حکمتی بود که بیمار شوی بین آن عرصه تو تبدار شوی با سلاح الم و اشک و دعا بهر نهضت تو علمدار شوی

حکمتی بود که بیمار شوی بین آن عرصه تو تبدار شوی با سلاح الم و اشک و دعا بهر نهضت تو علمدار شوی

حکمتی بود که بیمار شوی بین آن عرصه تو تبدار شوی با سلاح الم و اشک و دعا بهر نهضت تو علمدار شوی

حکمتی بود که بیمار شوی بین آن عرصه تو تبدار شوی با سلاح الم و اشک و دعا بهر نهضت تو علمدار شوی

حکمتی بود که بیمار شوی بین آن عرصه تو تبدار شوی با سلاح الم و اشک و دعا بهر نهضت تو علمدار شوی
حکمتی بود که بیمار شوی بین آن عرصه تو تبدار شوی با سلاح الم و اشک و دعا بهر نهضت تو علمدار شوی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حکمتی بود که بیمار شوی بین آن عرصه تو تبدار شوی با سلاح الم و اشک و دعا بهر نهضت تو علمدار شوی
حکمتی بود که بیمار شوی

بین آن عرصه تو تبدار شوی


با سلاح الم و اشک و دعا

بهر نهضت تو علمدار شوی


سنگ و آتش به سرت ریخته، تا

مثل آن مرسل مختار شوی


گفتم آتش، و نبودم در یاد

که تو یاد در و مسمار شوی


غل و زنجیر نباشد مانع

تا که تو سید احرار شوی


گرچه با بستن دستت دشمن

گشت موجب که چو کرار شوی


لیک دشنام"خروج از دین" بود

باعث آنکه دل افگار شوی


خطبه ی حیدری ات گشت سبب

روی کاخ ستم آوار شوی

تعداد بازديد : 213
چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت: 5:59
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف