مرا که مرگ مجسم به هر نظر گردد
به گرد بسترم امروز بیشتر گردد
مدینه هم دگر از ناله ام به تنگ آمد
قفس به شک و ز مرغ شکسته پر گردد
بگو به مردم شهر مدینه خوش باشید
دعای فاطمه امروز کارگر گردد
خبر دهید به همسایگان که از امشب
بدون ناله من شامتان سحر گردد
نه دست و سینه و پهلو که جمله اعضایم
به درد آید و هر آه من شرر گردد
از این که عاشق مرگم من و رسیده اجل
ولی خدای کند تا دوباره برگردد
چرا که هیچ نخواهم امام مظلومم
به وقت غسل من از درد من خبر گردد