یا زهرا... این همه نور که مانند گوهر می ریزد اشک شوق است که از دیده تر می ریزد کوثر جاری این خانه ز بس

یا زهرا... این همه نور که مانند گوهر می ریزد اشک شوق است که از دیده تر می ریزد کوثر جاری این خانه ز بس

یا زهرا... این همه نور که مانند گوهر می ریزد اشک شوق است که از دیده تر می ریزد کوثر جاری این خانه ز بس

یا زهرا... این همه نور که مانند گوهر می ریزد اشک شوق است که از دیده تر می ریزد کوثر جاری این خانه ز بس

یا زهرا... این همه نور که مانند گوهر می ریزد اشک شوق است که از دیده تر می ریزد کوثر جاری این خانه ز بس
یا زهرا... این همه نور که مانند گوهر می ریزد اشک شوق است که از دیده تر می ریزد کوثر جاری این خانه ز بس
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا زهرا... این همه نور که مانند گوهر می ریزد اشک شوق است که از دیده تر می ریزد کوثر جاری این خانه ز بس

یا زهرا...

این همه نور که مانند گوهر می ریزد

اشک شوق است که از دیده تر می ریزد

کوثر جاری این خانه ز بس شیرین است

کز شکرخند لبش شهد و شکر میریزد

این نهالیست که از بر کت هر شاخه آن

تا زمین هست و زمان هست ثمر میریزد

لطف دختر به همین است جوانی اش را

وقت پیری همه بر پای پدر می ریزد

دور خورشید سرش از نفس افتاده زمین

آسمان زیر قدمهاش قمر میریزد

هر سراینده که مدح صنمی غیر تو کرد

ذوق و احساس خودش را به هدر میریزد

 

همه از پیر و جوان ریزه خور خوان توایم

شب میلاد تو بانو همه مهمان توایم

 

دلم از بس به شراب رطبی  خو کرده

رفته از دستم و صد مرتبه هوهو کرده

باید امروز بگیرند مرا حد بزنند

کین چنین مست شدن دست مرا رو کرده

شب میلاد تو لبخند به لبهای خدا

ملک از عشق توسنجاق به گیسو کرده

نا خودآگاه پدر یاد بهشت افتاده

هر زمانی که گل روی تورا بو کرده

همه گفتند و شنیدیم سلیمان شده است

سایلی که به در خانه تان رو کرده

 

از کرامات شما صاحب اعجاز شده

هر کنیزی که کف پای تو جارو کرده

 

گرچه شد دامنت از گردش دستاس سپید

قرص نانی که پزیدی تو به همسایه رسید

 

آرزو کرده ام ای کاش فدایت بشوم

عضوی از تکه حصیر کف پایت بشوم

از خدا خواسته ام نیمه شبی تا به سحر

با تو همسایه و مشمول دعایت بشوم

از همان روز که تن پوش به سائل دادی

کاسه برداشته ام تا که گدایت بشوم

 

 

حاضرم هستی خود را بدهم تا که فقط

عبد سرشگشته انگشت نمایت بشوم

و رضای حق اگر بسته به خوشنودی توست

پس چه خوبست که راضی به رضایت بشوم

بعد بابا چه بلاها به سرت آوردند

من به قربان تو و زمزمه هایت بشوم

 

پدر عشق بسوزد به کجا خداند تورا

پشت در عشق علی بود که سوزاند تورا

 

علی آمره


تعداد بازديد : 145
پنجشنبه 20 فروردین 1394 ساعت: 15:02
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف