شهادت امام حسن ع - 25

شهادت امام حسن ع - 25

شهادت امام حسن ع - 25

شهادت امام حسن ع - 25

شهادت امام حسن ع - 25
شهادت امام حسن ع - 25
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن (ع)-مدح و شهادت

 

ای وسعت بهاری بی انتهای سبز

مرد غریب شهر ولی آشنای سبز

روح اجابت است به دست تو بسکه داشت

باغ دعای هر شب تو ربنای سبز

هر شب مدینه بوی خدا داشت تا سحر

از عطر هر تلاوت تو با صدای سبز

سرسبزی بهشت خدا چیست؟ رشته ای

از بالهای آبیتان آن عبای سبز

از لطف اشکهای سحر غنچه داده است

در دامن قنوت شبم این دعای سبز

کی می شود که سایه کند بر مزار تو

یک گنبد طلا ئی و گل دسته های سبز

آن وقت تا قیام قیامت به لطفتان

داریم در بقیع تو یک کربلای سبز

یا می شود دلم گل و خشت حریم تو

یا می شود کبوتر تو، یا کریم تو

تو سرو قامتی تو سرا پا ملاحتی

آقا تو حسن مطلقی و بی نهایتی

خاک زمین که عطر حضور تو را گرفت

از یاد رفت قصة یوسف به راحتی

ایوب که پیمبر صبر و رضا شده

از لطف توست دارد اگرحلم و طاقتی

بی شک و شبهه دست توسل زده مسیح

بر دامنت اگر شده صاحب کرامتی

یاد پیامبر به خدا زنده می شود

وقتی که گرم ذکر و دعا و عبادتی

حتماً برای خواهش دست نیازمند

دست تو داشت پاسخ سبز اجابتی

وقتی میان معرکه شمشیر می کشی

تنها تویی که مرد نبرد و رشادتی

با تیغ ذوالفقار که در دستهای توست

بر پا شده به عرصة میدان قیامتی

بر دوش سیدالشهدا بود رایتت

عباس بود آینه دار شجاعتت

خورشید آسمانی ماه خدا حسن

همسایهٔ قدیمی دنیای ما حسن

پرواز بال های خیالی فهم ما

کی می رسد به اوج مقام شما حسن

روشن ترین تجسم آیات و سوره ها

یاسین و قدر و کوثری و هل أتی حسن

صفین شاهد تو شور و حماسه ات

شیر دلیر بیشهٔ شیر خدا حسن

الله اکبر تو بلند است وقت رزم

آیات فتح روز نبردی تو یا حسن

صلح شکوهمند تو هرگز نداشته

چیزی کم از قیامت کرب و بلا حسن

صلحت حماسه بود نه سازش که این چنین

شد سربلند پرچم اسلام راستین

در خانة تو غیر کرامت مقیم نیست

اینجا به غیر دست تو دستی رحیم نیست

تو سفره دار هر شب شهر مدینه ای

جز تو کسی که لایق لفظ کریم نیست

از بسکه داشت دست شما روح عاطفه

شد باورم که کودکی اینجا یتیم نیست

جز سر زدن به خانة دل خستگان شهر

کاری برای هر سحرت ای نسیم نیست

اینجا که نیست گنبد و گل دسته ای بگو

جایی برای پر زدن یا کریم نیست

داغ ضریح و مرقد خاکیت ای غریب

امروزی است غربت عهد قدیم نیست

با این همه غریبی و دلتنگی ات بگو

جایی برای اینکه فدایت شویم نیست؟

گل داشت باغ شانهٔ تو از سخاوتت

آقا زبانزد همه می شد کرامتت

این گونه در تجلی خورشید وار تو

گم می شود ستارهٔ دل در مدار تو

روشن شده است وسعت هفت آسمان عشق

از آفتاب روشن شمع مزار تو

بوی بهشت، عطر پر و بال جبرئیل

می آورد نسیم سحر از دیار تو

دلهای ما زمینی و ناقابلند پس

یک آسمان درود الهی نثار تو

هر شب به یاد قبر تو پر می زند دلم

تا خلوت سحرگه آئینه زار تو

تا که شبی بیائی و بالی بیاوری

ماندیم مات و غمزده چشم انتظار تو

بالی که آشنای تو باشد ابوتراب!

یا وقف صحن خاکی و پر از غبار تو

بالی که سمت تربت تو وا کنیم و بعد

باشیم تا همیشه فقط در کنار تو

با عطر یاس تربت تو گریه می کنیم

آنجا فقط به غربت تو گریه می کنیم

چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود

شایستهٔ شفاعت حیدر نمی شود

چشم همیشه ابریتان یک دلیل داشت

هر ماتمی که ماتم مادر نمی شود

مرهم به زخم های دل پر شراره ات

جز خاک چادر و پر معجر نمی شود

یک عمر خون دل بخورد هم کسی دگر

والله از تو پاره جگر تر نمی شود

یک طشت لخته های جگر پاره های دل

از این که حال و روز تو بهتر نمی شود

یک چیز خواستی تو از این قوم پر فریب

گفتند نه کنار پیمبر نمی شود

گل کرد بر جنازهٔ تو زخم سرخ تیر

هرگز گلی شبیه تو پرپر نمی شود

پر شد مدینه از تب داغ غمت ولی

با کربلا و کوفه برابر نمی شود

زینب کنار نیزه کشید آه سرد و گفت

سالار من که یک تن بی سر نمی شود

دیگر تمام قامت زینب خمیده بود

از بس که روی نیزه سر لاله دیده بود


تعداد بازديد : 209
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:57
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی (ع)

حضرت زهرا(س)- امام حسن(ع)- فدك

 

 طفلی حسن كه شاهد رازی مگو شده

 رازی كه باعث غم و بغض گلو شده

 زانو بغل گرفته و خون گریه می كند

 از بعد ماجرای فدك زیرو رو  شده

 در خانه می نشیند و بیرون نمی رود

 در كوچه با چه حادثه ای روبرو شده؟

 آتشفشان غیرت او شعله می كشد

 شاید كسی مزاحم ناموس او شده؟

 حس می كنم كه باز زمین خورده مادرم

 دیدم كه چادرش دو سه جایش رفو شده


تعداد بازديد : 143
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:57
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مصیبت

 

ای تو با قلبم صمیمی یا حسن

تو کریم بن کریمی یا حسن

 داری از زهرا نشان یا مجتبی

 مهربانی دل رحیمی یا حسن

 

 صاحب رزقی و جودت بی کران

 ریزه خوار سفره ات هر انس و جان

 آن قدر بخشنده ای محبوب من

 بر سر خوان تو حاتم میهمان

 

 از می کوثر چو آبم می دهی

 بر خم زلفت چو تابم می دهی

 آن قدر خوبی که هر چه بد کنم

 با کریمی تو جوابم می دهی

 

 تا خدا پرداخت جسم و جان و تن

 پر نمودم از غم و رنج و محن

 روی قلبم از ازل حک کرد او

 هست این مخلوق مجنون الحسن

 

 بی کس شهر پیمبر یا حسن

 غربت تو هم چو حیدر یا حسن

 من چه گویم شرح دردت ای غریب

 ای عصای دست مادر یا حسن

 

 گریه کردن کار هر روز و شبت

 آمده از گریه ها جان بر لبت

 من نمی گویم که در کوچه چه شد

 آن قدر گویم کمان شد زینبت

 

 در میان کوچه دشمن راه بست

 حرمت صدیقه زهرا شکست

 آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد

 بی تأمل مادرت از پا نشست

 

 خیره مانده چشم هایت سوی در

 داغ آن کوچه هنوزت بر جگر

 تا زمانی که به دنیا زیستی

دیگر از آن کوچه ننمودی گذر


تعداد بازديد : 315
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:56
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی (ع)

امام مجتبی(ع)-شهادت، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع


دیشب برای دفتر من همّ و غم شدی

بی حرف پیشِ مطلعِ حرفِ قلم شدی

باور نکرد نیست سرانجام در زمین

مهمانِ رسمی شب شعر خودم شدی

تو از زمان آدم و حوا، وَ قبل از آن

بر روی دست های مشیّت علم شدی

بی مرحمت که روز شما شب نمی شود

اصلاً تو  آفریده برای کرم شدی

هشتاد سال  و خرده ای انگار می شود

از جمع  اهل بیتِ حرم دار کم شدی

با اتفاق هشتم شؤال آن زمان

تنها گریزِ روضهٔ من در حرم شدی

ماندم چرا زمین و زمان زیر و رو نشد

آن موقعی که  وارد بازی سم  شدی

آن بار هفتمی که لبت رنگ سبز شد

آن بار  هفتمی چه قَدَر پر  ورم  شدی

وقتی که شعله چادر مادر گرفته بود

زخمیِ دست هیزم و چوبِ ستم شدی

حالا بماند این که  چه شد بین کوچه ها

حالا بماند این که برای چه خم شدی

«عارف» نگو  دگر، نکند فکر می کنی!

مثل مؤید و شفق  و محتشم شدی


تعداد بازديد : 239
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:56
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی (ع)

امام مجتبی(ع) و بقیع-شهادت

 

آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه

حرم برای تو شه کرم می سازه

آخر برات یه گند طلا می سازیم

شبیه گنبد امام رضا می سازیم

سر مزارت ضریح طلا می سازیم

مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم

سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس

سر قبر ام البنین مادر عباس

دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم

حسن حسن می گیم واز عشقت می میریم

به کوری عایشه و دشمن حیدر

بقیع تو آباد می شه گل پیمبر

آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا

بقیع تو آباد می شه به جان مولا


تعداد بازديد : 213
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:56
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی (ع)

بقیع و امامان غریب مدفون در آن

 

دلم امشب به مجلس روضه

خسته و بی قرار می آید

یك كبوتر شده و از سمتِ

حرمی پر غبار می آید

*

  گرد غربت نشسته بر روی

پر و بال كبوترانهٔ دل

می چكد لاله لاله اشكِ درد

امشب از خلوت شبانهٔ دل

*

با من ای دل بگو كجا رفتی

كه پر از ماتم و شراره شدی

تو چه دیدی در آن دیار غریب

كه شكستی و پاره پاره شدی

*

گفت رفتم به سرزمینی كه

عطر اندوه و بغض و ماتم داشت

خاك آنجا همیشه دلگیر و

آسمانش همیشه شبنم داشت

*

به خدا رنگ خاك می گیرد

پر و بال كبوتران بقیع

روز ها هم همیشه در آن جا

آفتاب است سایه بان بقیع

*

نه حرم، نه رواق، نه گنبد

نه ضریح و نه صحن و گلدسته

هست آنجا مزار خاكیّ

چار مرد غریب و دل خسته

*

در نواحی نوحه و ناله

شعلهٔ بی كرانه ای دارد

نه فقط قبر چار مرد غریب

بانوی بی نشانه ای دارد

*

این زمین دل شكسته از آهِ

غربت و ناله های مادر بود

هم دم اشك های مادرمان

یك بغل لاله های پرپر بود

*

و در این باغ آتش سرخی

در دل سبز یاسمن گل كرد

شعلهٔ زهرِ كینه ها بین

جگر پارهٔ حسن گل كرد

*

چند روزی گذشت و خاك بقیع

عطر غم ناك اشك و ناله گرفت

و به دست همان كمان داران

بدن یاس رنگ لاله گرفت

*

این زمین یك زمین ساده كه نیست

این زمین خاك غربت آباد است

این زمین دلشكسته داغِ

گریه های  امام سجاد است

*

این زمین از تبار اشك و آه

به خدا هر سپیده زائر داشت

آسمانی پر از ستاره از

روضه های امام باقر داشت

*

خاك های غریب این صحرا

روزگاری تب شقایق داشت

تا سحر در كبود چشمانش

اشك سرخ امام صادق داشت

*

این زمین یك زمین ساده كه نیست

باغی از داغ لاله و یاس است

در تبِ ناله های محزونِ

مادر بی قرار عباس است

*

در حوالی این دیار غریب

از غم یار آشنا می خواند

در مدینه كنار خاكِ بقیع

روضهٔ سرخ كربلا می خواند


تعداد بازديد : 271
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:56
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت

 

خدا کند که دروغی بزرگ باشد این

من اعتماد ندارم به حرف طالع بین

نشسته اند کمان های بیوه آماده

گرفته اند کمین تیرهای چله نشین

دوباره کوچه دوباره کسی ز اهل کساء

دوباره فتنه ی شیطان دوباره غصب زمین

و باز شد دهن یاوه ای و حرفی زد

و پخش شد همه جا بوی غُدّه ای چرکین

و این هم از برکات حضور یک زن بود

زنی که شوهر خود را نمیکند تمکین

جنازه نیست، نمرده است، زنده است، چرا؟

برای این که امام است و بس، برای همین

برای این که نفس می کشد بدون هوا

برای این که قدم می زند بدون زمین

چقدر جای رطب ها و جای او خالی ست؟

کنار دست پر از هیچ سفره ی مسکین

به عزت و شرف لا اله الا الله

به خیر ختم نشد این مراسم تدفین

عزیز کرده ی یعقوب، غارت گرگ است

قسم به سوره ی یوسف قسم به بنیامین



تعداد بازديد : 209
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:55
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت

 

پنجاه و هشت روز فقط صبر کرده ام

تا بهترین می علوی گردد این عنب

پنجاه و هشت روز به نخل وجود خود

آب از سرشک دادم و بر داد یک رطب

پنجاه و هشت روز فقط گفته ام حسین

تا  امشب از دلم حسن آید به روی لب

پنجاه و هشت روز به یا زینبم  گذشت

یک شب به یاحسن شده مثل هزار شب

پنجاه و هشت روز دلم صحن کربلا

امشب میان خاک بقیعم به تاب و تب

پنجاه و هشت روز بلای حسین و دل

حبّ حسن بلا و دلم غرق  مستحب

صلح حسن قیامت صد کربلا کند

زهرا برای گریه کنانش دعا کند


تعداد بازديد : 265
یکشنبه 25 دی 1390 ساعت: 17:55
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 25
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف