تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
گل پژمرده ام بیداد مادر
خزان آخر به بادت داد مادر
خودم دیدم که بابا با گل اشک
تو را در زیر گل بنهاد مادر
خودم دیدم که از زندان سینه
نمی شد ناله اش آزاد مادر
خودم دیدم که در دنبال تابوت
حسینت از نفس افتاد مادر
خودم دیدم حسن را سوخت چون شمع
که شد آب و نزد فریاد مادر
ز جا برخیز ای غمخوار بابا
که بابا گشته دشمن شاد مادر
شب تاریک و تشیع جنازه
مرا کی میرود از یاد مادر
تو خفتی دست بابا را گرفتند
گهی سلمان گهی مقداد مادر
تعداد بازديد : 347
پنجشنبه 17 فروردین 1391 ساعت: 10:33
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب