تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
پیش نگاهم که ز زین پیکرت افتاد
گوشه ی گودال ز پا مادرت افتاد
شمر نشست تا که روی سینه ی تو با
خنجر کندی به جان حنجرت افتاد
تیره هوا ، سرخ زمین ، خون به دلم شد
تا که ز جسم تو حسین جان سرت افتاد
بی کفنی...؟! باشد ، عبا و زرهت کو ؟
پیرهن پاره مگر از برت افتاد ؟
نیمه ی شب ساربان به قصد چه آمد ؟
قطع شد انگشت تو...؟ انگشترت... افتاد...؟
وای بمیرم برای غیرت چشمت
چشم حرامی به رخ خواهرت افتاد
کاش سر نیزه علمدار نبیند
معجری از روی سر دخترت افتاد
شاعر رضا رسول زاده
تعداد بازديد : 203
دوشنبه 30 مرداد 1391 ساعت: 12:57
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب