یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش از خوبی و مهر

یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش از خوبی و مهر

یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش از خوبی و مهر

یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش از خوبی و مهر

یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش از خوبی و مهر
یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش از خوبی و مهر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش از خوبی و مهر

 

یه زمون و روزگاری ، مادری بود که وجودش

مایه ی فخر ملک بود، ذکر یارب و سجودش



از خوبی و مهربونی، حیا و عفاف و پاکی

تو زمین و آسمونا، کسی مثل اون نبودش



خونه شو نشون می دادن، همه مردم مدینه

شهره بود تو بین اونا، کرم و عطا و جودش



نور و طلعت جمالش، گرچه می درخشه حالا

خیلی زود اونو خاموش کرد، دشمن بدو حسودش



تا اینکه یه روز همونا، آتیش و هیزم آوردن

در خونه شو سوزوندن، رفت به آسمونا دودش



یه طرف غلاف شمشیر، یه طرف چشمای پر خون

اما توی این میونه، کسی یار اون نبودش



اینقده بلا آوردن، به سرش همون نامردا

تا اینکه آخر شکستن، قد و قامت عمودش



همه رفتن آخرش موند، هم در و هم دل سوخته

چی کشید علی مظلوم، وقتی دید رخ کبودش

سروده ی کمال مومنی



تعداد بازديد : 81
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 23:52
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف