از من مگیر این دست خالی را که دادی این دستمال اشک و حالی را که دادی من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که

از من مگیر این دست خالی را که دادی این دستمال اشک و حالی را که دادی من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که

از من مگیر این دست خالی را که دادی این دستمال اشک و حالی را که دادی من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که

از من مگیر این دست خالی را که دادی این دستمال اشک و حالی را که دادی من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که

از من مگیر این دست خالی را که دادی این دستمال اشک و حالی را که دادی من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که
از من مگیر این دست خالی را که دادی این دستمال اشک و حالی را که دادی من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از من مگیر این دست خالی را که دادی این دستمال اشک و حالی را که دادی من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که

از من مگیر این دست خالی را که دادی

این دستمال اشک و حالی را که دادی

 

من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که

خرج گناهش کرده مالی را که دادی

 

روزی چشمم را «بکاء الفاقدین» کن

سهم دعای این حوالی را که دادی

 

فطرس مرا پرواز داده، پس به ابلیس

دیگر نخواهم داد بالی را که دادی

 

حالا سر این جان بر زانوی یار است

پس خرج او کن سن و سالی را که دادی

 

من ریشه‎ی عمرم علیِ اکبری شد

پر بارتر کن پس نهالی را که دادی

 

جامانده‎ام تا که شهید زنده باشم

از من نمی‎گیری مجالی را که دادی؟

 

بعد شهیدان سخت‎تر شد امتحانم

تسهیل کن سیر کمالی را که دادی

 

سرمایه‎ی من چیست جز «حبّ الحسینت»

مدیون زهرایم مدالی را که دادی

 

زینب تصدّق کرد و گندم‎زارِ ری شد

یک لقمه‎ی نان حلالی را که دادی

 

می‎گفت ای عبّاس ما را اسارت

بردند و دیدم احتمالی را که دادی

 

یکجا النگوها و خلخالِ همه رفت

بردند حتی چند شالی را که دادی

 

حالا ببین پوشیه‎ام یک آستین است

فعلا حجاب کامل زینب همین است

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 243
دوشنبه 04 آبان 1394 ساعت: 10:08
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف