تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
یا عباس ع
با رباب مضطرب ارض و سماء گفتند : آب
قطره های آب حتی در دعا گفتند : آب
رفت عمو از خیمه بیرون بچه ها گفتند : آب
روی خاک خیس در خوف و رجاء گفتند : آب
یک ابوالفضل هست و صدها تیر این لشگر علی
تشنه اقتاد و لب پایین و بالا پاره شد
مشک وقتی پاره شد بند دل ما پاره شد
ریخت آب و رگ رگ چشمان سقا پاره شد
بعد آنکه گوشواره دخترک ها پاره شد
تعداد بازديد : 113
چهارشنبه 25 تیر 1393 ساعت: 19:17
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب