اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته

اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته

اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته

اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته

اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته
اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته

اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان

 

وقت آن است بگیری قمرش گردانی

پسرت را به فدای پدرش گردانی

 

ایستاده به روی پای خودش از امروز

مرد گشته ، ببرش مرد تَرَش گردانی

 

بی گناهی تو اثبات شود می ارزد

پس ببر تا سند معتبرش گردانی

 

تو فقط نیزه نخور صدعلی اصغر به فدات

دادمش بلکه بگیری سپرش گردانی

 

گلویش تازه گل انداخته من می ترسم

صبرکن تا صدقه دور سرش گردانی

 

جان من قول بده پیش کسی رو نزنی

جان من قول بده زودبرش گردانی

 

طفل من تا بغل توست خیالم جمع است

نکند حرمله را با خبرش گردانی

 

علی اکبر لطیفیان


تعداد بازديد : 153
یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 9:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف