گفت: \"اصلاً نترس بانو جان !\" این صدای یكی از آنها بود، -\"ما فرستاده ی خدای توایم\" لحنشان گرم بود ، گیرا بود خودشان را معرفی كردند:-\"مریمم\" –\"آسیه

گفت: \"اصلاً نترس بانو جان !\" این صدای یكی از آنها بود، -\"ما فرستاده ی خدای توایم\" لحنشان گرم بود ، گیرا بود خودشان را معرفی كردند:-\"مریمم\" –\"آسیه

گفت: \"اصلاً نترس بانو جان !\" این صدای یكی از آنها بود، -\"ما فرستاده ی خدای توایم\" لحنشان گرم بود ، گیرا بود خودشان را معرفی كردند:-\"مریمم\" –\"آسیه

گفت: \"اصلاً نترس بانو جان !\" این صدای یكی از آنها بود، -\"ما فرستاده ی خدای توایم\" لحنشان گرم بود ، گیرا بود خودشان را معرفی كردند:-\"مریمم\" –\"آسیه

گفت: \"اصلاً نترس بانو جان !\" این صدای یكی از آنها بود، -\"ما فرستاده ی خدای توایم\" لحنشان گرم بود ، گیرا بود خودشان را معرفی كردند:-\"مریمم\" –\"آسیه
گفت: \"اصلاً نترس بانو جان !\" این صدای یكی از آنها بود، -\"ما فرستاده ی خدای توایم\" لحنشان گرم بود ، گیرا بود خودشان را معرفی كردند:-\"مریمم\" –\"آسیه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
گفت: "اصلاً نترس بانو جان !" این صدای یكی از آنها بود، -"ما فرستاده ی خدای توایم" لحنشان گرم بود ، گیرا بود خودشان را معرفی كردند:-"مریمم" –"آسیه

اثر برگزیده در جشنواره شعر لبیک

 

گفت: "اصلاً نترس بانو جان !" این صدای یكی از آنها بود،

-"ما فرستاده ی خدای توایم" لحنشان گرم بود ، گیرا بود

خودشان را معرفی كردند:-"مریمم" –"آسیه ام" –" كلثومم"

-"ساره هستم"... چه قدر آن لحظه طعم این دوستی گوارا بود

-دلم از غصه داشت خون می شد آن زمان كه زنان همسایه

با تمسخر مرا رها كردند ... بدترین روز عمرم آنجا بود

درد پیچیده بود در بدنم  -" ای خدیجه ! نترس ! پیش توایم!"

...وضع حملم چه قدر آسان شد... درد مادر شدن چه زیبا بود

تو ! كه نُه ماه همدمم بودی ؛ از رحم آمدی به آغوشم

قفل شد چشم من به چشم تو  لحظه ها لحظه ی تماشا بود

ناگهان خانه نور باران شد  طشت و ابریق شست و شوی تو را

ده پری از بهشت آوردند ... اتفاقی كه مثل رویا بود

آب كوثر برای شستن تو –"كوثرم !" از بهشت آمده بود

نقطه ی وصل سرنوشت تو و آب ... آب ... آب ... از همان جا بود

حوریان پر زدند و پیچیدند در لباسی سفیدتر از شیر -

و معطرتر از گلاب ، تو را . جنس آن از حریر اعلا بود

گوشم از نغمه و نوا پر شد ... می شنیدم كه یك نفر می گفت:

-" نام نوزادت از همان آغاز –از زمان الست-  زهرا  بود"

از همان لحظه كوثرم -زهرا- تو برایم عزیزتر شده ای

روز میلاد تو  برای من  بهترین اتفاق دنیا بود

 

مطهره عباسیان


تعداد بازديد : 223
سه شنبه 06 خرداد 1393 ساعت: 10:02
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف