شهادت امام حسن ع - 3

شهادت امام حسن ع - 3

شهادت امام حسن ع - 3

شهادت امام حسن ع - 3

شهادت امام حسن ع - 3
شهادت امام حسن ع - 3
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد

عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد 
هم آه شب آورد هم اشک سحر آورد 

آنقدر کریمی که گدا از سر کویت 
از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد 

شرمنده اگر دیده ی پر اشک ندارم 
نوکر به عزای تو همین مختصر آورد 

غم پیش دل ریش تو ای مرد، کم آورد 
صبر تو دگر حوصله ی صبر سر آورد 

گیسوی سپیدت خبر از داغ جگر داد 
غم هرچه که آورد به روی جگر آورد 

سر بسته بگو پاسخ این پرسش ما را 
تا خانه چرا مادر خود را پسر آورد؟ 

دستی به روی جام غرورت ترک انداخت 
آن دست که پشت در خانه شرر آورد 

سم تا جگرت دید، خجالت زده تا تشت 
از کوچه و آن صورت نیلی خبر آورد 

در لحظه تشییع تو از کینه، سپاهی 
با تیر و کمان پیرزنِ فتنه گر آورد 

\"یافاطمه\" می گفت حسین بن علی با 
هر تیر که از سینه و پهلوت در آورد 

 

مرضیه نعیمی


تعداد بازديد : 1085
دوشنبه 01 مرداد 1397 ساعت: 23:14
نویسنده:
نظرات(0)
گمنامیِ اورا نفهـمیدند نامے هـا
تقدیم بہ ڪریم ابن الڪریم حسن بن علی(ع):
 
.
.
گمنامیِ اورا نفهـمیدند نامے هـا
هـرگز نشد آشفتہ از بے احترامے هـا
 
آرے نشان از داغیِ بازارِ تهـمت هـاست
وقتے ڪہ خالے میشود دورت ز عامے هـا
 
در مهـربانے شهـرہ بود آنقَدْر ڪہ حتی
خوردند از نان حلالِ او حرامے هـا
 
حتے سگے را رد نڪرد از سفرہ ے لطفش
لبخند میزد در جوابِ بے مرامے هـا
 
در بین شهـرے ڪہ محبت را نمے فهـمید
تنهـا "حَسَن" هـم سفرہ میشد با جُذامے هـا
 
من شڪ ندارم ڪامِ او با زهـر شیرین شد
زهـرے ڪہ مرهـم بود خود بر تلخڪامے هـا
 
.
محسن_کاویانی

تعداد بازديد : 875
شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 11:26
نویسنده:
نظرات(0)
عیسی نبود اما دمش کار مسیحا کرد

بمناسبت سالروز صلح امام حسن مجتبی ع

عیسی نبود اما دمش کار مسیحا کرد
یعنی که شهر مرده را با یک دم احیا کرد

ازآسمان عشق ما را تا خودش آورد
با یک اشاره قطره را راهی دریا کرد

موسای ما بی معجزه در شهر فرعون ها
آمد و راه مردمان نیل را واکرد

آمد و در امواج ظلمت، اوج تاریکی
خورشید را هدیه به قلب تیرگی ها کرد

شمشیر و تیر و خون همیشه حافظ دین نیست
گاهی بجای جنگ باید صلح امضا کرد

گاهی اگر که پای حفظ حق وسط باشد
با قاتل توحید هم باید مدارا کرد

محمود یوسفی

 


تعداد بازديد : 305
سه شنبه 07 دی 1395 ساعت: 4:27
نویسنده:
نظرات(0)
در کوچه ها برای خودت گریه می کنی

امام حسن مجتبی(علیه سلام)
شهادت

در کوچه ها برای خودت گریه می کنی
یک عمر پا به پای خودت گریه می کنی

سی سال می شود که تو در هیات دلت
با ذکر روضه های خودت گریه می کنی

تنها خودت برای خودت سینه می زنی
در محضر خدای خودت گریه می کنی

سیلی چرا؟ هجوم چرا؟ ناسزا چرا؟
با این چرا چرای خودت گریه می کنی

با تو فقط نه شهر، که این خانه خائن است
از بخت بی وفای خودت گریه می کنی

این روضه های لخته شده داغ مادر است
با تشت در بلای خودت گریه می کنی

تشت و حسین و زینب و ... ذهنت کجا پرید؟!
با یااخا اخای خودت گریه می کنی

امیر عظیمی

 


تعداد بازديد : 311
چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 9:14
نویسنده:
نظرات(0)
روی تو از نسیم سحر دلنوازتر

یا امام حسن مجتبی ع

 

روی تو از نسیم سحر دلنوازتر
گیسوی توست از شب یلدا درازتر

روی تو باز بود و در خانه ی تو باز
ای چشمهایت از همه مهمان نواز تر

هرگز یتیم های مدینه ندیده اند
از ذکر مهربان حسن چاره سازتر

صلح تو شد دلیل سرافرازی حسین
ای از تمام اهل جهان سرفرازتر

حتی شریک زندگی ات دشمن تو بود
مولا کدام داغ از این جانگداز تر ؟

از تیرها نگفتم و تابوت زخمی ات
طاقت نداشتـم بشود روضه باز تر...

سیده تکتم حسینی

 


تعداد بازديد : 434
چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 9:11
نویسنده:
نظرات(0)
تا که چشمم ز دم روضه ی تو دریا شد

یا امام حسن مجتبی (ع)

 

مصیبت :

 

تا که چشمم ز دم روضه ی تو دریا شد
مرد دل سوخته ای گفت "حسن" غوغا شد

روضه خوان گفت در آن کوچه چه بلوایی بود....
قامت مادرت از ضرب غلافی تا شد

سرِ احقاق فدک فاطمه بد خورد زمین...
مادر تو سرِ تقسیم فدک منها شد...

جنگ زهرا سرِ امر پدرش بود ، که گفت: ؟
وسط کوچه سرِ مِلکِ فدک دعوا شد؟

لگدی خورد به در ، در به سر مادر خورد...
میخ در ، در وسط سینه ی زهرا جا شد...

مادری که وسط معرکه ها گم شده بود
آخرش زیر در بیت علی پیدا شد...

مدح :

جنت، عَل بود که روزی الف قامت تو
آمد و با قدمت جنتِ عَل ، اعلی شد

هر چه گفتیم "کــُن" این گفته اثر کرد مگر؟
تا که گفتند "حسن جان" "فـَیَکن" اجرا شد

لفظت اکثیر به کف دارد و در جان لاهوت
روح افلیج من از بردن نامت پا شد

"عرش و لوح و قلم و انفس و مـُـلک و ملکوت "
جزئی از نور تو تبدیل به این اجزا شد

در دل کوه ازل بر سر هر قله ی جود
مشعل لطف و کرامات تو آتش زا شد

حاتم طِی که ز بُخلش به خدا برد پناه
نام تو برد و درِ قلعه ی جودش وا شد

مثل طاووس شدم ناز به جنت کردم
نقش روی تو چو در صفحه ی دل ایفا شد

کاش با خنده ی خود حارسِ جنت گوید:
برو... پرونده ی "جعفر" به خدا امضا شد...



جعفر ابوالفتحی

 

منبع:

www.neyjaf.ir

 

 


تعداد بازديد : 347
چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 9:11
نویسنده:
نظرات(0)
این سالها خیلی عَلَیهَت کار کردند

این سالها خیلی عَلَیهَت کار کردند
قتل شما را عده ای انکار کردند

جای "شهادت" لفظ "رحلت" را نوشتند
بر روی این حرف غلط اصرار کردند

با بودن حیدر(ع)؛ که جان مصطفی بود(ص)
نامرد مردم رو به یک مردار کردند

در روز روشن دشمنت بودند اما
بعد از شما خود را رفیق غار کردند

وقتی که روشن شد چراغی در سقیفه
آینده نسل بشر را تار کردند

"ملعونة دختر ها" به جانت زهر دادند
در چشم حیدر(ع) هم "پدر ها" خار کردند

این ظلم ها انگار کافی نیست وقتی
فکر هجوم و هیزم و مسمار کردند

محمد علی افضلی (لُکنَت)

 


تعداد بازديد : 213
چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 9:10
نویسنده:
نظرات(0)
خواب دیدم که تو حرم داری

خواب دیدم که تو حرم داری..
من ضریح تو را بغل دارم
خواب دیدم محرم آمده و
بین صحنت به کف کتل دارم

خواب دیدم چه خواب خوبی بود
خواب یک نه چهار گنبد را
خواب دیدم که میزدند درست
 مثل نقاره های مشهد را

خواب دیدم که بوسه میزد بر
سنگ فرش حریم تو پدرم
با اشاره به سمت من میگفت
یا حسن ! نو کرت همین پسرم...

وسط ازدحام زائر ها
گیر کردم  ولی ملالی نیست
با خودم در دلم به تو گفتم
حرمت مثل قبل خالی نیست

خواب دیدم که مادرم میگفت
پسرم کاش خادمت باشد
جزء جارو کشان مادام
طرف باب قاسمت باشد

خواب دیدم که از مضیف حرم
دو سه فیش غذا به من دادند
از کرم خانه ی حسن اینبار
 نه مجازی که واقعا دادند

دو مصرع اول تضمین هستند

محمد علی افضلی(لکنت)

 


تعداد بازديد : 265
چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 9:10
نویسنده:
نظرات(0)
سرور اهل جهانی و هم کلام غریبان

یا امام حسن مجتبی ع

سرور اهل جهانی و هم کلام غریبان
که هم غریب امامی و هم امام غریبان

کرامت از تو درخشید غیر خانه ات ای عشق
کجا غریب نوازی شده مرام غریبان

اگر نبود مدینه که کوفه کوفه نمیشد
و بی جواب نمیماند اگر جواب غریبان

غم نفاق تو را کشته است زهر بهانه ست
که آب نیز هلاهل شود به کام غریبان

چه غربتی ست که حتی برای پر زدنت هم
نه روضه ایست نه شعر خوشی نه شام غریبان

چهار تخته به پهلو میان خاک در آن سو
زنی نشسته به زانو به احترام غریبان

 سید سعید صاحب علم


تعداد بازديد : 225
چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 9:09
نویسنده:
نظرات(0)
بارها از سفره‌اش با این که نان برداشتند

یا امام حسن مجتبی ع

 

بارها از سفره‌اش با این که نان برداشتند
روز تشيیع تنش ، تیر و کمان برداشتند
 
مردم این شهرِ در ظاهر مسلمان ، عاقبت
با صدای سکه ، دست از دینشان‌ برداشتند
 
بر سر همسایگانش سایه‌ای پرمهر داشت
از سرش هرچند روزی سایه‌بان برداشتند
 
بذر ننگین جسارت بر تنی معصوم را
این جماعت کاشتند و دیگران برداشتند
 
دست‌هایی که بر آن تابوت تیر انداختند
چند سال بعد ، چوب خیزران برداشتند

حسینعباسپور


تعداد بازديد : 430
چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 9:08
نویسنده:
نظرات(0)
اصلا حسین این دل ما دست مجتباست

اصلا حسین این دل ما دست مجتباست
اصلا حسین دست شما دست مجتباست

باشد ... برات کرببلا را نمی دهی ؟
اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست

من منتظر شوم بشود محشری که تا
عالم نظر کند که چه ها دست مجتبی است

تنها نه عالمین نه جن و ملک حسین
اصلا تمام عرش خدا دست مجتباست

من فرض می کنم که سه تا دل به من دهی
یکی برای توست ، دوتا دست مجتبی است

آقا نه اینکه از وجنات تو کم شود
اصلا حسین صحن رضا دست مجتباست

سوز و نوای داخل هر روضه ی شما
از قلب نیست سوز صدا دست مجتباست

تو شاهی ای حسین و گدای شما منم
حی و ممات شاه و گدا دست مجتباست

سید علی تمام وجودش حسن نماست
قطعا وجود رهبر ما دست ما مجتبی است



جعفر ابوالفتحی


 


تعداد بازديد : 263
سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 10:11
نویسنده:
نظرات(0)
ماه خداست روی تماشایی حسن

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات

 

ماه خداست روی تماشایی حسن

عرش صفاست مجلس شیدایی حسن

مجنون شود هرآنکه ببیند سحر گهی

یک جلوه از تبسم لیلایی حسن

موسی نشسته همره عیسی به راه او

حاتم گدای سفرۀ مولایی حسن

تفسیر "انما" به گمانت چه می شود

یوسف غلام عصمت و زیبایی حسن

ذکر شبانه روزی ایوب این بُود

صدآفرین به صبر و شکیبایی حسن

نقش است روی پرچم سردار علقمه

پاینده باد پرچم آقایی حسن

یک شب برو مدینه بفهمی غریب کیست

بی انتهاست غربت و تنهایی حسن

یابن الحسن به جان حسن کن عنایتی

یکسر بیا به روضه ی زهرایی حسن

دارالشفاست مجلس ارباب بی حرم

غافل مشو ز ذکر مسیحایی حسن

 

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 241
جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 12:32
نویسنده:
نظرات(0)
شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع) تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: �

شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع)


تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم

مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم

تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا

به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم

 

آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین

که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم

آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند

شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم

از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که...

سائلان تو زیادند ، زیادند... کریم

روز محشر که شود ، از کرم مادرتان

زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم

پوریا  باقری

 


تعداد بازديد : 200
دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت: 9:29
نویسنده:
نظرات(0)
نگاهی بینداز سلمان بسازی از این قوم کافر مسلمان بسازی تو با صبر کردی همان کار شمشیر بنا بود از کفر ا

نگاهی بینداز سلمان بسازی
از این قوم کافر مسلمان بسازی

تو با صبر کردی همان کار شمشیر
بنا بود از کفر ایمان بسازی


تو تنها توانایی اش را نداری_
که از سائلانت پشیمان بسازی

درِ خانه ی تو مسیر گذر نیست
اگر دست را رحل قرآن بسازی

چنان صوت تو جذبه می آفریند
که قرآن بخوان راه بندان بسازی

حامد خاکی


تعداد بازديد : 191
سه شنبه 01 تیر 1395 ساعت: 11:30
نویسنده:
نظرات(0)
نشنیده است از او احدی از قدیم، نه در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم، نه فرزند اصل جاذبه و دافعه است او نیمی �

نشنیده است از او احدی از قدیم، نه
در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم، نه

فرزند اصل جاذبه و دافعه است او
نیمی برای خلق بلی هست و نیم نه

 

هربار رفته گرم پذیرای او شده
نشنیده است از سر زلفش نسیم نه

با ابروان خویش گره باز می کند
حتی اگر به چشم بگوید کریم نه

قهر کریم نیز به معنای آری است
معناش می شود بله در این حریم نه

ما را حواله کرده به دست برادرش
ما را نگاه کرده ولی مستقیم نه

هرکس عطا نکرد مهم نیست پیش ما
سخت است از کریم ولی بشنویم نه

مهدی رحیمی زمستان


تعداد بازديد : 211
دوشنبه 31 خرداد 1395 ساعت: 17:13
نویسنده:
نظرات(0)
تا که چشمم ز دم روضه ی تو دریا شد مرد دل سوخته ای گفت "حسن" غوغا شد روضه خوان گفت در آن کوچه چه بلوایی

مدح و مصیبت امام حسن مجتبی (ع) و حضرت زهرا (س)

مصیبت :

تا که چشمم ز دم روضه ی تو دریا شد
مرد دل سوخته ای گفت "حسن" غوغا شد

روضه خوان گفت در آن کوچه چه بلوایی بود....
قامت مادرت از ضرب غلافی تا شد

سرِ احقاق فدک فاطمه بد خورد زمین...
مادر تو سرِ تقسیم فدک منها شد

جنگ زهرا سرِ امر پدرش بود ، که گفت: ؟
وسط کوچه سرِ مِلکِ فدک دعوا شد؟

مدح :
جنت، عَل بود که روزی الف قامت تو
آمد و با قدمت جنتِ عَل ، اعلی شد

هر چه گفتیم "کــُن" از گفته اثر ریخت مگر؟
تا که گفتند حسن جان "فـَیَکن" اجرا شد

لفظت اکثیر به کف دارد و در جان لاهوت
روح افلیج من از بردن نامت پا شد

"عرش و لوح و قلم و انفس و مـُـلک و ملکوت "
جزئی از نور تو تبدیل به این اجزا شد

در دل کوه ازل بر سر هر قله ی جود
مشعل لطف و کرامات تو آتش زا شد

حاتم طِی که ز بُخلش به خدا برد پناه
نام تو برد و درِ قلعه ی جودش وا شد

مثل طاووس شدم ناز به جنت کردم
نقش روی تو چو در صفحه ی دل ایفا شد

کاش با خنده ی خود حارسِ جنت گوید:
برو... پرونده ی "جعفر" به خدا امضا شد...

جعفر ابوالفتحی

 

منبع :

www.neyjaf.ir

 


تعداد بازديد : 103
سه شنبه 11 خرداد 1395 ساعت: 10:30
نویسنده:
نظرات(0)
قربان عطا و کرم و جود و سخایت جان دو جهان باد، حسن جان!به فدایت در سلطنت لایتناهیِ تو، ای شاه! حاتم، �

قربان عطا و کرم و جود و سخایت
جان دو جهان باد، حسن جان!به فدایت

در سلطنت لایتناهیِ تو، ای شاه!
حاتم، شده موری به سرِ خوان عطایت

منت بگذاری به سرم، یا ولی الله!
گر نیم نگاهی، تو کنی سوی گدایت

اعجاز کند نوکر تو، همچو مسیحا
دستش برسد، گر به غبار کف پایت

آنقدر مقام تو رفیع است، حسن جان!
فرموده : رسول دو سرا من به فدایت

از بسکه نمک ریخته در چهره ات، آقا
شد قاتلِ یوسف صفتان، زلف رهایت

‌در سایه ی الطاف کریمانه ی زهراست
هر کس که در عالم، شده مشمول دعایت


 

ابراهیم_لآلی

 


تعداد بازديد : 199
دوشنبه 23 فروردین 1395 ساعت: 12:22
نویسنده:
نظرات(0)
با یاد تو که غصه شماری کنم حسن جاری ز چشم، اشک بهاری کنم حسن تا که رِسم به روضه ی سبز مصیبتت سوگند بر

با یاد تو که غصه شماری کنم حسن
جاری ز چشم، اشک بهاری کنم حسن

تا که رِسم به روضه ی سبز مصیبتت
سوگند بر تو لحظه شماری کنم حسن

باید اجازه از طرف مادرت رسد
تا از جگر به یاد تو زاری کنم حسن

پنجاه شب برای حسین تو سوختم
تا اشک ناب بهر تو جاری کنم حسن

حتی نوادگان تو صاحب حرم شدند
کی می‌شود برای تو کاری کنم حسن

گنبد که نه، ضریح نه، تنها برای تو
باید که فکر سنگ مزاری کنم حسن

تنهاترین امامی و بی‌کس ترین غریب
گریه بر آنکه یار نداری کنم حسن

حاج جواد حیدری


تعداد بازديد : 217
یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 14:11
نویسنده:
نظرات(0)
گرفت فرصت دیدار آسمانش را به دست ضربه ی در، طاقت و توانش را چقدر حسرت دیدار ماند بر قلبِ پدر که خوب

گرفت فرصت دیدار آسمانش را

به دست ضربه ی در، طاقت و توانش را

چقدر حسرت دیدار ماند بر قلبِ

پدر که خوب ندیده است پهلوانش را

نداد فرصت اینکه برای مادر خود

به دور لب بکشد لحظه ای زبانش را

نشد بردار کوچک برای خواهر خود

تکان تکان بدهد دست و بازوانش را

چقدر حسرت این ماند بر دل مادر

که تا به سینه بگیرد پسر دهانش را

حسود شهر مدینه چه با هدف زد تا

به کربلا نرساند علی جوانش را

چه حسرتی که نشد تا به رزم آموزد

به محسنش روش رزم بی نشانش را

نشد فلک بنویسد به کربلا رزمش

شبیه فاتح خیبر عدو کشانش را

چقدر حسرت دیدار ماند بر زهرا

که در بغل بنشاند گل نهانش را

و حیف شد که نخواباند فاطمه یکدم

کنار خویش شبی طفل مهربانش را

وخواست در شفق خون به زیر پا نرود

به فضه گفت بگیرد عزیز جانش را

چقدرداغ شکوفه به باغبان سخت است

ز یاد برد غم و درد استخوانش را

به خاطر دل زهرا کسی نمی گوید

به روضه خوانی خود اصل داستانش را

 

محمدعلی رضاپور


تعداد بازديد : 163
یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 14:11
نویسنده:
نظرات(0)
«زبانحال امام حسن (ع) » شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی اُفتد تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد

«زبانحال امام حسن (ع) »

شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی اُفتد
تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد

غرورم را شکسته خنده ی نامحرمی یارَب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی اُفتد

جماعت داشت می آمد دلم لرزید می گفتم
که بیخود راه نامردی به ما این سو نمی اُفتد

کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم
که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه می اُفتد

نشد حائِل کند دستش گرفته بود چادر را
که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی اُفتد

به رویِ شانه ام دستی و دستی داشت بر دیوار
به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی اُفتد

سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم
وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی اُفتد

میان خاک میگردیم و می گویم چه ضربی داشت
خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی اُفتد

دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم،گیرم
تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی اُفتد

حسن لطفی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 297
شنبه 01 اسفند 1394 ساعت: 12:46
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 25
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف