تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
امام سجاد(ع)-مصائب
غم دل بر زبان جاری اگر سازم زبان سوزد
و گر بیرون نریزم آتش دل، استخوان سوزد
اگر آتش ببیند آب کم کم می شود خاموش
ولی همواره چشمم گرید و دل، همچنان سوزد
اگر از سینه ام آهی نمی آرم برون زان روست
که می ترسم که از یک شعلهٔ آهم جهان سوزد
به راه شام زیر سایۀ رأس پدر هستم
ولی دل بر تن در آفتاب سایبان سوزد
خدایا قاتل شش ماههٔ ما را فزون تر سوز
که تا محشر ز داغ او دل ما خاندان سوزد
تو ای دشمن به نزد من به عمه کم جسارت کن
که از این غم چسان گویم وجود من چسان سوزد
تعداد بازديد : 177
پنجشنبه 04 اسفند 1390 ساعت: 10:24
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب