مادر! نمی شود که برایم دعا کنی درد مرا به دست طبیبت دوا کنی یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر یادی

مادر! نمی شود که برایم دعا کنی درد مرا به دست طبیبت دوا کنی یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر یادی

مادر! نمی شود که برایم دعا کنی درد مرا به دست طبیبت دوا کنی یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر یادی

مادر! نمی شود که برایم دعا کنی درد مرا به دست طبیبت دوا کنی یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر یادی

مادر! نمی شود که برایم دعا کنی درد مرا به دست طبیبت دوا کنی یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر یادی
مادر! نمی شود که برایم دعا کنی درد مرا به دست طبیبت دوا کنی یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر یادی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مادر! نمی شود که برایم دعا کنی درد مرا به دست طبیبت دوا کنی یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر یادی

مادر! نمی شود که برایم دعا کنی

درد مرا به دست طبیبت دوا کنی

یا اینکه یک سحر به قنوت نماز وتر

یادی از این اسیر قدیم شما کنی

این دست های خسته و خالی دخیل توست

یعنی نمی شود که به من هم عطا کنی؟

روزی به جای دانه گندم دل مرا

در سنگ آسیای غمت جابجا کنی

عمری اسیر کوچه تنگی شدیم تا

ما را به روی چادر خاکیت جا کنی

منبع سهیل عرب



تعداد بازديد : 133
شنبه 26 فروردین 1391 ساعت: 0:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف