به نام خدا... آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شه

به نام خدا... آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شه

به نام خدا... آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شه

به نام خدا... آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شه

به نام خدا... آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شه
به نام خدا... آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به نام خدا... آهسته می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شه

به نام خدا...

 

آهسته می شوید یگانه همسرش را

با آب زمزم آیه های کوثرش را 


آهسته می شوید غریب شهر یثرب

پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را 


تنها کنار نیمه های پیکر خود

می شوید امشب نیمه های دیگرش را 


آهسته می شوید مبادا خون بیاید

آن یادگاریهای دیوار و درش را 


پی می برد آن دستهای مهربانش

بی گوشواره بودن نیلوفرش را 


می گرید اما باز مخفی می نماید

با آستینی بغضهای حنجرش را 


در خانه ی او پهلوی زهرا ورم کرد

حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را 


با گریه های دخترانه زینب آمد

بوسد کبودی های روی مادرش را 


بر شانه های آفتابی اش گرفته

مهتاب هجده ساله ی ییغمبرش را 


دور از نگاه آسمانها دفن می کرد

در سرزمین های سوالی همسرش را

 

علی اکبر لطیفیان

 از وبلاگ فریاد العطش


تعداد بازديد : 247
چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت: 18:43
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف