باید امشب بدون پر باشم مثل پروانه شعله ور باشم چون بریده بریده می گویم شاید اینبار دردسر باشم پیر مردی بدون آلایش دلبر و دلربا و دلداده ب

باید امشب بدون پر باشم مثل پروانه شعله ور باشم چون بریده بریده می گویم شاید اینبار دردسر باشم پیر مردی بدون آلایش دلبر و دلربا و دلداده ب

باید امشب بدون پر باشم مثل پروانه شعله ور باشم چون بریده بریده می گویم شاید اینبار دردسر باشم پیر مردی بدون آلایش دلبر و دلربا و دلداده ب

باید امشب بدون پر باشم مثل پروانه شعله ور باشم چون بریده بریده می گویم شاید اینبار دردسر باشم پیر مردی بدون آلایش دلبر و دلربا و دلداده ب

باید امشب بدون پر باشم مثل پروانه شعله ور باشم چون بریده بریده می گویم شاید اینبار دردسر باشم پیر مردی بدون آلایش دلبر و دلربا و دلداده ب
باید امشب بدون پر باشم مثل پروانه شعله ور باشم چون بریده بریده می گویم شاید اینبار دردسر باشم پیر مردی بدون آلایش دلبر و دلربا و دلداده ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باید امشب بدون پر باشم مثل پروانه شعله ور باشم چون بریده بریده می گویم شاید اینبار دردسر باشم پیر مردی بدون آلایش دلبر و دلربا و دلداده ب

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)

 

باید امشب بدون پر باشم

مثل پروانه شعله ور باشم

چون بریده بریده می گویم

شاید اینبار دردسر باشم

 

پیر مردی بدون آلایش

دلبر و دلربا و دلداده

با سر و صورت و به زور طناب

روی خاک مدینه افتاده

 

سرخی روی گونه اش از چیست؟

تازیانه به صورتش خورده؟

یاد آن کوچه .... مادرش زهرا....

روح او را دوباره آزرده

 

بی نفس ، غرق آه، پژمرده

پا برهنه ، خمیده ، بی لشکر

مثل زینب کنار دروازه

مثل فردی اسیر و بی یاور

 

روضه را واژه واژه می خوانم

روی پایم دگر نمی مانم

چون رسیده به جای باریکش

لال می شوم نمیخوانم

 

روضه امشب کنار دروازه است

پیش یک طفل و یک سر پر نور

لحظه ای که به نزد سر آمد

شد بساط غم ملائک جور

 

با همان لکنت زبان خودش

پدرش را فقط صدا میزد

گفت بابا بگو که شمر لعین

از چه با نیزه اش تورا می زد

 

سروده جعفر ابوالفتحی

 


تعداد بازديد : 120
سه شنبه 28 مرداد 1393 ساعت: 10:44
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف