گریه آن دخترها

 گریه بر غارت انگشترها

 گریه بر وا شدن معجرها

 رنگ مهتاب، زمینش می  زد

 دیدن آب، زمینش می زد

 گریه بر ناقه نشسته سخت است

 گریه با پیکر خسته سخت است

 گریه با بال شکسته سخت است

 گریه با گردن بسته سخت است

 گریه خوب است که هر شب باشد

 گریه بر چادر زینب باشد

 آن که را هست پیاده نکشید

 تشنه را بر لب باده نکشید

 طفل را این همه ساده نکشید

 ذبح را آب نداده........

 هیچ کس آب به گودال نبرد

 پدرم ذبح شد و آب نخورد

 آمد و دید تنی افتاده

 کشته بی کفنی افتاده

 شه بی پیرهنی افتاده

 پاره پاره بدنی افتاده

 همه پروانه و شمعش کردند

 بوریا آمد و جمعش کردند

 آمد و دید کنارش پر نیست

 بدن افتاده ولیکن، سر نیست

 چند انگشت، و انگشتر نیست

 این حسین است ولی دیگر نیست

 بس که با نیزه قلیلش کردند

 ذبح کردند قتیلش کردند


تعداد بازديد : 246
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 9:38
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 10
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف