تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
خونم حنا به هر سر زلفم کشیده است ای مو سپید، لحظهٔ سرخم رسیده است . روی تو با هزار چشم، دیدنیتر اس�
خونم حنا به هر سر زلفم کشیده است
ای مو سپید، لحظهٔ سرخم رسیده است
.
روی تو با هزار چشم، دیدنیتر است
شُکرش، هزار دیده مرا آفریده است
شرمندگی مرا به زمین زد در علقمه
سنگینی غمت نفسم را بریده است
.
دیگر نشان ز اَروی پیوستهام نگیر
ضرب عمود تا دلِ اَبرو دریده است
.
فهمیدهام از آن همه شادی و هلهله
رنگ از رخ تو و همه طفلان پریده است
.
از پارههای مَشک، چکید آبروی من
حالا «رُباب» هم به گمانم خمیده است
.
آن سویتر دو دستم و این سویتر تنم
دیدی چقدر ساقی تو قد کشیده است؟!
.
اُمالبنین نبود که شرمندهاش شوم
«زهرا» رسید و آبرویم را خریده است
شاعر:مجید نجفی
تعداد بازديد : 77
جمعه 01 آبان 1394 ساعت: 11:13
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب