نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مون�

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مون�

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مون�

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مون�

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مون�
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مون�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مون�

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده

 

کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روى صحرا مانده

بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده

ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده

چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً
بس که از دور تنش مثل معما مانده

باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
بازهم آمده این حرمله ى وا مانده

برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده

ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده

سیّد پوریا هاشمى


تعداد بازديد : 307
چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت: 10:11
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف