![]()
|
نازدانه ي سيدالشهدا(ع)
داغ بابا به شانه ي کودک
بحث دنباله دار فدک
شب نخوابی ز درد و کتک
دست سنگین و صورتی کوچک
از رقیه بپرس یعنی چه
در دل شعله وای وای یتیم
خنده کردن به گریه های یتیم
بستن آبله به پای بتیم
زیر شلاق ها صدای یتیم
از رقیه بپرس یعنی چه
محترم بودن و حقیر شدن
پیش چشم همه اسیر شدن
اول زندگیت سیر شدن
زود تر از همیشه پیر شدن
از رقیه بپرس یعنی چه
پیکری پشت کاروان افتد
تازه خوابیده ناگهان افتد
گیسویی دست این و آن افتد
خارجی زاده بر زبان افتد
از رقیه بپرس یعنی چه
سنگ از دست رهگذر خوردن
جای ناز غصه ی پدر خوردن
تازیانه ز پشت سر خوردن
یک نفر پا ز صد نفر خوردن
از رقیه بپرس یعنی چه
حنجر خشک و زخم سر نیزه
چشم حیران به سوی هر نیزه
رفته درخاک تا کمر نیزه
رأس خورشید و ماه بر نیزه
از رقیه بپرس یعنی چه
خسته ماندن غریب در صحرا
بی کس و غم نصیب در صحرا
عطر جان بخش سیب در صحرا
ذکر امن یجیب در صحرا
از رقیه بپرس یعنی چه
پای در سلسله هراس شتاب
سینه ي بی قرار و حالِ خراب
غصه ي زینب و نوای رباب
قاری تشنه لب کنار شراب
از رقیه بپرس یعنی چه
(شاعرش را نميشناسم)
تعداد بازديد : 165
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 17:48
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)