چقدر آرد نشسته است روی دامانت فدای گردش دستاس آسیابانت از آن زمان که تو را از بهشت آوردند ن

چقدر آرد نشسته است روی دامانت فدای گردش دستاس آسیابانت از آن زمان که تو را از بهشت آوردند ن

چقدر آرد نشسته است روی دامانت فدای گردش دستاس آسیابانت از آن زمان که تو را از بهشت آوردند ن

چقدر آرد نشسته است روی دامانت فدای گردش دستاس آسیابانت از آن زمان که تو را از بهشت آوردند ن

چقدر آرد نشسته است روی دامانت فدای گردش دستاس آسیابانت از آن زمان که تو را از بهشت آوردند ن
چقدر آرد نشسته است روی دامانت فدای گردش دستاس آسیابانت از آن زمان که تو را از بهشت آوردند ن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چقدر آرد نشسته است روی دامانت فدای گردش دستاس آسیابانت از آن زمان که تو را از بهشت آوردند ن

 چقدر آرد نشسته است روی دامانت

فدای گردش دستاس آسیابانت

 

 از آن زمان که تو را از بهشت آوردند

نشسته اند ملایک سَرِ خیابانت

 

 همیشه فصل بهاری - همیشه سر سبزی

اگر چه پر شده از برگ زرد گلدانت

 

 ببین که پلک خدا هم به هق هق افتاده است

 به گریه های کبودِ بدون پایانت

 

 سرِ مزار تو حتی مدینه مَحرم نیست

 خدا برای همین است کرده پنهانت

 

  اَلا مسافر گندم نخورده ی دنیا

 چقدر آرد نشسته است روی دامانت

 

شاعر:علی اکبر لطیفیان

 


تعداد بازديد : 220
شنبه 25 بهمن 1393 ساعت: 8:54
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف