اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است

اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است

اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است

اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است

اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است
اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است

 

اشعار فاطمیه - یوسف رحیمی



آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است

اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است



صبرش سرآمده دگر از دست این دیار

با آنکه در ثبات و صبوری زبانزد است



با تازیانه ها به تسلایش آمدند

دوران رنج و غربت آل محمد است



جان می‌دهد برای غریبی مرتضی

اندوه و بی‌کسی خودش گرچه بی‌حد است



این پهلوی شکسته چه آورده بر سرش

با هر نفس زدن نفسش بند آمده ست



شوق زيارت پدر و غربت علي

حالا ميان رفتن و ماندن مردد است



یوسف رحیمی



تعداد بازديد : 153
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 6:33
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف