يا سيدنا الغريب جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف

يا سيدنا الغريب جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف

يا سيدنا الغريب جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف

يا سيدنا الغريب جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف

يا سيدنا الغريب جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف
يا سيدنا الغريب جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
يا سيدنا الغريب جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف

    يا سيدنا الغريب

جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر

همه دنبال او ملائکه ها ، صف زده گرد خانه ی حیدر

 

هر چه در آسمان ستاره که هست ، می درخشند کنار یکدیگر

نکند حق برای دوم بار ، کرده کوثر عطا به پیغمبر

 

که نهیبی به خود زدم گفتم ، من به بیداریم و یا خوابم

که ز گهواره این ندا آمد ، تو مرا نوکری ، من اربابم

 

فُطرس از بعد این همه حسرت ، صاحب بال و پر شد از کَرَمَش

می برد لذت دو عالم را ، به دو چشمش اگر نهد قدمش

 

گرچه ناقابلم ولی قلبم ، شده مشتاق یک نگاه کَمَش

به خدا عاقبت به خیر شود ، پاگذارد هر آنکه در حرمش

 

هر که دارد به سینه مهرش را ، جایگاهش بود بهشت برین

تا قیامت گدای در گاهش ، پادشاهی کند به عرش و زمین

 

هر چه در چهره اش نگاه کنی ، چهره اش جلوه ای ز روی علیست

از میان ملائکه یکسر ، با نگاهش به جستجوی علیست

 

خنده اش مو نمی زند با مادر ، خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست

می گشاید همین که آغوشش ، بوی خوش می دهد که بوی علیست

 

به علی رفته هر که می نگرد ، جود و احسان و هم مرام حسین

با دل شیعه می کند بازی ، از همین کودکی مرام حسین

 

می کند مثل لاله پیغمبر ، نوه ی نو رسیده را بویش

به چه عشقی و از تمام وجود ، شانه مادر زند به گیسویش

 

هر چه نور بوده در عالم ، تابَد از پشت پرده ی رویش

اگر این پرده را کنار زند ، آسماه ها شوند پی جویش

 

دین و دنیا ببازد آنکس که ، دوست دارد کسی به غیر حسین

از قیامت دگر نمی ترسد ، هر که دارد به سینه مِهر حسین

 

به مسیحی بگو بیا و ببین ، جلوه ای از خدای عیسی را

ای یهودی ببین به گهواره ، باعث معجزات موسی را

 

پیر عیسی بود همین کودک ، که شفا می دهد مسیحا را

به روی دست مصطفی بینید ، این تجلی طور سینا را

 

هر که شد عاشق حسین هرگز ، حرفی از عشق دیگری نزند

هر که شد گدای کوی حسین ، در خانه ی دگری نزند

 

او ردم گر کند خدا نکند ، یا که از خود جدا ، خدا نکند

هر چه دارم من از عنایت اوست ، دل به او بسته ام رها نکند

 

گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ، نکند او مرا دعا نکند

شب میلاد می زنم صدا او را ، جان دهم گر مرا صدا نکند

 

جمع ما یک شب از عنایت او ، اگر او از همه رضا باشد

سال دیگر ولادت ارباب ، وعده ی ما به کربلا باشد

 

نگران بود مادرت تا دید ، بوسه زد مصطفی به حنجر تو

پدرت با خبر از این که شود ، قطعه قطعه تمام پیکر تو

 

گریه می کرد مجتبی به آن روزی ، که جدا می شود زتن سر تو

سر و جان تمام علمیان ، به فدای تن مطهر تو

 

شده از کودکی به هر محفل ، گریه کردن به تو سعادت من

من ز خاک کمترم اگر که شود ، سر موئی کم از ارادت من

(سعيد خرازي)


تعداد بازديد : 119
پنجشنبه 01 تیر 1391 ساعت: 16:31
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف