برای شام غریبان حضرت ارباب آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقت

برای شام غریبان حضرت ارباب آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقت

برای شام غریبان حضرت ارباب آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقت

برای شام غریبان حضرت ارباب آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقت

برای شام غریبان حضرت ارباب آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقت
برای شام غریبان حضرت ارباب آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقت
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
برای شام غریبان حضرت ارباب آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقت

برای شام غریبان حضرت ارباب


آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد

بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد

وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت

این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد

ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود

ابری که روی صورت من را گرفت و بعد

دارد صدای مادری دلخسته می رسد

آری  صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد

همراه آن صدا تمامیّ ِ کودکان

ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد

هر کس که زنده بود از اهل خیام تو

مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد

دور از نگاه های علمدار لشگرت

آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد

سرمست انتقام ولی بی نصیب تر

پس معجر از سر زنها گرفت وبعد

*

((پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

 شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل))

یاسر مسافر


تعداد بازديد : 151
چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت: 18:05
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف