تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
تیرها از همه سو روی سرش می ریزد
چه قدَر سخت همه بال و پرش می ریزد
با شتابی که سه شعبه به سویش می گیرد
حتم دارم که دو چشمان ترش می ریزد
دست هایی که علی بوسه زد و گریان شد
حال از پیکر او دور و برش می ریزد
همه ی اهل حرم از دم خیمه دیدند
گوشه ی علقمه خون از بصرش می ریزد
با عمودی که عدو بر سر او می کوبد
به روی شانه ی او فرق سرش می ریزد
مادرش ام بنین را به مدینه گویید
عرق شرم، ز روی پسرش می ریزد
تا که یک قطره ی آبی برساند به حرم
گل یاسش همه ی برگ و برش می ریزد
از فرس تا که زمین خورد، حسین آه کشید
همه دیدند که آه از کمرش می ریزد
مادرش فاطمه آمد به سر بالینش
دید خون از سر و روی قمرش می ریزد
رضاباقریان
تعداد بازديد : 137
پنجشنبه 30 مهر 1394 ساعت: 12:42
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب