در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من فصلِ بهار گم شده در ماه وسال من بانوی من، زبان غزل وا نمی شود پرو

در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من فصلِ بهار گم شده در ماه وسال من بانوی من، زبان غزل وا نمی شود پرو

در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من فصلِ بهار گم شده در ماه وسال من بانوی من، زبان غزل وا نمی شود پرو

در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من فصلِ بهار گم شده در ماه وسال من بانوی من، زبان غزل وا نمی شود پرو

در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من فصلِ بهار گم شده در ماه وسال من بانوی من، زبان غزل وا نمی شود پرو
در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من فصلِ بهار گم شده در ماه وسال من بانوی من، زبان غزل وا نمی شود پرو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من فصلِ بهار گم شده در ماه وسال من بانوی من، زبان غزل وا نمی شود پرو

در گیرِ عشق گشته نگاه زلال من

فصلِ بهار گم شده  در ماه وسال من

بانوی من، زبان غزل وا نمی شود

پرواز در هوای حضورت محال من

بانوی من، ببین که تب ِبی نشانگی

آتش زده به خط به خط از شعر فالِ من

دیروز باتو باورِ من غرق نور بود

درد ودریغ، غربت شب شد وبال من

بانو ،حصار حسرت من مرتفع وَ عشق

تندیس درد گشته به شهر خیال من

 احساس های داغِ زمینی کمک نکرد

تاعطرِ خوش طراود از این سیبِ کالِ من

بانو دخیل بسته ام امشب، شفاعتی..

شاید مدد رسد سحر  از لایزال من


چهارم آپریل 2013...نروژ


تعداد بازديد : 105
جمعه 23 فروردین 1392 ساعت: 6:33
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف