تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
وای مادرم....
از ضربِ در، بال و پرش تیر می کشد
شد سینه زخمی و،جگرش تیر می کشد
این پهلویی ،که خورده زمین،درد می کند
با آه وبازدم، کمرش تیر می کشد
بازو شکسته و دستش، نمی رود بالا
هم قلب دختر وپسرش تیر می کشد
آنقدر، گریه کرده به مظلومیِ علی
این چشمها و پلکِ ترش تیر می کشد
از آتشی که پشتِ در اورا احاطه کرد
سربسته گو: موی سرش تیر می کشد
زینب به ناله گفت: چرا ساقیِ حرم؟
با زانوان ز چشمِ ترش تیر می کشد
حسین رضایی
تعداد بازديد : 129
یکشنبه 26 بهمن 1393 ساعت: 8:46
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب