ديوان عشق خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت در کربلا، سرا

ديوان عشق خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت در کربلا، سرا

ديوان عشق خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت در کربلا، سرا

ديوان عشق خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت در کربلا، سرا

ديوان عشق خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت در کربلا، سرا
ديوان عشق خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت در کربلا، سرا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ديوان عشق خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت در کربلا، سرا

         ديوان عشق

خضری که چشمه ي لبش آب حیات داشت

کی حاجتی به خوردن آب فرات داشت


در کربلا، سرادق عصمت به پا نمود

آن کس که خیمه بر زبر کاینات داشت


مکشوف شد بر اهل بصیرت در این زمین

دیوان عشق، کآن همه ی معضلات داشت


آن استغاثه‏ ها، پی ارشاد خلق بود

نه چشم، بر سپاه و نه دل بر حیات داشت


ز آن جرعه ‏ای که کرد به روز ازل قبول

سکان عرش را حیران کرد و مات داشت


با بارش سهام بلا ز ابر فتنه بار

هنگام ظهر بانگ «اقیمواالصلات» داشت

(عارف بجنوردي)
تعداد بازديد : 326
یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت: 5:15
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف