سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم
سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

یا عباس (ع)

 

سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم

شیشه ی اشکم و در آب فرات افتادم

شیخ ما گفت بگویم : انا کلب الزینب

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

از زمانی که تو کردی به غمت زنجیرم

می توان گفت که از هر دو جهان آزادم

شعر تغییر نموده تو بیا این دفعه

زلف بر باد بده تا بدهی بربادم

هرکه معتاد به چیزیست من بی دل هم

به همان چایی روضه بخدا معتادم

لطمه زن بوده ام و خون ز سرم میریزد

پر ز زخم است ز داغت همه ی ابعادم

مثل یک جوجه که دنبال غذا می گردد

چشم وا کردم و دیدم که تویی صیادم

مست مستم بخدا خواب ندارم امشب

شیخ شاعر تو نگیری ز جفا ایرادم

راه را در طلب جام و سبو می رفتم

بی می و باده محال است کنی ارشادم

من بی دل که همینطور نگشتم شاعر

سالیانی است که ساکن به جنون آبادم

 

جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 1023
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف