قاسمت آمده و دست به شمشير شده نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حر

قاسمت آمده و دست به شمشير شده نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حر

قاسمت آمده و دست به شمشير شده نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حر

قاسمت آمده و دست به شمشير شده نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حر

قاسمت آمده و دست به شمشير شده نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حر
قاسمت آمده و دست به شمشير شده نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
قاسمت آمده و دست به شمشير شده نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حر

قاسمت آمده و دست به شمشير شده

نوجواني كه به عشق تو حسين پير شده

پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود

حرفش اين بود عمو رفتن من دير شده

زده زانوي غم و غصه و محنت به بغل

نگران بود چرا اين همه تاخير شده

***

كمتر از ساعتي بر او چه گذشته است خدا

كه قدو قامت او دستخوش تغيير شده

سنگ باران شد و زير سم مركبها رفت

پيش گويي عمو بود كه تعبير شده

مي وزد بوي گلاب تن تو در صحرا

به گمان عطر مدينه است كه تكثير شده


تعداد بازديد : 101
سه شنبه 27 تیر 1391 ساعت: 17:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف